😢😢😢 نمک مجالس روحانی ما، گریه بر حسین بن علی علیه السلام است. اگر بر سیّدالشّهدا علیه السلام گریه نکنم، خاک بر سر من!
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد سیّد عزیزالله تهران، در سال 1396 قمری می فرمود:
اين تعبير مال من است، از كسي هم نشنيده ام. مزه عمده غذا به نمكش است. شما جوجه فرد اعلا را تهيه بفرمایيد، نمك نزنيد، حال بدی به شما دست مي دهد. پلوی فرد اعلا داشته باشيد، نمك نداشته باشد، ميل نداريد. به هر چيزي از خوراكي ها نمك بزنند، خوشمزه مي شود. معنويات هم همينطور است، علم هم همينطور است. مجالس روحاني هم نمك دارد، اگر نمك داشت، خوشمزه مي شود، اگر بي نمك شد بد مي شود. علم، طعام است: (فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِه) در روايت است: «الی عِلمِه». همچنانكه طعام جسماني نمك لازم دارد، طعام روحاني هم نمك لازم دارد. نمك طعام روحاني، توسّل به امام حسين علیه السلام است. من آن انجمن روحاني كه در آن توسّل به امام حسين علیه السلام نشود، آن را با نمك نمي دانم. از اين فوكوليگريها هم در روضه امام حسين علیه السلام خوشم نميآيد، بايد روضه حسابي خواند و حسابي هم گرياند و اشك از چشم مردم گرفت. چشميكه بر امام حسين علیه السلام گريه نكند، واللهِ آن چشم شقاوت دارد، نكبت دارد. چشمي كه بر امام حسين علیه السلام گريه كند آن چشم نورانيت و جلا و صفا دارد. يا ابا عبد الله الحسين!
سر از عشقت تهي در گور بادا
هر آن چشمي نگرید كور بادا
راست مي گويم و جانماز آب نمي كشم. احتياجي هم به شما ندارم. من در دهه محرم، شب و روزي اگر بگذرد و العياذ بالله اگر گريه نكرده باشم، در آن شب و روز بايد به بنده خطري برسد. آن شب و روز بر من شوم است، بايد گريه كنم. مجلس روضهاي كه گريه نگيرم و يا خود من گريه نكنم، آن مجلس نمك ندارد.
حسين بن علی علیه السلام دين را نگاه داشت، مذهب شيعه را نگاه داشت. وی بر ما منّت روحاني و جسماني دارد. بر امام حسين علیه السلام گريه نكنم، خاك بر سر من!
(سخنرانی های مسجد سیّد عزیز الله تهران، روز سوم رمضان 1396 قمری)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
✈️ ⛈پاداش تکان های مرکبی که با آن مرکب، به زیارت سیّدالشّهدا علیه السلام می روید
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ النَّجَّارِ قَال: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: تَزُورُونَ الْحُسَيْنَ علیه السلام وَ تَرْكَبُونَ السُّفُنَ؟ فَقُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهَا إِذَا انْكَفَتْ بِكُمْ نُودِيتُمْ: أَلَا طِبْتُمْ وَ طَابَتْ لَكُمُ الْجَنَّة. (كامل الزيارات، ص 135)
عبد اللَّه بن نجّار نقل می کند حضرت صادق علیه السلام به من فرمود: آيا حسین بن علی عليه السّلام را زيارت می کنید و آیا با کشتی به زیارت آن حضرت می روید؟ عرض کردم: بله. پس فرمود: آيا مىدانى هر گاه كشتى، شما را تکان می دهد، منادى ندا مى كند: آگاه باشيد! پاک شدید و بهشت بر شما گوارا باد.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
{در اقامهٔ عزا و گریهٔ بر مصائب شهید کربلا، جفا نکنیم...}
⚫️مولانا امیرالمؤمنین علیهالسّلام:
پدر و مادرم به فدای حسين (علیه السّلام) باد که در پشت كوفه كُشته خواهد شد؛ به خدا قسم گويا مىبينم كه انواع وحوش بیابان، گردنهاى خود را بر قبرش كشيده، بر او مىگريند و از شب تا به صبح بر او مرثيه مىخوانند؛ پس چون حال وحوش چنين باشد، شما مردم (در اقامهٔ عزا و گریهٔ بر او) جفا نكنيد!
📚منابع:
کاملالزّیارات ص۸۲
بحارالانوار ج۹۸ ص۶
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
⚫️امام صادق علیهالسّلام:
هنگامی که هلال ماه محرّم دیده میشود، ملائکه پیراهن پاره پاره و خونین امام حسین علیه السّلام را در آسمان باز میکنند، ما و شیعیان، آن را با چشم بصیرت میبینیم و اشکهایمان سرازیر میشود!
📚ثمرات الاَعوَاد ص۳۶
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
🛑 ثبتنام از زائران اربعین ۱۴۰۳ از ساعت ۱۰ صبح آغاز امروز میشود
دبیر کمیته ثبت نام و اعزام ستاد مرکزی اربعین:
🔹متقاضیان باید با مراجعه به سامانه سماح به نشانی samah.haj.ir ثبتنام کنند و کد رهگیری بگیرند.
🔹امسال زائران باید یکی از سه بسته بیمه ۸۰، ۹۰ یا ۱۰۰ هزار تومانی را حتما انتخاب کنند تا کد رهگیری بگیرند و بتوانند از مرز عبور کنند.
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄
◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 #تفکر_عثمانی در واقعه کربلا قسمت • اول ✔️
🔻مقدمه:
واقعه کربلا از وقایع بسیار مهم و حائز اهمیت در تاریخ میباشد. تحلیل ها و بررسی های زیادی پیرامون این واقعه شکل گرفته است. دشمنان تشیع همواره در صدد تحریف واقعه کربلا بودهاند. گاهی مصائب را تحریف میکنند، گاهی جنگ عاشورا را و غیره.
