eitaa logo
حریم یاس
132 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
333 ویدیو
13 فایل
•┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🌸🍃حریم یاس بانوان زهرایی "هیئت مکتب الزهراء" دارالعباده یزد انتقادات و پیشنهادات @harime_yas •┈•✨✿🌸✿✨•┈•
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃حریم یاس #شهدا #شهید_مدافع_حرم 🍃یادم میاد یک سالی ثبت نام حج عمره کرده بودم با شهید زاده اکبر در میون گذاشتم که اگه خدا خواست با هم مشرف بشیم؛😍گذشت. 💠بعد از مدتی علی اقا رو دیدم . گفتم:چیکار کردی ؟؟ثبت نام کردی؟؟ گفت:جات خالی من رفتمو برگشتم گفتم: چجوری؟ تعریف کرد یه ماموریتی به جنوب داشته و در اونجا به چندتا از بچه های محروم #قرآن اموزش میداده وکار فرهنگی میکرده.👌 💠و در پایان ماموریت به بچه های که چند جزء قرآن رو حفظ کرده بودن، جوائز نفیس از پولی که برا این سفر کنار گذاشته بوده؛ هدیه میداده که بدرستی ثواب این کارش از چند تا حج بیشتر بود. و تازه چقدر هم از کرده خودش خشنود بود.😊 خدایش رحمت کند وبهشت گوارای وجودش. 📝خاطره از دوست و هم محله #شهید_علی_زاده_اکبر #واحد_خواهران #هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shab01Moharram1393[06].mp3
11.31M
🌸🍃حریم یاس ◾️خبر کن ای دل همین امشب تمام غمهای عالم را/که غرق خون در افق دیدم هلال ماه محرم را ◾️سلام ای هلال مه نورسیده /که غرق غباری و رنگت پریده •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس 🔻 👈این داستان⇦ ‌《 رفیق من می شوی؟...》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♨️هر روز که می گذشت ... فاصله بین من و بچه های هم سن و سال خودم بیشتر می شد ... همه مون بزرگ تر می شدیم ... حرف های اونها کم کم شکل و بوی دیگه ای به خودش می گرفت✨ ... و حس و حال من طور دیگه ای می شد ... یه حسی می گفت ... تو این رفتارها و حرف ها وارد نشو ...❌ می نشستم به نگاه کردن رفتارها ... و باز هم با همون عقل بچگی ... دنبال علت می گشتم و تحلیل می کردم🌀 ... فکر من دیگه هم سن خودم نبود ... و این چیزی بود که اولین بار... توی حرف بقیه متوجهش شدم ...😊 - مهران ... 10، 15 سال از هم سن و سال های خودش جلوتره ... عقلش ... رفتارش ... و ...👌👏 رفته بودم کلید اتاق زیراکس🗝 رو بدم ... که اینها رو بین حرف معلم ها شنیدم👂 ... نمی دونستم خوبه یا بد ... اما شنیدنش حس تنهایی وجودم رو بیشتر کرد ...😔 بزرگ ترها به من به چشم👀 یه بچه 11 ساله نگاه می کردن .. . و همیشه فقط شنونده حرف هاشون بودم ... و بچه های هم سن و سال خودمم هم ...❤️ توی یه گروه ... سنم فاصله بود ... توی گروه دیگه ...😳 حتی نسبت به خواهر و برادرم👫 ... حس بزرگ تری رو داشتم که باید ازشون مراقبت می کردم ... علی الخصوص در برابر تنش ها و مشکلات توی خونه ...👨 حس یه سپر🛡... که باید سد راه مشکلات اونها می شد❣ ... دلم نمی خواست درد و سختی ای رو که من توی خونه تحمل می کردم ... اونها هم تجربه کنن ...😔 حس تنهایی ... بدون همدم بودن ... زیر بار اون همه فشار ... در وجودم شکل گرفته بود ... و روز به روز بیشتر می شد ...😞 برنامه اولین شب قدر🏴 رو از تلوزیون📺 دیدم ... حس قشنگی داشت❣ ... شب قدر بعدی ... منم با مادرم رفتم ...😐 تنها ... سمت آقایون ... یه گوشه پیدا کردم و نشستم ... همه اش به کنار⚡️ ... دعاها و حرف های قشنگ اون شب، یه طرف ... جوشن کبیر☘، یه طرف ... اولین جوشن خوانی زندگی من بود ...❤️😍 - یا رفیق من لا رفیق له ... یا انیس من لا انیس له ... یا عماد من لا عماد له ...🍃 بغضم ترکید ...😭😭 - خدایا ... من خیلی تنها و بی پناهم ... رفیق من میشی...❓ نویسنده 🌹 ـ ـ ✨🍃✨ •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس 👈قسمت⇦🔻 👈این داستان⇦ ـ~~~~~~~~~~~~~~ 💠⚡️توی راه برگشت ... توی حال و هوای خودم بودم که یهو مادر صدام کرد ...😳 - خسته شدی؟ ... سرم رو آوردم بالا ... - نه ... چطور؟ ... - آخه چهره ات خیلی گرفته و توی همه ...😐 - مامان ... آدم ها چطور می تونن با خدا رفیق بشن؟😊 ... خدا صدای ما رو می شنوه و ما رو می بینه ... اما ما نه ... چند لحظه ایستاد ...😢 - چه سوال های سختی می پرسی⁉️ مادر ... نمی دونم والا... همه چیز را همه گان دانند ... و همه گان هنوز از مادر متولد نشده اند ... بعید می دونمم یه روز یکی پیدا بشه جواب همه چیز رو بدونه ...👌 ⭕️این رو گفت و دوباره راه افتاد ... اما من جواب سوالم رو گرفته بودم ... از مادر متولد نشده اند ... و این معنای " " خدا بود ... نا خودآگاه لبخند عمیقی صورتم رو پر کرد ...😊 - خدایا ... می خوام باهات رفیق بشم ... می خوام باهات حرف بزنم و صدات رو بشنوم ... اما جواب سوال هام رو فقط خودت بلدی ... اگر تو بخوای من صدات رو می شنوم ...😊🌸 ده، پانزده قدم جلو تر ... مادرم تازه فهمید همراهش نیستم... برگشت سمتم ... - چی شد ایستادی؟ ...😳❓ و من در حالی که شوق عجیبی وجودم رو پر کرده بود ... دویدم سمتش ...😍 هر روز که می گذشت ... منتظر شنیدن صدای خدا و جواب خدا بودم🌹 ... و برای اولین بار ... توی اون سن ... کم کم داشتم طعم شک رو می چشیدم ...😢 👈هر روز می گذشت ... و من هر روز ... منتظر جواب خدا بودم ...☹️ نویسنده 🌹  ....🌸🌼🌸 •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5913675371043096036.mp3
1.79M
🌸🍃حریم یاس #تفسیر #استاد_قرائتی #سوره_بقره تفسیر: ✨ وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ✨ سوره بقره ، آیه ۵۴ #واحد_خواهران #هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃حریم یاس عالم به ماتم تو حسینیۀ غم است یعنی که فصل سوگ و عزا فصل ماتم است از عرش تابه فرش تمام فرشتگان فریاد می زنند که ماه محّرم است 🏴ایام سوگواری سید و سالار شهیدان تسلیت باد 🔰امام خمینی(ره): این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است‌. •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا