eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
665 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6030508046386465260.mp3
7.78M
💠 🔹چند نوع زانو درد داریم❓ 🔸زانو درد سوداوی ، صفراوی ، بلغمی چیست❓ 👨‍⚕چرا برای درمان به طب نوین مراجعه نکنیم❓ 👌بعضی زانو دردها و پوکی استخوان یائسگی به دلیل غلبه صفرا میباشد... 🤔تشخیص و راه درمان چیست❓ 🎤 🍃🌺
2_5283026661338520548.MP3
36.32M
🔹 تمسک به حضرت اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تنها راه مقابل با شیطان لعین است🔺 در بیان استاد شیخ 🎙 حفظ الله ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
✴️ پنجشنبه👈 26 خرداد / جوزا 1401 👈 16 ذی القعده 1443 👈 16ژوئن 2022 🕋 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌹روز تجلیل از امامزادگان و بقاع متبرکه. 🎇 امور دینی و اسلامی. 📛 امروز برای امور زیر خوب نیست: 📛ملاقات ها. 📛و نقل و انتقالات خوب نیست. 🤒 مریض امروز زود خوب می شود. 👶 زایمان :نوزاد اگر بعدازظهر به دنیا آید صالح باشد. 🚘 مسافرت : مسافرت حتما همراه صدقه باشد. 👩‍❤️‍👩 مباشرت و مجامعت: 👩‍❤️‍👩 امروز:مباشرت امروز ، مباشرت هنگام زوال ظهر مستحب و فرزند حاصل هیچ گونه انحرافی نخواهد داشت.ان شالله 🔭احکام نجوم. 🌗 امروز قمر در برج جدی و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️درو محصولات. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️وام و قرض. ✳️تشکیل شرکت. ✳️آغاز درمان و معالجات. ✳️عمل جراحی. ✳️امور زراعی و کشاورزی. ✳️صید و دام گذاری. ✳️ و کندن چاه و کانال نیک است. ✳️ برای دریافت تقویم نجومی هر روز کافی است کلمه "تقویم همسران"را در تلگرام و ایتا جستجو و به ما بپیوندید. 👩‍❤️‍💋‍👨: امشب (شبِ جمعه) ،فرزند پس از فضیلت نماز عشاء، از ابدال و یاران امام زمان گردد ان شاءالله 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت : طبق روایات، (سر و صورت) در این روز ماه قمری ، باعث حزن و اندوه می گردد. 💉💉حجامت فصد خون دادن . یا و فصد باعث فرج و نشاط می شود. 🙄 تعبیر خواب خوابی که (شب جمعه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 17 سوره مبارکه "اسراء" است. و‌کم اهلکنا من القرون من بعد نوح.... و مفهوم آن این است که کاری که باعث آزردگی و حزن و اندوه خواب بیننده باشد پیش آید و عاقبت بخیر شود.ان شاءالله و شما مطلب خود را دراین مضامین قیاس کنید . 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد . ✴️️ وقت استخاره : در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه موجب رزق فراوان میگردد . 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
هدایت شده از حرم
حرم: 👌دوستان و سروران گرامی! شب جمعه است. با ثبت نام در دو آدرس زیر، حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل علیه السلام را در این شب جمعه به نیابت از مولایمان حضرت ولی عصر علیه السلام زیارت کنیم. زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام: http://www.imamhussain.org/arabic/enaba/ زیارت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام: http://alkafeel.net/zyara/ توجه: از طرف سایت، یک نفر زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از حرم
