eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
6.7هزار ویدیو
636 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌑😢عزیزان و سروران گرامی! به اطلاع می رساند که سایت حرم حضرت اباالفضل علیه السلام (سایت الکفیل) برای زیارت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در کاظمین و به مناسبت سالروز شهادت آن امام در 25 ماه رجب، ثبت نام می کند. از طرف سایت، یک نفر در کنار قبر مطهّر آن حضرت، زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود. توصیه می شود به نیابت از مولایمان حضرت صاحب الزّمان علیه السلام، حضرت کاظم علیه السلام را زیارت کنیم: http://alkafeel.net/zyara/ ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🗣 صلوات بر حضرت موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام به نقل از حضرت عسکری علیه السلام این صلوات را به نیابت از مولایمان حضرت صاحب الزّمان علیه السلام بخوانیم: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِينِ الْمُؤْتَمَنِ ، مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ، الْبَرِّ الْوَفِيِّ ، الطَّاهِرِ الزَّكِيِّ ، النُّورِ الْمُنِيرِ، الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ ، الصَّابِرِ عَلَى الْأَذَى فِيكَ ، اللَّهُمَّ وَ كَمَا بَلَّغَ عَنْ آبَائِهِ مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِكَ وَ نَهْيِكَ ، وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ ، وَ كَابَدَ أَهْلَ الْعِزَّةِ وَ الشِّدَّةِ ، فِيمَا كَانَ يَلْقَى مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ ، رَبِّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِمَّنْ أَطَاعَكَ ، وَ نَصَحَ لِعِبَادِكَ ، إِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمُ. (بحارالأنوار، ج94، ص76 به نقل از جمال الاسبوع) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🗣 زیارت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام مرحوم علامه مجلسی زیارت شریفی را به نقل از مرحوم سید بن طاووس برای حضرت کاظم علیه السلام نقل می کند که خواندن این زیارت به نیابت از مولایمان حضرت صاحب الزّمان علیه السلام در روز شهادت حضرت کاظم علیه السلام توصیه می شود: السَّلَامُ عَلَى سَمِيِّ كَلِيمِ رَبِّ الْعُلَى، وَ ابْنِ خَيْرِ الْأَوْصِيَاءِ، وَ ابْنِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ، وَ وَارِثِ عِلْمِ الْأَنْبِيَاءِ. السَّلَامُ عَلَى نُورِ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ، السَّلَامُ عَلَى خَازِنِ عِلْمِ نَبِيِّ الْهُدَى، وَ الْمِحْنَةِ الْعُظْمَى، الْأَمِينِ الرِّضَا الْمُرْتَضَى، وَ أَبِي الْإِمَامِ الرِّضَا، مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ، خَلِيفَةِ الرَّحْمَنِ، وَ إِمَامِ أَهْلِ الْقُرْآنِ، وَ صَاحِبِ التَّأْوِيلِ وَ التَّنْزِيلِ. السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدِي يَا أَبَا إِبْرَاهِيمَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْوَصِيِّ الْأَمِينِ، وَ مِفْتَاحِ بَابِ الدِّينِ، وَ الْعَلَمِ الْوَاضِحِ الْمُبِينِ، وَ ابْنِ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام، خَلِيفَةِ اللَّهِ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ، صَاحِبِ الْعَدْلِ، وَ الْحَقِّ الْيَقِينِ، وَ خَازِنِ بَقَايَا عِلْمِ النَّبِيِّينَ، وَ عَيْبَةِ عِلْمِ الْمُرْسَلِينَ، وَ مَعْدِنِ وَحْيِ النَّبِيِّينَ، وَ وَارِثِ السَّابِقِينَ، وَ وِعَاءِ مَوَارِيثِ الْأَئِمَّةِ الْمَاضِينَ، الْعَالِمِ بِمَا أُنْزِلَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ بِمَا كَانَ أَوْ يَكُونُ، إِمَامِ الْهُدَى، وَ وَارِثِ مَنْ مَضَى مِنَ الْأَوْلِيَاءِ، وَ سَيِّدِ أَهْلِ الدُّنْيَا، فَأَظْهَرَ بِهِ دِينَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ، وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ، وَ بِالْوَصِيِّ مِنْ وُلْدِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ. (بحارالأنوار، ج102، ص225 به نقل از فلاح السائل) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
