eitaa logo
انشا ، نگارش
680 دنبال‌کننده
149 عکس
0 ویدیو
1 فایل
📚 کانال شگفت‌انگیز انشاها📚 🎉 بهترین منبع انشا برای همه پایه‌ها! 🎉 📝 ۱۰۰۰ انشا، همه دستنویس و اختصاصی! 📝 ✨ **به ما بپیوندید و الهام بگیرید . مدیر : @Mmoohhaammad_13_31 جهت در خواست انشا:https://eitaa.com/joinchat/3922068913C1b85235930
مشاهده در ایتا
دانلود
با موضوع: 🌼 نامه‌ای به دلتنگی 🌼 دلتنگی عزیز، دلم برایت تنگ شده است؛ برای آن لحظه‌هایی که با تو تنها می‌ماندم و صدای قلبم را بهتر حس می‌کردم. تو همواره همراه بی‌صدا و ناخواسته من بودی، وقتی که هیچکس نبود تا دلم را بشنود. دلتنگی، تو غم پنهانی منی که گهگاهی جانم را می‌فشاری، اما در عین حال مرا به سوی درک عمیق‌تری از خودم دعوت می‌کنی. گاهی وقتی در سکوت شب به آسمان نگاه می‌کنم، ستارگان را می‌بینم که مانند نورهای کوچک امید می‌درخشند. در آن لحظه‌ها، حضور تو را بیشتر حس می‌کنم؛ چون دلتنگی من را به یاد خاطرات گذشته می‌اندازی و از روزهایی می‌گویی که دیگر بازنمی‌گردند. اما همین دلتنگی باعث می‌شود ارزش داشته‌های امروز را بیشتر بفهمم. دلتنگی گاهی مثل نسیمی سرد و آرام است که در وجودم می‌وزد و گاهی مانند موجی خروشان و سرازیر. تو باعث می‌شوی احساساتم بیشتر شکوفا شوند و به عمق افکارم نگاه کنم. درست است که تو گاهی جان‌کاه هستی، اما به من درس صبر، تحمل و امید می‌دهی. شاعر بزرگ، مولانا، می‌گوید: «دلتنگی، خود، زنگار دل است که باید زدود تا جان روشن شود.» این جمله معنا دارد که دلتنگی فرصتی است برای پاک شدن و تغییر، نه فقط درد و رنج. تو مرا به سوی شناخت بهتر خود و زندگی دعوت می‌کنی و کمک می‌کنی تا قوی‌تر شوم. پس ممنونم دلتنگی که مرا تنها نمی‌گذاری. حتی اگر گاهی تلخ باشی، به من یاد می‌دهی عشق، امید و زندگی را بهتر بشناسم. می‌خواهم با تو همراه شوم؛ نه اینکه شکست بخورم، بلکه چونان قویی در میان ابرها به سوی آفتاب پرواز کنم و دردهایم را به بال‌های سبز زندگی بدل کنم. با تو دوست می‌شوم، چون می‌دانم که دلتنگی، گاه پل رسیدن به آرامش و نور است.
با موضوع: 🌼قدم برداشتن در راه علم🌼 علم، نوری است که تاریکی جهل را می‌زداید و راهنمای انسان در مسیر زندگی است. قدم برداشتن در راه علم، آغاز سفر به سرزمین معرفت و فهم است؛ سفری که هر قدمش، دریچه‌ای نو به سوی دنیایی بزرگ‌تر و گسترده‌تر می‌گشاید. همانطور که مولانا می‌گوید: «هر کسی کو دور ماند از اصل خویش، باز جوید روزگار وصل خویش». این جمله به ما یادآوری می‌کند که علم، راه برگشت به سرچشمه حقیقت است که ما را به خودمان و به هستی پیوند می‌دهد. وقتی قدم در مسیر علم می‌گذاریم، با چالش‌ها و سختی‌هایی روبرو می‌شویم؛ ولی پاداش آن دانشی است که به زندگی ما معنا می‌بخشد و ما را از محدودیت‌ها رها می‌سازد. علمی که فقط در کتاب‌ها خلاصه نمی‌شود، بلکه در تجربه کردن و پرسشگری نیز زاده می‌شود، چراغی است در دست هر جوینده‌ حقیقت که تاریکی نادانی را فرو می‌ریزد. علم، مانند یک کلید جادویی است که درهای بسته‌ی ذهن را باز می‌کند و توانایی پیشرفت را به ما هدیه می‌دهد. هر کلمه‌ای که می‌آموزیم، هر نظری که درک می‌کنیم، ما را بزرگ‌تر و آزادتر می‌کند. در این راه باید صبور و مستمر باشیم، زیرا همانطور که ابن سینا فرمود: «پایدار باش، که علم مانند چشمه نیست که یک‌بار