⚫️مولانا امیرالمؤمنین علیهالسّلام:
أجوَرُ السِّيرَةِ أن تَنتَصِفَ مِنَ النّاسِ وَ لَا تُعَامِلَهُم بِهِ
ظالمانهترين روش آن است كه از مردم انصاف بخواهى، امّا خودت با آنان به انصاف رفتار نكنى.
📚غررالحكم ح۳۱۷۱
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
⚫️امام هادی علیهالسّلام:
اَلعِتَابُ مِفتَاحُ الثِّقَالِ وَ العِتَابُ خَيرٌ مِنَ الحِقدِ
سرزنش كليد دشمنی است، ولی بهتر از نگفتن و به دل بردن (كينهتوزی) است.
📚بحارالانوار ج۷۸ ص۳۶۹
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
4_6050895568945809342.mp3
2.8M
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج}
شیعهٔ واقعی نباید حتّی لحظهای راضی به بقاء ظالم باشد، در غیر این صورت شریک ظلم آن ظالم است!
داستان زیبای صفوان جمّال و امام موسی بن جعفر سلام اللّه علیه/
🎤استاد شیخ محمدجواد محقّق یزدی؛
«پیشنهاد دانلود»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 صحبتهای پسربچهای در حالت بیهوشی با امام زمان (عج) ...
📡 @haram110
حرم
* 💞﷽💞 💗رمان کابوس رویایی💗 قسمت16 نگاهم را ازش پس می گیرم و به کمک سنگ و خاک ها خودم را از زمین جدا
* 💞﷽💞
💗رمان کابوس رویایی💗
قسمت17
از پنجرهی هتل خیره به تیر برق هایی می شوم که به کمک ستاره ها آمده اند تا سیاهی شب را کم کنند.
پشت میز می نشینم و پایم را بالا می آورم و آهسته روی صندلی می گذارم.
دست نوازشم را به فنجان چای می کشم.
بخارهای چای دوان دوان در هوا پخش می شوند.
نگاهم خیره به فنجان است و ذهنم خیره به فکرهایی توی سرم که ول می خورد.
بازدم تنفسم را به بیرون هول می دهم و دستم را زیر چانه فرو می برم.
از خودم می پرسم چه شد؟ اصلا چه دارد می شود؟
من که زندگی راحتم را داشتم و آن سر دنیا کیف می کردم چطور شد که وارد بازی شدم؟
اصلا چه بازی؟ من که بازیکن خوبی نیستم. من توی جهان تابلو ها و رنگ ها سیر می کنم و چیزی از این دنیا سرم نمی شود!
ای کاش می دانستم این آغاز چه بازی است.
وقتی به خودم می آیم که دیگر برای چای رمقی نمانده.
آتش وجود او بر خلاف من خاکستر شده، چای را سرد می نوشم.
مزهی تلخی اش میان دهانم می چرخد.
تلخی چای را می توان با قندی شیرین کرد اما با وجود مزه تلخ زندگی چگونه می تواند کام آدم شیرین باشد؟
در این مواقع پدر همیشه کنارم بود و دلداری ام می داد.
همیشه می گفت تا من هستم غمت نباشد، حالا که او نیست غم عالم در دلم تلنبار شده.
روی تخت ولو می شوم و از پشت شیشه، دامن شب را نظاهره می کنم.
با خودم می گویم کاش من هم ستاره ای در آسمان بودم که کیلومتر ها از زمین و مردمانش فاصله داشت.
آنگاه بی دغدغه از بالا به مردم زمین خیره می شدم و جست و خیزهای روزگار را تماشا می کردم.
مشغول خیال پردازی هستم که ندایی از وجودم برمی خیزد و می گوید رویا! ستاره ها از دور زیبا و نورانی به نظر می رسند اما همین که اندکی از خورشید فاصله بگیرند ظلمات هستند.
تو سعی کن خودت باشی و نور وجودت تو را نورانی نگه دارد نه خورشید!
میان بگو و مگویی افکارم هستم که خوابم می برد.
صبح با صدای تق تق در بیدار می شوم.
جلوی آینه دستی به موهایم می کشم و در را باز می کنم.
خدمتکار هتل است و آمده تا سفارش صبحانه را بگیرد.
آب پرتقال و مربای تمشک سفارش می دهم و او می رود.
دستی به صورتم می کشم و موهایم را با کش مرتب می کنم.
کره و مربای تشمک مثل قند در دهانم آب می شوند.
نمی دانم تکلیفم چیست، می ترسم پایم را از هتل بیرون بگذارم و کسی قصد جانم را بکند.
با خودم می گویم لابد فکر می کنند آن ها را به ژاندارمی لو می دهم.
صدای دستی می شود و مرا از افکارم نجات می دهد.
در را باز می کنم و پیمان را می بینم.
لبخند ملایمی روی لبش جا داده و می گوید:
_میشه بیام داخل؟
چند باری سر تکان می دهم:
_آره، حتما!
