فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍امام باقر علیه السلام:
کجایند آن کسانی که عمرشان از شما بیشتر بود و آرزوهای دور و درازتری از شما داشتند!
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
💠 @ostad_daneshmaand
بسمه تعالی شانه
داعی در ماه رجب کیست؟
از حضرت رسول صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند:
إِنَّ اللهَ تَعَالَى نَصَبَ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَهِ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ الدَّاعِی فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ یُنَادِی ,,,,,,الی آخر
(إقبال الأعمال، ج ۲، ص ۶۲۸)
خداوند در آسمان هفتم، ملکی را منصوب کرده که به او «داعی» میگویند. هرگاه ماه رجب فرا میرسد، آن ملک هر شب تا صبح چنین ندا میدهد:
خوشا به حال ذاکران!
خوشا به حال اهل طاعت!
همانا خداوند متعال میفرماید: «من همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند، و مطیع کسی هستم که از من اطاعت نماید، و آمرزنده کسی هستم که از من آمرزش بطلبد. این ماه، ماه من است و بنده، بنده من و رحمت، رحمت من است؛ پس هر کس در این ماه، من را بخواند، او را اجابت میکنم و هر کس از من درخواستی داشته باشد، به او عطا میکنم و هر کس از من هدایت بخواهد، او را هدایت مینمایم. من این ماه را ریسمانی میان خود و بندگانم قرار دادم که هر کس به این ریسمان چنگ بزند، به من وصل شده است».
این داعی که در مرتبه اعلای آسمان غیب، منصوب از جانب حق متعال است،
باطن و حقیقت انسان کامل است
که ذکراللهِ اکبر است و همه ی انسانها را به مقام خودش دعوت می کند.
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا دَاعِی الله وَ رَبَّانِیَ آیَاتِه.
امام دعوت کنندهی به سمت اسم جامع الله است چون هر خلقی از الله نازل شده و لشکر و بدنه این اسم شریف اند
و غایت شان رجوع به این اسم است.
مظهر الله، انسان کامل است لذا داعی الله اوست و خاصه مؤمنین را به رتبه و نورانیت خودش دعوت می کند و این دعوت همراه و تحت ربوبیت خود او واقع میشود.
پس حقیقت رجب، امام است لذا رجبیون کسانی هستند که سیرشان مِن الإمام إلی الإمام باشد.
وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ (حج/۲۷)
یعنی مردم را دعوت کن سواره یا پیاده برای حج به سمت شمای انسان کامل بیایند.
طبق آیه، داعی جناب ابراهیم خلیل است که مردم را به سوی خود دعوت می کند. لذا هم داعی و هم دعوت و هم مقصدِ دعوت، خود امام است.
پس مخّ و روح اعمال و اذکار در ماههای رجب و شعبان و رمضان و سایر ماهها، توجه به حقیقت انسان کامل است.
از اینرو افضل عمل در شب و روز اول رجب زیارت امام حسین علیه السلام است،
ایام البیض، لیلة الرغائب و... زیارت امام حسین علیه السلام وارد شده... . اصالت آن است که همواره در ایام و لیالی به سمت امام رغبت داشته باشیم.
التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طريقة رائعة لحفظ أسماء أمهات المعصومين "عليهم السلام".
شعر الخطيب الحسيني السيد قتاد الحسيني "حفظه الله".
اللؤلؤ والمرجان
https://t.me/Den54321
قیافه مردها :(:):
صبح ها(😕)
بعداز صبحانه(😛)
واسه رفتن به سر کار(😐)
وقتی از سر کار برمیگردن (😥)
موقع گشنگی (😠)
بعدنهار(😜)
وقتی خسته هستن(😖)
وقتی مهمون میاد خونه شون(😊)
مخصوصا مهمون مادرشون باشه(😃)
وقتی خانوم میگه بریم خرید(😒)
وقتی میخوان پول خرج کنن(😨)
موقع رانندگی(😎)
وقتی که مریض میشن(😤)
وقتی حقوق میگیرن(😆)
وقتی مهمونی میرن(😀)
وقتی ازت یه خواهشی دارن(😍)
وقتی یکی ازشون تعریف میکنه(😉)
وقتی پدر میشن(😌)
موقع بچه داری(😩)
موقع تماشای تلویزیون(😳)
ولی انتظار دارن خانوم ها در همه حال اینجوری(😍😘) باشن !!
چه موجودات منطقی هستن 👌
خدا حفظشون کنه🤲😂
داریم به روز #مـــــــــرد نزدیک میشیم...🚶♀
ته پیمانه خود را به ما روزی بده مولا
الا یا ایها الساقی ادر کئسا ونا ولها
با سلام و عرض تبریک ولادت مولانا امیرالمومنین(ع) درتاریخ ۳و۴و۵بهمن ماه در حسنیه کریم آل طه(ع) در میدان سپاه
ایستگاه صلواتی داریم باتوجه به حجم بالای پذیرایی هم به کمک های مالی وهم کمک های انسانی نیازمندیم در صورت تمایل به پرداخت نذورات به این شماره حساب واریز کنید
۶۱۰۴۳۳۷۶۳۷۱۶۸۹۹۶
جعفر نصیری ده سرخی
تماس با شماره
۰۹۱۰۰۱۳۱۳۳۴
پیشاپیش عید بردوستداران مولا مبارک
یاعلی
السلام علی حسن بن علي بن ابیطالب(ع)
یک چشم زدن غافل از آن یار نباشید
شاید که نگاهی کند آگاه نباشید
جلسه قرائت زیارت آل یس و توسل به حضرت یار(عج) امروز یکشنبه در حسنیه کریم آل طه (ع) برقرار است
شروع جلسه (ساعت ۱۶)
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#طرح_هر_روز_یک_فضیلت
🌹نشر حداکثری 🌹
در نشر فضائل اهل بیت ما را یاری کنید.
