┈•••༶༓( نامه سی و یکم)༓༶••┈
...قسمت چهل و چهارم
پسرم!
در (اداره جامعه و حکومت داری) با زنان مشورت نکن. چونکه نظرشون زود تغییر می کنه و ( در مواجه با مشکلات جامعه) جدیت و عزمشون سست میشه.
به حجاب اونها توجه ویژه داشته باش که هر چه اونا حجاب بیشتری در برابر نامحرم ها داشته باشند، باعث میشه بیشتر در عفاف و حیاء و دین پایدار بمونن.
پسرم !
حضور بی پروا و گسترده و احیانا بدون حجاب اونا در جامعه بدتر و خطرناک تر از این نیست که مردهای نامطمئنی رو در خلوت اونا وارد کنی!!!
(امام در مقام مقایسه و برابری این دو حالت هست)
پسرم تا جائی که میشه و امکان داره ( و به آزادی مشروع و کرامت و حقوق اآنها لطمه ای وارد نمی کنه) نگذار غیر تو آنها را بشناسند( و باهاشون مرواده داشته باشند)
...ادامه دارد
نهج البلاغه . ص 536. نامه ۳۱
پای حرف امام علی (ع)||◇👇
@harfe110
سلام
ببنید نویسنده رمانیایی در کتاب " محمد پیامبری که از نو باید شناخت " چه قضاوتی در مورد قرآن و اولین سوره ی آن دارد☺️
" پای حرف امام علی (ع)"||◇👇
@harfe110
@harfe110
@harfe110
@harfe110
┈•••༶༓( نامه سی و یکم)༓༶••┈
...قسمت چهل و پنجم
پسرم!
هیچ کاری رو که خارج از توان زن ها است ، بر عهده اونها نگذار . چون زن مثل گل و بوی خوش واسه خانه و خانواده است نه کار گر و سرکار گر!! ( که بخوای مثل یه کلفتِ بی جیره و مواجب توی خونه ازش بیگاری بکشی)
در تعریف و تمجید از اونها و ارزش دادن و محبت کردن بهشون، زیاده روی نکن و( با این کار) اون ها رو به طمع ننداز که بخوان آدمهائی رو که تو مستحق مجازات می دونی ، شفاعت کنن و از تو بخوان که از جرمشون بگذری ( و تو هم به خاطر توجه بیش از حدی که بهشون پیدا کرده ای نتونی درخواستشون رو رد کنی)
پسرم!
مواظب باش که بی جا، غیرتی نشی و نخوای اَلَکی غیرت به خرج بدی که این کار زنِ سالم رو هم، از شوهرش زده می کنه و اون رو به بیمار دلی می کشونه و زن پاکدامن رو هم به بدگمانی و تردید ( در مورد تو یا درستی رفتار خودش ) می کشونه.
...ادامه دارد
نهج البلاغه . ص 536. نامه ۳۱
پای حرف امام علی (ع)||◇👇
@harfe110
@harfe110
@harfe110
@harfe110
┈•••༶༓( نامه سی و یکم)༓༶••┈
...قسمت چهل و ششم
(قسمت پایانی)
پسرم!
برای هرکدوم از خدمتکارهات ( و افراد خانوادت) وظیفه ای رو مشخص کن تا بتونی اون رو مسؤول کارهاش بدونی .
این تقسیم کار باعث میشه که هم چیزی رو به گردن هم نندازند و هم در کارهای تو سستی نکنن.
واسه خویش و قومات ارزش قائل باش و با اونا با بزرگی و کرامت رفتار کن .
چون اونا مثل بالی میمونن که به تو کمک میکنه تا پرواز کنی، و اونا در واقع اصل و ریشه ی تو هستند که بهشون بر می گردی، و بازوهای قدرت تو هستند که میتونی باهاشون به دشمنت حمله کنی .
پسرم !
من دین و دنیای تو رو به خدا می سپارم و ازش میخوام که بهترین ها رو واست در این دنیا و اون دنیا رقم بزنه
والسلام
---<<< پایان نامه ی سی و یکم >>>---
نهج البلاغه . ص 536. نامه ۳۱
پای حرف امام علی (ع)||◇👇
@harfe110
@harfe110
@harfe110
@harfe110
سلام به همه ی دوستان گل❤️
به حمد الله نامه ی ۳۱ تمام شد . نامه ای مهم و پر از گوهرهای ناب.
