eitaa logo
💚🌦 حسنات 🌦💚
169 دنبال‌کننده
1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
36 فایل
🌦گلچینِ مجازی💚 🔍 عموماً با زمینه‌ی مذهبی و اعتقادی 🌹نشر با حذف پیوند هم: صلواتی ✍️ مدیرِ «حسنات»: «سیدمحمدحسن صدری شال»، نمی از چشمه‌سار زلال حوزه‌ علمیه‌ قم @SADRI_SMH 🔻 إن‌شاءالله پاسخگوی سؤالات و شبهات مرتبط با معارف دینی و انقلابی خواهم بود.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 احساس جالب عالم مستبصر کُرد، «شیخ عیسی برزنجی» پس از دیدار دیروزش با امام خامنه‌ای 🔻وی بیش از ۳۵ سال بود که آرزوی دیدار با امام خامنه‌ای را داشت، اردات قلبی این عالم اهل اقلیم کردستان (که قبلاً اهل سنت و شافعی مذهب بود) به امام خامنه‌ای واکنش‌های زیادی در بین کاربران فضای مجازی داشته است. 💚🌦@HASANAAT🌦💚 ‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹خاطره‌ی دلی این نویسنده‌ی ترکیه‌ای دکتر هالیت ارطغرل را تا آخر ببینید. 👈 تا به دل‌ها وارد نشوی، نمی‌توانی به سرها وارد شوی...! 🔴ویژه🔴 💚🌦@HASANAAT🌦💚 ‎
🥺 دیروز رفتیم دیدار یک خانواده‌ی شهید و شرحه شرحه برگشتیم. 😔 دیدار خانواده‌ی شهیدی که هنوز سال‌گرد شهیدشون نرسیده بود. به ما گفتن شهید امنیت هست و ما تصورمون این بود که از نیروهای انتظامی، سپاه، بسیج و یا اطلاعات بودن که شهید شدن. ولی وقتی رسیدیم و روایت خانواده را شنیدیم، بهت‌زده شدیم. شهید که از قضا آدم مذهبی هم بوده، یکی از روزهای اغتشاشات سال ۱۴۰۱ از مغازه‌ای که با برادر خانمش شریک بوده، به خونه برمی‌گرده، همسرش هم زنگ می‌زنه بهش که پیروزی شلوغه و مواظب باش. اون هم می‌گه باشه و زودتر می‌آد تا برسه پیش بچه‌ها تا تنها نباشن، چون همسرش توی بیمارستان کار می‌کرده و شیفت بوده. توی راه می‌بینه اغتشاش‌گرها ریختن سر چند تا خانم با حجاب و دارن کتکشون می‌زنند و چادر و روسری از سرشون می‌کشند. می‌ره کمکشون تا از زیر دست اون‌ها نجاتشون بده. ولی اغتشاش‌گرها می‌ریزند سرش و با چوب و قمه و هر چی که می‌تونند، می‌زننش. انقدر می‌زنند که خون و جونی در بدنش نمی‌مونه، به یک جوب پناه می‌بره و یک وری اون تو می‌مونه، باز هم انقدر می‌زنند که طرفی که سمت بیرون بوده، کامل آش و لاش می‌شه. وقتی اغتشاش‌گرها فکر می‌کنند این بنده‌خدا مرده، می‌رن. این شهید که کمی هنوز جون داشته از توی جوب بلند می‌‌شه تا بره، همین‌طور که مشغول رفتن بوده، دوباره یکی می‌آد و یک چاقو به سمت قلبش می‌زنه. و بعد هم بقیه می‌‌رسند و با چوب و سنگ و هر چی که می‌رسه بهش می‌‌زنند. تا نیروهای بسیج می‌‌رسند و دورش را می‌‌گیرند تا بیشتر از این کتک نخوره. آمبولانس خبر می‌‌کنند، ولی اغتشاش‌‌گرها آمبولانس را هم به آتیش می‌‌کشند!! بعد از یک ساعت و خورده که کلی خون از این بنده‌خدا رفته بوده، یک پیکان وانت را پیدا می‌کنند و یواشکی می‌گذارنش اون تو و می‌رسونند