#حضرت_عباس علیهالسلام
#غزل
🔹عرض ادب🔹
سقا شدم که آب مهیا کنم، نشد
کاری برای خشکی لبها کنم، نشد
با اشتیاق آمدم از بین نخلها
راهی به انتظار حرم وا کنم، نشد
تیر آمد و نشد که در این آخرین نگاه
روی تو را دوباره تماشا کنم، نشد
میخواستم که با همه قامت بایستم
عرض ادب به حضرت زهرا کنم، نشد
همراه کاروان شدم از روی نی مگر
کاری برای زینب کبری کنم، نشد
سیدمحمدجواد_شرافت
https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴
کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
https://eitaa.com/hasan_heydarzade
در محضر استاد سازگار
روز هشتم محرم الحرام ۱۴۰۳
هیئت حضرت علی اکبر کرمجگان قم
#حضرت_ابالفضل_شهادت
به زیر نیزه ها پنهان شدی ای ماه تابانم
ببین ای شمع خیمه پیش تو چون شمع سوزانم
خدا داند بعد از تو ، من هم رفتنی هستم
کنار پیکر تو فاتحه بر خویش می خوانم
بود پیدا ز چشم تو که با صورت زمین خوردی
چسان بیرون کشم من تیر از چشم تو ؟ نتوانم
تویی قربانی و با نوک نیزه قسمتت کردند
نشد یک قسمت از تو قسمتم ، سر در گریبانم
چسان با پیکر بی دست دست و پا زدی عباس
چرا بر نیزه ها چسبیده ای سقای عطشانم
خودم ماندم علمدار منی یا شیرخوار من
تمام پیکر تو جا شده بر روی دامانم
چرا ای ساقی بی دست از دستم تو می ریزی؟
چسان جمعت کنم من از زمین مبهوت وحیرانم
تو گر در آفتابی ، لااقل یک پیرهن داری
بدان پیراهن من، یک دو ساعت هست مهمانم
مشو راضی که من در گودی گودال برگردم
نمانی پیش من ، من زیر سم اسب می مانم
مشو راضی به روی سینه ی من شمر بنشیند
مشو راضی ببیند مادر من ، جسم عریانم
بدان که شمر تا شب گیسویم را ول نخواهد کرد
نشان مادر من می دهد ، موی پریشانم
مشو راضی که من تنها به سوی خیمه برگردم
چه آید بر سر هر خیمه ، بعد از تو ، نمی دانم !
تو برگردی، ز سیلی روی طفلم بر نمی گردد
همه رفتند سوی دخترم ، ای ماه تابانم !
#سیدمحسن_حسینی
https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴
کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸مقتل حضرت عباس علیهالسلام از رفتن به میدان تا به شهادت رسیدن به نقل از کتاب شریف "بحارالانوار"
علامه مجلسی "رحمه الله" مینویسد:
📋 لَمَّا رَأى وَحدَتَهُ أتىٰ أخاهُ و قالَ يا أخي هَل مِن رُخصَةٍ؟
▪️وقتی كه حضرت اباالفضل علیهالسلام، تنهائى برادر را ديد، آمد خدمت امام حسین و عرضه داشت: يا أخاه! آيا رخصت جهاد به من میدهید؟
📋 فَبَكَىٰ الْحسينُ علیه السلامُ بُكاءً شَديداً
▪️امام حسين عليهالسلام گريه شديدى كرد.
📋 ثُمَّ قالَ يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي
▪️بعد فرمود: اى برادر! تو علمدار منى، اگه تو شهيد بشوی لشكر من از هم میپاشد.
📋 فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِین.
▪️حضرت عباس علیهالسلام عرضه داشت: سينه ام تنگ شده و از زندگى خسته شده ام. ميخواهم از اين منافقین خونخواهى كنم.
📋 فَقَالَ الْحُسَيْنُ فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ
▪️امام حسين عليهالسلام فرمود: پس مقدارى آب از براى اين كودكان طلب كن.
📋 فَذَهَبَ الْعَباسُ و وَعَّظَهُم و حَذَرَهُم فَلَم يَنْفَعهُم
▪️اباالفضل العباس علیهالسلام آمد و آن مردم گمراه را موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد.
📋 فَرَجَعَ إلىٰ أخيهِ فَأَخبَرَهُ
▪️عباس به سوى امام حسين علیهالسلام مراجعت کرد و آن حضرت را آگاه نمود.