👈🏻 اما مهم ترین تحریف و شیطنت آنان، دخیل دانستن شیعیان در شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است. میتوان شبههٔ آنان را اینگونه بیان کرد:
1⃣ شکی نیست که کوفه بعنوان مهد تفکر شیعه و مرکز اجتماع شیعیان در تاریخ شناخته شده است. بگونه ای که گفته اند اصل هر کوفی شیعه بودن او است.
2⃣ شکی نیست که مسیر حرکتِ حضرت سیدالشهدا حسین بن علی علیه السلام از مکه بسوی کوفه با نامه نگاری و درخواست کوفیان و سران شیعه بوده و امام علیه السلام نیز بر این موضوع تصریح کرده است.
3⃣ شکی نیست که حرکت جناب مسلم علیه السلام در کوفه بوسیله کوفیان شکست خورد. بدین معنا که کوفیان، همان کسانی که از امام علیه السلام دعوت کردند و دور جناب مسلم علیه السلام بودند پراکنده شده و جناب مسلم علیه السلام را تنها گذاشتند.
4⃣ شکی نیست که نیروهای معارض و سپاه ابن زیاد لعین ، متشکل از همین کوفیان بوده و در کوفه و کربلا حضرت سیدالشهدا حسین بن علی علیه السلام را بخون نشاندند و بارها گفته اند که هیچ نیروی شامی هم در میان آنان نبوده است.
اگر خطبه حضرت سیدالساجدین علی بن الحسین امام سجاد علیه السلام را که در کوفه ایراد فرمود مسلم بدانیم، آن حضرت علیه السلام در برابر گریه های آنان نیز فرمودند: اینان بر ما گریه میکنند در حالی که خودشان ما را کشتند!
5⃣ حرکت توابین دلیل روشنی است که شیعیان، خود را مقصر اصلی وقوع این حادثه دردناک جهان اسلام از ابتدا دانسته و برای رهایی از این گناه به حرکت انتحاری دست زدند. حتی وقتی که سلیمانبنصرد* نیروهای خود را در نخیله جمع کرد و تنها تعداد چهار هزار نفر حاضر شدند، یکی از آنان به سلیمان ایراد گرفت که در حالی که کُشندگان اصلی در کوفه هستند، حرکت بسوی شام چرا؟
❗️بنابراین، شیعه نمیتواند خود را در حاشیه این واقعه خونین فرض کند و تنها یزید لعین و احیاناً تعدادی از فرماندهان را مسببان اصلی معرفی کرده، لعن و نفرین خود را تنها متوجه آنان نماید. بلکه حداقل آن است که امویان با همدستی شیعیان،حضرت سیدالشهدا حسین بن علی علیه السلام را به قتل رساندند. این تصور چنان نزد معارضان شیعه ریشه دوانده که می گویند: شما با عزاداری در روز عاشورا میخواهید بر چه کسی طعن و ایراد وارد کنید و چه کسی را مسئول این رویداد خونین معرفی نمایید؟ در حالیکه همفکران شما حضرت سیدالشهدا حسین بن علی علیه السلام را دعوت کردند و در کربلا نیز او را بشهادت رساندند! در حقیقت عزاداری شما در عاشورا و سینه زنی در آن روزه محکوم کردن عملکرد تاریخی خویش است، آنچنان که توابین انجام دادند. در غیر این صورت، چنانچه شما ایراد و لعن و نفرین را متوجه کسی دیگر کنید، افزون بر انکار حقیقتی تاریخی، برای رهایی از تعارضی که گرفتار آن شده اید «خود میکُشی و خود تعزیه میداری؟»
✅پاسخ این شبهات در ادامه این بحث.
⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است...
#کلیپ_صوتی
💠 عنوان:
#بررسی_تحریفات_عاشورا_یک
👈 خلاصه ای از بحث:
"اولین تحریفی که در واقعه عاشورا اتقاق افتاده این است که امام حسین (علیه السلام) شخصی است مثل ما و بقیه انسانها."
🎙سخنران :
#دکتر_محمد_دولتی
⏰ زمان:۳۴دقیقه و ۱۲ثانیه
➖➖➖
⬅️ نگاه به عنوان "تحریفات عاشورا" از منظر و دیدگاهی متفاوت ،
استماع فرمائید و نشر دهید.
👇👇👇
🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤
#محرم 🏴
#شب_عاشقی...
روایت کوتاهی از ده شب محرم...
⭕️در این روایت نام هرشب محرم که به هرشهید اختصاص داده شده معین گردیده...⭕️
#شب_دوم: ورود به کربلا ☀️🔥
امام حسین(ع) روز دوم محرم سال 61 هـ ق به سرزمین کربلا وارد شد.
به خاطر همین روز دوم محرم،روز ورود به کربلا نام گذاری شده است.
روز دوم،نماد پایداری است.
اباعبدالله الحسین(ع) از همان آغاز حرکت،با حوادث گوناگونی روبه رو شد.
از بی وفایی کوفیان گرفته تا تعقیب شدن از سوی سپاهیان دشمن.
با این حال از ادامه راه منصرف نشد و هم چنان استواری ورزید.
حسین(ع) آموزگار بزرگ پایداری است.
#ادامه_دارد...
🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤
🌸✨🌸
✨🌸
🌸
#معرفی_یاران_امام_حسین(ع)📜
#یار_اول 💕
💛 #حبیب_بن_مظاهر💛
حبیب بن مظاهر (مظهر) اسدی (به عربی: حبیب بن مُظهر (أو مظاهر) بن رئاب الأسدی الکِنْدی، ثمَّ الفقعسی) که شیخ طوسی او را در میان فهرست اصحاب امام علی، امام حسن و امام حسین قرار دادهاست ولی در میان فهرست صحابه پیامبر اسلام از وی یاد نمیکند؛ و از این کار شیخ طوسی بر میآید که حبیب از صحابه نبودهاست. همچنین نویسندگان استیعاب و اسد الغابه وی را در شمار صحابه پیامبر اسلام نیاوردهاند.وی در جنگهای جمل، صفین و نهروان با علی بن ابیطالب همراه بود و در کربلا نیز در کنار حسین بن علی حضور داشت و شهید شد.
#زندگی_نامه 📝
وی چهارده سال پیش از هجرت پیامبر اسلام(ص) در خاندان بنی اسد در یمن به دنیا آمد. سال نهم هجری با خانوادهاش به مدینه آمد و در آنجا ساکن شد. حبیب از کسانی بود که برای حسین بن علی(ع) نامه نوشت و هنگامی که مسلم بن عقیل به کوفه وارد شد، در منزل مختار به حمایت از او سخن گفت آنها پس از خیانت کوفیان به سمت کربلا رفته و با او همراه گشتند وی در ظهر عاشورا و در سن ۷۵ سالگی شهید شد.وی در بسیاری از علوم از جمله فقه، تفسیر، قرائت، حدیث، ادبیات، جدل و مناظره تبحر داشت و حافظ کل قرآن مجید بود. در تاریخ اسلام از او به نیکی یاد شده و او را مردی با فضل و کمالات شمرده اند.
حبیب بن مظاهر، با آن سن زیاد همچون یک قهرمان شمشیر میزد، و ۶۲ نفر از افراد دشمن را کشت. در این هنگام بدیل بن صریم عقفانی به او حمله کرد و با شمشیری بر فرق او زد، دیگری با نیزه به او حمله کرد، تا اینکه حبیب از اسب بر زمین افتاد، محاسن او با خون سرش خضاب شد. سپس بدیل بن صریم سرش را از تن جدا کرد.
سر وی در کنار سر عباس بن علی(ع) و علیاکبر(ع) در آرامگاه بابالصغیر در سوریه بخاک سپرده شد و بدن او را در چند متری مدفن حسین بن علی(ع) دفن کردهاند و هماکنون نیز قبر او با ضریح نقرهای در نزدیکی ضریح حسین بن علی(ع) قرار دارد.
#ادامه_دارد.....
منابع🗞
📗 رجال الطوسی ص۶۰، ۹۳، ۱۰۰
📒 الامین، اعیان الشیعه، ج۴، ص۵۵۴
و.....
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
#عاشورا_یک
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از #خروج چه بود؟؟
✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ.
〰〰〰〰〰〰〰
برای یافتن پاسخ به این سوال،
بهترین و دقیقترین جواب ، جستجو در منابع تاریخی و روایی و یافتن پاسخ از لسان مبارک خود آن حضرت است؛
☑️ با پیگیری دقیق این مباحث درخواهید یافت، علت خروج آن حضرت #ترک_بیعت با #یزید لع بوده است؛
چرا که فرمان صریح یزید این بود:
یا بیعت یا سر آن حضرت!
و به هیچ عنوان خروج حضرتش برخلاف برخی ادعاها -بر خلاف حق الهی خویش- به جهت تشکیل حکومت نبوده و قیام بالسیف نفرمودهاند.
__
اولین بیانی که امام حسین علیه السلام در مورد هدف خروج خود فرمود را میتوان در مکالمه آن حضرت با ولید بن عُتبة بن ابی سفیان، استاندار #یزید در مدینه، بعد از هلاکت #معاویه
و در هنگامی از آن حضرت به دنبال اخذ بیعت برای یزید بود
یافت:
💠 ای امیر! ما اهل بیت نبوت و معدن رسالت و محل رفت و آمد فرشتگانیم، همهء نیکیها از ما سرچشمه میگیرد و همهء کارها به ما ختم میشود. #یزید مردی است فاسد و شرابخوار که به ناحق خون میریزد و اشاعه دهندهء فساد میباشد.
👈👈 شخصی چون من، با فردی مانند او بیعت نکند....
(مقتل الحسین/ سید محسن امین/۲۳)
و چون امام حسین علیه السلام از بیعت با یزید ابا نمود، مروان به ولید گفت::
❌ حسین را به زندان افکن و مگذار از پیش تو خارج شود، مگر آنکه بیعت نموده باشد یا گردنش را قطع کرده باشی!
جالب آنکه پس از آنکه امام حسین علیه السلام این مجلس را ترک نمود، ولید به مروان چنین گفت:
❌ وای بر تو ای مروان! چیزی را برای من خواستی که تباهی دینم در آن است؛ به خدا سوگند که دوست ندارم آنچه خورشید بر آن طلوع و غروب میکند از مال دنیا و حکومت، برای من باشد و من حسین را بکشم. سبحان الله! حسین را بکشم که گفته است بیعت نمیکنم؟؟!
به خدا سوگند ، من کسی را نمیشناسم که بتواند تقاص خون حسین را در روز قیامت بازپس دهد و میزان عملش سبک باشد.
(تاریخ طبری۳۴۰/۵)
〰〰〰〰〰
چنین شرایطی سرانجام بدین جا انجامید که حضرتش برای حفظ جان خویش،
مدینه را به قصد حرم امن الهی ترک گوید.