بیمارستان. در بدو ورود به بیمارستان، به اتاق عمل می‌برنش، و چهار عمل جراحی روش انجام می‌دن و .... همسر شهید می‌گفت وقتی بالاخره پیداش کردم و رسیدم بیمارستان، پرستار می‌گفت خانم این تا صبح تمام می‌کنه، امید نداشته باش. با یه حالت بدی و این هنوز توی ذهنش بود. شهید ما دوازده روز بین مرگ و زندگی در تقلا بوده و اجازه‌ی آب خوردن هم نداشته. همسرش می‌گفت، می‌گفته فقط بهم آب بدید، هر کاری بگید می‌کنم. ولی در نهایت نمی‌تونند بهش آب بدن و تشنه‌لب شهید می‌شه😭 خانواده‌ی شهید می‌گفتن بنرهای تسلیت را نصب کردیم، تا مراسم ختم بگیریم. ولی همه‌ی بنرها را کشیدن پایین و پاره کردن! از نیروی انتظامی خواستیم امنیت مراسم ختم را تأمین کنند ولی گفتن نیرو نداریم. در نتیجه از ترس مراسم را در شهرستان خودمون گرفتیم. می‌گفتن امسال هم که برامون بنر زدن، اومدیم دیدیم بنر را کندن! دل خونی داشتن از شایعات، از دروغ‌ها، از بی‌مهری‌ها! یک خانواده‌ی ساده که حالا بدون پدر زندگی را توی یک منزل پنجاه متری که نمی‌دونم اجاره‌ای بود یا نه، می‌گذروندن. دختری که توی اوج نوجوانی بی‌پدر شده بود و حتی تحمل جلسه‌ی دیدار ما را نداشت و نیومده بود. همسری که با هر صحبتی اشک توی چشماش جمع می‌شد و یاد همسر مهربونش می‌افتاد. دختر کوچیک شیرین زبونی که توی همون جلسه دل همه‌ی ما را برد و هر از چندگاهی می‌گفت، می‌تونم منم حرف بزنم و عکس پدرش را بغل می‌کرد تا ازش عکس بگیریم. آقا بگذارید روضه‌ی آخر را بخونم. همسر شهید می‌گفت: دختر بزرگم می‌گه مامان یک سری توی دفاع مقدس رفتند و با دشمنان جنگیدند و شهید شدن، یک سری رفتن و مدافع حرم شدن و با داعش جنگیدن و داعش کشتشون، ولی پدر من توی همین شهر کشته شد! همشهری‌هاش کشتنش! توی چند متری خونمون شهید شد! مردم همین شهر، همین مردمی که صبح تا شب کنار ما راه می‌رن، کشتنش! دسته‌جمعی! با بدترین حالت! تا تونستند بهش چاقو زدن، تا تونستن سنگ زدن، حتی با پا لگد زدن، بعد هم که دارن خانواده‌شون را آزار می‌دن. براتون آشنا نیست؟! 💚🌦@HASANAAT🌦💚 ‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بی‌بی گلنار ۱۳۳ ساله، آخرین بازمانده‌ی دوران قاجار و پیرترین زن در ایران است که سینه‌اش گنجینه‌ی خاطرات است و زندگی بسیار عجیبی دارد! 🌹ماشاءالله لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظیم 🍃 نکته‌ی جالبش اینجاست👇 🔻اول اینکه: بدون دوا و دکتر ۱۳۳ سال زندگی کرده! و به دور از سبک زندگی غربی. 🔻نکته‌ی دوم: دوره‌ی قاجار و پهلوی را دیده و با عقیده‌ی کامل به امام خمینی رحمه‌الله رحمت می‌فرسته و می‌دونه کی برای این مملکت کار کرده. 💚🌦@HASANAAT🌦💚 ‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥 اعزام برخی دانشجویان دانشگاه آکسفورد انگلیس به تونس برای یادگیری زبان عربی فصیح 🔻بعد برخی از هموطنان ما که دور برشون پر از کشور عربیه هنوز به ضرورت یادگیری عربی پی نبردن! منبع: «عربي برای همه» 💚🌦@HASANAAT🌦💚 ‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏🇵🇸 ارتش‌تان زیر پاهای ماست. 