داستان دلقک وحاکم ترمذ
مثنوی معنوی مولوی دفترششم
یادداشت:رسول ملکیان اصفهانی
دلقکی بر اسب نشست و از روستای خود چهارنعل به سوی ترمذ (از شهرهای کهن) شتافت. شتاب دلقک چندان بود که اسب در بین راه سقط شد. بر اسبی دیگر نشست و باز شتابان تاخت. آن اسب هم از پای درآمد. سرانجام با سومین اسب به ترمذ رسید. از آنجا که مردم ترمذ میدانستند که سلطان محمد خوارزمشاه قصد حمله به دیار آنان را دارد، با دیدن عبور پر سرعت و عجولانه دلقک از میان کوچه و بازار شهر، گمان کردند که حتما او خبری ناگوار برای حاکم ترمذ آورده است. وقتی دلقک به دربار رسید، راه را برای او گشودند.
حاکم شهر، هراسان و ترسان به استقبال دلقک آمد. دلقک، نفسزنان از حاکم خواست که به او مهلت دهد تا کمی نفس تازه کند. حاکم ترمذ، بیمناک و هراسان چشم به لبهای دلقک دوخت تا سخن بگوید؛ اما هر چه انتظار کشید، جز تشویش و اضطراب در چهره او ندید.
حاکم گفت: "ما تا امروز از تو جز خنده و شادی ندیده بودیم. بگو چه دیدی یا شنیدی که اینقدر آشفته و سرآسیمهای؟"
دلقک باز هم مهلت خواست تا کمی بیشتر استراحت کند. اینبار سلطان فریاد زد:" یا همین الان حرفت را می زنی یا سرت را از تن جدا میکنم."
دلقک بهناچار به سخن آمد و گفت: "من در روستای خویش بودم که شنیدم جارچیان شما ندا میدهند که هر پیک سواره که پنج روزه به سمرقند برود و بازگردد و از آنجا برای حاکم ترمذ خبر بیاورد، پاداشی گرانبها در انتظار اوست. من همان لحظه بر اسب نشستم و به سوی شما آمدم تا بگویم که به من امید نداشته باشید که از این کار ناتوانم!"
حاکم گفت:" ای ابله! شهری را به آشوب کشیدی و مردم را ترساندی و جان مرا به لب آوردی که همین را بگویی؟! این گرد و خاک چیست که برای ندانستن و نتوانستن، برانگیختهای؟ اگر خودت میدانی که دلقکی بیشتر نیستی و غیر از دلقک بودن و شوخی و خندادندن مردم هنری نداری، این بیم و هراس چیست که در دل مردم انداخته ای؟ مگر من به تو رسالتی یا مأموریتی داده بودم که چنین شتابان و پر تشویش به عذرخواهی آمدهای؟ چرا در خانه ات ننشستی تا ما از تو آسوده باشیم و مردم از تو در امان؟"
منظور مولوی از این داستان این است که ، گروهی از مردم جز شهر آشوبی هنری ندارند. سخنان بسیار میگویند و خلقی را در پی خود به هر سو میکشند، اما برای هیچ پرسشی، پاسخی در دست آنان نیست. نه نوری در سینه دارند و نه شوری در سر و نه شوقی در دل. لباس سروری پوشیدهاند، اما هیچ سری را به سامان نمیرسانند، هیچ گرهی نمیگشایند و هیچ مشکلی را حل نمی کنند.
بخصوص کسانیکه خود را سالک الهی وعارف وفانی در خدا می دانند و فقط سر وصدا راه می اندازند ؛ وبحث ودرس وکتاب وسایت وفضای مجازی ؛ ولی ازحقیقت خبری نیست.
گفت من در ده شنیدم آنک شاه
زد منادی بر سر هر شاهراه
که کسی خواهم که تازد در سه روز
تا سمرقند و دهم او را کنوز
من شتابیدم بر تو بهر آن
تا بگویم که ندارم آن توان
این چنین چستی نیاید از چو من
باری این اومید را بر من متن
گفت شه لعنت برین زودیت باد
که دو صد تشویش در شهر اوفتاد
از برای این قدر خامریش
آتش افکندی درین مرج و حشیش
همچو این خامان با طبل و علم
که الاقانیم در فقر و عدم
لاف شیخی در جهان انداخته
خویشتن را بایزیدی ساخته
هم ز خود سالک شده واصل شده
محفلی واکرده در دعویکده