eitaa logo
پای حرف امام علی(علیه السلام)/علیرضا مطلب
1هزار دنبال‌کننده
95 عکس
52 ویدیو
2 فایل
ارائه ترجمه روان و عامیانه از نهج البلاغه بر اساس شرح آیت الله خوئی ره ارتباط با مدیر: @Alirezamotalleb
مشاهده در ایتا
دانلود
خوب اولیش رو منتظر ترکوندنتون نمیشم 😀😎
. 💢حکایت اول: دو نفر از بزرگان اهل سنت به نام های ابن ابی حاتم و بیهقی میگن که : [یه روز ، خانواده ی یه خانمی هراسون اومدن پیش عمر و بهش گفتند: این دختر شش ماه هست که عروسی کرده و الان بچش به دنیا اومده. 😐😐] عمر با خودش میگه اینکه نمیشه 🧐 پس لابد قبل از ازدواج زنا کرده بوده 😳 و حکم می کنه که اون رو سنگسار کنند.😔 خبر به امیر المومنین علیه السلام میرسه . ایشون بلافاصله میگن . نخیررررر . این خانم بی گناهه و این بچه از شوهرشه😌 خبر به عمر میرسه . اونم حکم رو متوقف می کنه و حضرت علی علیه السلام رو احضار می کنه و ازشون می پرسه : از کجا فهمیدی که این بچه ی خودشه و زنا نکرده ؟ مگه بچه، شش ماهه به دنیا میاد؟!😳 امام علی علیه السلام بهش میگن: من این رو از قرآن فهمیدم . خدا توی یه آیه میگه: مادرها می تونن تا دوسال کامل (24 ماه) به بچه هاشون شیر بدن .(1) و توی یه آیه دیگه میگه : مجموع بارداری و شیر دادن سی ماه میشه .(2) خوب این دوتا رو از هم کم کنی میشه شش ماه بارداری و 24 ماه شیردادن 😏 پس به صرف اینکه این بچه 6ماهه به دنیا اومده نمیتونی به مادرش تهمت زنادادن بزنی😡 عمر که این رو میشنوه [ لابد یه کم سرش رو می خارونه] و بعد میگه: راست می گیا ! اگه علی نبود ، عمر هلاک شده بود.🙃 بعدشم اون خانم رو ولش می کنه که بره خونشون☺️ پ. ن: (1) آیه 233 بقره (2) آیه 15 احقاف الغدیر . ج 6 .ص 93. . پای حرف امام علی (ع) بنشین ||◇ 👇 https://eitaa.com/harfe110
┈┈┈•••༶༓( نامه هفدهم)༓༶•••┈┈┈ مقدمه : در بحبوحه ی جنگ صفین ، وقتی کار بالا گرفت و اوضاع سپاه شام به هم ریخت و آثار ضعف و خستگی در لشکر شام پیدا شد، حضرت علی علیه السلام ،تیر خلاص رو به اونها زد و از ابزار جنگ روانی استفاده کرد و جمله ای رو به زبان اُورد و به گونه ای بین مردم منتشرش کرد که به گوش شامیان برسه . ایشون باصدای رسا و در میان جمع ( که میدونستن جاسوسانی از طرف مقابل هستن) اعلام کردند که : لَاُناجِزَنَّهُم مُصبِحاً . فردا صبح کارشان را یک سره می کنم💪 رسیدن این جمله به گوش شامیان ، کافی بود تا ولوله ای به پا کنه و ترس و وحشتی عجیب به راه بیاندازه . معاویه وقتی کار رو از دست رفته دید با عمر و عاص مشورت کرد و چاره رو توی این دیدن که نامه ای به امام بنویسن و به اصطلاح با جنگ رسانه ای ورق رو برگردونن. چون میدونستن محتوای نامه رو فرماندهان سپاه امام هم مطلع میشن. اونا توی نامه شون چندتا مطلب نوشتن: 1- جنگ ما عرب کشی بوده و تیشه به ریشه خودمون می زدیم .🙁 2- هر دوی ما بی عقلی کردیم و به مردم جنایت کردیم.😳(نعوذ بالله) 3- ما هر دو از یه تباریم و پدرجدمون (عبد مناف) یکیه.😶 4- حکومت شام مال من و حکومت بر کل جهان اسلام مال تو . 😐 5- الان هر دوی ما در موضع برابریم هم از لحاظ شرافت و نسب و هم از لحاظ نیرو و لشکر .😳 امام وقتی نامه ی معاویه رو خوندند گفتند: عجب از معاویه !!! و بعدش ایشونم دست به قلم شدند و چنان آبروئی ازش بردند که در تاریخ ماند. سید رضیّ بخشائی از اون نامه رو در نهج البلاغه ذکر کرده که در ادامه ترجمه اش رو واستون میگم 👈( اینجا) پای حرف امام علی (ع) ||◇ 👇 https://eitaa.com/harfe110