💚🌦@HASANAAT🌦💚 ‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸توییت معنادار حساب کاربری «سیدحسن نصرالله» در واکنش به طوفان الأقصیٰ 💚🌦@HASANAAT🌦💚 ‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏🚀🚀 غمنامه‌ی گنبد آهنین هم این‌ورَم هم آن‌وَرم، سوراخ دارم خورده ست موشک بر سرَم، سوراخ دارم از هر طرف موشک سرازیر است سویم خاکم به سر! دور و بَرَم سوراخ دارم در زیر موشک‌های پی‌درپی به سختی کل تنم کرده وَرم، سوراخ دارم بلکه شوَم راحت از این طوفان، خودم هم سوراخ موشی می‌خرم سوراخ دارم دیگر اُمیدِ دفع موشک‌ها نباشید همشهریان محترم؛ سوراخ دارم ✍️ احمد رفیعی وردنجانی 🔍 منبع: قمپز 💚🌦@HASANAAT🌦💚 ‎
‏ 💠 سوره‌ی مبارکه‌ی حجرات: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَٰئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ (١٥) بی‌تردید ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻛﺴﺎنی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ‌ﺍﻧﺪ، ﺳﭙﺲ ﺷﮏ ﻭ ﺷﺒﻬﻪ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ‌ﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ با اموال ﻭ جان‌هایشان ﺟﻬﺎﺩ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻧﺪ، ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﻳﺎﻧﻨﺪ. 🔻برای کمک به جبهه‌ی مقاومت، مردم غزه و انتفاضه فلسطین و شراکت در نابودی اسرائیل وارد پیوند زیر شوید و کمک‌های خود را پرداخت نمایید: https://www.leader.ir/fa/monies 🟢 با نشر این پیام در کمک‌های دیگران نیز شریک شوید. #طوفان_الأقصیٰ #جبهه_مقاومت #نصرت 💚🌦@HASANAAT🌦💚 ‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤣کوچه به کوچه دونه به دونه گوشه به گوشه می‌آم محله‌هاتووووون😂 فقط اونجاش که می‌خونه «شیرین‌کاری داری رو کن می‌گیری هدیه از بنده»🤣🤣 💚🌦@HASANAAT🌦💚 ‎
نشر حداکثری الفراررررررررررر 🤩🇵🇸✊🏻 🔻 @seyyedoona
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از سید ابراهیم رئیسی
🔹رئیس جمهور در تماس با رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس: آنچه با عملیات پیروزمندانه مجاهدان فلسطینی اتفاق افتاد، تحقق انتظار ۷۰ساله ملت فلسطین و امت اسلامی بود و ان‌شاءالله به‌زودی در کنار هم در مسجدالاقصی نماز بخوانیم. @raisi_org
