شور
با تو شروع میکنم سالمو
با تو شروع میکنم سالمو
نظری به حال و احوالمو
هرچی که تو این دنیا غم دیدم رنجیدم
باتو محشر شاد و خوشحالمو
فاطمه توی این شبا
چشم تر میام
تو نوکر بخای
من با سر میام
سالی که با گریست
این از شما هدیست
حرمت حرم رقیس
مادر مادر مادر
سفره لطف تو بازم بپاست
دید و بازدید ما تو روضه هاست
عیدی علی به ماها نجف عیدی فاطمه
مشهد و کرب و بلا
فاطمه سایه سرم
تویی مادرم
تو عیدم لباس
مشکی میخرم
تو رو جون حیدر
بزار که این نوکر
تو رو صدا کنه مادر
مادر مادر مادر
دشمنا با دیدنت جون میدن
بعد جنگ با علی بی سرن
ذکر یاعلی علی بت شکن خیبرو عبدود
قدرت رو دیدن
یاعلی هرکسی که شد
با حیدر طرف
بدن این طرف
سرش اون طرف
حیدر حیدر حیدر
شور
کبوتر رو بامتم
کبوتر رو بامتم
خاک پای عشاقتم
همه کاری واسم کردی
اگه یه عمره رامتم
عالم و آدم میدونن خیلی دوست دارم
حسین
خاطرات خوب عمرم
لحظه های پابوست
جا نماز من فقط با
تربت تو مانوسه
مرغ دلم تو کرب و بلاته
شب های جمعه رو دوش زائراته
خورشید عالم گنبد طلاته
صحن و سرا نگو کشتی نجاته
ارباب حسین(ع)
شور
بیقرارم
بیقرارم جایی جز روضه زهرا ندارم
اگه افتاده گره توی کارم تو رو دارم تو رو دارم
کس ندارم ولی میدونم یه آقا که دارم
یه دل عاشق و رسوا که دارم بیقرار بیقرارم
اگه اینجا قد کشیده ام
همه از لطف اربابه
اگه به یه جایی رسیدم
همه از لطف اربابه
اگه به خدا رسیده ام
همه از لطف اربابه
پیرن سیامو نگیر من میمیرم
آشک چشامو نگیر من میمیرم
از نوکرت رو نگیر من میمیرم
میمیرم
یا اباعبدالله حسین(ع)
یا رقیه از تو من به بی بی زهرا میرسم
یعنی کی به پایین پا میرسم همه کسم همه کسم
گریه کردم تا توسلی به رقیه کردم
یه عروسک حرمش هدیه کردم گریه کردم گریه کردم
چقد داری از زهرا نشون
چه سریه بین شما
که هر دوتاتون قد کمون
چه سریه بین شما
که هر دو هم سرخه گونتون
چه سریه بین شما
اینکه بگم نوکرم دل خوشیم اینه
تو صورتم بزنم دل خوشیم اینه
غم تورو بخرم دل خوشیم اینه
رقیه
یا اباعبدالله حسین(ع)
عمر ما به عشق ناب مرتضی سر شد
عشق او نشانه پاکی مادر شد
نبود امیر مومنین کسی دیگر
این لقب فقط برازنده حیدر شد
مخزن الاسراره علی علی
کعبه سیاره علی علی
لقبش کراره علی علی
حمله های او دلیل فتح خیبر شد
با یه انگشت علی کنده ز جا در شد
فاتح بدر و حنین و فاتح خیبر
این لقب فقط برازنده حیدر شد
قاهر و قهاره علی علی
غالب پیکاره علی علی
استاد میثم تماره علی علی
فاطمی ام عاشق حیدر کرارم
از عدوی مرتضی همیشه بیزارم
بهر دیدن بهشت نباشدم میلی
حسرت زیارت صحن نجف دارم
بهترین سرمایه علی علی
از نجف مشایه علی علی
کعبه سیاره علی علی
ایها الغریب السلام علیک یا شیب الخضیب
ایها الغریب السلام و علیک یا خد التریب
ایها الغریب ذوالجناح بدون تو برگشته چرا
ایها الغریب بدنش شده در خون آغشته چرا
ایها الغریب خواهر تو دوید و قاتل می دوید