#خروج آن حضرت از مدینه در شب ۲۸ رجب سال ۶۰ بوده است
(تاریخ طبری۲۲۰/۴)
....آن حضرت برای وداع به سوی قبر جد بزرگوار خود رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند،
و اینچنین با رسول خدا صلی الله علیه و آله وداع نمودند:
💠 پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا، من از کنار شما ناگزیر خارج میشوم و بین من و شما جدایی انداخته خواهد شد.
👈 به زور از من خواستهاند که با یزید بیعت کنم؛ یزیدی که شرابخوار و فاجر است، اگر بیعت کنم، کافر شدهام و اگر خودداری ورزم، کشته خواهم شد.
من ناخواسته و به ناچار از نزد تو خارج میشوم. سلام من بر تو ای رسول خدا.
(مقتل ابیمخنف/۱۵)
〰〰〰〰〰〰
✔️ادامه دارد....
#تاریخی
♨️سوال:
🔰چرا به امام حسین الوِتْرَ المَوْتُورِ می گویند؟
✍️پاسخ:
✅يكي از اوصافي كه براي امام حسين(ع) در بعضي از زيارتنامهها ذكر شده "الوتر الموتور" است. در بین معانی ای که برای وتر و موتور آمده است، این معنا مناسب تر است که وتر به معناي فرد و "موتور" به معناي كسي كه افرادي از او كشته شده باشد، يعني اي حسين يگانهاي كه ياران تو كشته شدهاند.(1) زيرا حضرت در مقام شهادت، مانندي ندارد. از آغاز دنيا تا كنون مثل او، كسي مظلومانه چنين به قتل نرسيده و اين همه مصيبت نديده است.
🔹همچنين همه افراد او در كر بلا كشته شدند، حتي طفل شيرخواره او، پس همه اصحاب و يارانش در كر بلا روز عاشورا كشته شدند، از اين رو حضرت "موتور" است. (2)
🔹ممكن است گفته شود "الوتر الموتور" به معناي فرد و تنهاي بيهمتا و به زبان فارسي خودماني "دُردانه" است و به ويژگي خاص سيدالشهدا(ع) اشاره دارد. (3)
📚منبع:
1. لسان العرب، ج 5، ص 273؛ كتاب العين، ج 8، ص 132.
2. شرح زيارت عاشورا.
3. فروغ شهادت، ص 389.
#عاشورا_دو
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از #خروج چه بود؟؟
✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ.
〰〰〰〰〰〰〰
برای یافتن پاسخ به این سوال،
بهترین و دقیقترین جواب ، جستجو در منابع تاریخی و روایی و یافتن پاسخ از لسان مبارک خود آن حضرت است؛
☑️ با پیگیری دقیق این مباحث درخواهید یافت، علت خروج آن حضرت #ترک_بیعت با #یزید لع بوده است؛
چرا که فرمان صریح یزید این بود:
یا بیعت یا سر آن حضرت!
و به هیچ عنوان خروج حضرتش برخلاف برخی ادعاها -بر خلاف حق الهی خویش- به جهت تشکیل حکومت نبوده و #قیام بالسیف #نفرمودهاند.
_______
هنگامی که امام حسین علیه السلام از مدینه خارج شد، راه اصلی را در پیش گرفت.
به ایشان گفتند:
اگر از راه دیگری بروید بهتر است؛ همانطور که ابن زبیر رفت.
حضرت فرمودند:
💠 نه به خدا سوگند، از آن دست نخواهم کشید مگر آنکه خداوند به ارادهء دیگری حکم کند.
سپس این آیه را تلاوت فرمود:
📖(موسی) از آن(شهر) خارج شد در حالیکه #مراقب و #ترسان بود و گفت: خدایا مرا از قوم ستمگر نجات بخش.
وقتی به مکه وارد شد، این آیه را خواند:
📖 و چون رو به جانب شهر مدین آورد، گفت: امید است که پروردگارم مرا به راه مستقیم هدایت فرماید.
〰〰〰〰〰〰
امام خبردار شد که #یزید ، عمرو بن عاص را با افرادی پیاده و سواره تجهیز نموده و به او فرمان دستگیری امام را داده است؛
👈👈حتی اگر امام ابا کند، او از جنگ با امام خودداری نخواهد کرد. و همچنین ۳۰ مرد از اشرار بنی امیه را در میان حاجیان پنهان ساخت تا امام حسین علیه السلام را در هر حالی که هست،
بکشند، حتی اگر به پردههای کعبه دست آویخته باشند؛
لذا امام حسین علیه السلام چنین فرمود:
💠 به خدا قسم اگر به فاصله یک وجب در خارج کعبه کشته شوم،
بهتر است از آنکه در داخل مسجد به قتل برسم.
👈👈 به خدا سوگند اگر در لانهء جنبندهای از این جنبدگان باشم، مرا بیرون میکشند تا خواستهشان را عملی سازند. به خدا، آنچنان بر من تعدی کنند که یهودیان در روز شنبه تعدی کردند.
(تاریخ طبری ۲۷۶/۴-بحارالانوار ۹۹/۴۵- منتخب طریحی۱۲۴/۲ - مقتل خوارزمی ۲۱۸/۱ و...)
👈👈پس امام به این علت از مکه به قصد عراق خارج شد؛ به ویژه که نامههای اهل کوفه به ایشان رسید؛
چون ایشان عازم رفتن گردیدند، ایستادند و خطبهای با این مضمون ایراد فرمودند:
💠 حمد از آن خداست و آنچه خدا بخواهد بشود، و قوتی نیست مگر بوسیلهء خداوند،
و درود خدا بر رسولش باد. مرگ برای فرزند آدم مانند گردنبندی است چون گردنبند زینتی دختران جوان؛
مرا شوقی است به اسلاف و نیاکانم چون اشتیاق یعقوب بر یوسف، برای من قتلگاهی اختیار شده است که آن را ملاقات خواهم کرد.