🧕«سمیه حیدری» نخست بانوی مدال‌آور در رقابت‌‌های جودو: 🔸موقع اهدای جوایز مسابقات آسیایی کره‌ی جنوبی، مسئولان تشریفات گفتند: گرمکن بپوش و روی سکو برو! گفتم: چادرم را بیاورید! من با چادر روی سکو می‌روم. 🔹گفتند: نه! باید گرمکن بپوشید. گفتم: اصلاً برایم مهم نیست روی سکو بروم یا نه؛ مهم این است که با چادر روی سکو بروم. 🔸۲۰ دقیقه‌ طول کشید! همه منتظر بودند و نگران که چه اتفاقی افتاده، گفتند هر چی می‌خواهد بدهید که سریع برود روی سکو! چادرم را آوردند و من با چادر رفتم روی سکو.👏 🔻وقتی از سکو پایین آمدم و رفتیم هتل، متوجه شدم در هتل جلسه‌ای تشکیل شده و دبیر کمیته‌ی ملی المپیک به فدراسیون جودو اعتراض کردند که چرا فلانی با چادر روی سکو رفته است؟! مگر با چادر مسابقه داده! برای جمهوری اسلامی خیلی بد شده! این کار به ضرر ما شده است! ▪️بعد در اتاق را زدند و گفتند این‌کار شما برای ما خیلی بد شده و فدراسیون جودو را زیر سؤال بردید! چرا این‌ کار را کردید؟! 🔹آن موقع خیلی ناراحت شدم و فقط به حضرت زینب سلام‌الله‌علیها گفتم: من فقط به خاطر خودت و به عشق خودت با چادر رفتم روی سکو! 🔸تا اینکه از دفتر امام خامنه‌ای با من تماس گرفتند و پیغام ایشان را رساندند و من آن‌ قدر هیجان‌زده شدم که از خوشحالی زیر سِرُم رفتم! اصلاً باورم نمی‌شد. 💠 بعد از آن وقتی به دیدار امام خامنه‌ای رفتم ایشان گفتند: 🌹خیلی کارخوبی کردید که با چادر روی سکو رفتید. باعث افتخار مملکت ایران هستید؛ من سجده‌ی شکر به جا آوردم که شما با چادر رفتید روی سکو. 💚🌦@HASANAAT🌦💚 ‎
🧕خاطره‌ی یک خانم مربی مهدکودک چند سال پيش در مهدكودكی با بچه‌های ٤ ساله کار می‌کردم. می‌خواستم چکمه‌های یه بچه‌ای رو پاش کنم ولی چکمه‌ها به پای بچه نمی‌رفت. بعد از کلی فشار و خم و راست شدن، بچه رو بغل كردم و گذاشتم روی میز، بعد روی زمین... و بالأخره با هزار جابه‌جایی و فشار چکمه‌ها رو پای بچه كردم و یه نفس راحت كشيدم که... هنوز آخیش گفتنم تموم نشده بود که بچه گفت: این چکمه‌ها لنگه به لنگه است!🤨 ناچار با هزار زور و اینور و اونور شدن و در حالی که مواظب بودم که بچه نیفته تا بالأخره پوتین‌های تنگ رو یکی یکی از پای بچه درآوردم و باز با همان زحمت زیاد پوتین‌ها رو این بار دقیق و درست پای بچه كردم که لنگه به لنگه نباشه. در این لحظه بچه گفت: خانم، این پوتین‌ها مال من نیستن‌ ها!😱 من با یه بازدم طولانی و سر تکان دادن که انگار یک مصیبتی گریبان گیرم شده، با خستگی تمام نگاهی به بچه انداختم و بهش گفتم آخه چی بهت بگم؟!😕 دوباره با زحمت بیشتر این پوتین‌های بسیار تنگ رو در آوردم. وقتی کار تمام شد از بچه پرسيدم: خوب، حالا پوتین‌های تو کدومه؟ بچه گفت: این‌ها پوتین‌های برادرمه ولی مامانم گفته اشکالی نداره می‌تونم پام کنم...! صبح با همینا آمدم 😄 من که دیگه خونم به جوش اومده بود، سعی كردم خونسردی خودم رو حفظ کنم و دوباره این پوتین‌هایی رو که به پای بچه نمی‌رفت به پای اون بکنم... . بعد از اتمام کار یک آه طولانی كشيدم و پرسيدم: خوب، حالا دستکش‌هات کجاست؟ توی جیبت که نیستن... . بچه گفت: توی پوتین‌هام بود دیگه! 😂😁 شاد باشید❤️ 💚🌦@HASANAAT🌦💚 ‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا