🌸🌺🌸✨✨✨✨✨✨✨
🌺🌸✨✨✨✨✨
🌸✨✨✨
#دعای_غریق📖
✨بسم الله الرحمن الرحیم
💠«یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مقلبالقلوب ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ»
💠«ای خداوند! ای رحمان! ای مهربان! ای دگرگونکننده دلها! دل مرا بر دینت پایدار کن»
#سفارششدهاستکهدرزمانغیبتامامزمانعجهرروزبرایامانماندنازشبهاتخواندهشود😊
📗بحارالانوار، جلد 52 صفحه 149
📕اعلام الوری باعلام الهدی
📔کمالالدین و تمام النعمه جلددوم
📘الغیبه،شیخ نعمانی
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
هـر شــ🌙ــب
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
اولین بار که به صورتش خیره شدم سر سفره عقد بود، وقتی داشتم انگشتر فیروزه را دستش میکردم
نذر کرده بودم قبل از ازدواج به هیچ کدام از خواستگارهایم نگاه نکنم تا خدا خودش یکی را برایم پسند کند.
و حالا او شده بود جواب مناجاتهای من
درست مانند رؤیاهای کودکی و تخیلات نوجوانیام بود
با چشمانی درشت، مهربان و مشکی
هر عیدی که میرسید سریع خبرم میکرد تا برویم النگویی، انگشتری یا زیوری بخریم
و من هر بار این جواب را داشتم:
بیشتر از این زمین گیرم نکن. چشم هایت به قدر کافی بال و پرم را بسته
و او هر بار میخندید و مجنونم میکرد و میگفت: اگر جز این میگفتی مایهٔ حیرتم بود
هم او بچه دوست داشت و هم من
آرزویش این بود که دختری داشته باشد تا در سه سالگی با شیرین زبانی بابا صدایش کند و من آرزوی کودکی را داشتم که چشم هایش درست شبیه بابایش باشد
با جعبهای شیرینی به خانه آمد
میدانست که من بیشتر از هر چیز هوس چیزهای شیرین میکنم، وقتی سلام کرد و کنارم نشست، دخترم در شکم به تکان تکان افتاد، مگر میشود دختر جواب سلام بابا را ندهد؟
لبخندی زد، از همان لبخندهای مست کنندهاش، محو صورتش بودم
گفت: دیگر موقعش رسیده
جعبه را باز کرد و شیرینی در دهانم گذاشت
گفتم: خیر است ان شاءالله
گفت: خیر است
وقتش رسیده به عهدمان وفا کنیم
اشکهایم میریخت بیاختیار
خدایا به این زودی فرصتم تمام شد؟
نمیخواست مرد بودنش را با گریه کم رنگ کند، ولی نتوانست بغض گلویش را مخفی کند
گفت: میدانی که اگر مردان ما آنجا نمیجنگیدند آن جانورها حالا به یزد و کرمان هم رسیده بودند و شکم زنان باردارمان را میدریدند؟
گفتم: میدانم
گفت: میدانی عزت در این است که مردمی بیرون از خاک خود برای امنیتشان بجنگند؟
گفتم: میدانم ولی در این هیاهوی شهر که همه دنبال مارک و ملک و جواهرند، کسی قدر میداند این مهربانی تو را؟
و باز هم مست شدم از لبخندش
گفت: لطف این کار در همین است
وقتی در تشییع پیکرش قدم برمیداشتم همین جملهاش را زیر لب تکرار میکردم
و حالا هم که روی تخت بیمارستان
رقیهاش را برای اولین بار به دستم دادهاند همان جمله را زیر لب تکرار میکنم
دختر کوچک من!
چشمهای بابائیت را باز کن
تا برایت بگویم شرح مردانگیش را
تقدیم به خانوادههای مظلوم
شهـدای مـدافع حـرم
✍ دلنوشته همسر مدافع حرم
شهید میثم نجفی که پانزدهم آذر شهید شد و دخترش شب یلدا به دنیا آمد...
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خـداونـدا تـو ستـاری
همـه خوابنـد، تـو بیـداری
بـه حـق خـواب و بیـداری
عزیزانـم را نگـه داری
خـدایـا
تـو را بـه عـزت و جـلالت
قسـم میدهـم
خطاهای مـا را از
چشـم دیگـران بپوشـان
و مـا را شامل عفـو و بخشـش
خـود بگـردان
🌙شبتـون بخیـر در پنـاه الهـی🌟
✴️ سه شنبه 👈19 آذر 98
👈13 ربیع الثانی 1441👈10 دسامبر 2019
🕌مناسبت های دینی و اسلامی.
🏴شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام ( به روایتی)
📛صدقه صبحگاهی رفع نحوست کند.
📛از دعوا و نزاع پرهیز گردد.
📛دیدار رؤسا و سیاسیون هم خوب نیست.
👶برای زایمان مناسب نیست.