نامه ای که نه نامه بلکه نقشه ی راهی بود برای درست زندگی کردن☺️
من سعی می کنم به زودی تمام قسمتها رو در یه فایل PDF و یکجا بذارم که اگه کسی خواست بتونه راحت بارها و بارها اون رو مرر کنه ☺️
خوب بریم سراغ نامه ی ۳۲
مقدمه :
این نامه جزء اون دسته از نامه نگاری هایی هست که امام به معاویه لعنة الله علیه نوشتن و خواستن واسش اتمام حجت کنن.
البته سید رضیّ- رحمةالله علیه- همه نامه رو اینجا ننوشته .
ولی ابن ابی الحدید کل نامه رو اُورده و حتی جواب معاویه و جوابهای بعدی امام رو هم ذکر کرده.
نکته جالب اینه که ابن ابی الحدید بعد از اینکه این نامه ها رو با جوابهایی که معاویه داده ، توی کتابش ذکر کرده ، با تاسف زیاد میگه :
ببین کار دنیا به کجا کشیده که یکی مثل معاویه رو همطراز امیر المومنین قرار داده که امام مجبور میشه با یکی مثل اون دهن به دهن بشه😔
بعد میگه: ای کاش رسول خدا الان زنده بود میدید دین و میراثی که واسش این همه زحمت کشید و خون دل خورد، آوارگی کشید و خودش و خونوادش و خیلیای دیگه به خاطرش چه سختی ها که نکشیدن، الان افتاده دست همونایی که تا تونستن باهاش مخالفت کردن و تا نوتستن جلوش سنگ اندازی کردن 😞
اون میگه:
یه روز توی دوران عثمان، بابای همین معاویه -یعنی ابوسفیان- میره سر قبر حمزه سید الشهداء و با پاش می زنه به خاک قبر رو میگه:
حمزه! پاش ببین اون چیزی که یه روزی با شمشیرت از ما گرفتی الان افتاده توی دست غلام ما(یعنی همین عثمان) و داره باهاش بازی می کنه!!!!
شرح ابن ابی الحدید ج۱۶ ص ۱۳۶
با " پای حرف امام علی(ع) " همراهی کنید||◇👇
@harfe110
@harfe110
@harfe110
@harfe110
┈•••༶༓(نامه سی و دوم)༓༶••┈
ای معاویه!!
تو با این کارات ، خیلی از مردم رو به گمراهی کشوندی و با تجاوزکاری خودت اونا رو فریب دادی .
تو اونا رو گرفتار موج دریای خودپرستی خودت کردی . و باعث شدی که تاریکها اونا رو بپوشونه و شُبهه ها اونا رو غوطه ور کنه . (واسه همین نفهمیدن کی حق میگه و کی باطل)
و به همین خاطر از قصدِ درستی که داشتن، گذشتن و به دوران قبل برگشتن. اونا (بجای تکیه بر حق و دین)، معیارشون شد نژاد و قبیله و قومشون.
البته در این میون بودند کسانی که چشمشون به حقیقت باز بود و به مسیر درست برگشتن. این دسته، بعد از این که تو رو شناختن ، ازت جدا شدند و از اینکه بخوان تو رو حمایت کنن به خدا پناه بردن.
چون دیدن تو داری اونا رو بی خود به سختی می اندازی و اونا رو از راه درست بر میگردونی.
ای معاویه!
یه ذره از خدا بترس و افسارت رو از دست شیطان بکش.
(آخه عمر تو هم سر اومده) دیگه هم دنیا از تو بریده و هم آخرت به تو نزدیکه.
والسلام
---<<نهج البلاغه ص۵۳۸ نامه ۳۲>>---
پای حرف امام علی (ع)||◇👇
@harfe110
@harfe110
@harfe110
@harfe110
┈•••༶༓(نامه سی و سوم)༓༶••┈
مقدمه:
" قُثَم " پسر عموی امامه وباباش عباس بن عبد المطلبه.
