@pandaamooz ﺍﺯ امام صادق علیه السلام ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ❣ راز این امیدواری و آرامشی که در وجودت داری چیست؟! حضرت فرمود ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ ❣ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ، تصمیم گرفتم ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﻨﺞ ﺍﺻﻞ ﺑﻨﺎ کنم : 1⃣ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﺭﺯﻕ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ، ﭘﺲ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪﻡ! 2⃣ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ، ﭘﺲ ﺣﯿﺎ ﮐﺮﺩﻡ! 3⃣ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﻤﯽﺩﻫﺪ، ﭘﺲ ﺗﻼﺵ ﮐﺮﺩﻡ! 4⃣ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﮐﺎﺭﻡ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻣﻬﯿﺎ ﺷﺪﻡ! 5⃣ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻧﯿﮑﯽ ﻭ ﺑﺪﯼ ﮔﻢ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﺯﻣﯽﮔﺮﺩﺩ، ﭘﺲ ﺑﺮ ﺧﻮﺑﯽ‌ها ﺍﻓﺰﻭﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺑﺪﯼ‌ها ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻡ! ✅ ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ پنج ﺍﺻﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ ﻣﯽﮐﻨﻢ... @pandaamooz

@pandaamooz خانم شماره بدم خانوم شــماره بدم خانوم برسونمت خانم چندلحظه از وقتتو به مــــا میدی و.... اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید! بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد. روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت... شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی....! دخترک وارد حیاط امامزاده شد...خسته... انگار فقط آمده بود گریه کند... دردش گفتنی نبود....!!!! رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد...وارد حرم شدو کنار ضریح نشست. زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن... چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد... خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!! دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند...به سرعت از آنجا خارج شد...وارد شــــهر شد... امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..! انگار محترم شده بود... نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد! احساس امنیت کرد...با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود! یک لحظه به خود آمد... دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته...! @pandaamooz

@pandaamooz چهار سخن ازکلمات کوتاه حضرت محمد(ص) ۱. هر صاحب خردى از امت مرا چهار چیز ضرورى است : گوش دادن به علم ، به خاطر سپردن و منتشر ساختن دانش و بدان عمل کردن . ۲ . مؤمن از یک سوراخ ، دوبار گزیده نمى شود . ۳. من براى امت خود ، از بى تدبیرى بیم دارم نه از فقر . ۴. خداوند زیباست و زیبائى را دوست مى دارد . 📚نهج الفصاحه @pandaamooz

@pandaamooz هیچوقت از توبه خسته نشوید آیاهر بار که لباست کثیف میشود آن را نمیشویی! گناه هم این چنین باید پشت سر هم استغفار کرد تا گناهان پاک شود ✨أستَغفِرُ اللّهَ رَبّی‌وأتُوبُ إلَیه✨ @pandaamooz

@pandaamooz التماس به خــــدا جرأت است اگر برآورده شود، رحمت است اگر برآورده نشود، حکمت است التماس به انسان خفّت است اگر برآورده شود، منّت است اگر برآورده نشود، ذلّت است… @pandaamooz

@pandaamooz 💠به سه چیز هرگز نمیرسید ۱ بستن دهان مردم ۲ جبران همه شكستها ۳ رسیدن به همه آرزوها 💠سه چیز حتما به تو ميرسد! ۱ مرگ ۲ نتیجه عملت ۳ رزق وروزی @pandaamooz

تبادل👆👆👆👆👆👆

@pandaamooz از سه اشک بترسید: 🍃اشک يتيم 🍂اشک مظلوم 🍃اشك پدر ومادر 🍂اگـر سبب ريختـن اشک يكی از اينهـا بشوید همـانـا دری از درهای جهنـم را برويتان بـاز كرده اید @pandaamooz

@pandaamooz آدمها همیشه نیاز به نصیحت ندارند گاهی تنها چیزی که واقعا به آن محتاجند، دستی است که بگیرد، گوشی است که بشنود، و قلبی است که آنها را درک کند... @pandaamooz

@pandaamooz چه خوبه که کلید باشیم نه قفل... نوازش باشیم نه سیلی... با هم بخندیم نه به هم... راه باشیم نه سد.. درک کنیم نه ترک... نمک لحظه ها باشیم نه نمک زخمها ‍@pandaamooz

@pandaamooz سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم "مشتی خاک" که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه یا "سنگی" در دامان یک کوه یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس شاید "خاکی" از گلدان‌ یا حتی "غباری" بر پنجره اما مرا از این میان برگزیدند : برای" نهایت" برای" شرافت" برای" انسانیت" و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای : " نفس کشیدن " " دیدن " " شنیدن " " فهمیدن " و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید من منتخب گشته ام : برای" قرب " برای" رجعت " برای" سعادت " من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده: به" انتخاب " به" تغییر " به" شوریدن " به" محبت " وای بر من اگر قدر ندانم…❤️❤️ @pandaamooz

@pandaamooz تمام دنیا را بگردی هیچکس جز مادر دوستت نخواهد داشت از آن دوست داشتن‌های تمام نشدنی تمام دنیا را بگردی هیچکس جز پدر غصه دار غمهایت نیست پس دنیا را به پایشان بریز! @pandaamooz