فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوستت دارم ای شیرین ترین احساس
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
بــا عشقـ😍ـــ بیـــا♥️👇
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
@harimm_eshgh
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
🕊️حریم عشق ❤️
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 کاوه : فردا شب روز عروسی من و شیوا بود ، باور نمیکردم که دارم همچین کاری و انجام می
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
یک ساعت بعد زنگ خونه به صدا در اومد و حدس میزدم که شیوا باشه ، نگاهی به آیفون انداختم و با دیدنش اعصابم خورد تر شد …
دلم میخواست در و باز نکنم و بزنم زیر همه چی اما ممکن نبود و برای همین در و باز کردم اما منتظرش نموندم و رفتم روی مبل نشستم
چند دقیقه بعد صدای تق تق کفشاش تو خونه پیچید اما من پشتم بهش بود و حتی برنگشتم که نگاهش کنم ،
با نزدیک شدنش نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم رو اعصاب خودم مسلط باشم
شیوا پشت سرم ایستاد
و بوسه ای روی موهام زد و دسته گلی رو گرفت سمتم و با بغض گفت :
-ببخشید اگه ناراحتت کردم کاوه ،
به خدا نمیخواستم باهات اونجوری حرف بزنم
+عیبی نداره ، ممنونم چرا زحمت کشیدی ؟
-یعنی آشتی؟
نگاه بی احساسم و بهش دوختم و سرم رو به نشون مثبت تکون دادم که از خوشحالی لبخندی زد
و سریع اومد کنارم نشست و خودش رو چسبوند بهم
-اخیش که انقدر مهربونی قربونت برم من ، تازشم یه ارایشگر پیدا کردم ده برابر بهتر از اون
+خوبه دیگه ، واقعا موضوعی نبود که به خاطرش خودت رو ناراحت کنی
-اره راست میگی من خیلی زود کنترلم و از دست دادم
حرفش که تموم شد گوشیش رو بیرون آورد و شروع کرد نشون دادن یه سری از عکس ها ،
عکس آرایش های مختلف صورت و ازم میخواست که انتخاب کنم فردا کدوم رو انجام بدم ، هیچی سر در نمیاوردم
و آخر سر الکی یدونش رو انتخاب کردم که با ذوق گفت :
-وای منم نظرم رو همین بود کاوه ، چقدر خوبه سلیقه هامون انقدر به هم نزدیکه
ادامه دارد...
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
@harimm_eshgh
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀اولین پنج شنبه پاییز است
🕯و دلمان براى آنهایى که
🥀دیگر نداريمشان تنگ است
🕯پنج شنبه است
🥀جاى خالى عزیزان
🕯دوباره احساس میشود
🥀ارزش داشتن همه عزيزانمان
🕯را بدانيم فرصت بيش از آنچه
🥀فكرش را ميكنيم كوتاه است
🕯روح تمامى درگذشتگان شاد
🥀يادشون گرامى و قرین رحمت الهی
🥀یادشان کنیم با فاتحه و صلواتی
#اموات #درگذشتگان
#گل_رز
گلی از شاخه اگر می چینیم
برگ برگش نکنیم
و به بادش ندهیم
لااقل لای کتاب دلمان بگذاریم
و شبی چند از آن هی بخوانیم
و ببوسیم و معطر بشویم
شاید از باغچه کوچک
اندیشه مان گــل روید 🍃🌸
#سهراب_سپهری
#عصر_بخیر
#بانوی_باكلاس
✔️ پیشرفت کنید
يك زن هر چه قدر هم که باهوش، زیبا و تحصیل کرده باشد، اگر روند پیشرفتش را بعد از ازدواج متوقف کند، نمیتواند یک همسر ایدهآل باشد.
مردها دوست دارند همسرشان به دنبال یاد گرفتن چیزهای جدید باشد و حتی بعد از مادر شدن هم آنقدر با زمانه پیش برود که بتواند مایه افتخار او و فرزندانش شود.
برای مردهای پر مشغله تنها داشتن یک همسر خانهدار و هنرمند کافی نیست بلکه آنها به دنبال زنی دنیا دیده میگردند که موضوعات روز را میشناسد و هیچ وقت دست از یاد گرفتن و پیشرفت بر نمیدارد.
