eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
630 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
با دستایی که باهاش برا حسین(ع) سینه زدی، رو به روی خدا بلندش کردی و ذکر خالقتو گفتی، ‌ گـنـاه نـکـــــن🚫 🏴 @haram110
هدایت شده از حرم
🔻 ذکر شهادت علیه السلام، سیصد سال قبل از بعثت 🔹 طبرانی در روایتی نقل می کند: با روم مي جنگيديم پس به يكي از كليساهاي ايشان وارد شديم .پس در آن سنگي بود كه روي آن نوشته شده بود : ◾️ " آيا امتي كه حسين را مي كشند شفاعت جد او را در روز قيامت اميد دارند؟ " ▫️پرسیدیم این کلیسا کی ساخته شده است؟ گفتند سیصد سال قبل از بعثت پیامبر شما. 📜 حدثنا محمد بن عبد الله الحضرمي ثنا محمد بن غورك ثنا أبو سعيد التغلبي عن يحيي بن يمان عن إمام لبني سليم عن أشياخ له غزوا الروم فنزلوا في كنيسة من كنائسهم فقرأوا في حجر مكتوب: 🔻 أيرجوا معشر قتلوا حسينا شفاعة جده يوم الحساب ▫️ فسألناهم منذ كم بنيت هذه الكنيسة قالوا قبل أن يبعث نبيكم بثلاث مائة سنة قال أبو جعفر الحضرمي وثنا جندل بن والق عن محمد بن غورك ثم سمعته من محمد بن غورك 📚 معجم الكبير طبراني، ج3، ص124 پ ن: طبرانی از علمای بزرگ اهل سنت است. ✅ وترجمه ی این قضیه به زبا ن انگلسی صورت گرفته است: The martyring of prophet husain (alai he salaam) had mentioned three hundred years before the besat of prophet Muhammad (pcuh) Tebrani is one of the sunnnism imam narrated,<<we were fighting with Romans and there was a slab with a writing and that was about martyring of imam hosain. I asked when this church have built ? They answered 300 hundred years before besat >>. Contents of that writing : those people who will kill imam husain They will not be interceded by sallal Muhammed (pcuh) Frome the third book of (muajjamul kabir tebrani ) page number 124 Sayed Ahmad Mustafawi muderresi This channel is yours help us for sharing this channel. ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ آدرس کانال @haram110
هدایت شده از حرم
*تقویم عاشورا* طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاه‌شماری ایرانی»، واقعه کربلا به حساب گاه‌شماری شمسی ۲۱ مهر سال ۵۹ هجري شمسی می‌شود. تاریخ شمسی هم مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می‌شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ، حرف‌های مقتل‌نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند. *روز عاشورا چگونه گذشت؟* در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز ۲۱ مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر ۳-+ دقیقه اختلاف می‌تواند داشته باشد) را استخراج کرده‌ایم و روایات مقتل‌نگارها را با این ساعت‌ها تنظیم کرده‌ایم. *۵:۴۷ اذان صبح* امام(ع) بعداز نماز صبح، برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری» طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعداز نماز صبح، به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند. *حدود ساعت ۶:۰۰* امام حسین(ع) دستور دادند تا اطراف خیمه‌ها خندق بکنند و آن را با خار بوته ‌ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند. *طلوع آفتاب* کمی بعد از طلوع آفتاب، امام(ع) سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. رو به روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه‌ای خواند. صفات و فضایل خودش، پدر و برادرش را یادآوری فرمودند و اینکه کوفیان به امام(ع) نامه نوشته‌اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده‌اند؟ آنها انکار کردند! امام(ع) نامه‌هایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده‌است. یکی از سران جبهه‌ی مقابل، از امام(ع) پرسید: چرا حکم ابن زیاد را نمی‌پذیرد و آنها را از جنگ مقابله با پسر پیامبر(ص) نمی‌رهاند؟ اینجا بود که امام(ع)، آن جمله معروف‌شان را فرمودند: «أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده! ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام(ع) حدوداً نیم ساعت طول کشیده‌است. *حدود ساعت ۸:۰۰* بعد از سخنرانی امام(ع)، چند نفر از اصحاب آن حضرت، به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوان‌‌های کوفه بود _ الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان، سخنان مشابهی گفتند. بعداز سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر دادند. چند نفری دچار تردید شدند! از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند. *حدود ساعت ۹:۰۰* روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می‌کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام(ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله، شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعداز انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره‌ای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمی‌دانیم. تعداد