ایها الغریب روی سینه نشست و موهاتو کشید
ایها الغریب ای برادر زینب موندی بی پناه
ایها الغریب یاد مادرم افتادم تو قتلگاه
ایها الغریب پیچیده تو قتلگاهت عطر بوی سیب
تک و تنها توی مقتل هستی بی حبیب
دوره کردن زینب و یک عده نا نجیب
ایها العطشان وحشیای بیابون سیرابن ولی
ایها العطشان بستن آب و به روی اولاد علی
ایها العطشان پا گذاشته با چکمه قاتل رو تنت
ایها العطشان مادرت بمیره که تشنه کشتنت
ایها العطشان میبینم که جلو چشمای من حسین
ایها العطشان سرتو دارن از هم میدزدن حسین
ایها العطشان خولی اومده واسه تاراج سرت
ایها العطشان ساربان اومده واسه انگشترت
ایها العطشان ته گودال تن تو زخمی و عریان
مو پریشون کرده زهرا گریون و نالان
میزنه به سینه و میگه جان سنه قربان
ایها الشهید جسم بی سر و سم مرکب وای من
ایها الشهید چه کنه بی تو تنها زینب وای من
ایها الشهید پشت قافله جا میمونه دخترت
ایها الشهید روی نیزه میبینم برگشته سرت
ایها الشهید تشت زر مثل لبهات میشه غرق خون
ایها الشهید دندوناتو شکسته چوب خیزرون
ایها الشهید غرق خون شده دیگه این قلب صبور
ایها الشهید از رو نیزه سرت رفت مابین تنور
چشماتو ببند؛ خیال کن که با زائرایی!
چشماتو ببند؛ خیال کن که الان کربلایی!
وقتی عاشقی؛ تو هم اونجایی…
چشماتو ببند؛ اگه گذاشت گریه بی امونت
چشماتو ببند، چای عراقی بخور نوش جونت
حالا که شده گریه مهمونت
از ما که گذشت… الهی هیچ کس از سفر، جا نمونه
از ما که گذشت… الهی هیچکی دیگه تنها نمونه…
دلم بد جوری شکست، هر کاری کردم نشد که برم
آقا این همه زائر؛ زیادی بودم نبردیم حرم؟
میترسم حسین! به دنیا اعتمادی ندارم…
میترسم حسین، سرم رو رو ضریحت نذارم…
من که تشنه ی روز دیدارم؛ دلتنگ توام ندیدم حرمت رو خرابم
دلتنگ توام یجوری که نمیشه بخوابم!
خسته ام حسین، بس که بی تابم…
نه دیر نشده؛ میدونم قدر این لحظه ها رو
نه دیر نشده؛ باید بست دیگه این کوله باروُ…
میام به زودی پیشت؛ قرارمونه حرم ایشاالله
بذار تعبیر شه رویام، قسم به حق چادر زهرا
آقا به پات میفتم! به پات میفتم…
چشم به هم زدیم؛ شبای بیقراری تموم شد
چشم به هم زدیم، شبای روضه داری تموم شد
فصل گریه و زاری تموم شد؛ ترسم از اینه نباشم و سال بعدوُ نبینم
زیر خاک باشم نبینم زائر اربعینم؛ ترسم از اینه حرمو میبینم
آرزوم اینه؛ که پای روضه ها مو سپید شم
آرزوم این؛ که پیش مادرت رو سفید شم آرزوم اینه…
اگه زنده نبودم یاد کنید، از من شبا تو هیئت
اگه دیگه نبودم یاد کنید، از من رفتید زیارت
آقا چشم انتظارم؛ که وقتِ مرگم بیای کنارم
آقا خودت میدونی، جز تو به هیچ کس امید ندارم
آقا دار و ندارم دار و ندارم دار و ندارم…
آقا بیا کنارم ای کس و کارم؛ تویی قرارم
آقا به پات میفتم… به پات میفتم…
آقا بیا کنارم ای کس و کارم؛ تویی قرارم
آقا نبردیم حرم… نبردیم حرم… نبردیم حرم…!
