انسان به کندی تغییر می کند...
به همان کندی ای که بهار تبدیل
به تابستان و تابستان تبدیل به
پاییز و پاییز تبدیل به زمستان می شود؛
هرگز کسی نمیفهمد در کدام لحظه
بهار تبدیل به تابستان می شود.
یک روز صبح از خواب بیدار میشویم
و حس می کنیم هوا گرم است.
تابستان وقتی ما در خواب
بودیم فرا رسیده است.
🆔 @harfkhas 🆔
♦️مادربزرگم تعریف میکرد:
نمك، سنگ بود. برنجِ چلو را ساعتى با نمكسنگ مىخوابانديم تا كمكم شورى بگيره، غذا را چند ساعتى روى شعلهى ملايم چراغ خوراكپزى مىنشانديم تا جا بيفته، يخكرده و تكيده كنار علاءالدين و والور مىنشستيم تا جونمون آروم گرم بشه، عكسِ يادگارىِ توى دوربين را هفتهاى، ماهى به انتظار مىنشستيم تا فيلم به آخر برسه و ظاهر بشه، آهنگِ تازهى آوازهخوان را صبر مىكرديم تا از آب بگذره و كاست بشه و در پخشِ صوت بخونه، قلك داشتيم؛ با سكهها حرف مىزديم تا حسابِ اندوخته دستمون بياد، حليم را بايد «حليم» مىبوديم تا جمعهى زمستانى فرا برسه و در كام مون بشينه، هر روز سر مىزديم به پستخانه، به جست و جوىِ خط و خبرى عاشقانه، مگر كه برسه، گوش مىخوابونديم به انتظارِ زنگِ تلفنِ محبوب: شبى، نيمهشبى، بامدادى، گاهى، بىگاهى؛ انتظار معنا داشت. دقايق «سرشار» بود، هر چيز يك صبورى مىخواست، تا پيش بياد، تازمانش برسه. تا جا بيفته. تاقوام بياد: غذا، خريد، تفريح، سفر، خاطره، دوستى، رابطه، عشق.
"انتظار" مارا قدردان ساخته بود، حالا فهمیدی چرا این روزها کسی قدردان نیست!؟
آدم خوبه زندگی خودت باش🌹
🆔 @harfkhas 🆔
فقط زندگی در جهانی را تصور کن که در آن آیینه نباشد. تو درباره ی صورتت خیالبافی می کنی و تصورت این است که صورتت بازتاب آن چیزی است که در درون تو است.
و بعد وقتی چهل ساله شدی، کسی برای اولین بار آیینه ای در برابرت می گیرد. وحشت خودت را مجسم کن!
تو صورت یک بیگانه را خواهی دید و به روشنی به چیزی پی خواهی برد که قادر به پذیرفتنش نیستی: صورتِ تو، خودِ تو نیست.
🆔 @harfkhas 🆔
یکبار از زنی موفق خواستم تا راز خود را با من در میان بگذارد.
لبخندی زد و گفت:
موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.
دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را می کردند برداشتم.
دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.
دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم
سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.
دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه می کند.
آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای:
اهدافم
رویاهایم
ایده هایم و
سرنوشتم
روزی که جنگ های کوچک را متوقف کردم
روزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد.
هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد.نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم.
🆔 @harfkhas 🆔
ما آدما هیچ وقت منطقی نبودیم. همیشه میگیم کسایی رو دوست داریم که خودشونو تو زندگیمون پررنگ میکنن. ولی تا حالا از خودمون پرسیدیم چندبار سعی کردیم توی زندگیِ بقیه خودمونو پررنگ کنیم؟
بالاخره باید بفهمیم اونی که همیشه قدم اول رو برای باهم بودنمون برمیداره بعد از یه مدت حس میکنه بی اهمیته، کم ارزشه، حضورش اضافیه. چون همیشه خودش پا پیش گذاشته، همیشه در کمال خودخواهی توقع داریم بقیه حضورشون رو یادآوری کنن.
شاید وقتشه قبول کنیم گاهی لازمه خودمون پاپیش بزاریم واسه کنار کسی بودن.