کشتگان تیراندازی با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰ نفر ذکر شده‌است.) *حدود ساعت ۱۰:۰۰* بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن، در ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده‌ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد. بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین(ع) حمله کرد اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه‌ها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام‌(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت. بعد‌از عقب‌نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیرباران کردند که آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام(ع)، تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح، آن نفرات را ۵۰ نفر و ابن شهرآشوب ۳۸ نفر ذکر کرده‌است. اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت که ۵ نفر از دشمن را کشت. امام(ع) او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند. زهیر و ۱۰ نفر به آنها
هدایت شده از حرم
حمله کردند. *حدود ساعت ۱۱:۰۰* بعداز این حملات، امام‌(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زنده‌اند نگذارند که کسی از بنی‌هاشم به میدان برود. انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. بعضی «در مقابل نگاه امام‌(ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می‌توانستم وصیت‌های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».  یک بار، هفت نفر از اصحاب امام‌(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد. *اذان ظهر* حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشته‌اند، امام(ع) خطاب به اصحاب فرمودند: یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی‌شود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمی‌شود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو می‌گذارم.»  امام‌(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام‌(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟» *حدود ساعت ۱۳:۰۰* ۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر(س) بود. البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده‌است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانه‌ای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.» *حدود ساعت ۱۴:۰۰*  عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. عباس(ع) اجازه میدان خواست، اما امام(ع) او را مأمور رساندن آب به خیمه‌ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت، در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله(ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار، بعداز مرگ برادر عزیزش، گریه کرد و فرمود: «اکنون دیگر پشتم شکست.» *حدود ساعت ۱۵:۰۰* امام(ع) به طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی کند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه‌اش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره‌اش علی اصغر(س) را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد. امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می‌شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می‌کردند. شمر و ۱۰ نفر به مقابله با امام(ع) آمدند. بعداز شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد. در مقاتل نوشته‌اند: زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود، کسی جرأت نمی‌کرد به سمت ایشان برود، اهل حرم از صدای اسب ایشان (ذوالجناح) متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!» *۱۶:۰۶ مقارن با اذان عصر* وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفته‌اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع‌نگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین(ع) کشته شود، شنیدم که می‌گفت: «به خدا پس از من، کسی را نخواهید کشت که خداوند از کشتن او، بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.» گوید: آن‌گاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای بر شما! منتظر چیستید؟ مادرهای‌تان به عزای‌تان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد... *حدود ساعت ۱۷:۰۰* بعداز شهادت امام(ع)، عده‌ای لباس‌های آن حضرت را غارت کردند که نوشته‌اند تمام این افراد، بعدها به مرض‌های لاعلاج دچار شدند. غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبان برای خیمه‌ها گذاشت. یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن‌مطاع بعداز شهادت امام(ع) به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام(ع
هدایت شده از حرم