امام اون رو فرماندار مکه می کنه.
در اون ایام معاویه قبل از راه انداختن جنگ صفین ، جنگ نرم رو شروع کرده بود و افرادی رو به شهرهای بزرگ اسلامی می فرستاد تا بین مردم برن و از یه طرف تبلیغ معاویه رو بکنن و طرف دیگه علیه امام شایعه پراکنی کنن.😡
سر فصل همه ی شایعه هاشونم این بود که بگن امام، یا خودش قاتل عثمانه و یا حداقل در دفاع از اون کوتاهی کرده تا کشته بشه .😔
ما قبلا ماجرای عثمان رو 👈 (اینجااااا) تعریف کردیم.
جاسوس های امام که توی شام بودن به امام خبر میدن که معاویه یه گروهی رو فرستاده به سمت مکه تا علیه ایشون مردم رو اغفال و تحریک کنن🤨
امام این نامه رو به " قُثَم بن عباس "
که فرماندارش بوده مینویسن و بهش می گن که حواست جمع اونا باشه.
"شرح ابن ابی الحدید"
واسه این نامه ماجرای دیگه ای رو هم نقل کردن که بعدا می گم.
حالا بریم سراغ خود نامه:
👈.....نامه سی و سوم
---<<🌱نهج البلاغه ص۵۳۸ نامه ۳۳🌱>>---
پای حرف امام علی (ع)||◇👇
@harfe110
@harfe110
@harfe110
@harfe110
┈•••༶༓(نامه سی و سوم)༓༶••┈
نامه ای از امام به " قُثم بن عباس" فرماندار امام در مکه
اما بعد...
جاسوسان من در شام به من خبر دادن که معاویه گروهی از مردم شام رو در ایام حج به سمت مکه فرستاده .
کسانی رو که قلباشون کوره و گوشاشون کر و چشماشون هم روی حقیقت بسته.
کسانی رو که میخوان حق رو از راه باطل به دست بیارن و در راه معصیت خدا، دارن از مخلوق خدا اطاعت می کنن.
اونا میخان از راه دین ، دنیا رو بدوشن.
اونا آخرتی رو که خدا به ابرار وعده کرده ، به دنیای زودگذر فروخته اند.
هیچ کسی به عاقبت خیر نمی رسه مگه اونی که اهل انجام خیر باشه و کسی هم به عاقبت شر گرفتار نمیشه جز اونی که اهل انجام کارای شر باشه.
پس ای قُثم!
با تمام توانت و با جدّیّت تمام مقاومت کن . تو باید آدم خیر اندیش باهوشی باشی و تابع و مطیع امامت.
بپا کاری نکنی که بخوای بعدا عذرخواهی کنی و مواظب باش وقت آسایش و فراونی، اهل خوش گذرانی نباشی اما اون موقعی که سختی و مشکلات پیش میاد، بی عرضه و دست و پا بسته .
والسلام
---<<نهج البلاغه ص۵۳۸ نامه ۳۳>>---
پای حرف امام علی (ع)||◇👇
@harfe110
@harfe110
@harfe110
@harfe110
سلام
صبح جمعه ی همگی بخیر و شادی و امام زمانی ان شاء الله
❤️❤️🌹
قرار شد ماجرای دوم نامه ۳۳ رو واستون نقل کنم .
ماجرای اول رو 👈اینجااااا نقل کردم .
در کتاب منهاج البراعه اومده که معاویه شخصی رو به نام " یزید بن شجره" فرمانده سه هزار سرباز ورزیده و کارکشته کرد و بهشون گفت میرید سمت مکه و اختیار اونجا رو به دست میگیرید و به یزید بن شجره هم گفت وقتی وارد مکه شدی، والی علی علیه السلام رو که همون " قثم بن عباس" بوده ، از اون شهر بیرونش کن و از طرف من، خودت رو امیر الحاج معرفی کن و مراسم حج رو برگزار کن . و هر مسلمانی هم که وارد مکه میشه واسه من ازش بیعت بگیر.
اما معاویه با یزید بن شجره شرط کرد که توی مکه خون ریزی و درگیری راه نیندازه .