به اطرافش نگاه می اندازد و داخل می شود.
به صندلی اشاره می کنم و پیشنهاد می دهم چای برایش بیاورند.
می پذیرد و روی صندلی می نشیند.
چمدان وسایلم به همراه لوازم نقاشی را آورده و روی میز می گذارد.
تشکر می کنم و درش را باز می کنم.
رنگ هایم را بو می کشم و عطر رنگارنگ شان مشامم را پر می کند.
چای اش را می آورند و مقابلش می گذارم.
سعی دارم محترمانه با او برخورد کنم.
نگاهش به فنجان چای است و خجالت زده می گوید:
_من نتونستم هنوز پولتونو جور کنم.
_مشکلی نیست، تا زمانی که کیفم رو بیارید وقت هست.
سرش را بالا می آورد و انگار کمی از حرفم جا خورده.
زیر لب به آرامی تشکر می کند.
نمیتوانم از سوالاتی که آرامشم را ربوده اند حرفی به میان نیاورم:
_ببخشید من کلی سوال ازتون دارم.
_اگه بشه جواب داد، حتما پاسخ میدم.
دستانم را بهم گره می زنم و همان طور که فنجان چای را به لبم نزدیک می کنم، می پرسم:
_شما چیکار میکنین؟ خلاف کارین؟ دزدین؟
خنده ای کوتاه می کند و سرش را به علامت منفی تکان می دهد.
توقع دارم حرف بزند و ادامه بدهد اما به یک سر تکان دادن قناعت می کند!
انگار باید با موچین از زیر زبانش حرف کشید.
_فقط همین؟ من پرسیدم چیکارین، اگه دزد و قاتل نیستین پس کی هستین؟
_ما آزادی میخوایم.
_این شغلتونه؟
_این تموم زندگی مونه!
کمی متوجه می شوم. به گمانم از همان روشنفکر هاست که میخواهد جهان را متحول کند.
_جز کدوم دسته هستین؟
پوزخندی می زند که تا ته گلویم را می سوزاند. لبش را تکان می دهد و به طعنه می گوید:
_هر چی کمتر بدونین بهتره.
⭕️کپی بدون نام نویسنده حرام است ⭕️
نویسندهمبینارفعتی(آیه)
* 💞﷽💞
💗رمان کابوس رویایی💗
قسمت18
از جواب های نصفه و نیمه اش کلافه می شوم.
سوالات بیشتری در ذهنم شکل می گیرد، اما چون میدانم چیزی نمی گوید اصرار نمی کنم.
_باشه...
چای اش را سر می کشد و بلند می شود.
نگاهم را به جان زمین می اندازم و برای بدرقه اش چند قدمی لنگ لنگان بر می دارم.
دستش را به در می گیرد و می گوید:
_من با شما در تماسم.
سری تکان می دهم و خداحافظی می کنیم.
در که بسته می شود تک و تنها می مانم.
به طرف بوم نقاشی ام می روم و با دیدن خط سیاهی شوکه می شوم.
با خودم به پیمان می گویم:" دستت درد نکنه با این آوردنت! ببین با بوم خوشگلم چیکار کرده!"
هر کار می کنم تا آن خط محو شود نشدنی است.
رنگ و بوم را به حال خودشان رها می کنم. فکری به سرم می زند با خودم می گویم شاید سیما چیزی از گروه های مبارز بداند.
خیلی زود شلوار دم پا و پیراهنم را می پوشم و کیف قرمزم را برمی دارم.
عینکم را روی صورتم می گذارم تا نتوانند مرا تشخیص دهند. کلاه لبه دار قرمزم را هم روی سرم می گذارم و بیرون می روم.
با خودم می گویم شاید ماشین را تحت نظر داشته باشند و با تاکسی به خانهی سیما می روم.
سیما با صورت ماسک زده اش در را باز می کند اول از قیافه اش وحشت می کنم اما با روی خوشش لبخندی به لبم می نشیند و وارد می شوم.
سیما به خدمتکارشان می گوید قهوه و کیک برایمان بیاورد.
باهم وارد اتاقش می شویم و روی تختش می نشینم.
از لنگ زدنم تعجب می کند و می پرسد:
_چرا کج و کوله راه میری؟
خنده ای کوتاه به دهانم می نشیند و می گویم:" هیچی، بی احتیاطی کردم."
همان طور که جلوی آینه با ماسک روی صورتش ور می رود، می گوید:
_خب چیشده یاد ما افتادی؟
_همین جوری.
من تموم ارثمو فروختم که برگردم پاریس.
نفسش را همراه آهی بیرون می دهد و لب میزند:
_خوشبحالت... مامان من اجازه نمیده از کنارش جم بخورم.
بابامم که با زن جدیدش خوشه! بخاطر دل مامانه که تا حالا نرفتم اروپا.
_آفرین، خوب کاری میکنی.