ادامه ی مطلب قبل ...... نامه 17 ای معاویه! اینکه از من خواستی حکومت شام رو به تو بدم، اون حکومتی رو که دیروز به خاطر بی لیاقتی تو به تو نداده بودم، امروزم بهت نمی دم . اینکه گفته ای "جنگ ما همه ی عرب رو - جز عده ای کم - به کام مرگ کشیده " بدون که اون عرب هائی که برحق بودند الان جاشون توی بهشته و اونایی که ناحق بودند ، ته جهنمند. اینکه گفته ای " ما در جنگ و نفرات با هم برابریم" نخیر ! تو حتی توی شک داشتن [به حقانیت اسلام ]، به اندازه ی یقین داشتن من به اسلام هم رشد نکردی! هیچ وقت شامی ها توی حتی دنیا طلبیشون به پای آخرت طلبی کوفی ها نمی رسن! ( یعنی نه از لحاظ اعتقادی و نه از لحاظ روحیه، اصلا برابر نیستیم و شما به گرد ما هم نمی رسید) ادامه دارد....... پای حرف امام علی (ع) ||◇ 👇 https://eitaa.com/harfe110
.....ادامه نامه 17 اینکه گفته ای " ما همه فرزندان عبد مَناف هستیم" ، بله همینطوره امّا: جد ِّ اعلای تو -اُمیّه- کجا مثل جدّ اعلای من - هاشم- هست؟! کِیْ پدر بزرگ تو- حَرب- مثل پدربزرگ من _عبدالمطلب- بوده؟! هیچ وقت پدر تو - ابوسفیان- مثل پدر من - ابوطالب- نخواهد بود! هیچ وقت ازرش[ما] مهاجران ، هم پای [شما] آزاد شده های رسول خدا نخواهد بود! هیچ وقت یه حلال زاده با یه بی نسب برابر نیست! هیچ وقت کسی که بر حقّه رو با کسی که بر باطله نمیشه مقایسه کرد. و چه بدبختند اونائی که دنباله روِ باباهاشونن توی رفتن به سمت آتش جهنم😔 ......ادامه دارد پای حرف امام علی (ع) ||◇ 👇 https://eitaa.com/harfe110
....ادامه نامه 17 اما ما چی توی چَنته داریم: ما نبوتی رو داریم که باهاش عزیزای عرب جاهلی رو ذلیل کردیم و اونائی که خوارشده بودند رو عزیز کردیم! اون زمانی که خدا عربها رو دسته دسته وارد دین اسلام میکرد و کل این امت - چه از روی صدق دل و چه از روی ترس- مسلمان شدند، تازه شما آل ابوسفیان جزء کسانی شدید که یا از روی طمع دنیا - که به غنیمتی و منصبی برسید- و یا از روی ترس و اجبار ، اظهار مسلمانی کردید . اونم کِیْ؟ وقتی که مهاجران( یعنی ما) با سبقت گرفتن توی دین اُوردن، به رستگاری رسیدند و با فضلشون قدم برداشتند. پس ای معاویه ! نذار شیطون از تو بهره کشی کنه و اون رو سوار خودت نکن . والسلام پای حرف امام علی (ع) ||◇ 👇 https://eitaa.com/harfe110
شجره نامه امیر المومنین علیه السلام
پای حرف امام علی(علیه السلام)/علیرضا مطلب
.....ادامه نامه 17 اینکه گفته ای " ما همه فرزندان عبد مَناف هستیم" ، بله همینطوره امّا: جد ِّ اعلای
سلام توی این قسمت از نامه حضرت علی علیه السلام یه عبارتی اومده شاید یکم مبهم باشه. ایشون خطاب به معاویه نوشتند : هیچ وقت یه حلال زاده با یه بی نسب برابر نیست! منظور از آدم بی نسب در تبار معاویه، شخص « امیه» هست . چون امیه اصلا پسر واقعی عبدالشمس نبوده . بلکه یه غلام رومی بوده که عبد شمس اون رو آزاد کرده و بعد یه دختر از عرب ها بهش داده و اون رو فرزند خودش معرفی کرده . در حقیقت عبد الشمس اون رو به خودش چسبونده . به همین خاطر امام به معاویه نوشته : آدم حلال زاده ی با اصل و نسب مثل آدم بی اصل و نسب ِ چسبیده شده نیست!! توی عبارت نهج البلاغه اینجور اومده : ولا الصریح کاللصیق . صریح : یعنی کسی که نسبش روشنه و لصیق : کسی که بی نسبه و به یکی چسبیده. پس از امیه به بعد ، قریشی نیستند!!!! منهاج البراعه ج18 ص 308