شایدم وقتشه از خودخواهی مون کم کنیم..
🆔 @harfkhas 🆔
همین که عاشق چیزی یا کسی شدی، قلبت را باید برای شکستن آماده کنی.
اگر میخواهی مراقب قلبت باشی، آن را به هیچکس نبخش. حتی یک حیوان.
آن را در بستهی زیبایی از شادیهای کوچک و شیک، بسته بندی کن و به کناری بگذار.
آن را در گاوصندوق خودخواهی حفظ کن. جایی که مطمئناً هرگز نخواهد شکست.
اما به خاطر داشته باشد که آنجا در تاریکی امنیت، بدون حرکت و بدون هوا، تغییر جنس خواهد داد.
قلبت همزمان شکستناپذیر و نفوذناپذیر خواهد شد.
چون از جنس سنگ شده است.
عشق، یعنی آسیب پذیر بودن.
و انتخاب با توست…
🆔 @harfkhas 🆔
می دانی، این بدترین چیزی است که زمانی که پیر می شوی، اتفاق می افتد ... مسئله فقط این نیست که بدنت، سر ِ ناسازگاری برمی دارد، نه.
این افسوس ها هستند. این که چطور تمام پشیمانی هایت بر می گردند و شکارت می کنند، عذابت می دهند. روز و شب... همیشه.
زمانی می رسد که دیگر نمی دانی برای خلاص شدن از شر آنها، باید چشمهایت را باز کنی یا ببندی.
🆔 @harfkhas 🆔
دلواپس گذشته مباش و غمت مباد
من سالهاست هیچ نمیآورم به یاد
بی اعتنا شدم به جهان بی تو آنچنان
کز دیدن تو نیز نه غمگین شوم نه شاد
من داستان آن گل سرخم که عاقبت
دلسوزیِ نسیم سرش را به باد داد
گفتی ببند عهد و به من اعتماد کن
نفرین به عهد بستن و لعنت به اعتماد
این زخمخورده را به ترحم نیاز نیست
خیر شما رسیده به ما مرحمت زیاد
🆔 @harfkhas 🆔
فریاد مرا گرچه سرانجام شنیدی
ای دوست !به داد دل من دیر رسیدی
از یاد ببر قصهی ما را هم از امروز
دربارهی ما هرچه شنیدی نشنیدی
آرام بگیر ای دل و کم گریه کن ای چشم
انگار نفهمیدی و انگار ندیدی
ای نی چه کشیدی مگر از خلق که هر دم
ما آه کشیدیم ، تو فریاد کشیدی
گیرم که به دریا نرسیدی چه غم ای رود !
خوش باش که یک چند در این راه دویدی
🆔 @harfkhas 🆔
تنگ آب از روزهای قبل خالیتر شده است
زندگی در دوستی با مرگ عالیتر شده است
هر نگاهی میتواند خلوتم را بشکند
کوزهی تنهایی روحم سفالیتر شده است
آخرین لبخند او هم غرق خواهد شد در آب
ماه در مرداب این شبها هلالیتر شده است
گفت تا کی صبر باید کرد؟ گفتم چاره چیست؟
دیدم این پاسخ از آن پرسش سوالیتر شده است!
زندگی را خواب میدانستم اما بعد از آن
تازه میبینم حقیقتها خیالیتر شده است
ماهی کم طاقتم! یک روز دیگر صبر کن
تنگ آب از روزهای قبل خالیتر شده است
🆔 @harfkhas 🆔
دریاب خویشتن واقعی را ...
از عشق گلی خوشبو و عطری ماندگار درونت جاری نما ........
عشق را لمس کن و آنرا منوط به حضوری بیرون از خویش ننما....
عشق ژرفنای حضور تو است آنجا که نه می رنجی ....
نه می رنجانی .....
نه تملک می کنی .... نه در سلطه دیگری دست و پا می زنی ...
برای عشق ، عشق کافیست و چونانی که در عشق ، غمگین شدی آن فقط عادت است و نه عشق ....
عادت کن که عادت نکنی ...
🆔 @harfkhas 🆔