در باز می شود و خدمتکار قهوه و کیک شکلاتی را روی میز می گذارد.
سیما اشاره می کند و از اتاق خارج می شود.
سیما از من می پرسد:
_با اون همه پول میخوای چیکار کنی؟
به این فکر نکرده بودم.
من چون اموالی که پدر تمام عمرش را برای بدست آوردنش خرج کرده بود، نگه دارم و همچنین بخاطر وصیتش خواستم تمامشان را بفروشم.
به پولش فکر نکرده بودم، چون به اندازهی کافی از راه نمایشگاه تابلو، پول بدست می آوردم.
سیما بازویم را ویشگونی می گیرد و با آخ از فکر بیرون می آیم.
بازویم را محکم می گیرم و به جانش نق می زنم.
_تقصیر خودته! میگم میخوای چیکار کنی.
_بهش فکر نکردم؛ تو اگه پول میخوای بگو.
دستی به موهای رنگ شده اش می کشد و با ناز می گوید:
_نه ممنون. منظورم کمک نبود.
_میدونم عزیزم... همین جوری گفتم.
روی صندلی اش لم می دهد تا ماسکش خراب نشود.
کمی میان مان سکوت می شود و تعارف می کند تا قهوه بر دارم.
قنجان قهوه را پیش می کشم و آهسته آهسته قورت می دهم.
مزهی تلخ خوبی دارد...
دو دل هستم چیزی از سیما بپرسم یا نه. می ترسم بویی ببرد و جانش به خطر بیوفتد.
کم کم مقدمه می چینم و با تردید لب می زنم:
_سیما شنیدی که...
میان صحبتم جفت پا می پرد و می پرسد:"که؟"
_که... که چند روز پیش مستشارای آمریکایی رو کشتن؟
یکهو از روی صندلی جست می زند.
ماسک از روی صورتش ولو می شود و با دلخوری به من زل می زند.
همان طور که می رود صورتش را بشوید به من می گوید:
_آ... آره شنیدم.
در آن چند دقیقه ای که نیست فکر میکنم تا بتوانم موضوعی را پیدا کنم و از فکر مستشار ها بیرون بیاید.
صاف جلویم می نشیند و حوله را روی صورتش می کشد.
_گفتی مستشارا؟
خب... چیشد که یاد اونا افتادی؟
لبخند مصنوعی می زنم و برای طبیعی جلوه دادن همه چیز می گویم:
_ها؟... هیچی... اصلا ولش کن!
_خب باید بدونم چرا پرسیدی.
راستش منم تو روزنامه خوندم، میگن کار مجاهدین خلق بوده.
_مجاهدین؟
⭕️کپی بدون نام نویسنده حرام است⭕️
نویسندهمبینارفعتی(آیه)
🌎🌺🍃
🌺
❇️ تقویم نجومی
🗓 چهارشنبه
🔸 ۱۸ بهمن / دلو ۱۴۰۲
🔸 ۲۶ رجب ۱۴۴۵
🔸 ۷ فوریه ۲۰۲۴
🌎🔭👀
💠 مناسبتهای دینی
▪️وفات حضرت ابوطالب علیهالسلام
🌗 امروز قمر در «برج جدی» است.
✔️ روز مناسبی برای امور زیر است:
وام و قرض دادن و گرفتن
تشکیل شرکت و موسسه
برداشت محصول
جراحی
آغاز درمان
امور زراعی
دید و بازدیدهای سیاسی
نو پوشیدن
⛔️ ممنوعات
امور ازدواجی
🌎🔭👀
👶 زایمان
نوزاد عمرش طولانی باشد. انشاءالله
🚘 مسافرت
خوب نیست و صرف نظر گردد.
👩❤️👨 مباشرت و انعقاد نطفه
کراهت شدید دارد.
🩸 حجامت، خون دادن و فصد
باعث خلاصی از مرض میشود.
💇♂ اصلاح سر و صورت
باعث رهایی از بلا میشود.
✂️ ناخن گرفتن
روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕 بریدن پارچه
روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله سواری و یا چارپایان بزرگ، نصیب شخص شود. ان شاءالله
🌎🔭👀
😴 تعبیر خواب
رویایی که امشب (شب چهارشنبه) دیده شود، تعبیرش طبق ایه ۲۶ سوره مبارکه "شعراء" است.
﴿﷽ قال ربکم و رب ابائکم الاولین﴾
فرد بسیار خوب و عاقلی در مقام نصیحت و موعظه آن شخص در آید تا خواب بیننده به جواب سوال برسد و بر خصم خود غالب گردد و شاد شود. ان شاءالله
مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
📿 وقت استخاره
از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲
از ساعت ۱۶ تا عشای آخر(وقت خوابیدن)
📿 ذکر روز چهارشنبه
یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح
۵۴۱ مرتبه «یا متعال» که موجب عزّت در دین میگردد.
