من تشنہ لبم آب حیآتم بدھید🌱 رآهۍ بہ سفینہ النجآتم بدھید✨ من تذکرہ کرببلآ مۍ خوآھم…🥺 اۍ آل محمد(ص) این برآتم بدھید🤲🏻

یہ‌جایۍ‌خوندم: - از خدآ می‌خوآم تو زندگیت، فقط یکبآر تو دورآهۍ‌ بمونۍ‌! اونم تو بین الحرمین.. کہ ندونۍ‌ پیش حسین زآنو بزنۍ‌.. یآ عبآس:)💔🌱

دیـراَست‌دِلَـم‌چِشم‌بِہ‌رآهَـت‌دآرَد؛ اِ؎‌عِشـق‌،سر؎بِہ‌خـآنہ‌مآنـزد؎💔..! ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ ִֶָ

تا که پرسیدم ز قلبم... عشق چیست؟!❣ در جوابم اینچنین گفت... و گریست: 🥺🌿 لیلی و مجنون فقط افسانه‌اند! عشق در دست حسین بن علیست️:)✨

با سلام...✨🌱 قرار عاشقی... محفلِ|[ نگاهم کن]|- راس ساعت 20...✨🌱 جهت شرکت در محفل امشب ما راس ساعت 20 ...✨ در همین کانال انلاین باشید🌿 منتظرحضورگرم شمابزرگواران هستیم✨

قشنگ ترین خاطره زندگی میتونه حرم باشه:)...❤️✨ @harim_Eshgh_khoda

《 1 》 بِسمِ اللهِ الرّحمن الرّحیم سلام..🌱 به محفلِ|[ نگاهم کن ]|-خوش اومدین... برای شروع ابتدا صوتی که ارسال میشه رو گوش کنیم...💔🌿 -[[خالی از لطف نیست]]-

نگاهم کن

درسته دلم تنگ شده

برای مادری هایت...

برای دعاهایت...

برای نفس هایت ....

برگرد..خودم برایت همه کار میکنم جلوی دشمنت می ایستم و قاطعانه میگویم : اگر جرعت داری.. اول من را بزن

میزند ..شاید هم بخندند به منی که با این سن کم جلو مردی قوی هیکل ایستاده و سینه سپر میکنم تا از مادر جوانم محافظت کنم.

بزار بخندن ... بجایه آن مادرم از دست دشمن در امان میماند...

دیگر سیلی نمیخورد

دیگر چشمانش تار نمیشود

دیگر من و حسین را اشتباه نمیگیرد

دیگر صورتش را از بابا پنهان نمیکند

شب ها با بدنی کبود و پر درد نمیخوابد

گریه نمیکند و قلب زینب خون نمیشود

دیگر غرور منِ حسن با دیدن کتک خوردنش خورد نمیشود

کاش بزرگ تر بودم

کاش حالا زور و هیبتی داشتم تا نگذارم با لگد مادرم را طوری بزند که هم از دشمن ضربه خورده باشد و هم از دیوار...