کم پیش می‌اومد کنارِ خانواده‌یِ خودش باشه ، ولی هیچ‌وقت نمی‌ذاشت بچه‌هایِ شهدا تنها بمونن ... جایگاه و مقامش براش ذره ای اهمیت نداشت ، پاچه بالا میزد و تا زانو می‌رفت تو گِل، تا به سیل زده ها کمک کنه ...

حاج قاسم از خودش زد ، تا امروز ما امنیت داشته باشیم . حاج قاسم از کنارِ خانواده بودنِ خودش زد ، تا ما امروز کنارِ خانواده‌مون باشیم . حاج قاسم از راحتیِ خودش زد ، تا طعمِ راحتی رو به بچه هایِ جنگ‌زده بچشونه .

رفقا ما حاج‌قاسمو ندیدیم ، ولی قرار شد شاگردِ مکتبش باشیم . باید یاد بگیریم : "از خودمون بزنیم برایِ بقیه" . بهش میگن "ایثار" ، میگن "از خود گذشتگی" ، میگن "فداکاری" . #ایثار | #مکتبِ_حاجی

ولی باز امروز ظهر اومد عدد بپرسه ، خدایا شکرت بابتِ وجودِ یه سری آدمایی که میدونن چیکار کنن که از تهِ دل خوشحال باشی :))* #تشکر

نمیگن میخوان چیکار کنن :\ بعد میگن عددت باید بالای ۳۰۰ باشه ینی چی خدایا 👨‍🦯! میگم ۳۱۳ ، میگن ۳۳۱۳ . . .

از محدودیت‌های دنیایی همیشه متنفرم ، از اینکه تو محدود میشی به یه چارچوب :)))

از اینکه واسه اعتکاف بهت میگن : سید ، ظرفیتِ اعتکاف بیشتر نشد ؟ میشه مارو هم راه بدین . . ؟! میشه . . و تو سرتو بندازی پایین چون نمی‌تونی کاری بکنی :))* چون دستِ تو نیست ، ظرفیتِ مسجد محدوده !

ولی میدونین چیه ؟! از اینکه عالمِ بالایی نامحدوده راضی‌ام . . اینکه تو نیت بکنی برات حساب میشه *

اینکه سرِ تک‌تکِ شرمندگی‌ها ، سرِ تک‌تکِ‌شون وقتی میگی ، اگه دستِ من بود حاضر بودم همتون بیایین ! همشون حساب میشه :)) یدونشم جا نمی‌مونه !

و اونایی که قسمت نبود بیان ، ولی دوست داشتن تو فلان مسجد می‌بودن ، یا اون‌یکی مسجد ... هرچند تا مسجد دلشون میخواست ، و نیت کرده بودن ولی نشد ، ثوابِ‌شون براشون حساب میشه :>>