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
بــا عشقـ😍ـــ بیـــا♥️👇
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
@harimm_eshgh
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
╭═══════💕═══════╮
᮪You are the only beauty in my life
᮪تـو تنها زیبایی زندگیمی
╰═══════🌸═══════╯
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
بــا عشقـ😍ـــ بیـــا♥️👇
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
@harimm_eshgh
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
𝑀𝑦 𝐿𝑖𝑓𝑒 𝐼𝑠 𝑇𝘩𝑒 𝑆𝑎𝑐𝑟𝑖𝑓𝑖𝑐𝑒 𝑂𝑓 𝑈𝑟 𝐸𝑦𝑒𝑠
زندگیـم فدای چشمـات🙂
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
بــا عشقـ😍ـــ بیـــا♥️👇
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
@harimm_eshgh
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
🕊️حریم عشق ❤️
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 یک ساعت بعد زنگ خونه به صدا در اومد و حدس میزدم که شیوا باشه ، نگاهی به آیفون انداختم و
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
همتا :
ساعت نزدیک ده صبح بود که بالاخره دکتر اومد بالای سرم و اجازه مرخصی رو داد ، به ماهان نگاهی انداختم و گفتم :
+الان میخوای زنگ بزنی کوروش بیاد منو ببره؟
-مجبورم ، زنگ نزنم میدونی که بعدش چی میشه ؟
سری به نشونه تایید تکون دادم و حرفی نزدم ، دلم نمیخواست تو این وضعیت این بیچاره هم تو دردسر بندازم
و باعث بشم که کوروش اذیتش کنه …
چه فرقی داشت اومدن یا نیومدن کوروش ؟ تهش چی میخواست بشه ؟ هیچی؟
ماهان از اتاق رفت بیرون تا با کوروش تماس بگیره و منم بلند شدم تا لباسام رو عوض کنم ،
برام لباس های تمیز فرستاده بودن و از شر این لباس های بیمارستان خلاص میشدم …
بدنم خیلی بی جون بود و مدام سرگیجه داشتم و حالم بهم میخورد
طبیعی هم بود من خون خیلی زیادی از دست داده بودم .
لباسام رو که عوض کردم رفتم سمت در و همون موقع ماهان در و باز کرد و عملا رفتم تو شکمش ، تو اون وضعیت نمیدونم چرا خندم گرفته بود
اخه در برابر هم شبیه فیل و فنجون بودیم ، سعی کردم به روی خودم نیارم و خیلی عادی گفتم :
+ز
نگ زدی؟ چی شد ؟
-هیچی گفت خودم ببرمت خونه ، خودش جایی بود نمیتونست بیاد
+پوف ، بازم خداروشکر …
با قدم های آهسته کنار ماهان قدم بر میداشتم و هر لحظه ممکن بود از سرگیجه زیاد پخش زمین بشم ،
میترسیدم بهش بگم اون وقت دوباره منو تو این بیمارستان کوفتی نگه دارن .
ادامه دارد...
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
@harimm_eshgh
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
#امام_زمانم 💚
چشم دیدار ندارم شده ام کورِ #گناه
رو که رو نیست ولی تشنهدیدار توام
آرزو بر من آلوده روا نیست ، ولی ..
کاش یک روز ببینم که ز انصار توام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
𖥲 ꪗꪮꪊ'𝘳ꫀ ꪖꪶ᭙ꪖꪗ𝘴 ꪑ𝓲ꪀꫀ, ꪮ𝘬 ?🌵💕
اول و آخـر مـالِ مَنـي ، باشه ? 🫀,𖥲
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
بــا عشقـ😍ـــ بیـــا♥️👇
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
@harimm_eshgh
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
💑💞 #حرمت_عاشقی 💞💑
🔹 پدر، دلواپسِ آیندهی دخترش است؛ اما حتی یکبار هم اتفاق نیفتاده که با هم به کافی شاپ بروند، در خیابان قدم بزنند و با هم گپ بزنند...
🔸 دختر، نگرانِ فشارِ کاریِ پدر است؛ اما حتی یکبار هم نشده که خواستههایش را به تعویق بیاندازد تا پدر برای مدتی احساسِ آرامش کند...
🔹 مادر، با فکرِ خوشبختی فرزند خوابش نمیبرد؛ اما حتی یکبار هم نشده که با فرزند در موردِ خوشبختیاش صحبت کند و بپرسد: فرزندم چه چیزی تو را خوشحال میکند؟!
🔸 فرزند، با فکرِ رنج و سختیِ مادر از خواب بیدار میشود؛ اما حتی یکبار هم نشده که دستش را بگیرد، با او به سینما برود، با او تخمه بشکند، فیلم ببینید و کمی به او آرامش دهد...
🔹 عدّهای از ما آدمهای بلاتکلیفی هستیم؛ از یکطرف در خلوتِ خود، دلمان برای این و آن تنگ میشود از طرف دیگر، وقتی به هم میرسیم، هیچ نمیگوییم!
🔸 انگار نیرویی نامرئی، دهانمان را بسته تا مبادا چیزی در موردِ دلتنگیمان بگوئیم! تکلیفمان را با خودمان روشن نمیکنیم! یکدیگر را دوست میداریم اما آنقدر شهامت نداریم که دوست داشتنمان را ابراز کنیم...
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
بــا عشقـ😍ـــ بیـــا♥️👇
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
@harimm_eshgh
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