ایشون واسه اثبات اون دو تا حرفش یه کار بزرگی کرده که اعتبار کتابش رو واسه سنی ها ( و البته واسه ماها)حسابی بالا برده:
🔹اولا از هیچ کتاب شیعی نقل نکرده ( مگه بعد از اینکه اول از کتاب سنی ها نقل کرده باشه)😙
🔹دوما اکثر قریب به اتفاق کتابایی که دیده مال دوره قبل از صفویه به اون طرفه .
یعنی مال 400 سال پیش به عقب تر تا برسه به صدر اسلام ( از کتابهای جدید نگفته)😙
🔹سوما، تا تونسته از کتابهای نسخه خطی ( عتیقه ای) و نه چاپی استفاده کرده .😙
واسه همین گاهی برای اینکه یه صفحه رو نقل کنه پا می شده می رفته هند در فلان کتابخونه ی اونجا که کتاب اصلی و نسخه خطی رو داشتن و از روی اون می نوشته و با آدرس دقیقش توی کتابش میذاشته🙃
حالا کِیْ این کارا رو می کرده ؟
زمانی که نه تکنولوژی(فن آوری☺️) بوده و نه کامپیوتری ( رایانه🤣) بوده و نه نرم افزاری و نه بودجه دولتی و نه هیچی .
اُوَخ ( آن وقت) ما حالا اگه کنترل نباشه، حال نداریم پاشیم بریم کانال تلوزیون رو عوض کنیم. میذاریم تا صب خش خش کنه😄😩
حالا حاصل این همّت و جدیّت علامه امینی ، شده 11جلد کتاب به نام الغدیر که فارسیش توی 22 جلد چاپ شده . 💪💪
که من میخام از یه بخشائیش واستون بگم کدوم بخشش ؟صبر کنید واستون میگم اونم حسابی جذّابه😉
و بلاخره علامه امینی در سال 49 یعنی 54 سال پیش توی سن 70 سالگی از دنیا میره و توی کتابخونش توی شهر نجف دفن میشه .
رحمة الله عليه و حشره مع اوليائه و احبائه
فعلا برم به امور دنیا برسم تا دوباره بیام واستون بگم که میخام چکار کنم😜
سلام مجدد
آماده این که بگم میخایم چکار کنیم ؟؟؟🙃
گفتم به پیشنهاد بعضی از دوستان قرار شد بعضی از قضاوتهای امیر المومنین رو واستم بگم تا اندازه دانش و علم ایشون واسمون رُوشْنا بشه 🙁
خوب کتابی که انتخاب کردم تا ازش واستون نقل کنم همین الغدیره که فهمیدین چه کتابِ مَشتيه💪
توی جلد 6 این کتاب ، علامه امینی یه فصلی رو باز کرده با نام " نوادر الاثر فی علم عمر"
یعنی روایت های نادر و خاص در مورد دانش عمر .
که حدود 600 صفحه اس.
خوب حالا لابد با خودتون میگین این چه ربطی به حضرت علی علیه السلام داره؟!!!🙁
ربطش به ارتباطشه دیگه 😜
شوخی کردم.
ربطش رو حالا میگم .
شاید این جمله معروف رو شنیدین که عمر می گفته " لَوْلا عَلیٌّ لَهَلَکَ عُمَر " یعنی اگه علی نبود ، عمر نابود میشد!!
خوب عمر اینو کجا گفته ؟
عمر بارها و بارها وقتی ازش سوالی می پرسیدن و یا قضاوتی می کرد و اشتباه از آب در میومد ، امیر المؤمنین به دادش می رسید و درستش رو می گفت ، عُمَرم کلی ذوق می کرد و این جمله رو می گفت . 💪💪💪
علامه امینی اون موارد رو اینجا از کتابهای اصیل و قوی و قدیمی سنّی ها اُورده 👌 و منم حالا قصد دارم واستون اونا رو بگم ( به لطف و توفیق خدا )
خوب لطفا اگه موافقین که کنار ترجمه نهج البلاغه ، این کار رو هم با قوت انجام بدیم ، پی وی (شخصی🙃) رو تا شب بترکونین🙃🙃🙃
.