وقتی سپاه یزید به نزدیکای مکه - محلّی به نام جُحفِه- رسید ، قثم بن عباس فرماندار امیر المومنین خواست از ترسش به کوه های اطراف مکه فرار کنه . اما یکی از صَحابیان بزرگ به نام" ابو سعید خِدری" باهش صحبت می کنه و اون رو از فرار کردن منصرف می کنه .
سپاه شام به آرامی وارد صحرای منی میشن و یزید یکی رو میفرسته دنبال ابوسعید خدری و بهش میگه من قصد جنگ و خونریزی ندارم. اما خوب قثم هم که نمیذار من امسال امیرالحاج باشم .منم امیری اون رو قبول ندارم .
پیشنهاد میشه به انتخاب مردم یه نفر سومی، بشه امیر الحاج .
همگی قبول می کنن که اون سال یکی به نام شیبة بن عثمان امیر الحاج باشه و حج اون سال رو برگزار کنه .
خلاصه اون سال بدون خون ریزی در مکه، مردم حجّشون رو به جا میارن و بعد از حج هم سپاه شام از مکه خارج میشه ولی خوب زهر خودشون میریزن . چون هم فرماندار امیر المومنین رو برکنار کرده بودند و هم اون سه هزار نفر بین مردم وله وله انداختن که یکی مثل معاویه باید خلیفه باشه .
این نامه ۳۳ یه جور هشدار دادن امام به قثم هست که بدونه معاویه چه قصدی داره و میخاد بیاد در مکه و چیکار کنه . اما متاسفانه قثم تدبیر لازم رو انجام نداد و شد آنچه که نباید میشد.
منبع :منهاج البراعه ج ۲۰ص۴۶
نکته:
اصلا فکر نکنید که امام علی علیه السلام توی حکومتش مشکلات امروزی حکومتها رو نداشتن. نه .
ایشونم مثل همین امروز در حکومتش چالشهای بزرگی داشتن. مثل همین بی عرضه بودن و ناکارآمد بودن مسیولنینش.
توی نهج البلاغه بسیاری از این چالشها و مشکلات به خوبی مطرح شده
┈•••༶༓(نامه سی و چهارم)༓༶••┈
مقدمه:
امام این نامه رو به پسرخوندشون، محمد بن ابی بکر نوشتن.
ما قبلا در مورد زندگی محمد و رابطه اش با امام صحبت کردیم . حتما اون مطلب رو 👈 اینجااااا بخونین.
امام اول محمد رو فرماندار مصر می کنن. ولی وقتی می بینن که اون نمیتونه اوضاع نابسامان اونجا رو درست کنه، اون رو پیش خودشون فرا میخونن و به جاش مالک اشتر رو به عنوان فرماندار به مصر می فرستند.
ظاهرا محمد از این عزل شدن ناراحت میشه و شایدم نگران که چرا نتونسته به درد امام بخوره .
امام واسه دلجویی از اون، این نامه رو واسش می نویسن .
و اما متن نامه :
محمد!
به من خبر رسیده که تو از فرستاده شدن مالک به اونجا(مصر) ناراحت و غمگین شدی!
من این کار رو نه به خاطر اینکه تو در کارها سهل انگاری کرده باشی و یا نه به خاطر اینکه از تو انتطار تلاش بیشتری داشته ام ، انجام دادم . نه!
(تو اینقدر واسه من ارزش داری و تلاش و کوشش و جدیّت تو اینقدر واسه من اثبات شده است که) اگه فرمانداری مصر رو ازت گرفتم ، عوضش کاری دیگه و پستی دیگه واست در نظر گرفتم که هم آسّون تره و هم واسه تو بهتر و خوشایند تره( یعنی اونجا بهتر و میتونی خدمت کنی و به درد من بخوری)
بعد امام در ادمه خصوصیت های مالک اشتر رو که البته دیگه، و در هنگام نوشتن نامه، شهید شده ،واسه محمد بن ابی بکر بیان می کنن.
.....ادامه دارد
---<<نهج البلاغه ص۵۴۰ نامه ۳۴>>---
پای حرف امام علی (ع)||◇👇
@harfe110
@harfe110
@harfe110
@harfe110