📋 فَسَمِعَ الْأطفَالَ يُنادونَ الْعَطَشَ الْعَطَشَ
▪️ناگاه شنيد كه كودكان فرياد ميزنند العطش! العطش!
📋 فَرَكِبَ فَرَسَهُ و أَخَذَ رُمحَهُ و الْقِربَةَ و قَصَدَ نَحوَ الْفُراتِ
▪️حضرت عباس عليهالسلام بر اسب خود سوار شد و نيزه و مشك را برداشت و متوجه فرات گرديد.
📋 فَأَحاطَ به أربَعَةُ آلافٍ مِمَّنْ كانوا مُوَكِّلينَ بِالْفُراتِ
▪️تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند.
📋 و رَمَوهُ بِالنِبالِ فَكَشَفَهُم
▪️او را تير باران کردند ولى او لشكر را شكافت .
📋 و قُتِلَ مِنهُم عَلىٰ ما رُوِيَ ثَمانينَ رَجُلاً حَتّىٰ دَخَلَ الْماءَ.
▪️و بنا به آنچه كه روايت شده تعداد هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر آب رسيد.
📋 فَلَمَّا أرادَ أنْ يَشرِبَ غُرفَةً مِنَ الْماءِ ذَكَرَ عَطَشَ الْحسينِ و أهلِ بَيتِهِ فَرَمَىٰ الْماءَ
▪️وقتى خواست مُشتى از آب بياشامد، بياد تشنگى امام حسين علیهالسلام و اهل بيت آن حضرت افتاد و آب را ريخت.
📋 و مَلَأَ الْقِربَةَ و حَمَلَها عَلىٰ كِتفِهِ الْأيمَنِ و تَوَجَّهَ نَحوَ الْخَيمَةِ
▪️پس از اينكه مشك را پر از آب كرد و به دوش راست خود انداخت متوجه خيمه ها گرديد.
📋 فَقَطَعوا عليه الطَّريقَ و أحاطوا بِه مِنْ كُلِّ جانِبٍ
▪️دشمنان سر راه بر آن حضرت گرفتند و از هر طرفى او را محاصره نمودند.
📋 فَحارَبَهُم حَتّىٰ ضَرَبَهُ نوفِلُ الْأزرَقِ عَلىٰ يَدِهِ الْيُمنَىٰ فَقَطَعَها
▪️حضرت عباس عليه السلام با آنان جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق دست راست آن حضرت را قطع كرد.
📋 فَحَمَلَ الْقِربَةَ عَلىٰ كِتفِهِ الْأيسَرِ فَضَرَبَهُ نوفِلٌ فَقَطَعَ يَدَهُ الْيُسرَىٰ مِنَ الزِّند ِ
▪️آن بزرگوار مشك را به دوش چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد.
📋 فَحَمَلَ الْقِربَةَ بِأسْنانِهِ
▪️حضرت عباس عليه السلام به ناچار مشك را به دندان گرفت.
📋 فَجاءَهُ سَهمٌ فأصابَ الْقِربَةَ و اُريقَ ماؤُها
▪️ناگاه تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت
📋 ثُمَّ جاءَهُ سَهمٌ آخَرَ فأصابَ صَدرَهُ
▪️سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت!
📋 فَانْقَلَبَ عَن فَرَسِهِ
▪️پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد.
📋 و صَاحَ إلىٰ أخيهِ الْحسينِ أدْرِكْني
▪️و فرياد زد: يا اخا ادركنى.
📋 فَلَمَّا أتاهُ رَآهُ صَريعاً فَبَكَىٰ
▪️وقتى امام حسين عليه السلام آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است، به گریه افتاد.
📋 و قالَ الْحسينُ الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي.
▪️ سیدالشهداء صلواتاللهعلیه هم فرمود: الان پشتم شكست و بی چاره شدم.
📚بحارالانوار ج۴۵ ص۴١
✍عاقبت لشگری از تیر گرفتارش کرد
به زمین خوردن در علقمه وادارش کرد
اولین مرتبه اش بود نشد برخیزد
تن بی دست خجالت زده از یارش کرد
دستش افتاد و نیفتاد علم از دستش
رحم الله به شیری که علمدارش کرد
تَرَک خشک لبش رو نمی انداخت به آب
غمِ چندین لبِ تاول زده ناچارش کرد
آبرو در خطر و مشک به دندانش بود
تیرِ نامرد به یک طفل بدهکارش کرد
گر چه خم شد کمر کوه ولی فایده داشت
سجده بر همت دریایی ایثارش کرد
سرِ درهم شده اش را سرِ نیزه بستند
زخمش انگشت نمای سرِ بازارداشت
https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴
کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
33.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤حاج حسن حیدرزاده
یاساقی العطاشا ادرکنی
https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴
کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر، برایت بلكه از سر بهتر آوردم
پی ابقایِ قَد قامَت، به ظهر روز عاشورا
برای گفتن اللّهاكبر، اكبر آوردم...
علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست
ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم
اگر با كشتن من دین تو جاوید میگردد
برای خنجر شمر ستمگر، حنجر آوردم
برای آنكه قرآنت نگردد پایمال خصم
برای سُمّ مركبها، خدایا پیكر آوردم
علی، انگشتر خود را به سائل داد اما من
برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم...
من «ژولیده» میگویم، حسین بن علی گفتا:
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
ژوليده_نيشابوری
https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴
کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده👆
برنامه 23 تیر 1403 را در تلوبیون ببینید
http://www.telewebion.ir/episode/0xe144b3a
مقتل خوانی ظهر عاشورا
آیت الله یثربی
حاج حسن حیدرزاده
استان اصفهان شهرستان کاشان
https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴
کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
#مصیبت_وداع
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🩸مَهلاً مَهلا ... یَابنَ الزّهرا ...
نقل کردهاند:
🥀 وقتیکه سیدالشهداء علیهالسلام برای وداع به خیمهها آمده و با مخدّرات وداع نموده و خواستند تا از خیمه خارج شوند، زینب کبری سلاماللّهعلیها به دنبال آن حضرت رفته و خود را به دامان آن حضرت انداخته و فریاد برآوردند:
📋 مَهلاً یا أخي! تَوقّفْ حَتّی أُزَودُّ مِنْ نَظَري؛ فَهٰذا وِداعٌ بَتَل؛ لا تَلاقي بَعده!
▪️کمی آرامتر ای برادرم! بایست تا با نگاهم از تو، توشه بردارم. چرا که این وداعی است که دیگر ملاقاتی بعد از آن، نخواهد بود.
📚مخزن البکاء ص۶۵۴
📚مهیج الاحزان ص۵۲۵
📚بحرالمصائب ج۵ ص۳۵
✍ دعای قربانی مخوان قربان رویت
آهسته رو که زینبت آید به سویت
ای لاله ی دشت بلا مهلاً برادر
بازا به سوی خیمه ها مهلا برادر
می لرزد از تاب عطش دیگر صدایت
عزم شهادت کرده ای جانم فدایت
بعد از تو من می مانم و یک دشت دشمن
با این زنان و کودکان با آه و شیون
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
✍ رها از ما و من بودیم یک عمر
غریب یک وطن بودیم یک عمر
نزن حرف جدایی با من آخر
که یک جان و دو تن بودیم یک عمر
بمیرم کوهی از دردی برادر
چه بر روز من آوردی برادر
مزن آتش به جانم بیش از این
نگو که بر نمی گردی برادر
فدای اشک هایت خواهر تو
مرا کشته نگاه آخر تو
کمی آهسته تر تا جای مادر
بگیرم بوسه ای از حنجر تو
https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴
کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده👆
⭕ عرض سلام و وقت بخیر
👈 ضمن خیر مقدم خدمت اعضای محترم به اطلاع شما همراهان بزرگوار می رسانیم با توجه به فیلترینگ تلگرام کانال حاج حسن حیدرزاده قمی فعالیت خود را در پیام رسان ایتا آغاز خواهد کرد.
👈 محبت بفرمایید کانال ما را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید.
✔ این کانال جهت ارائه احادیث و روایات و اشعارو صوت ها و تصاویر و اعلام جلسات مداح اهل بیت حاج حسن حیدرزاده قمی تاسیس شده است لذا صمیمانه خواهشمندیم ما را با حضور و دعوت دوستان خود همراهی کنید.
https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴
کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
عضو شوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤حاج حسن حیدرزاده
🤲اباصالح التماس دعا
https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴
کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
#مصائب_گودال_قتلگاه
🩸باید سه دسته بشویم تا او را از پای در بیاوریم … عدهای شمشیر و نیزه … عدهای تیر … عدهای هم سنگ و آتش …
در نقلها آمده است:
🥀 آنچنان سیدالشهداء علیهالسلام مثل یک شیر غضبناک در دل میدان میجنگید که شمر ملعون با مشاهده این مبارزهٔ بیبدیل ، به نزد عمر بن سعد ملعون آمد و گفت:
📋 أيُّهَا الْأميرُ إنَّ هٰذا الرَّجُلَ يُفنينا عَن آخِرنا مُبارِزَةً!