☀️ ️امروز متعلق است به
#امام_کاظم علیهالسلام
#امام_رضا علیهالسلام
#امام_جواد علیهالسلام
#امام_هادی علیهالسلام
اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌎🔭👀
⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم
از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز بعد پایان مییابد.
🌺
🌎🌺🍃
26 رجب
1 ـ ﻭﻓﺎﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ
ﺳﻴّﺪ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﺠﺮﺕ ﻭ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 10 ﺑﻌﺜﺖ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺖ. (1)
ﺑﻨﺎﺑﺮ ﻧﻘﻠﻰ ﺳﻦّ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﺣﻠﺖ بالغ بر 80 ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. (2)
ﺍﻗﻮﺍﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺩﺭ ﺭﺣﻠﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ : 27 ﺟﻤﺎﺩﻯ ﺍلأﻭﻟﻰ، 29 ﺭﺟﺐ، 7 ﻭ 18 ﻣﺎﻩ ﺭﻣﻀﺎﻥ، 15 ﻭ 17 ﺷﻮّﺍﻝ، ﺍﻭّﻝ ﻭ ﺩﻫﻢ ﺫﻯ ﺍﻟﻘﻌﺪﻩ، ﺍﻭّﻝ ﺫﻯ ﺍﻟﺤﺠّﺔ. (3)
← ﻧﺴﺐ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ
ﻧﺎﻡ ﻣﺒﺎﺭک ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻤﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﭘﺪﺭﺷﺎﻥ ﺟﻨﺎﺏ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻄّﻠﺐ، ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﻨﺖ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺋﺬ ﺍﺳﺖ.
ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺎ ﻋﺒﺪالله ﭘﺪﺭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺯﺑﻴﺮ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻄّﻠﺐ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺍﺑﻮﻳﻨﻰ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻳﻌﻨﻰ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺳﺎﻳﺮ ﺍﻭﻟﺎﺩ ﺟﻨﺎﺏ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻄّﻠﺐ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺳﻪ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﻳﻜﻰ ﺑﻮﺩﻧﺪ. (4)
← ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ
ﻣﺠﻠﺴﻰ رَحِمَهُ الله ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ :
ﺍﻣﺎﻣﻴّﻪ ﺍﺗّﻔﺎﻕ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﺮ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺟﻨﺎﺏ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻫﻴﭻ ﮔﺎﻩ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺑُﺘﻰ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻠﻜﻪ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺍﻭﺻﻴﺎﺀ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻣﺮ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺷﻴﻌﻪ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻋﻠﻤﺎﻯ ﺷﻴﻌﻪ ﻛﺘﺎب ها ﺩﺭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺗﺄﻟﻴﻒ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.
ﺻﺪﻭﻕ رَحِمَهُ الله ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ :
ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﺁﻣﺪﻩ ﻛﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻄّﻠﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺣﺠّﺖ ﺍﻟﻬﻰ ﻭ ﺟﻨﺎﺏ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭﺻﻰّ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻃﺒﻖ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻭﺩﺍﻳﻊ ﺍﻧﺒﻴﺎﺀ، ﻋﺼﺎﻯ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻮﺳﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ... ﺗﻮﺳﻂ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻄّﻠﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﺗﻢ ﺍلأﻧﺒﻴﺎﺀ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺳﭙﺮﺩﻧﺪ. (5)
ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺟﺰﺭﻯ ﺷﺎﻓﻌﻰ در جامع الأصول ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ :
از عموهای پیامبر ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ جز حمزه و عبّاس و ابو طالب علیهم السلام کس دیگری نزد اهل بیت علیهم السلام ایمان نیاورده اند.
علاّمه طبرسی می گوید :
ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ إﺟﻤﺎﻉ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺟﻤﺎﻉ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺣﺠّﺖ ﺍﺳﺖ؛ چون آن بزرگواران یکی از ثقلین هستند که پیامبر ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ امر به تمسُّک به آن دو نموده اند. (6)
ﻛﺘﺐ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﺩﺭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺗﺄﻟﻴﻒ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺍﻭّﻟﻴﻦ ﺁن ها ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 630 هـ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﺎﻛﻨﻮﻥ ﻛﺘﺒﻰ ﺑﻪ ﺯﺑﺎن های ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﺭ ﺍﻳﻤﺎﻥ، ﻋﻈﻤﺖ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻰ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺗﺄﻟﻴﻒ ﻭ ﭼﺎﭖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺍﻫﻞ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ. (7)
ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ در جواب حضرت عبدالعظیم حسنی رَحِمَهُ الله ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ :
«اگر تو در ایمان ابو طالب علیه السلام شک کنی جایگاهت به سوی آتش جهنّم است». (8)
ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ، ﺍﺷﻌﺎﺭ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻪ ﺃﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﺣﻠﺖ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﻛﻠﻤﺎﺕ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺑﻪ ﻗﺮﻳﺶ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻗﺼﺪ سوء ﻗﺮﻳﺶ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ، ﻭ ﻛﻠﻤﺎﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﺣﻠﺖ، ﻛﻠﻤﺎﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺭ ﻃﻠﺐ باران ﻫﻤﻪ ﺩﻟﺎﻟﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﺍﻳﻤﺎﻧﻰ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻔﺮﺩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺗﺸﺒﻴﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻛﻬﻒ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﺍﺑﻴﺎﺕ ﺃﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﻣﺮﺛﻴﻪ ی ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﻧﻴﺰ ﺩﻟﺎﻟﺖ ﺑﺮ ﺍﻓﻀﻠﻴﺖ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﺣﻤﺰﻩ علیه السلام ﺩﺍﺭﺩ.
