eitaa logo
شهید حسنعلی ترکیان
122 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
5.6هزار ویدیو
56 فایل
کانال رسمی شهید مدافع وطن حسنعلی ترکیان: @hasanalitorkian ارتباط و ارسال مطالب به مدیر کانال:👇 @Iamkana
مشاهده در ایتا
دانلود
8.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نامه شهید سلیمانی به همسرشان در آخرین روز زن، پیش از شهادت بسم الله الرحمن الرحیم «فاطمه بضعه منی فمن اذاها فقد اذانی و من سرّها فقد سرّنی» همسر گرانقدر عزیز و مهربانم حاجیه حکیمه عزیزم سلام علیکم حقیقتاً مانده‌ام در پیشگاه خداوند که چگونه می‌توانم در این روزهایِ قریبِ رفتن، حقَّ نزدیک به چهل ساله‌ی شما را اداء کنم. امیدی جز به بخشش و محبّت پیوسته‌ی شما و خداوند سبحان ندارم. روزت را تبریک می‌گویم و بخاطر این صبرِ چهل ساله دستت را می‌بوسم. از خداوند سبحان طول عمر توأم با زندگی فاطمی برایت خواهانم و از اینکه اولین سال را در روز مادر بدون مادر به سر می‌کنی برایت صبر و برای آن مرحومه‌ی مجاهد اجر و غفران الهی خواهانم. همسر ناتوانت در اداء حق الهی خود. «قاسم» ۱۳۹۷/۱۲/۰۷ هدیه به روح مطهر شهید 💐🍃🇮🇷🍃💐 @hasanalitorkian
🍀💐🌺🌼🌺💐🍀 ان شاءالله امسال براتون سالی باشه پر از 🌼 سلامتی 🌺 خیر‌ و برکت 🍀 معنویت 💐 رشد 🌼 شادی 🌺 اتفاقات خوش 🍀 و .... دعا کنیم ان شاءالله امسال یادمون نره که امنیت ، آرامش ، شادی ، بودن و ...... را از چه کسانی وام گرفتیم و مدیون چه کسانی هستیم . شادی روح و 💐🍃🇮🇷🍃💐 https://eitaa.com/hasanalitorkian
🌹به استقبال بهار میرویم درحالیکه نه مثل یمن زیر بمباران دشمنیم، نه مثل غزه،در خاک و خون، نه مثل سوریه و عراق،داعش زده، نه مثل افغانستان،گرفتار طالبان نه مثل پاریس،وحشت‌زده 🌷و این همه را مدیون و که خون دادند تا ما در آرامش بمانیم... 🌷 شهدا را با ذکر صلوات یاد کنید🌿 🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴 💐🍃🇮🇷🍃💐 https://eitaa.com/hasanalitorkian
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 روایتی عاشقانه روایتی از دیدار مقام معظم رهبری با خانواده در دی ماه سال 1368 برگرفته از کتاب مسیح در شب قدر برادر شهید: ژانی، درحالی‌که دو ماه مانده بود سربازی‌اش تمام بشود، در جبهه، در یک جایی به اسم هورالهویزه شهید شد؛ اما پیکرش را برای ما نیاوردند. گفتند شهید شده، اما پیکرش گم شده؛ مفقودالاثر شده. از همان زمان که این خبر را به ما دادند، مادر همیشه منتظر است و چشمش به در. حالا مادر خواب دیده که ژانی برگشته. تا امروز، خوابِ برگشتنِ ژانی را ندیده است. خوابِ خودِ داداش ژانی را دیده، اما خواب برگشتنش را، نه! به خودش امید می‌دهد که حتماً خبری می‌شود! دل توی دلم نیست و آرام و قرار ندارم. امروز جمعه است و همه خانه‌اند. ساعت یازده صبح است که زنگ خانه را می‌زنند. می‌دوم طرف درِ حیاط. در را که باز می‌کنم، می‌بینم خبری از ژانی نیست! پشتِ در، خاله سوری است. تا ساعت دوازده، یکی دو نفر دیگر هم زنگ خانه را می‌زنند؛ اما هیچ‌کدامشان ربطی به ژانی ندارند. ساعت دوازده‌ و نیم ظهر، دوباره زنگِ خانه را می‌زنند. از پشت پنجره اتاق، بیرون را نگاه می‌کنم ببینم چه خبر است! جانسون ایستاده است و با یک نفر که از پشت پنجره دیده نمی‌شود، حرف می‌زند. حرفشان چند دقیقه طول می‌کشد. فکر می‌کنم یکی از دوستانش است، اما مطمئن نیستم. شاید هم آن‌که پشت در است، ارتباطی با ژانی دارد! در همین فکرهایم که جانسون در را می‌بندد. یک پاکت نامه در دستش هست. دستش را بالا می‌آورد و از همان حیاط، بریده‌ بریده، داد می‌زند: ما... ما... مامان... مامان... ژا... ژا... ژانی... ژانی! مادر پاکت نامه را گرفته، چسبانده به قلبش، و های‌های گریه می‌کند. خواب دیشبش با همین پاکت نامه تعبیر شده! یکی از رفقای آشوریِ ژانی در جبهه، این نامه را برایمان آورده. ژانی یک روز قبل از شهادتش، پاکتی به او داده و گفته: «این وصیت‌نامه من است. این را به خانواده‌ام برسان.» ولی رفیقش مجروح شده و نتوانسته بود بیاورد، تا امروز! فضای خانه، عطر و بوی داداش ژانی را گرفته. انگار واقعاً برگشته.. مادر شهید: وقتی می‌گویم ژانی بهترین بود، می‌گویند به‌خاطر حس مادری‌اش است؛ ولی به همه می‌گویم این ربطی به مادربودنم ندارد. ژانیِ من در کل فامیل، از همه لحاظ تک بود، ازنظر ایمان، از نظر اخلاق، از نظر درس؛ زبانزد دوست و آشنا بود. کلیسایش ترک نمی‌شد و هر هفته مقیّد بود به عبادت در کلیسا. جای پدر و جانسون در خانه خیلی خالی است. پدر راننده کامیون است و دیشب یک باری را برای کرمان برد و زودِ زود برسد خانه، پس‌فردا صبح است! جانسون هم برای درس ‌خواندن، دو ماه پیش به آلمان رفت و حالا نیست تا آقای خامنه‌ای را از نزدیک ببیند. حاج‌آقا بعد از دلداری‌دادن مادر، و صحبت از مقام بالای شهدا پیش خداوند، با من و چارلی حرف می‌زنند؛ از اینکه مشغول درس‌خواندنیم یا کارکردن. مادر خیلی خیلی خوشحال است از حضور حاج‌آقا در منزلمان. چارلی بلند می‌شود و می‌رود چای می‌آورد. مادر برای ایام عید، شیرینی پخته و دو بشقاب از این شیرینی‌ها هم روی میز است. وقتی مادر به حاج‌آقا تعارف می‌کنند، ایشان با مهربانی تکه‌های شیرینی را با دستشان به ما می‌دهند و بعد هم برای خودشان برمی‌دارند. شیرینیِ این شیرینی به جانم می‌نشیند. شادی روح و و پدران و مادران که آسمانی شده اند 💐🍃🇮🇷🍃💐 https://eitaa.com/hasanalitorkian
روي جلد نوشته بود: دفترچه محاسبات نفس وصيتنامه اش دو خط هم نمي شود! نوشته: "ولا تكونوا كالذين نسوا الله فانسٰهم انفسهم"... هدیه به روح مطهر شهید 💐🍃🇮🇷🍃💐 https://eitaa.com/hasanalitorkian
🎨 نقاشی چهره شهید محمد بروجردی به مناسبت یکم خرداد سالروز شهادت شهید محمد بروجردی طراح: عباس گودرزی برای دیدن بقیه طرح ها کلیک کنید 👇 https://eitaa.com/joinchat/733085928C3eb310c361 💐🍃🇮🇷🍃💐 https://eitaa.com/hasanalitorkian
نمی دانم شاید لبخندهایتان تسبیح ذکر خداوند بود... که اینگونه دلنشین مانده است... هدیه به روح مطهر شهدا 💐🍃🇮🇷🍃💐 https://eitaa.com/hasanalitorkian
✍️به قول شهید‌مرتضی‌آوینی ما نه از رفتن آنها، که از ماندن خویش دلتنگیم....! هدیه به روح مطهر شهید 💐🍃🇮🇷🍃💐 https://eitaa.com/hasanalitorkian
❣️ 🌱رسول همیشه سر به زیر بود و از نگاه به نامحرم إبا میکرد. شنیدم از اطرافیان که گفتن: تو صحبت با نامحرم حتی بستگان هم همیشه سرش پایین بود. من میگم: شهادت خیلی سخت نیست، فقط یکم تمرین میخواد و مبارزه با نفس... هدیه به روح مطهر شهید 💐🍃🇮🇷🍃💐 https://eitaa.com/hasanalitorkian
شدن اتفاقی نیست اینطور نیست که بگویی‌؛ گلوله‌ای خورد و مُرد.. رضایت‌نامه دارد...🥀 و رضایت نامه‌اش را اول و علمدارش امضا میکنند و بعد مُهر میخورد...!❤️ حٰاج‌قٰاسِم‌سُلِیمٰانی هدیه به روح مطهر شهید 💐🍃🇮🇷🍃💐 https://eitaa.com/hasanalitorkian
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 💐 همه شما عزیزان وصایای گلگون کفن ایران را شنیده اید و سر تکان داده و افسوس برای آنها خورده و بعد از چند روزی همه را فراموش کرده اید، بی به بی خود ادامه می دهد با آنکه از شنیده که خواهرم تو از خون ما مؤثرتر است ، غیبت کننده به کار خود ، رباخوار به رباخواری خود و .... ادامه می دهند . 🌹 🕊 🌹 🌹 💐🍃🇮🇷🍃💐 https://eitaa.com/hasanalitorkian