🕯پنجشنبه است و دلم برای آنهایی که دیگر ندارمشان تنگ است... 🕯پنجشنبه است و جای خالی عزیزان را دوباره احساس میکنیم ... 🕯پنجشنبه است و بوی حلوایی خیرات یاد آدم های رفته ... 🕯پنجشنبه است و ثانیه هایم بوی دلگرفتگی میدهد ... 🕯چه مهمانان بی دردسری هستند رفتگان نه به دستی ظرفی را آلوده میکنند و نه به حرفی دلی را, تنها به فاتحه ای قانعند 🌸روزپنجشنبه اموات چشم به راهند🌸 🍁🚩زیارت اهل قبور🚩🍁 ✨بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ✨ السَّلامُ عَلي اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مِنْ اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا اَهْلَ لا اِلهَ اللهُ بِحَقَّ لااِلهَ اِلَّا اللهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا اِلهَ الَّا اللهُ مِنْ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا لااِلهَ اِلَّا الله بِحَقَّ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ اِغْفِرْلِمَنْ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ وَاحْشُرْنا في زُمْرَهِ منَ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مُحَمَّدا رَسُولُ اللهِ عَليٌّ وَلِيُّ الله.🌟 🕊نثار اروح مطهراهل البیت(علیهم السلام) اولیاءالله،رجال الغیب،مراجع تقلید بخوانیم الفاتحه مع الاخلاص والصلوات🕯🌹
25.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◽️▫️ —عیدالله‌الاکبر • ☀️ 32 🔖 روز مانده تا عید سعید غدیر خم❣️ ☀️حضرت امام جعفرالصادق علیه السلام فرمودند: وقتی در روز غدیر برادر مؤمنت را دیدی، بگو: الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی أَکْرَمَنَا بِهَذَا الْیَوْمِ وَ جَعَلَنَا مِنَ الْمُوفِینَ بِعَهْدِهِ الَّذِی عَهِدَهُ إِلَیْنَا وَ مِیثَاقِهِ الَّذِی وَاثَقَنَا بِهِ مِنْ وَلَایَةِ وُلَاةِ أَمْرِهِ وَ الْقُوَّامِ بِقِسْطِهِ وَ لَمْ یَجْعَلْنَا مِنَ الْجَاحِدِینَ وَ الْمُکَذِّبِینَ بِیَوْمِ الدِّینِ. 📚زاد المعاد، مجلسی رحمه الله، الفصل الرابع: فی فضائل و أعمال لیلة و یوم عید الغدیر ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
▫️◽️ •عمریه﷼ ▫️قسمت 🔖 سی • یکم ✔️ 💠…حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب معدن حکمت الهی…"از منابع عامه"( عمریه ) ♦♦➖➖♦♦ ☀️حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: ❇ قُسِمَّتِ الحِكمَةُ عَشَرَةَ الأجزاءٍ ، فاُعطِيَ عَليٌّ تِسعَةُ أجزاءٍ و النّاسُ جُزؤاً واحِداً ،و عَلِيٌّ أعلَمُ بِالواحِدِ مِنهم. •———••———••———••———••———• ✴ حکمت به ده بخش تقسیم گردیده , نُه جزء آن را به علی (علیه السلام) داده اند و یک جزءش را به سایر مردم که ، علی(علیه السلام) در آن قسمت دهمی نیز از دیگران داناتر است. ✊🏻 📚… کنزالعمال ۱۴۶/۱۳ 🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
◽️▫️ —عیدالله‌الاکبر • ☀️ 32 🔖 روز مانده تا عید سعید غدیر خم❣️ 🔰جابر گوید: در محضر حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السّلام در کنار رود فرات قدم می‌زدم که ناگاه موج بسیار بزرگی برخاسته آن حضرت را فرا گرفت به گونه ای که از دید من نهان گشت. سپس آن موج فروکش نمود بی آنکه هیچ اثری از رطوبت بر حضرت علی علیه السّلام بر جای گذاشته باشد. من از این بابت ترسیده و تعجب نموده از آن حضرت در این مورد پرسیدم، فرمودند: آیا آن را دیدی؟ گوید: عرض کردم: آری! فرمودند: فرشته موکّل بر آب، شادمان شد و سلام کرد و مرا در آغوش کشید! 📚 امالی شیخ طوسی: ۱۸۷ بحارالانوار ج ۳۹ ص ۱۱۰ ح ۱۶ • 🔝لطفا در نشر آن کوشا باشیم ✔️ ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
