eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
650 ویدیو
4 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
عذر و بهونه، امروز رو برات آسون‌تر میکنه اما فردا رو سخت‌تر نظم و تعهد امروزت رو‌ سخت میکنه اما فرداتو آسون‌تر 🦋سلام رفقا ان شاءالله که حال دلتون عالی باشه❤️ @hasebabu
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتایی که از شب مدام تو فکر اینم فردا همه چی ردیف باشه از صبح بیام تو کانال براتون معرفی کتاب بذارم... همه چیو ردیف میکنما ولی نمی‌دونم چرا یهو....😂 حکایت من و برنامه ریزی هام...🚶‍♂
🦋رفقا وسواس باشین تو انتخابتون : کتابی که میخونین📚 فیلمی که می‌بینین📺 صوتی که گوش می‌کنین🎧🎼 آدمی که با او معاشرت می‌کنین🧕🧔‍♂ موضوعی که به آن فکر می‌کنین😇 و... 👈اینها غذای روح شما هستند. @hasebabu
📚🌱 کمتر کتابی هست که بتواند زندگانی بزرگان وعلما را در قالبی جذاب و رمان‌گونه باز گو کند💬 اما کتاب «کهکشان نیستی» از جمله آنهاست که در روایتی شیرین و دلنشین، از زندگانی آیت‌الله سید علی قاضی طباطبائی روایت کرده است.👌📚 🔸ناشر: فیض فروزان 🔸نویسنده: محمد‌هادی اصفهانی 🔹قیمت: 148000تومان📚 قیمت با تخفیف 133000🎁 @hasebabu
✨ 📕 : 🔴خدایا دیر آمدم اما... ✍ دستش را روی شانه‌ام گذاشت و گفت: «قاسم! تو مرا دوست داری؟» در حالی که با خود فکر می‌کردم چرا این سؤال را می‌پرسد، گفتم: «آقا بر منکرش لعنت.» به دیوار تکیه داد و گفت: «من اگر چیزی بگویم قول می‌دهی عمل کنی؟» با سرعت گفتم: «آقا شما جان بخواهید.» گفت: « از امشب بلند شو و بخوان.» نفسم در سینه حبس شد. پس از بهتی طولانی گفتم: «آقا شما می‌دانید که من اصلا نماز نمی‌خوانم! چه رسد به اینکه بخواهم نماز شب بخوانم... تا دیروقت در قهوه‌خانه هستم و صبح اصلا بیدار نمی‌شوم...» گفت: «هر ساعتی که نیت کنی، من بیدارت می‌کنم.» ... برخلاف هرروز که تا بعد از طلوع آفتاب می‌خوابیدم، در نیمه‌ی شب بیدار شدم. از جایم بلند شدم، دمپایی را پا کردم و به‌ سوی حوض آب در وسط حیاط رفتم. خدایا این چه انقلابی بود که در من به‌پا شده بود؟ من که بودم؟ قاسم_فاسق که بود؟ چشمانم را رو به آسمان گرفتم و از سویدای دلم جوشش چشمه‌ای را احساس کردم که با حقیقت لایزالی و آسمانیِ عشق تکلم می‌کرد و می‌گفت: «خداوندا قاسم دیر آمده ولی مردانه چاکر درگاهت خواهد بود.» 📚 از کتاب @hasebabu 📚
🌱 😨 عاشق داعشی من است که با قالبی از دخترانی می گوید که با سرخوردگی های تلخ زندگی و دیدگاه های مسموم جامعه روبه رو می شوند و برای فرار از آنها به پناه می برند؛ پناهی که به معنای است. آنگاه زندگی روی تازه ای از خود را نمایان می کند که نشان از طراوت ندارد بلکه رنگ جنایت‌های آشکار داعش را به خود گرفته است.  سرنوشت هریک از دختران این کتاب فرجام دارد و هرکدام پایان متفاوتی را برای کتاب رقم خواهند زد.  ــــــــ @hasebabu
رمان «عاشق داعشی من» نمونه‌ای از ادبیات جنگ با زیرلایه‌های روابط انسانی است؛ روابطی که شاید دولت‌ها یا سیاست‌ها کمتر قادر به درک آن باشند. نفس کشیدن در خفقان، دوست داشتن و عشق ورزیدن در فضایی پر از تنفر، هنر شخصیت‌های این قصه است. شخصیت‌هایی نه کاملا سیاه و نه سفید: خاکستری؛ درست مثل آدم‌های واقعی و بدون روتوشی که در اجتماع می‌بینیم. قهرمان این قصه اما نگاه سیاسی متفاوتی با آدم‌های جامعهٔ ما دارد. اگرچه در رمان بر این وجه سیاسی تأکید نشده، اما جدا از آن هم نیست. 📚🦋📚🦋📚🦋📚🦋
پدیده داعش تا کنون سوژه بسیاری از نوشته­ های پُرمخاطب در جهان بوده است. از اخبار و گزارش گرفته تا سفرنامه و خاطرات و رمان. اما کتاب « » شکل متفاوتی از یک قصه است؛  قصه ­ ای که در دل فضای ضد عشق رخ می­دهد. دنیای این داستان آمیخته­ ای از فضای وحشت و عشق است. چیزی شبیه قهوه تلخ در جدال با یک حبه قند در دهان. این کتاب رگه­ هایی روشنی از نور را در داخل تاریکی مطلق داعش به ما نشان می ­دهد، شکل تازه­ ای از روابطی که می­تواند در تاریک­ترین نقطه جهان رخ دهد. هیجان داستان درگریز دو عشق رؤیایی از خفقان سیاه داعش شکل می­ گیرد. درست جایی که مخاطب منتظر رایحه عشق است، وحشت از راه می­رسد و جایی که ترس همه چیز را در خود فروبرده عشق سرک می ­کشد. این نوع روایت توانسته «عاشق داعشی من» را برجسته کرده و مخاطب نتواند بدون ترک کتاب از جا برخیزد. قیمت این کتاب زیبا150/000🌱 قیمت با تخفیف135000🎁 @hasebabu 
📚 به به چند برابر ذوق شما من ذوووق میکنم با این پیامها و عکسهای خوشگلتون😍 ان شاءالله از خوندنش لذت ببری بمونی برامون مهربون❤️ @hasebabu
📚 کتاب 🔸 شگفت‌آور به قلم از نشر است که در ژانر تاریخ متناوب نوشته شده، همه چیز ممکن بود به طرز متفاوتی رقم بخورد و ما می‌توانستیم در جای دیگری از ایستاده باشیم؛ جایی که اکنون برایمان بسیار دور به نظر می‌رسد. هر چیزی که امروز داریم، و یا نداریم، ممکن بود برعکس باشد. این همان چیزی‌ست که وحید یامین‌پور در رمان و خود با استفاده از ژانر قصد دارد به ما بگوید. 🎯او در همان صفحات ابتدایی ما را غافلگیر می‌سازد. 22 بهمن سال 57 است ولی نه از شور و حال انقلابی خبری است و نه از آن خوشحالی و حس پیروزی. چرا که شکست خورده و این احتمالا سیاه‌‌ترین ماهی‌ست که تاریخ به خودش دیده است... چنین روایتی‌ست که شما را در بهت فرو می‌برد. روایتی به‌موقع، هوشمندانه و بیدارکننده. 🚨گویی در طول این قصه، مدام بر شما نهیب زده می‌شود و با خود تکرار می‌کنید که ممکن بود امروز بر جایی قرار بگیرید که شخصیت اصلی این داستان قرار گرفته است. 📌ماجرا از زبان یک مرد روایت می‌شود؛ مردی که گویی روزگار تمام زندگی‌اش را به بازی گرفته است. ــــــــــــــــــــ📚ـــــــــــــــــــــ @hasebabu
یامین پور در رمان «ارتداد» به سراغ سیاست رفته و کوشیده یک عاشقانه سیاسی را برای علاقه مندان تدارک ببیند. در «ارتداد»، داستان از اوج شروع می شود و خواننده از شنیدن خبری شوکه می شود، او ما را به 22 بهمن 57 برده اما نه آن 22 بهمنی که انقلاب پیروز شد! بلکه یک 22 بهمن سیاه و خون آلود ... 22 بهمنی که رنگ و بویی از پیروزی ندارد ... سیاه تر از 17 شهریور. _248صفحه ــــــــــــــــــــــــ @hasebabu