👌 پاداش خواندن دعای حضرت موسی بن جعفر علیه السلام علىّ بن عاصم از حضرت جواد عليه السّلام و آن حضرت نيز به واسطه پدران بزرگوار خود از امام حسين عليهم السّلام چنين نقل می کنند كه گفت: جدّم رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: موسی بن جعفر علیه السلام در دعايش چنين مى‏گويد: «يَا خَالِقَ‏ الْخَلْقِ!‏ وَ يَا بَاسِطَ الرِّزْقِ!‏ وَ يَا فَالِقَ الْحَبِّ وَ النَّوَى! وَ يَا بَارِئَ النَّسَمِ وَ مُحْيِيَ الْمَوْتَى وَ مُمِيتَ الْأَحْيَاءِ! وَ يَا دَائِمَ الثَّبَاتِ وَ مُخْرِجَ النَّبَاتِ! افْعَلْ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ» پس فرمود: مَنْ دَعَا بِهَذِهِ الدُّعَاءِ قَضَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَوَائِجَهُ، وَ حَشَرَهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ. هر كس خداوند را با اين دعا بخواند، خدا حوائج او را بر مى‏آورد، و در روز قيامت با موسى بن جعفر علیه السلام محشورش مى‏نمايد. (كمال الدين، ج‏1، ص266- 267) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼👁 از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام چه بخواهیم؟ أبوالوفای شیرازی نقل می‌کند که در خواب، مولایم رسول خدا صلّی الله علیه و آله را دیدم. ایشان به من فرمودند: وَ أَمَّا مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ فَالْتَمِسْ بِهِ الْعَافِيَةَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل.‏ از موسی بن جعفر علیه السلام، عافیت را درخواست کن و بگو: «وَ أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ وَلِيِّكَ الْعَبْدِ الصَّالِحِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْكَاظِمِ بِغَيْظِهِ علیه السلام إِلَّا عَافَيْتَنِي بِهِ مِمَّا أَخَافُهُ وَ أَحْذَرُهُ عَلَى بَصَرِي، وَ جَمِيعِ سَائِرِ جَسَدِي، وَ جَوَارِحِ بَدَنِي مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ مِنْ جَمِيعِ الْأَسْقَامِ وَ الْأَمْرَاضِ وَ الْأَعْلَالِ وَ الْأَوْجَاعِ بِقُدْرَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين!‏» (بحار الأنوار، ج‏102، ص250-251 به نقل از کتاب العتیق الغرویّ) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼 دو رکعت «نماز هدیّه» به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام به نیابت از مولایمان، حضرت صاحب الزّمان علیه السلام مرحوم سیّد بن طاووس در کتاب «جمال الاسبوع»، از یکی از معصومین علیهم السلام روایت می کند که فرمود: کسی که ثواب نماز خود را برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله، و امیرالمؤمنین علیه السلام و اوصیاء بعد از او علیهم السلام قرار دهد، خداوند ثواب نماز او را بسیار بسیار می گرداند تا نفسش قطع شود. در آن حال(یعنی قبل از جان دادن) به او می گویند: ای فلانی! الطاف تو و هدیه تو به ما، هم اکنون برای تو مفید خواهد بود. امروز، روز جبران کردن و پاداش دادن به توست. دلت خوش و چشمت روشن باد برای آنچه خداوند برای تو آماده نموده است، و گوارایت باد آنچه به آن رسیدی. راوی سؤال می کند: انسان چگونه می تواند، نمازش را هدیه نماید؟ حضرت می فرمایند: نیّت کند که ثواب نمازش را برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله قرار دهد، و اگر امکان داشت علاوه بر 50 رکعت نماز(یعنی نمازهای واجب و نافله آنها)، حتی اگر یک نماز دو رکعتی هم باشد، بخواند و هر روز به یکی از این بزرگواران هدیه نماید. طریقه خواندن نماز هدیه: دو رکعت نماز بخوان، و هر رکعت از این نماز را با یک یا سه یا هفت تکبیر شروع کن. در همه رکوع ها و سجده ها، بعد از ذکر تسبیح، سه بار بگو: «صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ» و بعد از سلام نماز چنین بگو: «اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ، وَ مِنْكَ السَّلَامُ، يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ، وَ أَبْلِغْهُمْ مِنِّي أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلَامِ» پس اگر نماز را به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام هدیه می کنی، چنین بگو: «اللَّهُمَّ إِنَ‏ هَاتَيْنِ‏ الرَّكْعَتَيْنِ‏ هَدِيَّةٌ مِنِّي‏ إِلَى‏ عَبْدِكَ‏ وَ ابْنِ عَبْدِكَ، وَ وَلِيِّكَ وَ ابْنِ وَلِيِّكَ، سِبْطِ نَبِيِّكَ، مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام، وَارِثِ عِلْمِ النَّبِيِّينَ. اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهُمَا مِنِّي، وَ أَبْلِغْهُ إِيَّاهُمَا، وَ أَثِبْنِي عَلَيْهِمَا أَفْضَلَ أَمَلِي وَ رَجَائِي فِيكَ وَ فِي نَبِيِّكَ وَ وَلِيِّكَ وَ ابْنِ وَلِيِّكَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِين!»‏ (جمال الأسبوع، ص16-19) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🔊 به شیعیان ما بگویید که هر یک از ما اهل بیت، حتماً در تشییع جنازه های شما در هر سرزمینی که باشید، حاضر می شویم در زمان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام، شیعیان نیشابور، حقوق شرعی و هدایای خویش را جمع کردند و به شخصی به نام محمّد بن علیّ نیشابوری سپردند تا به دست حضرتش برساند. در هنگام حرکت وی، بانوی بزرگواری به نام شطیطه، مبلغ یک درهم و یک قطعه پارچه را به وی داد تا خدمت امام برساند. محمّد ین علیّ نیشابوری گفت: من خجالت می کشم که این وجه ناچیز را به حضرتش تقدیم کنم. شطیطه گفت: خداوند از حقّ خجالت نمی کشد. وقتی نماینده مردم نیشابور به نزد امام رسید، حضرت از میان همه آن اموال، فقط یک درهم و پارچه شطیطه را پذیرفته، مابقی اموال را برگرداندند و فرمودند: سلام مرا به شطیطه برسان و این کیسه پول و این تکه پارچه از کفن مرا به وی بده تا آن را کفن خود قرار دهد. ضمنا به شطیطه بگو که از هنگام دریافت پول و پارچه کفن، نوزده روز بیشتر زنده نخواهد بود، و به او بگو که من بر جنازه او نماز خواهم خواند. همانگونه که حضرت فرموده بودند، بی بی شطیطه نوزده روز زنده ماند و سپس از دنیا رفت. شیعیان برای نماز خواندن بر وی جمع شدند. محمّد بن علیّ نیشابوری می گوید: ناگهان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را دیدم که سوار بر شتری گران قیمت تشریف آوردند و با جمعی از شیعیان بر شطیطه نماز خواندند. حضرت در کنار قبر شطیطه حاضر شده و روی قبر وی از خاک قبر حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام پاشیدند. وقتی تدفین شطیطه به پایان رسید، حضرت در هنگام برگشت فرمودند: «عَرِّفْ أصْحَابَكَ وَ اَقْرِأْهُمْ عَنِّي السَّلامَ، وَ قُلْ لَهُمْ: إنَّنِي وَ مَنْ جَرَى مَجْرَايَ مِنْ أهْلِ الْبَيْتِ لا بُدَّ لَنَا مِنْ حُضُورِ جَنائِزِكُمْ فِي أيِّ بَلَدٍ كُنْتُمْ»( الثّاقب في المناقب، ص445) «به یارانت اطّلاع بده و به آنها سلام مرا برسان و به ایشان بگو: من و هرکس از اهل البیت که در جایگاه من قرار می گیرند، حتماً در تشییع جنازه های شما در هر سرزمینی که باشید، حاضر می شویم. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😷👌 اهمّیّت روزه روز بیست و پنجم ماه رجب 1) عن مولانا عليّ علیه السلام أنَّهُ قالَ: مَنْ صامَ يَوْمَ خَمْسَ وَ عِشرينَ مِنْ رَجَبٍ كانَ كَفّارَةَ مِأَتَيْ سَنَةٍ. (إقبال ‏الأعمال، ص 175/ زادالمعاد، ص34) از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام منقول است که روزه بیست و پنجم رجب ، کفّاره دویست سال گناه است. 2) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: مَنْ صَامَ خَمْساً وَ عِشْرِينَ مِنْ رَجَبٍ جَعَلَ اللَّهُ صَوْمَهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ كَفَّارَةَ سَبْعِينَ سَنَةً. (اقبال الاعمال، ص175/وسائل ‏الشيعة، ج10، ص482/ زادالمعاد، ص34) به سند معتبر از حضرت امام رضا