ﺍﺻﺒﻎ ﺑﻦ ﻧﺒﺎﺗﻪ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ :
اﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
«ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻫﺮﮔﺰ ﭘﺪﺭﻡ ﻭ ﺟﺪّﻡ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻄّﻠﺐ ﻭ ﻫﺎﺷﻢ ﻭ ﻋﺒﺪ ﻣﻨﺎﻑ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺑُﺖ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ».
ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭘﺲ ﭼﻪ ﺭﺍ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ ؟
ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ :
«ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﻛﻌﺒﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺩﻳﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ متمسّک ﺑﻮﺩﻧﺪ». (9)
#ادامه_دارد ...
ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭﻯ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ :
اﮔﺮ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻭ ﭘﺴﺮﺵ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ، ﺍﺯ ﺩﻳﻦ ﺍﺛﺮﻯ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ این چنین ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺷﻮﺩ. ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ علیه السلام ﺩﺭ ﻣﻜّﻪ ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﭘﺴﺮﺵ ﺩﺭ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﻰ ﺩﺭﻳﻎ ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻭ ﺩﻓﺎﻉ ﻣﻰ ﻧﻤﻮﺩ. (10)
← ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ
ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺕ اﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺧﺒﺮ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺍﺩ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻣﻠﻮﻝ ﻭ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ :
«ﻳﺎ ﻋﻠﻰ ﺑﺮﻭ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻏﺴﻞ ﻭ ﺣﻨﻮﻁ ﻭ ﻛﻔﻦ ﻛﻦ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺳﺮﻳﺮ ﻧﻬﺎﺩﻯ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺧﺒﺮ ﺑﺪﻩ».
ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺳﺘﻮﺭﺍﺕ ﭘﺒﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ ﻭ ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺳﺮﻳﺮ ﮔﺬﺍﺷﺖ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺗﺸﺮﻳﻒ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﻧﻈﺮ ﻣﺒﺎﺭک شان ﺑﺮ ﻧﻌﺶ ﻋﻤﻮﻯ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺷﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﺭﻗّﺖ ﻭ ﺣُﺰﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ :
«ﺍﻯ ﻋﻤﻮ، ﺻﻠﻪ ی ﺭﺣﻢ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻰ ﻛﺮﺩﻯ ﻭ ﺟﺰﺍﻯ ﺧﻴﺮ ﺩﻳﺪﻯ. ﺍﻯ ﻋﻤﻮ، ﺩﺭ ﻛﻮﭼﻜﻰ ﻣﺮﺍ ﻛﻔﺎﻟﺖ ﻛﺮﺩﻯ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻰ ﻣﺮﺍ ﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻯ». (11)
ﺑﺎ ﺭﺣﻠﺖ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ :
«ﻳﺎﻭﺭ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺖ، ﻫﺠﺮﺕ ﻛﻦ». (12)
امام باقر علیه السلام می فرمایند :
«اگر ایمان حضرت ابو طالب علیه السلام در یک کفه ی ترازو قرار گیرد و ایمان این خَلق در کفه ی دیگر قرار گیرد حتماً ایمان او بالاتر است». سپس فرمودند :
«آیا نمی دانید که اﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﻴﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﻧﺎﺋﺐ ﻣﻰ ﮔﺮﻓﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﻋﺒﺪالله ﻭ ﺁﻣﻨﻪ ﻭ ﺍﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺣﺞّ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻨﺪ، ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﺍﻭﻟﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﻭﺻﻴّﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻧﺎﻳﺐ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﺞّ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺍﻥ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ. (13)
امام صادق از پدرش از امام سجّاد از پدرش علیهم السلام نقل می کند که امیر المومنین علی علیه السلام در صحن مسجد نشسته و مردم اطرافش جمع بودند که مردی بلند شد و پرسید :
ای امیر المومنین علیه السلام !
تو در مقام و مرتبه ای هستی که خداوند تو را در آن جایگاه قرار داده امّا پدرت در آتش دوزخ شکنجه می شود !
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود :
«آرام باش ! خدای دهانت بشکند ! سوگند به آن کسی که محمّد صلّی الله علیه و آله را به حقّ مبعوث کرد ! اگر پدرم برای تمام گناهکاران روی زمین شفاعت کند خداوند شفاعت او را می پذیرد.