▫️◽️ قسمت🔖 سی • یکم ✔️ 🍃حضرات اهل بیت علیهم السلام خزانه داران علم الهی✨.... ♦♦➖➖➖➖♦♦ 👥عَلِيُّ بْنُ مُوسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِيِّ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ رَفَعَهُ عَنْ سَدِيرٍ 👥 ✍عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیهما السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَنْتُمْ قَالَ نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ وَ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْيِ اللَّهِ وَ نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ عَلَى مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ مَنْ فَوْقَ الْأَرْض‏. •———••———••———••———••———• سدير گويد: به حضرت امام محمدالباقر (علیه السلام) عرض كردم: فدایتان شوم، شما چه سمتى داريد؟ فرمود: ما خزانه‏ دار علم خدائيم، ما مترجم وحى خدائيم: ما حجت رسائيم بر هر كه در زير آسمان و روى زمين است. 📚 کافی کتاب الحجه بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ علیهم السلام وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ وَ خَزَنَةُ عِلْمِه‏ ح ۳ 🔅ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔅 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
📢 حُزنِ عجیبِ حضرت امام جعفر الصادق علیه السلام، هنگام شنیدنِ نام و یاد حضرت سیدالشهدا حسین بن علی علیه السلام ▪️حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْقُرَشِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ أَبِي عُمَارَةَ الْمُنْشِدِ قَالَ مَا ذُكِرَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ (عليه السلام) عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عليهما السلام) فِي يَوْمٍ قَطُّ فَرُئِيَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ مُتَبَسِّماً قَطُّ إِلَى اللَّيْلِ. ✍🏻 ابى عماره نقل كرده: هرگز ذكر نشد یاد حضرت حسين بن على عليه ‌السّلام نزد حضرت امام جعفرالصادق عليه السّلام، مگر آنکه در آن روز، آن جناب تا شب متبسّم و خندان ديده نشد. 📚کامل الزیارات، باب ٣٢، حدیث۵ ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
* 💞﷽💞 اون روز گذشت و شب هم عماد برای دیدن بچه‌ها پیداش نشد. روز بعد حوالی عصر بود و صدای صحبت عماد و فرخنده سادات از حیاط به گوش می‌رسید. قرآنم رو داخل لفافه‌ی سفید و مخملیش گذاشتم و مریم رو که از صبح بهونه‌ی پدرش رو می‌گرفت صدا زدم: - مریم، بابا بیرونه بدو برو پیشش. مریم ذوق کرده به سمت در دوید. محمدرضا از ذوق مریم ذوق کرده به سمت در دوید و مریم بی‌هوا در رو باز کرد و در محکم ‌به وسط پیشونی محمدرضا خورد . به سمتش دویدم و از صدای گریه‌ش عماد و فرخنده سادات هم به طرف اتاق دویدند. پیشونیش با شدت به لبه‌ی تیز در برخورد کرده و شکافته شده بود از دیدن صورت خونی محمدرضا هول شده بودم. مریم ترسیده بود و ‌کنار دیوار ایستاده و برادرش رو نگاه می‌کرد. عماد محمدرضا رو بغل گرفت و گفت: - می‌برمش درمونگاه. فرخنده‌سادات سریع کف دستش رو روی پیشونیش گذاشت و فشار داد و گفت: - نه مادر نمی‌خواد، عمق نداره زخمش. - پیشونیه عزیز، خطرناک نباشه؟ - نه مادر ببین خونش بند اومد برو اون دواگلی(مرکرکروم) رو بیار تا بزنم بهش. تموم بدنم شروع کرده بود به لرزشی بی‌امان‌و عصبی. عماد با دیدنم دستپاچه به سمتم اومد و گفت: - هیچی نشده معصومم، هول کردی. هیچیش نیست، ببین. هر چی سعی کردم تا حرفی بزنم ‌بی‌فایده بود و دوباره انگار دچار همون حمله‌‌ی عصبی شده بودم. فرخنده سادات همونطور که بچه رو بعل زده بود لیوان آبی آورد و به دست عماد داد. - یه کمی بخور. در همین حین صدای زنگ در توی خونه پیچید و من همچنان دچار لرز شدید بودم. مریم در روباز کرده بود و دقایقی بعد محمد وارد شد و دستپاچه به سمتم اومد. - چی شدی معصوم؟ پر از عصبانیت دستش رو روی سینه‌ی عماد گذاشت و محکم هلش داد و گفت: - نمی.تونستی آرامشش رو بهش برگردونی بیخود کردی برش گردوندی تو این خراب شده! چیکارش کردی که اینطور داره از دست میره نامرد. عماد پر از عصبانیت سرش داد کشید و شونه‌هاش رو گرفت و کنارش زد و گفت: - برو کنار ببینم از دست رفت. حس کردم که توی هوا معلق شدم و صدای عماد که وهم‌وار به گوشم رسید: - می‌برمش درمونگاه، حواست به بچه‌ها باشه. چشم که باز کردم روی تخت بیمارستان بودم و عماد نگران چشم به صورتم دوخته بود و مهربون و پر از غم گفت: - بیدار شدی؟ - محمد... محمدرضا خو...خوبه؟ - آره نگران نباش خوبه، تو ترسیدی و هول کردی. آخه دختر خوب تو که دل و جراتت بیش از این حرفها بود با دوتا چکه خون به این روز افتادی چرا؟ پرستاری وارد اتاق شد و گفت: - حالا که به هوشی بگم دکتر بیاد. لحطاتی بعد دکتر وارد شد و سوال کرد که این حمله سابقه داشته یا نه و عماد براش گفت که یک بار دیگه هم این اتفاق افتاده. - این حمله شباهت زیادی به حمله‌ی صرع داره، نباید عصبی و دچار هیجان بشی‌. ✍🏻
* 💞﷽💞 عماد بی‌اختیار به سمتم برگشت و نگاهش پر از تشویش و ترحم بود. بیقرار و مستاصل از دکتر پرسید: - یعنی... یعنی چی آقای دکتر؟ - ببینید علایمی که خانم شما داره کاملا علایم بسته شدن موضعی مویرگ سر و شروع حمله‌ی صرعه، اما نمیشه این رو با اطمینان گفت شاید که این حالت موقتی و زودگذر باشه. به نظر میاد که روزهای سختی رو گذروندند... آرومتر از عماد پرسید: - عزیزی رو از دست دادن؟ عماد ناخوداگاه نگاهم کرد و اشکهام چنان هجوم آوردند که بدون پلک زدن از گوشه هر دو چشمم ‌پایین ریخت. - نه، ولی یه سری مشکلاتی داشتیم که باعث شده عصبی بشه. - خیلی مراقبش باشین و سعی کنید محیط رو براش آروم نگه دارید. سرمش تا چند دقیقه‌ی دیگه تمومه، می‌تونید ببریدش خونه. دارویی رو هم براش نوشتم که به خاطر دوز بالا بهتره هفته‌یی سه بار و هر بار نصفش رو مصرف کنه. دکتر رفت و من هنوز توی فکر اون سوال بودم و توی سرم دائم صدا می‌کرد، عزیزی رو از دست دادن؟ و اون چه نمی‌دونست که من نیم وجودم رو خسارت دیده بودم. نمی‌دونم چرا انگار غم تموم این چند وقت به چشمهام هجوم آورده. سرم رو به سمت مخالف چرخونده بودم تا عماد نبینه اشکهام رو. گرمی دستش رو روی دستم حس کردم و انگار که مغناطیس داشت دستش و موجی از آرامش رو وارد وجودم کرد. کاش دو سال پیش بود و کاش تموم اینها خیالی بیش نبود. متعجب بودم که چرا دیگه از تماس دستش ناخوش نبودم؟ - معصوم... روت رو برگردون و نگاهم کن . بی‌حرکت موندم و باز چیزی نگفتم. - کاش که دکتر منعم نکرده بود از اینکه نباید هیجان‌زده بشی و برات می‌گفتم از اون روزهای لعنتی. دستم رو پس کشیدم از زیر دستش و رو برگردوندم. - من نمی‌خوام هیچی بشنوم عماد مظلومانه ادامه دادم: - من خسته‌م خیلی خسته. میشه بیخیالم بشی؟ دستش رو نوازش‌وار روی موهام کشید و گفت: - دوست داری بریم مسافرت هر جا تو بگی. پوزخندی زدم و گفتم: - عادت کردی زنت رو تو بستر زایمون رها کنی و بری هواخوری؟ نگاهش دلخور شد و گفت: - موندم این زبون چرا اینطور تلخ شد. تو که نیش و کنایه تو مرامت نبود. - الان هم نیست، من همون معصومم. ولی تو دیگه اون عماد نیستی. چرا خودت رو گول میزنی؟ این آب خیلی وقته از این جو رفته و محاله برگرده. - تو نمی‌خوای که برگرده وگرنه... پرستار وارد شد و باعث شد و حرفش نیمه موند. سرم رو چک کرد و گفت: - تمومه. فقط نسخه رو از جایگاه بگیرید. ✍🏻