علیه السلام منقول است: هرکس روز بیست و پنجم ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند روزه آن روز را کفّاره هفتاد سال گناه قرار می دهد. 3) مرحوم سید بن طاووس در ذیل این روایت می نویسد: بزرگداشت روزه روز بیست و پنجم ماه رجب بر این امر دلالت دارد که این روز نزد پروردگار جهانیان و سیّد المرسلین صلّی الله علیه وآله، روز بزرگی محسوب می شود. (اقبال الاعمال، ص176) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😡 خداوند از نام حمیرا بدش می آید عَنْ يَعْقُوبَ السَّرَّاجِ قَالَ:‏ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِاللَّهِ علیه السلام وَ هُوَ وَاقِفٌ عَلَى رَأْسِ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى وَ هُوَ فِي الْمَهْدِ، فَجَعَلَ يُسَارُّهُ طَوِيلًا. فَجَلَسْتُ حَتَّى فَرَغَ فَقُمْتُ إِلَيْهِ فَقَالَ: ادْنُ إِلَى مَوْلَاكَ فَسَلِّمْ عَلَيْهِ، فَدَنَوْتُ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ، فَرَدَّ عَلَيَّ بِلِسَانٍ فَصِيحٍ، ثُمَّ قَالَ لِي: اذْهَبْ فَغَيِّرِ اسْمَ ابْنَتِكَ الَّتِي سَمَّيْتَهَا أَمْسِ، فَإِنَّهُ اسْمٌ يُبْغِضُهُ اللَّهُ، وَ كَانَتْ وُلِدَتْ لِي بِنْتٌ وَ سَمَّيْتُهَا بِالْحُمَيْرَاءِ. فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ علیه السلام: انْتَهِ إِلَى أَمْرِهِ تَرْشُدْ، فَغَيَّرْتُ اسْمَهَا. (بحار الأنوار، ج‏48، ص19 به نقل از اعلام الوری) يعقوب سراج گفت: خدمت حضرت صادق علیه السلام رسيدم. او بالاى سر فرزندش ابی الحسن موسى علیه السلام بود كه در گهواره قرار داشت و با او مدتى طولانى سرگوشى صحبت مي كرد. نشستم تا صحبتش تمام شد، پس از جاى خود حركت كرده جلو رفتم‏. فرمود: برو پيش آقايت و بر او سلام كن. نزديك شده سلام كردم. با زبان فصيح جواب سلامم را داد و سپس فرمود: برو اسم دخترت را كه ديروز گذاشتى تغيير ده، زیرا خدا به این اسم بغض می ورزد. (ماجرا این بود که) دخترى برايم متولد شده بود كه او را حميراء ناميده بودم. حضرت صادق فرمود: برو دستور مولايت را انجام بده تا هدایت و رهنمون شوى. پس اسم دخترم را تغيير دادم. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
* 💞﷽💞 ‍ 22 ✍ -اره،توروخدا یادم نیار! امروز به اندازه کافی قشنگ بوده سپیده که قیافه راحله را دید خنده اش گرفت. خوشبختانه آن روز صفایی عجله داشت برای همین فقط توانست درس را بدهد و برود. از کلاس که بیرون آمدند سپیده سقلمه ای به راحله زد: - شانست خوبه ها! حالا اگه ما بودیم دو ساعتم اضافه میموند تا از همهههه بپرسه، وضعه داریم?ایششش راحله خندید: -ناهار رو اینحا بخوریم یا بریم ارم? سپیده نالید: -اووو،ارم? کی حوصله داره اون همه راه بره و اون همه پله رو بره بالا? دو زار غذا بهمون میدن همش صرف رفت و آمد میشه! همین حا میخوریم دیگه! راحله که سعی داشت چادرش را بگیرد تا باد نبردش گفت: -بعد اسم ما شیرازیا بد در رفته! باشه دیگه اینقد ناله و زاری نداره ک. از خیابان گذشتند تا وارد دانشکده شماره 3 شوند که سلف داشت. راحله به شوخی گفت: -این همه راه اومدی خسته نشدی? سپیده پیامی را که نوشته بود ارسال کرد،گوشی اش را در کیفش گذاشت و به شوخی گفت: -نمیدونم چرا سلف رو همون طرف نساختن که ادم راحت باشه! دم اتاقک کوچک فروش ژتون ایستادند. بالخره ژتون را گرفتند و راهی سلف شدند. وقتی غذایشان را گرفتند سپیده پرسید: -کلاس عصر رو میای? راحله کمی از خورشتش را روی پلو ریخت: -اره،چرا نیام? - گفتم شاید میخوای بری معذرت خواهی! راحله که قاشق را به دهانش نزدیک کرده بود لحظه ای به سپیده خیره ماند، بعد قاشق ش را پایین آورد و رفت توی فکر. سپیده دهانش را پر کرد: -ولش کن،مهم نیست راحله نگاهش کرد. کاش او هم میتوانست اینقد بی خیال باشد. بالخره سپیده غذایش را تمام کرد. راحله هم چند لقمه ای خورد و بقیه غذایش را سپیده همچون غنیمتی جنگی ک گیر قحطی زده ای می آید قورت داد و گفت: -این دکتر پارسا هر بدی داشت خوبی ش این بود که غذای تو به من رسید. ...
