eitaa logo
حریم
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
375 ویدیو
2 فایل
✨اینجا یاد می گیری چطور یک همسر نمونه باشی👌 زندگی ساختنیه باید یاد بگیری چطور سازنده زندگیت باشی✅ آرامش در رابطه یک #راز دارد تو اینجا یی تا به #راز_آرامش برسی🍃💖🍃 با ما همراه شو https://eitaa.com/harrim ارتباط با ما👇 @harimmm
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. شروع ثبت نام تو باید بجنگی💪💪 تو باید خودتو قوی کنی💪💪 تو میتونی زندگیت رو بهشت کنی💐 فقط کافیه بخوای... ثبت نام👇👇 @harimmm .
. آفرین به انتخابتون این درسته تلاش برای یه زندگی آرام و عاشقانه .
. واریزی ها شروع شده .
. و ایشون هم قسطی دوره رو تهیه کردن .
💥💥 هر عزیزی که بسته اتاق خواب رو تهیه کنه تا ده نفر اول بسته رهایی از خیانت رو از ما کادو میگیره 💥💥
🥰 واریزی ها ادامه داره... خوشحالم که به زندگی مشترکتون اهمیت میدید... رمز موفقیت آموزش هست ممنون که به تیم ما اعتماد کردید💐🥰 .
. ممنون از اعتمادتون...🌹 آفرین به همتتون🥰 .
. البته ایشون خرید اقساطی داشتن🥰👆 .
. تبریک میگم به تک تک عزیزانی که انتخاب کردن آموزش ببینن و زندگیشون رو بسازن🥰 این درسته👌👌👌 مهمترین مسئله تو زندگی مشترک مدیریت روابط زناشویی هست😊 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. حتما یاد بگیر آموزش ببین هیچ وقت شکست نخور دستات رو به زانو بزن و پاشو زندگیت رو تغییر بده بشو همون چیزی که همسرت میخواد یا خودت میخوای @harimmm .
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ داستان مرد فقیر روستایی و خانه ✍️روستایی فقیری بود که به دلیل نداشتن استطاعت مالی و سخت بودن زندگی، جانش به لبش رسیده بود و تصمیم به خودکشی داشت. یکی از روزها که مرد روستایی در غم و اندوه خود فرو رفته بود، تصمیم گرفت با بزرگ ده صحبت کند. از جای برخاست و به سمت خانه بزرگ رفت. بزرگ ده به مرد روستایی خوش‌آمد گفت و او را به خانه دعوت کرد. مرد روستایی به بزرگ ده گفت: فشار زندگی و سختی شرایط به قدری زندگی را به من سخت کرده است که تصمیم دارم خود را بکشم. پیش زن و بچه‌هایم شرمنده هستم، نمی‌توانم خوراک و پوشاک آن‌ها را تامین کنم. همراه با زن و ۶ کودک و مادر و خواهرم در یک اتاق کوچک قدیمی زندگی می‌کنیم. هر شبی که باران می‌بارد، نم باران وارد اتاق می‌شود. یکی از بزرگ ترین مشکلات اتاق این است که وقتی شب‌ها همگی می‌خوابیم، پای دو نفرمان از درگاه اتاق بیرون می‌رود… مرد روستایی از بزرگ ده درخواست کرد تا شفاعت او را کند و با تغییر در اوضاع زندگی او بتواند همراه خانواده‌ به راحتی زندگی کند. بزرگ ده از مرد فقیر پرسید: از مال دنیا چه داری؟ مرد فقیر کمی فکر کرد و گفت: یک گاو، یک خر، دو بز، سه گوسفند، چهار مرغ و یک خروس، تنها دارایی من هستند. بزرگ ده گفت: من تنها در صورتی به تو کمک می‌کنم که هر آنچه را که می‌گویم با دقت گوش فرا دهی و به آن عمل کنی. مرد روستایی بدون ذره‌ای شک و تردید شرط را پذیرفت و منتظر سخنان او ماند. بزرگ به مرد فقیر گفت: امشب قبل از خواب، گاو را هم به اتاق ببر. مرد روستایی بسیار متعجب شد و گفت: ای بزرگ، اتاق من به قدری کوچک است که من همراه با خانواده‌ام فضای بسیار کمی برای استراحت داریم، حال چطور می‌توانم گاو را همراه خود به اتاق ببرم؟ بزرگ ده در پاسخ گفت: تو به من قول دادی هر آنچه را که از تو می‌خواهم، قبول کنی و بدان عمل نمایی، در غیر این صورت کمکی از من بر نخواهد آمد. روز بعد مرد فقیر با حالی خسته و خموده به خانه ی بزرگ مراجعه کرد مرد به بزرگ ده گفت: شب گذشته گاو به قدری لگد پراکنی کرد که هیچ یک از ما نتوانستیم بخوابیم. بزرگ در پاسخ گفت: شب گذشته گاو را به اتاقت بردی، امشب می‌بایست خر را نیز به داخل اتاقت راه دهی. مرد فقیر هر روز که با شکایت و اعتراض نزد بزرگ ده می‌رفت، بزرگ ده به او دستور می‌داد که باید یک حیوان دیگر را نیز به اتاقش ببرد. به همین ترتیب مرد هر شب یک حیوان دیگر را همراه خود داخل اتاق می‌برد. مرد فقیر به قدری این کار را انجام داد تا دیگر هیچ حیوانی بیرون از خانه باقی نماند. روز بعد دوباره نزد آخوند رفت و علت امر را جویا شد. بزرگ ده گفت: حال بهتر است از گاو شروع کنی و به صورت معکوس هرشب یکی از حیوانات را از اتاقت خارج کنی. مرد دوباره هنگام خواب، هر شب یکی از حیوانات را از اتاق بیرون گذاشت و سپس شب آخر خواب راحتی را همراه با خانواده‌اش تجربه کرد. صبح روز بعد دوباره به خانه بزرگ ده رفت و برای او و خانواده‌اش طلب عمری طولانی و همچنین آرامش کرد. بزرگ ده خندید و گفت: برای تو و خانواده‌ات خوشحالم که، زین پس می‌توانید به راحتی در اتاق بخوابید! ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا