eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
651 ویدیو
4 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
واریزی دوست عزیزمون از استان فارس 🍃
واریزی کتاب عزیز خانوم و دختر تبریز🍃
برای آخرین بار صورتش را بوسیدم🥺 جای بخیه روی پیشانی‌اش، من را به سال‌های بچگی اش برد👶🏻همان روز که از خدا خواسته بودم ، از این به بعد هر بلایی قرار است سر بچه هایم بیاید ، برای خودم بفرستد ؛ بچه‌هایم آزاری نبینند‍❤‍🔥 حالا من بالای سر جنازه⚰️ پسرم نشسته بودم و صدای محزون💔 جواد در گوشم بود که روضه علی اکبر را می‌خواند ... بچه‌هایم امانت خدا بودند دست ما🌱 حالا هم امانتش را پس گرفت ... نوش جان خدا‍❤‍🩹 کتاب بسیار زیبای [عزیز خانم] خاطرات کبری حسین زاده حلاج ، مادر چهار شهید دفاع مقدس است ... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌱ارسال به سراسر نقاط کشور قیمت کتاب22/000تومان ❗موجودی فقططط ۳عدد😯❗ https://eitaa.com/hasebabu کانال ما در واتساپ : https://chat.whatsapp.com/DmxSrc9k17F94EyXmo4r87 ـــــــــــــــــــــــ
ناراحت بودم😞برای اینکه نمی دانستم چه بلایی سر بچه ام👦🏻 آمده . می‌دانستم که شهید شده ؛ ولی نمی‌دانستم کجاست . بدنش روی زمین داغ است💔 ؟ تکه پاره اش نکرده باشند ! اگر می فهمیدم کمی دلم آرام می گرفت🥺 7 ماه بعد 12 شهید برای شهرمان آوردن که پسر 16 ساله من هم یکی از آنها بود❤‍🩹 چیزی از او نمانده بود جز استخوان ها و مقداری از لباسش👕 جگرم داشت برای پسری که حالا جز چند تکه استخوان چیزی از آن مانده بود می سوخت و اشک 😭، آتش درونم را خاموش می کرد 💔 اصغر با شهادتش 2 دفعه ما را داغدار کرد ... یک دفعه وقتی خبر شهادتش را شنیدیم و دفعه دوم وقتی که جنازه اش را با آن وضعیت برای ما آوردند💔 کتاب بسیار زیبای [عزیز خانم] خاطرات کبری حسین زاده حلاج ، مادر چهار شهید دفاع مقدس است ... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌱ارسال به سراسر نقاط کشور قیمت کتاب22/000تومان ❌ %20تخفیف 17/600ت😍❌ https://chat.whatsapp.com/DmxSrc9k17F94EyXmo4r87 کانال ما در ایتا : https://eitaa.com/hasebabu ـــــــــــــــــــــــ
📚 روز آخر که پلاک ها را دادند و می خواستیم سوار اتوبوس🚌 شویم و برویم پای پرواز✈️ دوباره من را خواستند ... _آقای فلانی ! شما برو ساکت🧳 را بردار باید برگردی !نمیتونی با ما بیایی ! +چرا ؟ _شما ایرانی🇮🇷 هستی ! + آقا به کی به کی قسم که من افغانستانی🇦🇫 ام !این هم گذرنامه ام📓 !من مدرک دارم ! کی گفته من ایرانی‌🇮🇷ام؟ مسئول اعزام گفت : ما استعلام می‌گیریم ! اگر گذرنامه تون📓جعلی باشه و مشخص بشه ایرانی🇮🇷 هستید زندانی داره ها ... گفتم : باشه ! گفت: آقا برات پرونده میشه ها ... گفتم : باشه !اصلاً این گذرنامه هم برای شما برید و استعلام بگیرید ... گرفتند و گفتند : اگر مشکلی باشه همون جا از پای پرواز✈️ برات میگردونیم ... گفتم : باشه ! اومدم پای پرواز هیچ خبری نشد ... می‌دانستم استعلام نمی‌گیرند😎 به دمشق رسیدیم و من هم شدم جزء نیروهای فاطمیون😍💫 کتاب [فراری ها] فراز هایی از مبارزه برای حضور در جنگ سوریه است ... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قیمت کتاب 40/000ت🌱 قیمت با تخفیف 36000 تومان🎁
ارسالی هامون برای استان هرمزگان و استان فارس 🌱🦋
یک روز داخل رختشویی لباسی 🧥 را باز کردم سوراخ سوراخ بود و خونی 😣دیگر نمی توانستم جلوی گریه مرا بگیرم😭آن همه خون و پیکر شهدا....امان از دل زینب سلام الله علیها💔 بغض نیامدن شوهرم🥺 چشم انتظاری بچه‌هایم😓 دیدن مجروح هایی که روزی چند بار آنها را از هلی کوپتر🚁 کنار رختشویی تخلیه میکردن🤦‍♀️ 🧕🏻به دخترم شهناز که نگاه می کردم بیشتر گریه ام میگرفت😔 رختهایی که جلوی دست خانم ها می گذاشت ممکن بود خونِ باباش رویشان باشد🥺 یکی از خانم‌ها تکه های پوست و گوشت را جمع میکرد لای پارچه می‌گذاشت می برد بیرون خانم ها پشت سر صلوات می‌فرستادند من انروز خیلی گریه کردم و با حال خوب به خانه برگشتم🏠 تازه از بیمارستان رسیده بودم خانه روی پله نشستم لباس هایم هنوز خیس بودن🤦‍♀️ برادرم آمد و گفت کجا بودی؟🙄 گفتم رختشویی😊 گفت...شوهرت مفقوده معلوم نیست برگرده یا نه هنوز سی سالت نشده🤦🏻‍♂️ باید خودت بچه ها رو بزرگ کنی😠 اگه مریض بشه کی میخواد اونارو بزرگ کنه؟ 🤔 گفتم خون من و بچه هام از بقیه رنگین تر نیست🥺 👦🏻رضااسم نوشته بود بره به جبهه بالاخره با رفتنش موافقت کردن آمد گفت مامان بالاخره فردا میرم جبهه😍 سرش را بوسیدم😘 و گفتم خدا پشت و پناهت رفتم بازار شیرینی خریدم آوردم پیش اتوبوس ها بین رضا و دوستاش تقسیم کردم اقوام سرزنش میکردن😠 میگفتن پدرش که مفقود شده نزار این بچه هم بره اما من راضی بودم بعد از مدتی رضا هم رفت و شیمیایی و مجروح برگشت🥺 اما من همچنان رضارو می گذاشتم و دوباره به رختشویی برمیگشتم
۱۴ سال و ۳ ماه روز شماری کردم🥺 تا پلاک و چند استخوان برایم آوردن داغ دیدن دوباره شوهرم و شنیدن صدایش به دلم ماند.......💔ـــــــــــــــــــــــــــــ کتاب زیبای [حوض خون] روایت زنان اندیمشکی از رختشویی دفاع مقدس است ... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌱ارسال به سراسر نقاط کشور قیمت کتاب 100/000ت ❌ %20تخفیف 80/000ت😍❌ ❗چاپ جدید این کتاب افزایش قیمت داره😯❗ کانال ما در واتساپ: https://chat.whatsapp.com/DmxSrc9k17F94EyXmo4r87 کانال ما در ایتا : https://eitaa.com/hasebabu ــــــــــــــــ
...با خودم گفتم الان است که بپرسد مادرم کجاست؟پدرم کجاست؟نمی توانم که بگویم آنها شهید شده اند اگر پرسید می‌گویم مجروح شدند و در بیمارستان اهواز بستری هستند در حال کلنجار رفتن با پرسش های احتمالی اش بود که پرسید اگر یک سوال بپرسم راستش را می گویید گفتم اگر جواب سوالت را بدانم حتما.... از یک طرف داشتم به عذاب وجدان دروغی که هنوز مرتکب نشده بودم فکر میکردم از طرفی هم خودم را دلداری میدادم که دروغ مصلحتی برای همین موقع هاست دیگر اوضاع بهتر شود خودش همه چیز را می فهمد برای راحتی کار خودم داشتم احکام تازه صادر می کردم اما...مثل من فکر نمی کرد پرسید فقط می خواهم بدانم وقتی داشتید من را از زیر آوار در می آوردید دست نامحرم که به من نخورد؟؟ هاج و واج مانده بودم دختر ۱۶ ساله تمام کس و کارش را از دست داده بود دست و پای شکسته بود و هنوز معلوم نیست که بر سر نخاعش آمده اما تنها چیزی که برایش مهم است آبرویش است....... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ★ کتاب دختر تبریز📙 خاطرات صدیقه صارمی موجودی ۳عدد ارسال به سراسر نقاط کشور ــــــــــــــــــــــــــــ کانال ما در واتساپ : https://chat.whatsapp.com/DmxSrc9k17F94EyXmo4r87 کانال نا در ایتا: https://eitaa.com/hasebabu
کلاً مصطفی لبخند داشت🙂 از این آدم‌ها بود که اگر به جمعی👥 می آمد و همه ناراحت بودند☹️مصطفی کاری انجام می داد که جوّ آنها عوض میشد❤‍🩹با همین شوخی کردن😄 ، داداش داداش گفتن👬 و دست در گردن هم انداختن ها ؛ مصطفی بچه ها را جذب خود کرد💫به شوخی می گفت : روایت داریم که فلان امام فرمود هم دیگر را بخندانید و لو با چرت و پرت گفتن😅 حالا چرت و پرت بگوییم و بخندیم😁 صدر زاده حتی با مخالفانش هم حسن خلق داشت ! مصطفی میرفت نماز🧎🏻‍♂️ بخواند نماز که میخواند میخواست از مسجد 🕌بیرون بیاید🚶🏻‍♂️ می رفت به آن ها که با او دشمنی داشتند می چسبید و همه را میبوسید🫂آن ها فاصله میگرفتند ولی مصطفی باز به آن ها می‌چسبید ...👥😂 کتاب [در مکتب مصطفی] الگوی تربیت نیروی انسانی در تشکل های مردمی است ... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌱ارسال به سراسر نقاط کشور قیمت کتاب18/000تومان ❗😮 تعداد محدود ، اولویت با واریزی ها ...😮❗ https://eitaa.com/hasebabu کانال ما در واتساپ : https://chat.whatsapp.com/DmxSrc9k17F94EyXmo4r87 ـــــــــــــــــــــــ
↫بسیار دعا کنید که فرجمان ، در فرج امام زمان است♥️🌙 شهید مرتضی عطایی›:⇡♡ 🎗کتاب‌ ابوعلی کجاست 📚 🎋زندگۍ نامہ‌ۍ شہید مرتضی عطایی 📜 💰قیمت این محصول 27/000 تومانهـ🎀 🦋و بآ 20% تخفیف 21/600 تومانهـ✌️🏻🌱 ↯براے سفارش هر چه زود تر مراجعه کنید ، چونکه تعداد محدوده☝️🏻 ⸤🎁'•یک کتاب جذاب و خواندنۍ کہ مارو با شہید عطایی بیشتر آشنا میکنہ😍💛⸣ کانال ما در واتساپ: https://chat.whatsapp.com/DmxSrc9k17F94EyXmo4r87 کانال ما در ایتا : https://eitaa.com/hasebabu
↫همیشه‌با‌وضو بود، موقع شهادتش هم با وضو بود. دقایقی قبل از شهادتش وضو گرفت و رو به من گفت: ان شاءالله آخریش باشه آخریش هم شد...♥️🌙 شهید محمودرضا بیضایی›:⇡♡ 🎗کتاب‌ تو شهید نمیشوی 📚 🎋زندگۍ نامہ‌ۍ شہید محمودرضا بیضایی📜 💰قیمت این کتاب زیبا 30/000 تومانهـ📚 ↯براے سفارش هر چه زود تر مراجعه کنید ، چونکه تعداد محدوده☝️🏻 ⸤🎁'•یک کتاب جذاب و خواندنۍ کہ مارو با شہید بیضایی بیشتر آشنا میکنہ😍💛⸣ ــــــــــــــــــــــ @hasebabu