* 💞﷽💞 ‍ راحله خندید. سپیده دختری تپل با مصرف غذای بالا بود. هروقت راحله میل نداشت، روزه بود یا به هر دلیل دیگه ای -مثل امروز- غذایش را نیمخورد روز جشن سپیده بود. برای یک ادم پرخور چه چیزی بهتر از یک پرس غذای اضافه? و سپیده اعتقاد راسخی داشت به ضرب المثل معروف "مفت باشه، کوفت باشه". برای همین حتی غذای سلف با وجود کیفیت نه چندان مطلوبش غنیمتی مناسب بود. تنها زمانی که سپیده رغبت چندانی به غذا نشان نداده بود اوایل ورودش به خوابگاه بود که از دستپخت مادرش جدا مانده بود. البته این واقعه عجیب، تنها چند روزی بیشتر طول نکشید بود و سپیده به راحتی غذای سلف را جایگزین کرده بود. این همه اشتهای سپیده برای راحله تعجب آور بود و چون می ترسید علت ان بیماری تیرویید یا بیماری دیگری باشد، سپیده را مجبور کرده بود یک چک آپ کامل برود و نهایتا به این نتیجه رسیدند ک مشکلی وجود ندارد و مساله تنها علاقه بیش از حد سپیده به خوراکی بود و نه چیز دیگر. هرچند خیال راحله کمی راحت شده بود اما نگرانی اش بابت چاق شدن سپیده همچنان ادامه داشت! و وقتی این قضیه را به سپیده گفته بود سپیده با بی خیالی شانه ای بالا انداخته بود و در حالیکه به پیشانی اش اشاره میکرد گفته بود: -پیشونی، منو کجا میشونی! اینجات سفید باشه خواهر..خدا کنه ادم شانس داشته باشه و راحله از این بی خیالی خندیده بود. با این اوصاف آن روز سپیده، بیشتر از هرکسی از دکتر پارسا متشکر بود. بالخره سپیده از ظرف غذا دل کند و به طرف ایستگاه اتوبوس های دانشگاه راه افتادند و به اصرار سپیده که مثل یک سینی سلف سیار شده بود، به جای پایین و بالا رفتن از پله های زیر گذر، از خیابان گذشتند. تا آمدن اتوبوس چند دقیقه ای مانده بود. سپیده لبه دیوار کوتاه دانشکده نشست و به نرده ها تکیه داد. راحله هم مقابلش ایستاد تا سپیده بتواند مقنعه اش را درست کند. درگیری همیشگی سپیده یا مقنعه و کش چادرش یکی دیگر از معضلات بود. از آنجایی مه سپیده عادت نداشت کش چادرش را سفت ببندد، چادرش چندان مرتب روی سرش نمی ایستاد و بنابراین هرچند وقت یکبار میبایست مقنعه و چادرش را مرتب کند که در این مواقع هرکس همراهش بود بایستی نقش حایل بین او و مردم را بازی می کرد و خب طبیعتا این نقش بیشتر به راحله واگذار میشد و ب نوعی جزو وظایف روزانه اش شده بود. بالخره سرویس آمد و با دعاهای سپیده صندلی خالی ماند تا بتواند خودش را روی آن جا بدهد. در طول مسیر تا رسیدن به تپه خوابگاه، که دانشجو ها مختصرا به آن تپه می گفتند، راحله ساکت بود. قبل از اینکه از پله ها پایین بروند راحله کنار پله ها ایستاد و به شهر شیراز که زیر پایشان جا خوش کرده بود خیره شد. او عاشق دیدن شهر از ارتفاع بالا بود. برای همین همیشه چند دقیقه ای اینجا می ایستاد تا این منظره را نگاه کند. سپیده که هنوز سنگینی غذا اذیتش میکرد گفت: -سیر ویو شدین?بریم? راحله که دیدن این منظره او را از درگیری ذهنی خارج کرده بود با لحنی که نشان میداد در عوالم دیگری سیر میکند با صدایی آرام گفت: -همیشه یه احساسی بهم میگه اینجا نمی مونم!البته شاید برای من بد نباشه چون این شهر رو زیاد دوست ندارم! سپیده نگاهی به راحله کرد: -همه عشقشونه بیان شیراز زندگی کنن اونوقت تو اینجارو دوست نداری? راحله لبخندی زد: -خب سلیقه ست دیگه بعد دوباره به طرف شهر چرخید و گفت: -نه اینجا دنیا اومدم، نه اینجا میمیرم! ...
* 💞﷽💞 ‍ سپیده غر زد: -بیا بریم،بیا بریم که الان مغزم اصلا گنجایش موارد فلسفی رو نداره! و دست راحله را گرفت و کشید تا از پله ها پایین بروند. سر کلاس که نشستند، سپیده سرش را روی دسته صندلی گذاشت و صورتش را به سمت راحله چرخاند و گفت: -میدونی الان چی جواب میده? اینکه استاد نیاد! میرم خوابگاه یه چرت حسابی میزنم! -چقد تو تنبلی دختر متاسفانه با وجود همه خوش شانسی سپیده استاد سر وقت آمد،حتی چند دقیقه ای زودتر: -می خواست بذاره حرف من تموم بشه. هنوز یک هم نشده! سپیده دختری مهربان، بی غل و غش و دوست داشتنی بود و از آنجا که هیچ کس بی عیب نیست، او نیز عیب های خودش را داشت که یکی ش همین غر زدن های گاه و بیگاه بود. وقتی روی دنده غر زدن می افتاد فقط می بایست صبر کرد تا دیگ غر غرش خالی شود. برای همین راحله چیزی نگفت! بالاخره کلاس تمام شد و سپیده هرچه سریعتر خودش را به خوابگاه رساند. البته ایستگاه اتوبوس ها تا خوابگاه شماره ده مقداری پیاده روی آن هم سربالایی داشت که برای سپیده، یک فاجعه محسوب میشد اما امید رسیدن به رختخواب کمکش کرد تا این مسیر را طی کند. وقتی از سپیده جدا شد، توانست کمی ذهنش را جمع و جور کند. از دانشگاه تا فلکه دانشجو را پیاده رفت. پیاده روی کمکش میکرد تا راه حلی برای خرابکاری اش پیدا کند. زیر پل هوایی ایستاد تا تاکسی بگیرد: -قصر الدشت از میدان قصر الدشت تا انتهای کوچه گلخون را نیز پیاده روی کرد ولی تنها چیزی که به ذهنش رسید این بود که باید از کسی کمک بگیرد. حل کردن این دو راهی کار ساده ای نبود. از یک طرف عذاب وجدان آرامش نمیگذاشت و از طرف دیگر احساس میکرد اگر تن به این معذرت خواهی بدهد غرورش را زیر پا گذاشته و به قول سپیده خیلی خوش ب حال پارسا خواهد شد. باید با یکی مشورت میکرد. اما چه کسی? احساس کرد این بار برخلاف همیشه پدرش بهتر می تواند کمکش کند. هرچه باشد طرف حسابش یک مرد بود برای همین، پدر بهتر میتوانست راجع به عکس العمل یک مرد در این موارد نظر بدهد. وقتی به این نتیحه رسید کمی ارام شد. حالا فقط باید تا آمدن پدر صبر میکرد... ...