آیا پدرم در آتش معذّب باشد و من که پسرش هستم تقسیم کننده بهشت و دوزخ باشم ؟!
سوگند به آن کس که محمّد صلّی الله علیه وآله را به حقّ مبعوث کرد ! روز قیامت نور ابو طالب نور تمام آفریدگان را تحت الشعاع قرار می دهد مگر پنج نور :
نور محمّد صلّی الله علیه و آله، نور من، نور فاطمه، نور حسن، نور حسین، و نور امامان از فرزندان حسین علیهم السلام.
آگاه باش ! نور ابو طالب علیه السلام از نور ماست که خداوند آن را دو هزار سال پیش از آفرینش حضرت آدم آفریده است». (14)
📚 منابع :
1. ﻣﺼﺒﺎﺡ ﺍﻟﻤﺘﻬﺠﺪ : ﺹ 749. و ... .
2. ﻣﻨﺘﺨﺐ ﺍﻟﺘﻮﺍﺭﻳﺦ : ﺹ 43، 114. سر السلسلة العلویّة : ص 3.
3. ﻧﻔﺎﺋﺢ ﺍﻟﻌﻠﺎﻡ : ﺹ 158. و ... .
4. بحار الأنوار : ج 35، ص 138، 182. عمدة الطالب : ص 21، 23.
5. کافی : ج 1، ص 445. و ... .
6. بحار الأنوار : ج 35، ص 139، 138. و ... .
7. رک : الغدیر : ج 7، ص 409 ـ 330. و ... .
8. بحار الأنوار : ج 35، ص 111. و ... .
9. کمال الدین : ص 175. و ... .
10. ﺷﺮﺡ نهج البلاغه (ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ) : ﺝ 14، ﺹ 84 _ 70. و ... . الغدیر : ج 7، ص 387. ﺩﺭ ﻭﻗﺎﻳﻊ ﺍلأﻳﺎﻡ : ﺝ 1، ﺹ 289 ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ :
ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ی ﺳﻴﻮﻃﻰ ﺍﺣﺎﺩﻳﺜﻰ ﻛﻪ ﺟﺴﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺍﺯ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺕ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﻏﻴﺮ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ، ﺑﺮﺍﻯ ﺷﺎﺩﻯ ﺷﺠﺮﻩ ی ﻣﻠﻌﻮﻧﻪ ﺑﻨﻰ ﺍﻣﻴّﻪ، ﻭ من جمله ﺍﺯ ﺭﺍﻭﻳﺎﻥ ﺁﻥ مغیرة بن شعبة ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻋﺪﺍﻭﺕ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﻰ ﺑﺎ ﺑﻨﻰ ﻫﺎﺷﻢ ﺷﻬﺮﻩ ی ﺁﻓﺎﻕ ﺍﺳﺖ.
11. بحار الأنوار : ج 22، ص 261، ج 35، ص 125. و ... .
12. کافی : ج 1، ص 440، 449. و ... .
13. بحار الأنوار : ج 35، ص 156. و ... .
14. مائة منقبة : ص 174. و ... .
⚫️مولانا امیرالمؤمنین علیهالسّلام:
أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللّهَ فَمَا خُلِقَ امْرُؤٌ عَبَثاً فَيَلْهُو وَ لاَ تُرِکَ سُدًى فَيَلْغُو
اى مردم از خدا بترسيد، هيچ كس بيهوده آفريده نشد، تا به بازى پردازد، و او را به حال خود وا نگذاشتهاند، تا خود را سرگرم كارهاى بىارزش نمايد.
📚نهجالبلاغه حکمت ۳۷۰
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
⚫️امام صادق علیهالسّلام:
إِیَّاکُمْ وَ هَؤُلَاءِ الرُّؤَسَاءَ الَّذِینَ یتَرَأَّسُونَ فَوَ اللّهِ مَا خَفَقَتِ النِّعَالُ خَلْفَ رَجُلٍ إِلَّا هَلَک وَ أَهْلَک
بپرهیزید از رؤسای ریاستطلب، چرا که به خدا قسم فردی (از اینان) پیروان و اطرافیانی پیدا نمیکند، مگر آن که هم خود را هلاک میسازد و هم دیگران را.
📚کافی ج۲ ص۲۹۷
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
14.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج}
در هر حال هستی، از ما اهلبیت (علیهم السّلام) رو برنگردان!
🎤حجّتالاسلام نعمتشاهی؛
▪️به شوق دیدار امام، مسافر بغداد شده بود،
به هر زحمتی بود، خودش را رساند،
امام تازه از نماز عصر فارغ شده بود،
نشسته بر سجاده، رو به قبله، دستهایش سمت آسمان؛
مناجات امام را میشنید:
«خدایا!... در فرج منتقم شتاب کن!
و آنچه را به او وعده دادهای، به انجام رسان!»