پارههای تنم را میبینم که گرگان بیابانهای کربلا و نوامیس پاره پارهاش میکنند و شکمهای گرسنه و انبانهای خشکیدهء خود را از من سیر میکنند. از آنچه قلم تقدیر برای آن روز نوشته ، چارهای نیست.
خداوند از رضایت ما اهل بیت خشنود است. بر بلای او صابریم و به ما پاداش صابران را عطا میکند. پارهء تن رسول الله از او دور نخواهد شد، بلکه همگی در بهشت اعلی نزد دادگر خواهند آمد. به آنها چشمانش شاد و وعدهاش تحقق میپذیرد. پس هر که در راه ما خون خود را ایثار نماید و خود را آماده کرده تا به لقای خدا برسد، رخت سفر با ما بربندد که من فردا صبح رهسپار خواهم شد. انشاءاللهتعالی.
〰〰〰〰〰〰
✔️ادامه دارد....
.
🔷 آجرک الله یعنی چه؟
این روزها زیاد تو روضه ها میشنویم آجرک الله یا صاحب الزمان....
خب یعنی چی؟
👈 آجرک الله» یعنی خدا تو را اجر و پاداش خیر دهد.
این عبارت غالباً برای تعزیت و تسلیت گفتن به افراد مصیبت دیده و عزادار به کار میرود، چنانکه در روایتی از زراره بن اوفی نقل شده است: «پیامبر اسلام(ص) مردی را که فرزندش فوت کرده بود تعزیت داده و فرمود، آجَرَکَ اللَّهُ وَ أَعْظَمَ لَکَ الْأَجْر؛ یعنی خداوند تو را اجر خیر دهد و پاداش بزرگی به تو عنایت فرماید».
آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک الحسین علیه السلام
و آنگاه که امام زمان عجل الله خود را نوحه خوان همیشگی وگریه کن هر شب و روز مصیبت های جد بزرگوارشان میداند و گریه کردن بر او را تا انجا که به جای اشک ، خون از دیده ببارد ،وظیفه خود میداند.
از آن واقعه قرن ها میگذرد اما شعله عشق حسینی هم چنان در دلها فروزان است .
چرا که به فرموده پیامبر صلی الله علیه واله
" از شهادت حسین علیه السلام حرارتی در قلبهای مومنان است که هرگز به سردی نمی گراید".
بیایید هر روز به امام زمانمون این مصیبت بزرگ رو تسلیت بگیم.
#آجرک_الله_یاصاحب_الزمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🏴🥀الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🥀🏴
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃
هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇
#مالک_بن_یسر لعنت الله علیه
او در قبیله «کنده» بود و نامش به گونه های مختلفی چون: مالک بن نسر، نسیر کندی، مالک بن نسر بدی [کندی] و مالک بن بشیر دیده شده است.
جنایاتش:
روز دهم محرم (عاشورا) آخرین لحظات حیات امام حسین علیه السلام که هر کدام از سپاه کوفه از سویی به آن حضرت حمله می کردند، این ملعون (مالک بن نسیر) با عجله آمد و امام حسین علیه السلام را دشنام داد و با شمشیر بر سر حضرتش زد و امام حسین علیه السلام «برنس» یا «قلنوه» بر سر داشت (این همان کلاه بلندی است که در جنگها بر سر می گذارند) کلاه پاره شد و شمشیر به سر مبارک اصابت کرد، خون جاری و کلاه پر از خون شد.
سیدالشهداء علیه السلام، او را نفرین کرد و فرمودند:
به دست راست خود نخوری و نیاشامی و خداوند تو را با ستمکاران محشور کند.
حضرت آن کلاه را انداخت و با دستمالی زخم سر را بست و کلاه دیگری بر سر گذاشت و عمامه بست مالک خبیث آمد و آن کلاه را (که گفته اند از خز بوده) با خود به سرقت برد.
وقتی به منزل رفت و آن کلاه را از خون می شست، زنش به او گفت:
در خانه من جامه پسر دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را که دزدیده ای آورده ای؟ بیرون بر!
دوستانش می گفتند:
این مرد همیشه فقیر و بیچاره بود تا مرد!
سرنوشت او:
سرانجام این جانی خبیث، سال 66 ه ق، زمانی که مختار ثقفی به خون خواهی شهیدان کربلا و حسین بن علی علیه السلام قیام کرد، به دستور مختار دستگیر شد.
مختار مأمورانی را به دنبال او و دیگر قتله کربلا فرستاد و مأموران، او (مالک بن نسیر) و عبدالله بن اسید جهنی و حمل بن مالک محاربی را، در منطقه قادسیه دستگیر کردند و هنگام شب نزد مختار به کوفه آوردند.
مختار بر سر آنان فریاد زد:
ای دشمنان خدا و قرآن و پیامبر و خاندان وی، حسین بن علی علیه السلام کجاست؟
آنها گفتند:
خدا تو را رحمت کند، ما را بر خلاف رضایت مان به جنگ او فرستادند، بر ما منت گذار و ما را مکش.
مختار گفت:
چرا شما امام حسین علیه السلام را کشتید؟
سپس به مالک بن نسیر گفت:
آیا تو برنس (کلاه جنگی) آن امام را برداشتی؟
عبدالله بن کامل که از فرماندهان مختار که آنجا حاضر بود گفت:
آری، او بود.
مختار دستور داد تا دست و پای او را بریدند و گفت:
او را به این حال بگذارید آن قدر به خود بپیچد تا هلاک شود؛ آنها چنین کردند.
آن قدر از دست و پایش خون رفت و به خود پیچید تا مرد و به آتش دوزخ واصل شد.