💢حکایت ‼️ ابو سعید خدری میگه یه روز ما با خلیفه دوم رفته بودم واسه حج. عمر تا که چشمش به حجرالاسود افتاد رو کرد بهش و گفت : ای سنگ ! من میدونم که تو نه نفعی داری و نه ضرری . اگه پیغمبر صلی الله علیه وآله تو رو نبوسیده بود منم تو رو نمی بوسیدم. بعد خم شد و حجر الاسود رو بوسید . امام علی علیه السلام که شاهد ماجرا بودن رو می کنن به عمر و بهش میگن: اگه تاویل قرآن رو بلد بودی این حرف رو نمی زدی . این سنگ هم نفع داره و هم ضرر. چون خدا در قرآن آیه 172 سوره اعراف میگه : ما از انسانها و ذریه شون تعهد گرفتیم و خودشونم به عنوان شاهد گرفتیم که آیا من خدای شما نیستم؟ همه گفتند : بله خدا این بله گفتن رو در یه نامه ای نوشت و اون رو در درون این سنگ قرار داد . خدا این سنگ رو روز قیامت به شکل یه انسان محشور می کنه تا به نفع اون کسانی که به عهدشون با خدا وفا کردند شهادت بده . این سنگ امین خدا در خصوص این نامه است. عمر وقتی این چیزا رو از حضرت علی علیه السلام میشنوه میگه : خدا من رو در سرزمینی که اباالحسن نباشه، زنده نگه نداره. الغدیر . ج6 .ص102 پای حرف امام علی (ع) ||◇ 👇 https://eitaa.com/harfe110
┈┈┈•••༶༓( نامه هجدهم)༓༶•••┈┈┈ مقدمه : بعد از جنگ جمل و تسلط امام بر شهر بصره، اون حضرت ابن عباس رو به عنوان فرماندار اونجا گذاشتن و خودشون از اون شهر رفتند . ابن عباس در سخنرانی هاش مردم بصره رو و به خصوص طایفه ی بنی تمیم رو که با طلحه و زبیر و عایشه بیعت کرده بودند و جنگ جمل رو راه انداخته بودن، سرزنش می کرد و به اونها اسمهایی مثل " شیعیان جمل" ، " یاران عکسر (اسم شتر عایشه) " ، " حزب شیطان" می گفت. بعضی از قبیله بنی تمیم که ، با طلحه و زبیر مخالف بودندو توی جنک جمل علیه امیر المومنین شرکت نکرده بودند از این کار ابن عباس ناراحت بودند. اونا یه نامه ای رو به امام علی علیه السلام نوشتند و از ابن عباس و کارش گله کردند . امام هم نامه ای به ابن عباس می نویسن و ازش میخان که دست از این کارش برداره و با روان مردم بصره بازی نکنه و قبیله بنی تمیم رو سرزنش نکنه . امام توی این نامه واسه این قبیله چندتا ویژگی بیان می کنن . ویژگی هایی مثل : 1- اونا همیشه دارای سرور و پیشوائی نجیب بودند .( تو هم الان نجابت به خرج بده) 2- در شجاعت سابقه درخشان در جاهلیت و اسلام دراند. 3-اونا با ما رگ خویشاوندی دارند. سید رضیّ باز فقط بخشی از اون نامه رو در نهج البلاغه اُورده که در ادامه ترجمه ی این بخش رو با هم می بینیم . ادامه دارد..... (اینجا) .........................پای حرف امام علی (ع) ||◇ 👇 .........................https://eitaa.com/harfe110
...... ادامه مطلب قبل: نامه 18: ای ابن عباس ! بدان که بصره جایگاه شیطانه ( یعنی شهری پر آشوبه) و محل کاشته شدن درخت فتنه! پس [ حواست رو جمع کن و] قلب مردمش رو با احسان کردن صیقل بده و گره های ترس رو از دلهای اونا باز کن ( یعنی آرامش روانی رو به اون شهر برگردون) به من خبر رسیده که تو نسبت به بنی تمیم بدخوئی می کنی و به اُونها سخت می گیری! [این کار رو نکن] چون اونا هر وقت یه سروری از بینشون میرفته ، یه ستاره ی دیگه ای جای اون میومده.( همیشه یه نجیبی بر اون ها حکومت می کرده) . اونا کسائی هستند که هیچکی_ نه در دوران جاهلیت و نه در دوران اسلام _ در شجاعت ازشون پیشی نگرفته. اونها با ما( من و تو) پیوند خویشاوندی دارن [ چون همگی از یه تباریم و جدّ اعلای همه ی ما یکیه) که اگه صله رحم کنیم پیش خدا اجر داریم و اگه ( بی دلیل ) قطع رحم کنیم گنهکار خواهیم بود. پس ای ابن عباس - که خدا تو را مورد رحم قرار بده- با اونا در هر خیر و شری که از دست و زبانت سر می زنه، مدارا کن. [می دونی چرا؟] چون من و تو در همه ی اون ها شریکیم ( چون تو فرماندار منی و کارهای تو به منم ربط پیدا می کنه) سعی کن کاری کنی که من همچنان به تو خوش بین باشم و نظرم نسبت به تو عوض نشه. والسلام نهج البلاغه ص 498 . نامه 18 ........................پای حرف امام علی (ع) ||◇ 👇 .........................https://eitaa.com/harfe110