▪️ای امیر ! این مرد از اول تا آخر ما را با مبارزه تن به تن از بین خواهد برد.
🥀 عمر گفت: چه کنیم؟ شمر گفت:
📋 نَتَفَرَّقُ عَلَيْهِ ثَلاثَ فِرَقٍ: فِرقَةٌ بِالنِّبالِ و السِّهامِ، و فِرقَةٌ بِالسُّيُوفِ و الرِّماحِ، و فِرقَةٌ بِالنَّارِ و الْحِجارَةِ، نُعَجِّلُ عَلَيْهِ
▪️باید سه دسته بشویم؛ عدهای تیر بیاندازند؛ عدهای با شمشیر و نیزه او را بزنند؛ عدهای نیز، پارههای آتش و سنگ به سمت او پرتاب کنند ؛ و بر او باید شتاب کنیم.
📋 فَجَعَلوا يَرشُقونَهُ بِالسِّهامِ، و يَطعَنونَهُ بِالرِّماحِ...
▪️پس تیرها را به سمت امام علیهالسلام پرتاب میکردند و با نیزهها به او ضربه میزدند.
📋 فَجَعَلَ يَنزِعُ السَّهمَ بِيَدِهِ، و يَتَلَقَّىٰ الدَّمَ بِكَفَّيْهِ و يُخَضِّبُ بِهِ لِحيَتَهُ و رأسَهُ الشَّريف
▪️آن حضرت هم تیرها را با دست از بدن مطهرش در میآورد و کف دستش را پر از خون کرده و سر و صورتش را با آن خضاب میکرد و میفرمود:
📋 هٰكَذا ألقَىٰ رَبِّي، و ألقَىٰ جَدِّي، و أشكُو إلَيْهِ ما نُزِلَ بِي و خَرَّ صَريعاً مَغشيّاً عَلَيْهِ
▪️اینگونه پروردگارم را ملاقات میکنم؛ اینگونه جدم را میبینم و آنچه را که به سرم آوردند برایش شکایت میبرم و در همین حال بی هوش بر روی زمین افتاد.
📚معالی السبطین، ج۲ ص۳۶؛ و وسيلة الدّارين، ص۳۲۱
✍لشگریان خیره سر، چند نفر به یک نفر؟
فاطمه میکند نظر ، چند نفر به یک نفر؟
خواهر دل شکستهاش، همره دختران او
زند به سینه و به سر، چند نفر به یک نفر؟
بین زمین و آسمان، جنت و عرش و کهکشان
پر شده است این خبر: چند نفر به یک نفر؟
حور و ملک به زمزمه، وای غریب فاطمه
حضرت خضر نوحهگر، چند نفر به یک نفر؟
آه و فغان مادرش ، به قلب سنگیِ شما
مگر نمیکند اثر؟ چند نفر به یک نفر؟
یاد مدینه زنده شد، روضهی رنج فاطمه
که ناله زد به پشت در، چند نفر به یک نفر؟
https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴
کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
#شام_غریبان
او میدوید و من میدویدم
او سوی خیمه من سوی دختر
او میرسید و من میرسیدم
او دارد آتش من دست بر سر
او میکشید و من میکشیدم
او موی طفلان من آه یکسر
او شعله مارا من دستِ دختر
او گوشواره من وای مادر
او میکشانَد طفلِ تو بر خار
من میکشاندم خود را مکرر
او مینشانَد سر را به نیزه
من مینشاندم بوسه به حنجر
او میزند باز من میزدم باز
او خیزران را من دادِ دیگر
او حرفِ غارت من آه عباس
او خنده بر ما من وای معجر
او مانده آنجا من ماندم اینجا
او با لباست من بی برادر
او رفت آخر من رفتم آخر
او پشت خیمه من سمت پیکر
در هول آتش سمت رُباب است
بر روی نیزه چشمان اصغر
#حسن_لطفی
https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴
کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده👆