بنوشی و تمام شود، بلکه مانند دریایی است که هر چه در آن شنا کنی، بیش‌تر می‌یابی.» قدم برداشتن در مسیر علم، نه تنها خودشناسی را برای ما به ارمغان می‌آورد، بلکه به ما می‌آموزد که جهان پیرامونمان را بهتر بشناسیم و با آن مهربان‌تر و مسؤولانه‌تر رفتار کنیم. علم، پلی است بین گذشته و آینده، و ما باید با اراده و انگیزه به سوی آن بکوشیم تا بتوانیم نه تنها زندگی خود، بلکه زندگی دیگران را نیز بهبود بخشیم. در نهایت، علم آغاز حرکت به سوی کمال و تعالی است. هر بار که با رغبت و پشتکار در راه دانش قدم برمی‌داریم، گام بلندی به سوی فردایی روشن‌تر برمی‌داریم. بی‌تردید، این مسیر پرچالش است اما هرگز نباید فراموش کنیم که «طریق صدق را جزراحت و بردباری نپیمود» و فقط تلاش مستمر است که ما را به خواسته‌هایمان می‌رساند. بنابراین، بیایید با نیت خالص و اراده‌ای محکم، قدم در راه علم بگذاریم و همواره به یاد داشته باشیم که این مسیر، پلی است به سوی فردایی بهتر و زندگی‌ای پر از معنا و امید.
با موضوع: 🌼زاهدشهر🌼 زاهدشهر، شهری است که آرامش و سکوت در آن جا خوش کرده‌اند و گذر زمان در کوچه‌هایش با لطافت و آرامی همراه است. این شهر، تصویری از ساده‌زیستی و زندگی بی‌تکلف را به ما نشان می‌دهد؛ جایی که مردم با قلب‌هایی پاک و روح‌هایی روشن، روزگار را می‌گذرانند و در دل طبیعتی سرسبز و بکر، پیوندی عمیق با زندگی برقرار کرده‌اند. در زاهدشهر، زندگی جاری است اما نه با شتاب و هیاهویی که در کلانشهرها دیده می‌شود؛ بلکه هر روز، فرصتی است برای قدردانی از نعمات کوچک و لحظات ناب. مردمانش، همچون گل‌های وحشی در میان دشت‌های بی‌کران، با خلوص و صداقت نفس می‌کشند و همراه با نسیم صبحگاهی، آرامش را به دل‌های خود و دیگران هدیه می‌کنند. این شهر یادآور یک ضرب‌المثل قدیمی است: «آب که از سر گذشت، چه یک وجب، چه صد وجب»، که گویای این است که سادگی و قناعت در زندگی، بهترین کلید برای گذر از مشکلات است. مردم زاهدشهر به همین قناعت و زهد، دل خوش کرده‌اند و ارزش‌های انسانی را بر هر نعمتی ترجیح می‌دهند. هوای پاک، زمین‌های حاصلخیز، و آسمانی پر از ستاره، همه دست به دست هم داده تا زاهدشهر به مکانی تبدیل شود که انسان در آن می‌تواند معنای حقیقی آرامش و زندگی را درک کند. اینجا جایی است که زهد تنها یک واژه نیست، بلکه به صورت واقعی در رفتار و افکار جاری است. گردشگران که به این شهر می‌رسند، نه تنها از طبیعت زیبایش بهره می‌برند، بلکه از سبک زندگی زاهدشهر یاد می‌گیرند؛ اینکه می‌توان در دنیایی که پر از هیاهو است، ساده و پاک زیست و دل را از تعلقات دنیا آزاد ساخت. این شهر، تصویری زنده از تدبیر و زندگی متعادل است که هر انسانی می‌تواند از آن درس بگیرد. زاهدشهر به ما می‌آموزد که زندگی واقعی نه در جمع انبوه ثروت و تجمل، بلکه در محبت، انسانیت و ارتباط صمیمانه با طبیعت و هم‌نوعان خلاصه می‌شود. این درس بزرگی است که اهل این دیار به هر رهگذری عرضه می‌کنند؛ درسی که همیشه به یادمان می‌آید و در دل حک می‌شود. پس زاهدشهر نه فقط یک مکان، بلکه یک نماد است؛ نمادی از زندگی پاک، ساده و با معنایی که هر کسی می‌تواند در دل خود ایجاد کند و به آن افتخار نماید. زندگی در زاهدشهر، همچون چراغی است که راه تاریک زندگی را روشن می‌سازد و ما را به سمت انسانی بهتر شدن هدایت می‌کند.