بر مالک بن یسر تا قیامت لعنت
✨یا علی✨
🌎🥀🍂
🥀
❇️ تقویم نجومی
🗓 دوشنبه
🔹۱۸ تیر / سرطان ۱۴۰۳
🔹 ۲ محرم ۱۴۴۶
🔹 ۸ ژوئیه ۲۰۲۴
💠 مناسبتهای دینی
♻️ روز امر به معروف و نهی از منکر
🌴 ورود امام حسین علیهالسلام به کربلا
✉️ ارسال نامۀ امام حسین علیهالسلام به مردم کوفه
🌓 امروز قمر در «برج اسد» است.
✔️ مناسب برای امور زیر است:
بنایی
خرید و فروش
امور زراعی
جابجایی
پیش خرید
عقد قرارداد
رفتن به خانه نو
آغاز معالجه
مهاجرت
خرید حیوان
نوشتن عهدنامه
نامه نگاری
افتتاح کسب و کار
امور مربوط به حرز
🌎🔭👀
🚘 مسافرت
کراهت دارد.
👶 زایمان
نوزاد شایسته تربیت شود و خوشقدم باشد.
👩❤️👨 انعقاد نطفه
🔹 امشب (شب دوشنبه)
فرزند حافظ قرآن گردد.
🌎🔭👀
💇♂ اصلاح سر و صورت
باعث حاجت روایی میشود.
🩸 حجامت، خوندادن
خوب نیست.
🔵 ناخن گرفتن
روز مناسب و دارای برکات خوبی است از جمله قاری و حافظ قرآن گردد.
👕 بریدن پارچه
روز بسیار مناسب و موجب برکت میشود.
🌎🔭👀
😴 تعبیر خواب
رویایی که امشب (شب دوشنبه) دیده شود تعبیرش طبق آیه ۲ سوره مبارکه بقره است.
﴿﷽ الم ذلک الکتاب لاریب فیه﴾
خواب بیننده بر چیزی اطلاع یابد که قبلا نمیدانست و یا خبری در قالب نامه یا حکمی به وی برسد که باعث خوشحالی وی گردد. ان شاءالله
مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
📿 وقت استخاره
از طلوع فجر تا طلوع آفتاب
از ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲
از ساعت ۱۶ تا عشای آخر(وقت خوابیدن)
📿 ذکر روز دوشنبه
«یا قاضی الحاجات» ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح
۱۲۹ مرتبه «یا لطیف»، موجب یافتن مال کثیر میگردد.
☀️ ️روز دوشنبه متعلق است به:
💞 #امام_حسن علیهالسلام
💞 #امام_حسین علیهالسلام
اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌎🔭👀
⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم
از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز دوشنبه پایان مییابد.
🥀
🌎🥀🍂
حرم
┏◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚┓ ☆اَلابِذِکرِاللهتَطمَئِنَّالقُلوب ☆☆رمان بلند امنیتی-بصیرتی-عاشقانه ☆ #کا
┏◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚┓
☆اَلابِذِکرِاللهتَطمَئِنَّالقُلوب
☆☆رمان بلند امنیتی-بصیرتی-عاشقانه
☆ #کابوس_رویایی
☆☆قسمت ۲۶۳ و ۲۶۴
روزبهروز به موعد دادگاه نزدیک میشود و دستمان به جایی بند نیست.اسمم را در سالن جار میزنند.بازپرس دم در ایستاده و میگوید:
_دو نفر میخوان تو رو ببینن.
_کین؟
_حالا میبینیشون... آشنا هستن.خیلی اصرار کردن.ده روزی میشہ دنبال ملاقاتت هستن.
در اتاق را باز میکنم.با دیدن عفت خانم و شانههای افتادهی بابا اسماعیل دلم میلرزد.
دستم را به دیوار میگیرم.خیلی خجالت میکشم.عفت خانم گریهاش میگیرد و با صدای بلند میگرید.کمی همان دم در میایستم که بابا اسماعیل با بغض میگوید:
_بیا دخترم.. بیا بشین.
از دخترم گفتنش دلم میگیرد.عرق شرم بر پیشانیام مینشیند.آخر چطور مقابلشان بنشینم وقتی میدانستم پسرشان چه است و چه میکند؟اشکهایم را با کنج چادر پاک میکنم.عفت خانم با گریہ میپرسد:
_چی میگن اینا؟ عروس با تو ام؟
لب میگزم و سرم را به پایین میاندازم.
بابا اسماعیل میگوید:
_پیمان رفته قاطی منافقا؟چطور میشه؟ اونکه بیرون اومده بود و توی سپاه کار میکرد.خودم دیدمش لباس پاسدار تنش بود!
نمیدانم چه بگویم؟
_یه چیزی بگو بابا؟ تو خبر داشتی نه؟
تنها میتوانم سر تکان دهم.عفت خانم دلش گُر میگیرد و میگوید:
_چه خاکی تو سرمون شد. دیدی مش اسماعیل ذلیل شدیم تو آبادی؟
این بار قطره اشکی از چشمان سرخ بابا اسماعیل پایین میچکد.
_عمرمو گذاشتم پای این بچه! دو سال شیرهی وجودمو به حلقش ریختم.طلاها مو فروختم که بره تهران درس بخونه و کسی بشه برای خودش! نگو که..!
دوباره گریه میکند.عفت خانم فین فین کنان ادامه میدهد:
_چقدر یادمه میبردمش جلسههای قرآن.اینا همش از همنشین بده! مار غاشیه به جونش افتاد از راه به درش کرد.
بابا اسماعیل رو به من میپرسد:
_کجان؟ پری کجاست؟ خبر داری ازش؟
نمیدانم این خبر سنگین را چطور بدهم.زبانم حرکت نمیکند.سوالشان را تکرار میکنند.