با خودش گفت:
«امام چه کسی را دعا میکند؟
تحقق کدام مژده را از خدا میخواهد؟»
سؤالش را پرسید؛
امام کاظم علیه السّلام فرمود:
«او، مهدی ما آل محمّد است...
پدرم فدای او باد!
صورتی گندمگون دارد؛
اما با این حال، زردی شبزندهداری در چهرهاش پیداست!...
شبهایش با رکوع و سجود به صبح میرسند...
اوست چراغ روشنِ تاریکیها...
پدرم فدای او باد که روزی به امر خدا قیام خواهد کرد...»
📚منابع:
فلاح السّائل ص۲۰۰
بحارالانوار ج۸۳ ص۸۰
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
ای ولی عصــــــــر و امام زمان
ای سبــــب خلقت کون و مکان
حجّت حــق حامیِ دین العجل
شیعه گـــــــــرفتارُ ببین العجل
ای بـــــــــه ولای تـــو تولّای ما
مهـــــــر تـــــــو آیینهٔ دلهای ما
تا تـــــو ز ما روی نهان کردهای
غم بـه دل پیر و جوان کردهای
ما که نداریم به غیر از تو کس
ای شه خوبان تو به فریاد رس
جهت سلامتی و تعجیل در فرج یگانه منجی عالم بشریّت، حضرت اباصالح المهدی علیه السّلام، صلوات بر محمّد و آل محمّد🌷
🏴 ٢۶ ماه رجب، سالروز وفات حضرت ابوطالب ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾
☑️مولا أميرَالمُؤمِنينَ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : أَنَّهُ كَانَ جَالِساً فِي الرَّحْبَةِ وَ النَّاسُ حَوْلَهُ ، فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلُ فَقَالَ : يا أميرَالمُؤمِنينَ إِنَّكَ بِالْمَكَانِ الَّذِي أَنْزَلَكَ اللَّهِ وَ أَبُوكَ مُعَذَّبُ فِي النَّارِ ، فَقَالَ : مَهْ فَضَّ اللَّهُ فَاكَ ، وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً لوشفع أَبِي فِي كُلِّ مُذْنِبُ عَلَى وَجْهِ الارض لشفعه اللَّهُ فِيهِمْ ، أَبِي مُعَذَّبُ فِي النَّارِ وَ ابْنُهُ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ⁉️
❇️ روزی مولا #امیرالمؤمنین ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾در محوطه ای نشسته بود و مردم پیرامون ایشان جمع شده بودند. پس یکی از آنان برخاسته و گفت:
یا #امیرالمؤمنین ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ با این منزلتی که خدا به شما عنایت فرمود، چگونه پدرت در جهنم عذاب میشود⁉️ مولا فرمودند:
↩️ ساکت شو که خدا دهانت را خرد کند! قسم به آن که محمد صَلی الله علیهِ و آله را به حق برانگیخت👈 اگر پدرم شفاعت تمام گناهکاران روی زمین را بکند، خداوند شفاعتش را میپذیرد؛ پدرم در جهنم شکنجه شود و پسرش تقسیم کننده بهشت و جهنم باشد⁉️
❇️ وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ إِنَّ نُورَ أَبِی طَالِبٍ لَیُطْفِئُ أَنْوَارَ الْخَلَائِقِ إِلَّا خَمْسَةَ أَنْوَارٍنور مُحَمَّدٍ وَ نُورُ فَاطِمَةَ وَ نُورُ الْحَسَنِ وَ نُورُ الْحُسَيْنِ وَ نُورُ وُلْدِهِ مِنْ الائمة ، أَلَا إِنَّ نُورُهُ مِنْ نُورَنا ، خَلَقَهُ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ خَلَقَ آدَمَ بِأَلْفَيْ عَامٍ...
❇️ سوگند به خدایی که محمّد را به حق فرستاد نور پدرم ابوطالب نورهای همه خلایق را جز پنج تن، خاموش میکند. و آن پنج نور، نور #محمّد، نور #فاطمه، نور #حسن، نور #حسین، و نور #امامان از فرزندانش است. اما نور او از نور ماست و خداوند او را دو هزار سال قبل از خلقت آدم آفرید.💯
📚بحارالانوار ج ٣۵ص١١٠
🏃♀️🏃بشتابین تا عیدنوروز چیزی نمونده خوشکل و موشکل کنین تا هر کی شما رو دید چشماش این شکلی 👀 بشه😁
ببینم آقایون از خانوما در مشاوره زیبایی جلو میزنن یا نه😉⁉️🤔
لینک کانال مشاوره رایگان👇
https://eitaa.com/joinchat/190316613Cc2bbc3df5e
تصویر فوق نسخهی بسیار نفیس از دیوان حسّان بن ثابت میباشد که در کتابخانهی أحمد الثالث_ترکیه شماره ۲۵۳۴ نگهداری میشود.
این نسخهی نفیس در ماه رجب سال ۴۱۹ ق بر اساس نسخهی کتابتشده در سال ۲۵۵ ق کتابت شده است.
در تصویر بالا ناسخ پس از نام ابوطالب عبارت "رضوان الله علیه " را نگاشته ولی فردی نامعلوم این عبارت را مخدوش نموده است!
▪️در آستانهٔ ۲۶ #رجب سالروز وفات بزرگحامیِ مظلوم حضرت رسول خاتم صلّیاللهعلیهوآلهث، والد ماجد حضرت امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه، جناب حضرت ابو طالب علیهالسلام هدیه به روح مطهرشان صلواتی عنایت بفرمایید.
🌑😢 26ماه رجب، سال روز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام
1) مرحوم شیخ طوسی در «مصباح المتهجّد» می نویسد:
«به نقل ابن عیّاش، روز بیست و ششم ماه رجب، روز وفات حضرت ابی طالب رحمۀالله علیه است.» (مصباح المتهجد، ص813/ بحارالأنوار، ج19، ص25)
2) مرحوم علامه مجلسی در «بحارالانوار» می نویسد:
«روز بیست و ششم ماه رجب، روز وفات حضرت ابی طالب علیه السلام است و زیارت ایشان در این روز مستحب است.» (بحارالأنوار، ج100، ص222)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🏴 حزن شدید پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در وفات حضرت ابوطالب علیه السلام
💠 لَمَّا مَاتَ أَبُوطَالِبٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ أَتَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام النَّبِيَّ صلّی الله علیه و آله فَآذَنَهُ بِمَوْتِهِ فَتَوَجَّعَ تَوَجُّعاً عَظِيماً وَ حَزِنَ حُزْناً شَدِيداً. ثُمَّ قَالَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام: امْضِ يَا عَلِيُّ فَتَوَلَّ أَمْرَهُ، وَ تَوَلَّ غُسْلَهُ وَ تَحْنِيطَهُ وَ تَكْفِينَهُ، فَإِذَا رَفَعْتَهُ عَلَى سَرِيرَتِهِ فَأَعْلِمْنِي، فَفَعَلَ ذَلِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام، فَلَمَّا رَفَعَهُ عَلَى السَّرِيرِ اعْتَرَضَهُ النَّبِيُّ صلّی الله علیه و آله فَرَقَّ وَ تَحَزَّنَ وَ قَالَ: وَصَلْتَ رَحِماً وَ جُزِيْتَ خَيْراً يَا عَمِّ! فَلَقَدْ رَبَّيْتَ وَ كَفَلْتَ صَغِيراً وَ نَصَرْتَ وَ آزَرْتَ كَبِيراً. ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى النَّاسِ وَ قَالَ: أَمَا وَ اللَّهِ لَأَشْفَعَنَّ لِعَمِّي شَفَاعَةً يَعْجَبُ بِهَا أَهْلُ الثَّقَلَيْنِ. (بحار الانوار، ج ٣٥، ص ۱٢٥)
✅ هنگامی كه اميرالمؤمنين عليه السلام خبر وفات حضرت ابوطالب عليه السلام را به پيامبر صلّی الله عليه و آله دادند، آن حضرت به شدّت ملول و محزون شدند و فرمودند: «يا علی! برو و او را غسل و حنوط و كفن كن و چون بر روی سرير نهادی به من خبر بده.»
وقتی كه آن حضرت دستورات پبامبر صلّی الله عليه و آله را انجام دادند و پدر بزرگوار را بر روی سرير گذاشتند، پيامبر صلّی الله عليه و آله خودشان تشريف آوردند و چون نظر ایشان بر پیکر مطهّر عموی بزرگوارشان افتاد، رقّت و حزن به آن حضرت دست داد و فرمودند: «ای عمو! صله رحم و مهربانی كردی و جزای خير ديدی. ای عمو! در كوچكی مرا كفالت كردی و در بزرگی مرا نصرت و حمايت نمودی».
سپس به مردم رو كردند و فرمودند: «سوگند به خدا كه در روز قيامت به عمويم اذن شفاعتی می دهم كه تمام اهل محشر از آن شفاعت تعجّب كنند.»
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5827746866590125621.mp3
9.09M
✅ گونه شناسی تکریم های امیرالمومنین علیه السلام از ابوطالب علیه السلام- دکتر علیرضا هزار
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5827746866590125622.mp3
21.01M
فضائل حضرت ابوطالب علیه السلام- حجةالاسلام بندانی نیشابوری
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5827746866590125623.mp3
5.58M
ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام- حجةالاسلام معاونیان
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5827746866590125624.mp3
8.03M
جامی و ایمان ابوطالب-دکتر علیرضا هزار
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5827746866590125625.pdf
7.3M
کتاب «منیة الراغب فی ایمان أبی طالب علیه السلام»- مرحوم شیخ محمدرضا طبسی نجفی
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فضائل و ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام- حجةالاسلام بندانی نیشابوری
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»