💢حکایت اول:
دو نفر از بزرگان اهل سنت به نام های ابن ابی حاتم و بیهقی میگن که :
[یه روز ، خانواده ی یه خانمی هراسون اومدن پیش عمر و بهش گفتند: این دختر شش ماه هست که عروسی کرده و الان بچش به دنیا اومده. 😐😐]
عمر با خودش میگه اینکه نمیشه 🧐 پس لابد قبل از ازدواج زنا کرده بوده 😳 و حکم می کنه که اون رو سنگسار کنند.😔
خبر به امیر المومنین علیه السلام میرسه . ایشون بلافاصله میگن . نخیررررر . این خانم بی گناهه و این بچه از شوهرشه😌
خبر به عمر میرسه . اونم حکم رو متوقف می کنه و حضرت علی علیه السلام رو احضار می کنه و ازشون می پرسه : از کجا فهمیدی که این بچه ی خودشه و زنا نکرده ؟ مگه بچه، شش ماهه به دنیا میاد؟!😳
امام علی علیه السلام بهش میگن:
من این رو از قرآن فهمیدم .
خدا توی یه آیه میگه: مادرها می تونن تا دوسال کامل (24 ماه) به بچه هاشون شیر بدن .(1)
و توی یه آیه دیگه میگه : مجموع بارداری و شیر دادن سی ماه میشه .(2)
خوب این دوتا رو از هم کم کنی میشه شش ماه بارداری و 24 ماه شیردادن 😏 پس به صرف اینکه این بچه 6ماهه به دنیا اومده نمیتونی به مادرش تهمت زنادادن بزنی😡
عمر که این رو میشنوه [ لابد یه کم سرش رو می خارونه] و بعد میگه:
راست می گیا ! اگه علی نبود ، عمر هلاک شده بود.🙃
بعدشم اون خانم رو ولش می کنه که بره خونشون☺️
پ. ن:
(1) آیه 233 بقره
(2) آیه 15 احقاف
الغدیر . ج 6 .ص 93.
.
پای حرف امام علی (ع) بنشین ||◇ 👇
https://eitaa.com/harfe110
┈┈┈•••༶༓( نامه هفدهم)༓༶•••┈┈┈
مقدمه :
در بحبوحه ی جنگ صفین ، وقتی کار بالا گرفت و اوضاع سپاه شام به هم ریخت و آثار ضعف و خستگی در لشکر شام پیدا شد، حضرت علی علیه السلام ،تیر خلاص رو به اونها زد و از ابزار جنگ روانی استفاده کرد و جمله ای رو به زبان اُورد و به گونه ای بین مردم منتشرش کرد که به گوش شامیان برسه .
ایشون باصدای رسا و در میان جمع ( که میدونستن جاسوسانی از طرف مقابل هستن) اعلام کردند که : لَاُناجِزَنَّهُم مُصبِحاً . فردا صبح کارشان را یک سره می کنم💪
رسیدن این جمله به گوش شامیان ، کافی بود تا ولوله ای به پا کنه و ترس و وحشتی عجیب به راه بیاندازه . معاویه وقتی کار رو از دست رفته دید با عمر و عاص مشورت کرد و چاره رو توی این دیدن که نامه ای به امام بنویسن و به اصطلاح با جنگ رسانه ای ورق رو برگردونن. چون میدونستن محتوای نامه رو فرماندهان سپاه امام هم مطلع میشن.
اونا توی نامه شون چندتا مطلب نوشتن:
1- جنگ ما عرب کشی بوده و تیشه به ریشه خودمون می زدیم .🙁
2- هر دوی ما بی عقلی کردیم و به مردم جنایت کردیم.😳(نعوذ بالله)
3- ما هر دو از یه تباریم و پدرجدمون (عبد مناف) یکیه.😶
4- حکومت شام مال من و حکومت بر کل جهان اسلام مال تو . 😐
5- الان هر دوی ما در موضع برابریم هم از لحاظ شرافت و نسب و هم از لحاظ نیرو و لشکر .😳
امام وقتی نامه ی معاویه رو خوندند گفتند: عجب از معاویه !!!
و بعدش ایشونم دست به قلم شدند و چنان آبروئی ازش بردند که در تاریخ ماند.
سید رضیّ بخشائی از اون نامه رو در نهج البلاغه ذکر کرده که در ادامه ترجمه اش رو واستون میگم 👈( اینجا)
پای حرف امام علی (ع) ||◇ 👇
https://eitaa.com/harfe110