در مسجد فاطمیه دیدم آیت الله محمدتقی بهجت (ره) به طرف من میآید؛
چهرهاش برافروخته بود، اما آرام میآمد؛
به من که رسید، پرسید: «پول دارید؟»
سنگینی نگاهشان را حس میکردم؛ گیج و مبهوت بودم.
بیآنکه علت سؤالش را بدانم، گفتم: «بله دارم!»
سرزنشآمیز گفت: «پس نخ و سوزن بخرید تا من و شما دهانمان را بدوزیم.»
زبانم بند آمد!
دستوپایم را گم کردم و با خندهای تلخ، پرسیدم: «اصلاً نباید حرف بزنم؟ اینهمه دیدنی را نادیده بگیرم؟»
گفت: «اسرار را نباید بازگو کنید! بازگویی، برای خودت #عُجب و #خودبینی میآورد، و برای دیگران #ناباوری، #حسادت و احیاناً #دشمنی.»
📚این بهشت، آن بهشت،
ص٢۵؛ بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان آقا
😶 و البته گاهی باید گفت
مثل کتاب انسان در عرف عرفان از آیت الله حسنزاده یا روح مجرد آیتالله طهرانی ...
گاهی برای تقویت ایمان، تحریک، ترغیب، تشویق، تحذیر، انذار، ترساندن از جهنم و... باید گفت..
مکاشفات رو باید گفت
بویژه در این عصر ظلمانی و هجوم سبک زندگی مادی و کفرالود غرب و کلا تمدن الحادی غرب که در حد یک دین مادی ظاهر شده و برای همه ی حیات بشر برنامه دارند بر محور سود و لذت مادی و دنیوی...