_پِ..پیمان تو عملیات بود. کشته شد!پَ..پری هم.. پری هم...برگشت عراق.
این بار صدای گریهی بابا اسماعیل را به وضوح میشنوم.عفت خانم چادرش را روی سرش میکشد.صدای دلنشین و حزین بابا اسماعیل گوشم را به خود میخواند:
_از مرگش گریه نمیکنم... دلم میسوزه پارهی تنم با توشهی خوبی اون دنیا نرفت.
ای وای...!
دلم تکهتکه میشود.نمیفهمم کی و چطور اما وقتے زمان ملاقات تمام میشود خوشحال میشوم از زیر این بار شرم بیرون آمدم.بابا اسماعیل در آخر رو به من میگوید:
_یه آقایب بهمون گفت تو تقصیری نداشتی.بابا... من تو رو مقصر نمیدونم. سرافکندم پیشت وقتے وصف حالتو شنیدم. سرافکندم از تربیت بچم.بگذر ازش دخترم.سختی زیادی کشیدی ولی رحم کن.
_این چه حرفیه بابا اسماعیل؟من کی باشم که شما شرمندهاش باشین؟ من شرمندم اگه چیزی نگفتم بخدا همش...
سر تکان میدهد.
_میدونم..میدونم...
دلم میخواهد کاش در حصار آغوش پدرانهاش محو شوم.بیهوا بطرفش میروم و دستش را میبوسم.
_این چه کاریه بابا؟ شرمندم میکنی!
_متشکرم از محبتتون.
ازشان جدا میشوم.باورم نمیشود سبکبار شوم! تنها یکروز، به روز دادگاه مانده.پتو را چندبار تا میکنم.مینشینم به این فکر میکنم اگر ادلهای نباشد چندسال حبس خواهم داشت؟بیاشتها بودم و کمخوراکتر هم شدم! شب سجادهام را در دل شب پهن میکنم.عجیب این درد و دل دلم را آرام میکند. انگار میگوید:
" بندهی من تو نگران نباشم من هستم... همه چیز را درست میکنم."
برای نماز صبح که بلند میشوم مامور صدایم میزند.برادر محسن را میبینم. دستش را در جیب فرو کرده و زمین را مینگرد.امیدوارم بعد از چند روز دست خالی نیامده باشد.سرش را با شرم بلند میکند:
_مینا میخواد باهاتون حرف بزنه.
از تعجب شنیدهام را باور ندارم
_چی؟ کی؟
_مینا میخواد باهاتون حرف بزنه.
_چی میخواد بگه؟
_من خبر ندارم. اصرار داره تنها با خودتون صحبت کنه.
باشهای میگویم و برای دیدن مینا در را هل میدهم.کنجکاوم بدانم مینا این وقت روز چه میخواهد بگوید؟ روی صندلی نشسته.مامور گوشهای میایستد.پشت میز که مینشینم متوجه حضورم میشود و سر بالا میآورد.
_چیزی شده؟
_ها؟
انگار بدجور در عالم هپروت سیر میکند.
_چیزی میخواستی بگی؟
مِن مِن کنان به حرف میآید:
_مَ..من میخوام شه..شهادت بدم.تو تقصیری نداشتی!من خِ..خیلے اذیتت کردم.توی قرارگاهم من گفتم ت..تو اون کارا رو انجام بدی...
از شدت حیرت میپرسم:
_شهادت؟؟؟؟
_آره..نپرس چرا! همینو فقط میگم.
مامور زن میپرسد:
_خب حرفت تموم شد؟
او هم سر تکان میدهد.میخواهد برخیزد که میپرسم:
_مینا؟ چرا یهو همچین تصمیمی گرفتی؟
_گفتم که!..نپرس!بذار به حساب یه خواب
و بعد سریع از اتاق میرود.برادر محسن وارد میشود و میپرسد:
_خب چی میخواست بگه؟
_میگفت میخواد توی دادگاه شهادت بده من بیگناهم!
☆ادامه دارد.....
☆☆نویسنده؛ مبینا رفعتی(آیه)
☆
┗◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛┛
┏◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚◚┓
☆اَلابِذِکرِاللهتَطمَئِنَّالقُلوب
☆☆رمان بلند امنیتی-بصیرتی-عاشقانه
☆ #کابوس_رویایی
☆☆قسمت ۲۶۵ و ۲۶۶
_واقعا؟؟!
نمیتوانم جواب بدهم و تنها چند بار سر تکان میدهم.خدا را هزاران بار شکر میکنم.میدانستم مرا از یاد نمیبرد.چند ساعت مانده به دادگاه.سوار ماشین میشوم.همگی هستند و مینا هم اضافه شده.خانم موسوی دستم را در میان مهر دستانش گرفته و دلگرمم میکند.
دادگاه شکل رسمی به خود میگیرد.اتهامم را بازگو میکنند.برادر محسن از دادگاه اجازه میگیرد و میگوید:
_با اجازهی شما.برای اثبات بیگناهی خانم توللے.یک شاهد میخواد شهادت بده. این نفر به اثبات رسیده از مهرههای سازمان بوده و اگر اجازه بدید حرف بزنه.
قاضی اجازه میدهد.مینا با ترس برمیخیزد.
_مَ...من به این خانم دستور دادم بره خونهی یه پاسدار و از طریق خانوادهش برام اطلاعات بگیره.این اطلاعات به من میرسید و بَ..براساس انتظارات سازمان من طرح میریختم.اون عملیات به دلیل لو دادن شکست خورد.بعد هم میدونستم مقصرش این خانمه.دستور دادم پیداش کنن.دستگیرش کردن.میخواستم بکشمش. چون خیانت کرده بود به سازمان.من راضی نبودم به عراق بیاد.و ترجیح دادم بمیره اما شوهرش نگذاشت.