بازم حرف و حدیث ها ، پشت بساط روضه
دلواپس ها میگن باز از خطرات روضه
بزار بگم براشون از برکات روضه
روضه دوا میده. .چای روضه شفا میده
نمک روضه ها دلو جلا میده باباااا
روضه صفا داره. .حکم کرببلا داره
تو روضه ها مَلک برو بیا دارههههه
گریه کن محرم برا خدا عزیزه
هر کی میگه تو روضه مریضیه مریضِ
روضه میرم تا بمیرم
خدا کند که زنی ناگهان زمین نخورد
به پیش همسر خود بی امان زمین نخورد
خدا کند که نپیچد به پای او چادر
شبیه پیرزنی قدکمان زمین نخورد
خدا کند نرود آبروی یک مادر
مقابل نظر کودکان ، زمین نخورد
خدا کند زن محجوب و بار شیشه او
درست در گذر این و آن ، زمین نخورد
مغیره ، قنفذ و خالد بلند خندیدند
دوباره کاش چنین پهلوان ، زمین نخورد
گرفت شال عزا را ز پشت سر ، زهرا
که با کشیدن این ریسمان ، زمین نخورد
تلاش کرد نیفتد ولی هلش دادند
نشد مقابل نامحرمان ، زمین نخورد
مگر که می شود از چند سو زنی بزنند
سر شکستن هر استخوان ، زمین نخورد
خدا کند که دو بازوی فاتح خیبر
کنار در ، سر داغ جوان ، زمین نخورد
میان گودی گودال ، ذوالجناح چه کرد
کشید دست خودش ، آسمان زمین نخورد
ولی چه فایده تیزی نیزه ها نگذاشت
بدون درد سر و بی تکان زمین نخورد
حیدر نسب و فاطمه سیماست رقیه
آرام دل عمه و باباست رقیه
دلتنگ رخ فاطمه کمتر شود ارباب
تا آینهء حضرت زهراست رقیه
جز او چه کسی لایق این جملهء زیباست
دردانهء یکدانهء مولاست رقیه
انگار خداوند به او داده جنان را
وقتی که روی شانهء سقاست رقیه
یک لحظه اگر نیست روی دوش علمدار
بر دوش علی اکبر لیلاست رقیه
گر طفل سه ساله است تو کوچک مشمارش
آثار بزرگیش هویداست رقیه
یک قطره ز دریای حسین است ولیکن
در نوع خودش وسعت دریاست رقیه
در سوریه تا صبح قیامت همه فخرش
همسایگی زینب کبراست رقیه
حدودا ساعت سه دل زینب شکستو
حدودا ساعت سه روی سینت نشستو
حدودا ساعت سه موهاتومی کشیدو
حدودا ساعت سه سرتو میبریدو
♪♪♪
دوید زینب ولی دیر رسید زینب
تا که شمر رو دیدزینب به خدا که نفسش برید زینب
موی سر و صورت تو سفید شد عجیب نسیت
اسبی که روی پیکرت دویده نجیب نیست
اسبی که روی پیکرت دویده نجیب نیست
عذاب داره میزدن میگفتن ثواب داره
پیمبر گفت قاتل تو حسین نقاب داره
رباب بودو دشنام و شلاق و شراب
ندیدی که دستای زینب تو طناب بودو
ندیدی که دستای زینب تو طناب بودو
یارالی آقام یارالی آقام
یارالی آقام یارالی آقام
اعتقاد اعتماد می خواهد
پس شفا بوی دود اسپند است
.
دست شستم ز هر چه غیر از تو
دست شستم بگیری از من دست
.
ماجرای من و تو مانندِ
تلخی چای و حبه ی قند است
.
گریه ام را بیا نگیر از من
آبرویم به گریه ام بند است
.
گریه بر تو دلیل غفرانِ
معصیت های قبل و آینده است
.
کوفه با تو چه کرده که حتی
جاری اشکِ وحوشِ درنده است
.
شمر اگر چه به تو غضب کرده
رحمت عام بر لبت خنده است
.
نانجیبی به زور در گودال
چکمه از پای زخمی ات کنده است
.
دَخَلَت زینبُ عَلَی بن زیاد ….
عالم از محضر تو شرمنده است
.
کوچه کوچه پس از تو چرخاندند
زینبی را که آبرومند است
.
حرفش این بود که چهل تا نعل
صد حسین از حسین من کنده ست