4_5922293755498465809.mp3
6.51M
🔳 (ع) 🌴امان که مشک تهی آبروی من را ریخت 🌴من از خجالت لبهای تشنه آب شدم 🎤 👌بسیار دلنشین
25 رجب 1 ـ ﺷﻬﺎﺩﺕ حضرت ﻣﻮﺳﻰ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎم
25 رجب 1 ـ ﺷﻬﺎﺩﺕ حضرت ﻣﻮﺳﻰ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 183 هـ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻮﺳﻰ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﺩﺭ ﺣﺒﺲ ﺳﻨﺪﻯ ﺑﻦ ﺷﺎهک ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﻴﺪﻧﺪ. (1) ﻫﺎﺭﻭﻥ ﻣﻠﻌﻮﻥ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﻯ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻭ ﺩﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻮﺳﻰ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﻪ ﺑﻐﺪﺍﺩ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺍﻟﻨﺒﻰ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺁﻣﺪ. (2) ← ﺧﻠﻔﺎﻯ ﻇﺎﻟﻢ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ 20 ﺳﺎﻝ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺑﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺪّﺕ 35 ﺳﺎﻝ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺪّﺕ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻌﻔﺮ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻣﻘﺪﺍﺭﻯ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﺑﻮ ﺟﻌﻔﺮ ﻣﻨﺼﻮﺭ دوانقی ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻭ ﻣﺘﻌﺮّﺽ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﺸﺪ. بعد ﺍﺯ ﻣﻨﺼﻮﺭ، ﻗﺮﻳﺐ ﺑﻪ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺍﻳّﺎﻡ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﻣﻬﺪﻯ ﺑﻮﺩ. ﺍﻭ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﺮﺍﻕ ﻃﻠﺒﻴﺪ ﻭ ﺣﺒﺲ ﻛﺮﺩ. ﺷﺒﻰ ﺃﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻓَﻬَﻞ ﻋَﺴَﻴﺘُﻢ ﺍِﻥ ﺗَﻮَﻟَّﻴﺘُﻢ ﺃﻥ ﺗُﻔﺴِﺪﻭُﺍ ﻓِﻰ ﺍلأﺭﺽِ ﻭ ﺗُﻘَﻄِّﻌُﻮﺍ أﺭﺣﺎﻣَﻜُﻢ (3) ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﻣُﺮﺍﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻭ ﻣﻮﺳﻰ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺯﺍﺩ ﻛﺮﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻬﺪﻯ، ﭘﺴﺮﺵ ﻫﺎﺩﻯ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﻣﺤﺒﻮﺱ ﻛﻨﺪ ﻭﻟﻰ ﺍﺟﻞ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻬﻠﺖ ﻧﺪﺍد، ﭼﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻛﻤﺘﺮ ﺍﺯ یک ﺳﺎﻝ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﻧﻜﺮﺩ. ﺧﻠﺎﻓﺖ ﺑﻪ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﻛﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻧﻰ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺩﻳﮕﺮ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ، ﺗﺎ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﭼﻬﺎﺭﺩﻫﻢ ﺧﻠﺎﻓﺘﺶ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﻦ 55 ﺳﺎﻟﮕﻰ ﺑﻪ ﺯﻫﺮ ﺟﻔﺎ ﺷﻬﻴﺪ ﻛﺮﺩ. (4) ← ﻏﺴﻞ ﻭ ﺗﺪﻓﻴﻦ ﺣﻀﺮﺕ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺪﻥ ﺷﺮﻳﻒ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﻃﺒﻖ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺑﺎ ﺟﺎﻣﻪ ﻫﺎﻯ ﻛﻬﻨﻪ، ﺟﻬﺖ ﺍﻫﺎﻧﺖ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ، ﺭﻭﻯ ﻧﺮﺩﺑﺎﻧﻰ ﮔﺬﺍﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﺣﻤّﺎﻝ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﻭ ﻛﺴﻰ ﺟﻠﻮﻯ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺻﺪﺍ ﻣﻰ ﺯﺩ : «هذا امامُ الرّافضة» : «ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍﻓﻀﻴﺎﻥ ﺍﺳﺖ». اﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻗﺒﻠﺎً ﻣﺘﻮّﺟﻪ ﻏﺴﻞ ﻭ ﻛﻔﻦ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺳﭙﺲ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ گُل ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﻓﻌﻠﻰ ﺣﺮﻡ ﻣﻄﻬّﺮ، ﺑﺪﻥ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﻓﻦ ﻛﺮﺩﻧﺪ. (5) ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ 37 ﻧﻔﺮﻧﺪ. (6) ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺭ 5 (7) ﻳﺎ 6 (8) یا 24 (9) ﺭﺟﺐ ﻧﻴﺰ ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. 📚 منابع : 1. ﺍﻋﻠﺎﻡ ﺍﻟﻮﺭﻯ : ﺝ 2، ﺹ 6. و ... . 2. ﻛﺎﻓﻰ : ﺝ 1، ﺹ 476. و ... . 3. ﺳﻮﺭﻩ ﻣﺤﻤّﺪ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ : ﺁﻳﻪ 22. 4. ﻗﻠﺎﺋﺪ ﺍﻟﻨﺤﻮﺭ : ﺝ ﺭﺟﺐ، ص 34 _ 33. 5. عیون اخبار الرضا علیه السلام : ج 2، ص 85، 93، 98 _ 96. و ... . 6. إﺭﺷﺎﺩ : ﺝ 2، ﺹ 244. و ... . 7. ﻣﻨﺎﻗﺐ آل ابی طالب علیهم السلام : ج 4، ص 349. و ... . 8. ﻛﺎﻓﻰ : ﺝ 2، ﺹ 749. و ... . 9. ﻣﻨﺎﻗﺐ آل ابی طالب علیهم السلام : ج 4، ص 349. و ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✴️ یکشنبه 👈 8 اسفند/حوت 1400 👈 25 رجب 1443👈27 فوریه 2022 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🏴 شهادت باب الحوائج الی الله حضرت امام موسی بن جعفر علیهما السلام " 183 هجری". 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ⭐️ احکام دینی و اسلامی. 📛صدقه صبحگاهی فراموش نشود. 📛 امروز برای امور زیر مناسب نیست: 📛مسافرت. 📛و قسم خوردن خوب نیست و خصوصا قسم دروغ زود جزایش داده خواهد شد. 👼 زایمان خوب و نوزاد نجیب و روزی دار و دانا و دانشمند و عالم شود.ان شاءالله 🚘 مسافرت : مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز: قمر در برج جدی است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است: ✳️ امور زراعی و کشاورزی. ✳️ از شیر گرفتن کودک. ✳️ برداشت محصولات زراعی. ✳️ قرض و وام دادن و گرفتن. ✳️ شکار و صید و دام گذاری. ✳️ و عمل جراحی خوب است. 📛 ولی ازدواج. 📛 و دیدار روسا خوب نیست. 💑 مباشرت و مجامعت مباشرت امشب (شب دوشنبه)،فرزند چنین شبی حافظ قرآن شود.ان شاءالله. ⚫️ طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب است. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری، موجب صفای خاطر می شود. 😴😴تعبیر خواب خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 26 سوره مبارکه " شعراء" است. قال ربکم و رب آبائکم الاولین... و چنین استفاده میشود که فرد بسیار خوب و عاقلی در مقام نصیحت و موعظه آن شخص در آید تا خواب بیننده به جواب سوال برسد و بر خصم خود غالب گردد و شاد شود.ان شاءالله. و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
هدایت شده از حرم
✅امام صادق علیه السلام درباره فرمودند: 🌸«هر کس با این دعای چهل صبح به سوی خدا دعا کند از یاوران قائم ما خواهد بود و اگر بمیرد خداوند او را از قبرش به سوی حضرت قائم عج خارج خواهد ساخت و حتی در مقابل هر کلمه ای هزار حسنه به او می دهد و هزار گناه از او محو می کند». 📚 بحار الانوار، جلد 83، ص284، حدیث 47 به نقل از کتاب امام مهدی عج،تنظیم:اکبر اسد علیزاده •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
هدایت شده از حرم
3_453884580403872619.mp3
1.82M
 کجایى ...؟؟  اى همیشه پیدا از پس ابرهاى غیبت! 🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
هدایت شده از حرم
4_468051916576786804.mp3
4.02M
🎧 با صدای استاد فرهمند 🎁 به سفارش آقا صاحب الزمان (عج) و با نیت تعجیل در امر فرج ایشان هر روز یڪ زیارت عاشورا بخوانیم.