بعدم که اومد و برای کارا نظافت و اینا ازش استفاده کردیم. حق ورود به مکانهای دیگه رو نداشت.چیز زیادی از فعالیتها نمیدونه چون نباید میدونست.
قاضی چند سوالی از او میپرسد و او هم جواب میدهد.بعد که مینشیند قاضے برای گرفتن تصمیم کمی وقت میدهد.دلم آشفته است...مدام صلوات میفرستم و از خدا کمک میخواهم.بالاخره قاضی میآید. میگوید:
_رای دادگاه بنا بر شواهد و مدارک موجود اینست که خانم رویا توللے بنا بر...
گوشهایم هیچ چیز را نمیشنود. در میان جملات بلندش تنها دنبال یک کلمه میگردم..
_...ایشان بنابر ادلههای ذکر شده آزاد هستند و در این تاریخ رای دادگاه برای ایشان عفو و بیگناهیست.
اشک از چشمانم سرازیر میشود.خانم موسوی خودش را در آغوشم پرت میکند.
_خدایا شکرت.رویا جان راحت شدیم!
زبانم بند آمده و نمیتوانم چیزی بگویم.هنوز باورم نمیشود!دادگاه که تمام میشود از اتاق بیرون میآییم.مامور دستبند را از دستم برمیدارد.به زندان میروم.خورده وسایلم را برمیدارم.از چند نفری خداحافظی میکنم و بیرون میآیم.بوی وطن تنم را مست خود میکند.حال حس پروانهای را دارم که از کمند پیله رها گشته.آزاد و رها... از گناه و سایهی شوم سازمان.
بیمقصد قدم برمیدارم.نمیدانم کجا بروم.
بدون پول و شناسنامه هم که هیچکس به من جا نمیدهد.درست وضعیتم مثل اولین باری شده که از زندان پهلوی بیرون آمدهام...صدای ماشینی را از پشت سرم میشنوم.برمیگردم.برادر محسن است.
ماشین را متوقف میکند و صدایم میزند:
_خانم توللی؟
_سلام...بله؟
من من کنان سلام میدهد.
_می..میخواستم بگم ماشینی نیست.سوار شید تا..تا جایی برسونمتون.
حس معذب بودن میکنم
_نه متشکر! خودم میرم.همینجوری شرمندهتونم دیگه زحمت نمیدم.
_این چه حرفیه؟ اینجا ماشین زیاد رد نمیشه. تا خیابون اصلی هم خیلی راهه. در حد یه تاکسی قابل بدونید.
_خواهش میکنم. لطف دارین.
نگاهی دوباره به اطراف میاندازم.درست میگوید ماشینی نیست.سوار میشوم. پیکان سبز رنگش یک جای سالم ندارد!انگار با این ماشین به جبهه میرفته است!سکوت سنگینی میانمان حاکم شده.هیچ جایی نمیشناسم که بروم!به خیابان اصلی میرسیم و برادر محسن میگوید:
_کجا برم؟
_نِ..نمیدونم.
_آشنایی؟ قومی؟ خویشی؟
_نه!من خیلی وقته تهران آشنایی ندارم.
همهی فامیلامون بیشتر فرانسه و انگلیس زندگی میکنن. رابطهای هم باهاشون ندارم.قبلا که با سازمان بودم خودشون تعیین میکردن کجا بریمو بیایم.
جایے رو نَ..ندارم.
چشمهایش خیابان را میپاید.نمیتوانم چیزی بگویم اما خوش ندارم مرا بدبخت بداند.
_شما منو سر چهارراه بعدی پیاده کنین.
_کجا میخواین برین؟
از سوالش تعجب میکنم.
_میرم یه جایی...
_یه خانم تنها اونم بدون هیچ قوم و خویشی صلاح نیست سرگردون کوچه ها باشه.
ازحرفش خوشم نمیآید!هرکار باشد خودم انجام میدهم نیاز به دلسوزی بیش از این نیست!
_سرگرون نیستم.اقوام شوهرم توی روستاهای اطراف تهران زندگی میکنن میرم اونجا.
_ دادگاه گفت فعلا از تهران خارج نشین
کلافه شده ام!سوار ماشین غریبه میشدم بهتر از این بود که بخواهم جواب پس بدهم!
_شما منو سر همین چهار راه پیاده کنین!
لاالهالاالله را آهسته از زبانش میشنوم.سر چهار راه میایستد.تشکر میکنم و میخواهم پیاده شوم که صدایم میزند:
_خانم توللی.بنده جایی رو میشناسم.یه پیرزن تنها هستن که نیاز به یه همدم دارن. ثواب میکنین چند صباحی پیش ایشونبمونین. اینجوری ایشونم خوشحال میشن هم شما تا تکلیفتون روشن بشه میتونین اونجا باشید. مطمئن باشین مشکلی نیست.مورد اعتماد هستن.
☆ادامه دارد.....
☆☆نویسنده؛ مبینا رفعتی(آیه)
☆
┗◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛◛┛
🌑🕌💎 این موقعیت را از دست ندهید
دوستان و سروران گرامی!
سایت الکفیل، برای زیارت حضرت سیّدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل العباس علیه السلام در هر روز از دهه اول محرّم، ثبت نام می کند. توصیه می شود از ثبت نام در این سایت غافل نباشید.
توصیه می شود این زیارت، به نیابت از مولایمان حضرت صاحب الزمان علیه السلام انجام شود و پاداش این کار بزرگ را به هرکس که در نظر دارید، هدیه نمایید.
http://alkafeel.net/zyara/
توجه: از طرف سایت، یک نفر زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»