) جنگید تا شهید شد. *نزدیک غروب آفتاب* سر امام(ع) را از بدن جدا می‌کنند و به خولی می‌دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. آنگاه، به دستور عمر سعد، بر بدن مطهر امام(ع) و یارانش اسب می‌دوانند تا استخوان‌هایشان هم خرد شود. *۱۸:۴۹ مقارن با اذان مغرب* داستان روز غم‌انگیز عاشورا، این‌طور تمام می‌شود! در حالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را می‌داده، سنان بن انس بین مردم می‌تاخته و رجز می‌خوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید! چرا که من بهترین مردمان را کشته‌ام!» @haram110
هدایت شده از حرم
صدا ۰۰۶.m4a
5.31M
🌷 خوب بنگر چقدر می آید گوشواره به گوش دختر تو... کن دعایی که لا اقل آن را نربایند از دختر تو.....😭 🔷 حاج آقا حسینی #محرم #عاشورا 🚩 @haram110
هدایت شده از حرم
⇩⇩⇩ داسـتـــ📚ــــان⇩⇩⇩ °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° » غلام سیاهى که امیرمؤمنان على علیه‌السلام او را خریدارى کرد و به ابوذر غفارى بخشیده بود. او در ربذه، تبعیدگاه ابوذر، همراه ابوذر بود و پس از شهادت ابوذر در سال 32 هجرى به مدینه بازگشت و در خدمت امیرمؤمنین علیه‌السلام و سپس امام حسن مجتبى علیه‌السلام و پس از آن در خدمت امام حسین علیه‌السلام بود. او به همراه امام از مدینه به مکه‏ آمد امام علیه‌السلام در روز عاشورا به وى فرمود: تو از جانب ما آزادى! تو در جستجوى عافیت با ما همراه بودى، پس خویش را در راه ما گرفتار مکن «جوون» خود را به پاهاى حضرت انداخت و ملتمسانه عرض کرد: پسر پیامبر! در خوشی‌ها خانه شما بودم حال در گرفتارى رهایتان کنم؟ آنگاه افزود: بخدا سوگند می‌‏دانم بویَم ناخوشایند، حَسَبم ناچیز و چهره‌ام سیاه است پس بهشت را بر من ارزانى دار تا بویَم خوش و حَسَبم شریف و سیمایم سفید گردد. به خدا سوگند از شما جدا نخواهم شد تا این خون من با خون شما بیامیزد. پس از این گفتار، امام به وى اجازه داد او شادمان به سوى میدان شتافت سپس جنگید تا به فیض شهادت نائل آمد. امام بر بالین وى حاضر شد و اینگونه در حقش دعا کرد: خدایا چهره او را سفید گردان و بوى او را خوش گردان و او را با اَبرار محشور کن و بین او و محمد و آل محمد در بهشت آشنایى برقرار ساز 💠🔹از امام سجّاد علیه‌السلام نقل شده است: آنگاه که جمعى براى دفن شهیدان کربلا حاضر شدند، پیکر جوون را در حالى یافتند که با گذشت چند روز بوى بسیار خوشى از آن به مشام می‌رسید. یه غلام هم داشت ابی عبدالله به نام واضح که حافظ قرآن بود به میدان رفت پس از آنکه به زمین افتاد امام علیه‌السلام بر بالینش حاضر شد و چون مشاهده کرد غلام نسبت به آن حضرت اظهار علاقه می‌کند، امام گریان شد و در کنارش نشست و صورت بر جبینش نهاد. غلام که از این همه محبت به وجد آمده بود، شادمان شد و فریاد زد: کیست همانند من که پسر پیامبر صورتش را بر صورتم قرار داده است این را گفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. یکسان رخ غلام و پسر بوسه داد و گفت: در دین ما سیه نکند فرق با سپید در اینجا امام علیه‌السلام در لحظه شهادت صورت بر صورت غلامش می‌‏گذارد یعنى همان ابراز محبتى را که درباره فرزند شجاع و دلبندش علی‌اکبر علیه‌السلام می‌کند، درباره غلامش نیز روا داشت. یعنى اینها همه مجاهدان و شهیدان راه خدا هستند و همه آنها عزیز و گرامی‌‏اند و همه در یک مسیر و براى یک هدف جهاد کردند و شربت شهادت نوشیدند. 📗برگرفته از كتاب نفس المهموم ‌〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 ➯ @haram110
هدایت شده از حرم
گریه حضرت نوح علیه السلام🏴 وقتی که حضرت نوح سوار کشتی شد، همه دنیا را سیر کرد، تا به سرزمین کربلا رسید، همینکه به سرزمین کربلا رسید، زمین کشتی او را گرفت، بطوری که حضرت نوح ترسید غرق شود، دستها را به دعا و نیایش برداشت، وپروردگارش را خواند و عرضکرد: خدایا، من همه دنیا را گشتم، مشکلی برایم پیدا نشد، ولی تا به این سرزمین رسیدم ترس و وحشت عجیبی برایم ظاهر گشت، و بدنم لرزید و خوف شدیدی تمام وجودم را گرفت، که تا بحال اینجوری نشده بودم، خدایا علتش چیست؟ ✔️حضرت جبرئیل نازل شد و فرمود:  ای نوح! در این سرزمین سبط خاتم پیغمبران و فرزند خاتم اوصیاء کشته می شود. و روضه کربلا را خواند. حضرت نوح منقلب گشته و اشکهایش سرازیر شد و فرمود: ای جبرئیل قاتل او کیست که اینگونه ناجوانمردانه حسین را بشهادت میرساند؟! حضرت جبرئیل فرمود:  او را کسی که نفرین شده اهل هفت آسمان و هفت زمین است می کشد. حضرت نوح (درحالیکه ناراحت وگریان بود) قاتلین او را لعنت کرد، و کشتی براه افتاد تا به کوه جودی (حرم شریف حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است.) رسید و در آنجا ایستاد. 📚بحارالانوار: ج۴۴، ص۲۴ •✾📚 @haram110 📚✾•
هدایت شده از حرم
1_124581719763327091.mp3
589.8K
🔴مگه میشه با یه قطره اشک بر کُل گُناهانت پاک بشه!! ⬅️بسیار .. 🎤حجت الاسلام .. انتشار دهید 🌸فوق العاده زیبا و شنیدنی 🌸
هدایت شده از حرم
4_5944860145031840416.mp3
33.08M
مقتل خوانی جانسوز؛روز عاشورا حجت الاسلام دارستانی لطفا با حال مناسب روضه گوش کنید.. روز عاشوراست/کربلا غوغاست تسلیت یاصاحب الزمان
هدایت شده از حرم
33.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد دارستانی عاشورا.. حضرت زینب..رقیه با دقت گوش بدین و نگاه کنین