🤕بیمار امروز خوب شود ان شاءالله
✈️ مسافرت همراه با صدقه باشد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
✳️بنایی و ساخت وساز.
✳️و خرید جواهرات نیک است.
💑 امشب
مباشرت و عروسی مکروه است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) خوب نیست.
💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز خوب نیست موجب ملال شود.
✂️ناخن گرفتن
سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد .
👕👚دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید.
( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)
✅ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
😴😴تعبیر خواب
تعبیر خوابی که شب چهار شنبه دیده شود طبق ایه 14 سوره مبارکه ابراهیم علیه السلام است...
و لنسکننکم الارض من بعدهم ذالک لمن خاف مقامی و خاف وعید..
و مفهوم ان این است که کسی که دوست یا دشمن خواب بیننده باشد به وی برسد. و شما مطلب خود را قیاس کنید.
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد .
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸زندگیتون مهدوی🌸
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند
پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود )و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسیست؟"
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز"
پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم
ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید بمن امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس
راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟
چه چیزاست که از آن خدا نیست؟
2)ما هو شئ لیس عندالله؟
چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟
3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
آن چیست که خدا آن را نمیداند؟
پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند
راهب خطاب به آن سه نفر(ابوبکر و عمر و عثمان)گفت این ها شیخ ها و مردان بزرگی هستند اما متأسفانه به خود مغرور شدند و قصد بازگشت به روم کرد
سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع) (أمیرالمؤمنین ع) رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند
ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!
راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسید نامت چیست؟
امام علی (ع) فرمودند نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است
پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟
امام (ع )فرمود (او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم)
پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی
پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد
امام علی (ع) پاسخ دادند:
آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است
آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است
و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است
(فإن ا لله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک)
پس راهب با شنیدن این پاسخها کمربندش را باز کرده و روی زمین انداخت ، امام علی ع را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری ص ، پس ماجرای تو با این قوم چیست؟ سپس تمام هدایا را به امام علی ع تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد
عزيزان کپی فضائل أمیرالمؤمنین (ع) توفيقيست كه نصيب هركسي نميشود.پیامبر(ص)فرمود:(هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)رادرمیان مردم نشردهد، وبخشیده می شود.
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۱۹ آذر ۱۳۹۸
میلادی: Tuesday - 10 December 2019
قمری: الثلاثاء، 13 ربيع ثاني 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه)
- یا الله یا رحمان (1000 مرتبه)
- یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت
❇️ وقایع مهم شیعه:
📚 رویدادهای این روز:
🔹شهادت حضرت زهرا (علیها السلام) (به روایت مرحوم ابن شهرآشوب)
🔹تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی به فرمان امام خمینی (رحمة الله علیه) (1363 ه ش)
📆 روزشمار:
▪️22 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
▪️30 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
▪️50 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️60 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
✅ با ما همراه شوید...
ماجرای شوخی امیرالمومنین علیه السلام با سلمان!(حتما بخونید)
قشیری از علمای شافعی در کتاب خود « احسن الکبائر » نقل کرده است که :
امیرالمومنین علی ( علیه السلام ) بالای بام خانه خرما تناول می کرد و در آن زمان حضرت در سنین جوانی بود ، سلمان ( رضوان الله علیه ) در حیاط آن خانه لباس خود را می دوخت ، حضرت دانه خرمائی به طرف او رها کرد .
سلمان گفت : ای علی (علیه السلام ) با من شوخی میکنی در حالی که من پیرمرد و شما جوان و کم سن و سال هستید ؟
علی ( علیه السلام ) فرمودند : ای سلمان ، مرا از نظر سن و سال کوچک و خودت را خیلی بزرگ خیال کرده ای ؟ قصه دشت ارژن را فراموش کرده ای ؟ چه کسی تو را در آن بیابان که گرفتار شیر درنده شده بودی نجاتت داد ؟
سلمان با شنیدن این کلمات از امیرالمومنین ( علیه السلام ) به وحشت افتاد و عرض کرد : از کیفیت آن جریان برایم بگوئید .
علی ( علیه السلام ) فرمودند :
تو وسط آب ایستاده بودی و از شیری که در آنجا بود می ترسیدی ، دست ها را به دعا بلند کردی و از خداوند متعال نجات خود را طلبیدی ، خداوند هم دعایت را اجابت و مرا به فریاد تو رساند . من هم آن اسب سواری هستم که زره او بر روی شانه اش و شمشیرش به دستش بود و ضربه ای بر آن شیر وارد کردم که او را در نیم کرد و تو خلاص شدی .
سلمان عرض کرد : نشانه دیگری در آنجا بود برایم بیان فرمائید .
حضرت دست به آستین برد و یک شاخه گل تازه بیرون آورد و فرمود : این همان هدیه تو است به آن اسب سوار ! سلمان با دیدن آن گل بیشتر دچار حیرت و سرگردانی شد با عجله خدمت رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) شرفیاب شد و عرض کرد ای رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) من اوصاف شما را در انجیل خواندم و محبت شما در دلم جای گرفت ، همه ادیان غیر از دین شما را رها کردم و آن را از پدرم مخفی نمودم تا سرانجام متوجه شد و نقشه کشتن مرا کشید ولی دلسوزی داو نسبت به مادرم مانع می شد و دائما چاره ای در قتل من می اندیشید و مرا به کارهای سخت و دشوار وادار می کرد ، تا اینکه فرار کردم ، به محلی به نام دشت ارژن رسیدم در آنجا ساعاتی استراحت کردم احتیاج به آب پیدا کردم لباس های خود را بیرون آوردم و داخل رود خانه ای که در همان نزدیکی بود رفتم . ناگهان شیری آمد و روی لباس های من ایستاد . وقتی او را دیدم به وحشت افتادم و از خداوند متعال نجات خود را درخواست نمودم که ناگاه اسب سواری پدیدار شد و با یک ضربه شیر را به دو نیم کرد .
من از آب بیرون آمدم لباس به تن کردم و خودم را بر رکاب اسبش انداختم و آن را بوسیدم و چون فصل بهار بود صحرا و اطراف رودخانه پر از گل و سنبل بود شاخه گلی گرفتم و به او هدیه کردم و تشکر نمودم .چون گلها را گرفت از چشمان من ناپدید گشت و اثری از او ندیدم ، از این جریان بیش از صد سال می گذرد و من این قصه را برای احدی نگفته ام امروز علی ( علیه السلام ) تمام آن قضیه را بیان فرمود و همان شاخه گل را به من نشان داد ؟
رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند :
ای سلمان ، هنگامی که مرا به آسمان بردند تا جائیکه جبرائیل توقف نمود و من تا کنار عرش الهی بالا رفتم در حالی که پروردگارم بدون واسطه با من سخن گفت ...
وقتی سفر معراج تمام شد و من به زمین برگشتم علی ( علیه السلام ) بر من وارد شد و پس از عرض سلام و تبریک به خاطر الطاف و عنایاتی که خداوند متعال در این سیر ملکوتی به من نموده از تمام گفتگوهای من با پروردگارم خبر داد .
بدان ای سلمان ، هر کدام از انبیاء و اولیاء از زمان حضرت آدم ( علیه السلام ) تا کنون که گرفتار شده است علی ( علیه السلام ) او را از گرفتاری نجات داده است .
———
@haram110
جهت استفاده بيشتر از مطالب متنوع ديگر با يك كليك عضو شويد
مرجع: کتاب القطره ، قطره ای ازدریای فضایل اهل بیت/ ص 282
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
اے ڪاش جمال ماہ او مےدیدم
عالم همہ سر بہ راہ او مےدیدم😔
اے ڪاش نمیمردم و در روز ظہور
خود را یڪے از سپاہ او مےدیدم😔
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸زندگی واقعا بسیار ساده است
🎀و چه زیبا میشود که هر صبح
🌸بــــا طـلوع دوبــاره خورشیــد
🎀دلمان را مملو از عشق کنیم و
🌸به باغچه دل خود سری بزنیم
🎀عــلـفهــای هرز را بِـکنـیـم
🌸بـه گـــلهــا آبــی بــدهیم
🎀بــگذاریــم ریـههـایمــان
🌸هـوایـی تــازه بــخـورد
🎀اصلا زنـدگــی کنـیـم
🌷سهشنبهتـون زیبا و گلبـــارون🌷
به رسم هر روز سلام بر ارباب بی کفن
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
السلامُ عَلَیکَ یا اباعَبْدِاللّه وَ عًلی الاَرواح الّتی حَلَت بِفنائک عَلَیکَ مّنی سلامُ اللّه ابداً"
ما بَقیتُ وَ بَقیَ اَلیلِ وَ النهاروَ لا جَعَلَ اللّهَ آخِرَ اَلعَهدِ منی لزیارَتکُم
اَلسلامُ عَلی الحُسین و َعَلی علی بن الحُسین و َعَلی اُولاد الـحسین و عَلی اَصحاب الحُسین.
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🍃🍃🍃
محبت
همه چیز را شڪست مے دهد
و خود شڪست نمے خورد!
به این جمله اعتقاد داشته باشید ؛
محبت بر همه چیز غالب است ؛
بالاترین قدرت را دارد ؛
سنگ را آب مے ڪند و ڪوه را جا به جا
اگر روزے به ڪسے محبت ڪردید باور داشته باشید هرگز نخواهد توانست از یاد ببرد ؛
ماندگارترین اثر هنرے انسان محبت است ؛
هرگز وسعت محبتمان را ڪم نڪنیم!!!
🍃🍃🍃