خدایا🙏 در روز شهادت جانسوز حضرت امام موسی کاظم علیه السلام 🖤 مارا به اعمال صالحه راهنمایی بفرما🙏 و حاجتها و آرزوهایمان را بر آورده بفرما🙏 ای آگاه به راز دلها🙏 آمیـــن یا اَرْحَمَ الرّاحِمین 🙏 ای مهربان ترین مهربانان 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿رشتہ‌ے پشٺ این در بستہ شد رزق ما ازسفره‌ے بستہ شد 🌿تا خبرآمد غروب ازخانہ بیرون مے‌زند باهجوم سائلان از معبر بستہ شد 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ الهی بحق🌼🍃 این روز عزیز🌼🍃 و بحق باب المراد 🌼🍃 به همه مراد دلتون برسید🌼🍃 و تمامی حاجاتتون🌼🍃 برآورده به خیر بشه🌼🙏🌼 الهی باب الحوائج🌼🍃 موسی بن جعفر💚 پای حاجاتتون🌼🍃 مهر استجابت بزنه✍ و بهترینها براتون 🌼🍃 رقم بخوره🌼🍃 الهی آمین 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5825615763947391799.mp3
7.54M
🌑 باب الحوائج موسی بن جعفر علیه السلام- مرحوم حاج حسن جمالی ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
15.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان علیّ بن یقطین- مرحوم حجةالاسلام شیخ محمدباقر علم الهدی ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
21.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دفع بلا با توسل به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام- حجةالاسلام اسکندری ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
34.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ نماهنگ " سفره موسی بن جعفر ؛ امام کاظم علیه السلام" محمدحسین پویانفر و صابر خراسانی
* 💞﷽💞 ‍ : خیر خواهی شیطان راحله نگاهی زیر چشمی به پدرش انداخت. پدر هیچ وقت اهل سرزنش کردن نبود اما سکوت سنگینش بدتر و گویاتر از هر داد و قالی بود. پدر دستی به صورتش کشید و در حالیکه با دست دیگرش تسبیح را می چرخاند گفت: -خودت چی فکر میکنی? -نمیدونم! گفتم شاید شما کمکی بکنین -پس هرچی بگم قبوله? راحله سرش را بلند کرد. این اخطار به معنای این بود که پدر میخواست همان چیزی را بگوید که راحله از آن میترسید. پدر در چشمان راحله خیره شد و خیلی کوتاه گفت: -باید بری معذرت بخوای راحله مثل لاستیکی که پنچر میشود در خودش فرو رفت. هرچند قبلا خودش فکر میکرد تنها راه حل همین است اما امیدوار بود که شاید پدر راه دیگری را پیش پایش بگذارد. با این دستور کوتاه و قاطع، اندک امیدش بر باد رفت. - حدس میزدم باید اینکارو بکنم اما تنها چیزی که مانع میشد بخاطر اون قضیه قبلی بود. توهینی که اون روز سر کلاس به آدم مذهبی ها کرد باعث شد مردد بشم. اگر این کار رو بکنم اون حرفش رو تایید نکردم? پدر که به نقطه نا معلومی خیره شده بود گفت: -قبل از اینکه این کارو بکنی باید فکر اینجاش رو میکردی... یه بچه مذهبی قبل اینکه کاری بکنه فکر میکنه ک بعدش نخواد معذرت خواهی کنه... مذهبی بودن که فقط ب ریش و چادر و نماز نیست. مهم ترین نمود یه بچه مذهبی توی اخلاقشه راحله از شرم سرخ شد. حق با پدرش بود. او بی توجه به عواقب کارش حرکتی سبکسرانه کرده بود و حالا باید بهای آن را میپرداخت. پدر که میدانست راحله به اندازه کافی از عملش شرمنده شده است ادامه داد: -با این وجود این معذرت خواهی ربطی به اون قضیه نداره! مطمئنم که اون هم تفاوت این دو تا مساله رو میفهمه! راحله با سر تایید کرد و زیر لب گفت: -امیدوارم آن شب راحله نتوانست خواب راحتی داشته باشد. معصومه که از تشنگی بیدار شده بود وقتی دید خواهرش هنوز بیدار است پرسید: -چرا بیداری?جاییت درد میکنه? - نه چیزی نیست ابجی..تو بخواب معصومه که خواب الود بود و توان کنجکاوی نداشت با کمال میل این پیشنهاد را پذیرفت، لیوان اب را سرکشید و خوابید. روز بعد سپیده متوجه نگرانی راحله شد. در وهله اول راحله جواب قانع کننده ای به سپیده نداد اما از آنجا که سپیده مثل معصومه خواب الود نبود و از طرفی غلظت کنجکاوی اش چندین برابر معصومه بود تا از ته و توی ماجرا سر در نیاورد راحت نشد. وقتی نسخه ای را که پدر پیچیده بود شنید با تعجب گفت: -واقعا?مگه به بابات نگفتی چجور ادمیه? -چرا! گفت ربطی نداره! اینکه از نظر اعتقادی با من جور نیست دلیل نمیشه حق استادی رو ندید بگیرم... بعدم من باید به وظیفه خودم عمل کنم... مکثی کرد و ادامه داد: -مجبورم برم معذرت خواهی -مجبوری?یعنی بابات مجبورت کرد? راحله که دیشب قبل از خواب توانسته بود با این موضوع کنار بیاید و مثل قبل در تلاطم نبود گفت: -نه! اما من دنبال راه درست میگشتم و حالا که پیداش کردم باید بهش عمل کنم وگرنه خودم رو مسخره کردم! ...