با موضوع: 🌼نامه ای به آینده خودم🌼 سلام به آینده‌ی من، امیدوارم که روزهای تو پر از شادی، موفقیت و آرامش باشد. شاید الان که این نامه را می‌نویسم، هنوز راه زیادی در پیش دارم و زندگی برایم پر از سوال و هیجان است. اما دوست دارم وقتی این نامه را می‌خوانی، بدانی که من چقدر به آینده‌ام امیدوارم و می‌خواهم بهترین نسخه‌ی خودم باشم. آینده‌ی من، امیدوارم همیشه به یاد داشته باشی که زندگی پر از چالش‌هاست، اما تو قوی‌تر از آن‌ها هستی. هرگز نگذار ترس و ناامیدی تو را متوقف کند. باید مهربان، صبور و پرتلاش باقی بمانی و به ارزش‌های خوب پایبند باشی. شاید گاهی راه سخت شود، اما همیشه به خودت ایمان داشته باش. یادم باش که موفقیت فقط در پول یا جایگاه نیست، بلکه در شادی، آرامش و کمک به دیگران نیز معنا دارد. وقتی به گذشته نگاه می‌کنی، امیدوارم از تلاش‌ها و رشد خودت خرسند باشی و بدانی که به آرزوهایت نزدیک شده‌ای. همچنین نذار فراموش شود که هر روزی که می‌گذرد، فرصتی برای بهتر شدن است. همانطور که مولانا گفته است: «هر روز به تو شادی دهم، اگر قبول کنی.» پس همیشه شاد باش و لبخند بزن حتی در سخت‌ترین لحظه‌ها. دوست دارم که تو همیشه یاد بگیری، رشد کنی و به دنیا با چشم مهربانی نگاه کنی. امیدوارم که انسان خوبی باشی و دلت همیشه پر از امید و محبت باشد. روزی که این نامه را می‌خوانی، مطمئنم تو در مسیر درست زندگی هستی و به آنچه می‌خواستی دست پیدا کرده‌ای. پس به خودت افتخار کن و هیچ وقت فراموش نکن که تو ارزشمند و توانمندی. آینده روشن است، فقط باید با قلبی باز و ذهنی روشن به سمت آن بروی. با آرزوی بهترین‌ها برای تو، دوست قدیمی‌ات—خودت.
با موضوع: 🌼طبیعت به من چه آموخت؟🌼 طبیعت معلمی بزرگ و صبور است که با آرامش و زیبایی‌اش درس‌های بزرگی به من داد. وقتی به جنگل‌ها، رودخانه‌ها و کوه‌ها نگاه می‌کنم، یاد می‌گیرم که زندگی مانند یک جریان آرام و پیوسته است. همان‌طور که درختان شاخه‌های خود را به سمت نور آفتاب می‌کشند، من هم باید همیشه به سوی روشنایی و خوبی‌ها حرکت کنم. طبیعت به من آموخت که صبر داشتن چقدر مهم است، مثل درختانی که سال‌ها رشد می‌کنند تا میوه دهند و سایه‌بان شوند. هیچ چیز یک روزه ساخته نمی‌شود و هر موفقیتی نیاز به زمان و تلاش دارد. همچنین یاد گرفتم که همه موجودات زمین به هم وابسته‌اند، همان‌طور که پرندگان، حیوانات، گیاهان و آب با هم زندگی می‌کنند و به کمک هم ادامه می‌دهند. گاهی وقتی طوفان می‌آید، طبیعت نشان می‌دهد که حتی در سختی‌ها هم می‌شود قوی بود و دوباره سرپا ایستاد. بعد از باران، زمین تازه و سرزنده می‌شود، درست مثل زندگی انسان که بعد از هر شکست نباید ناامید شود. طبیعت به من آموخت که احترام به همه موجودات و حفظ زیبایی‌های زمین، وظیفه هر انسانی است، چون ما همه خانه‌ای مشترک داریم که باید از آن مراقبت کنیم. یکی از ضرب‌المثل‌های قدیمی می‌گوید: «هر چه داریم از طبیعت است.» این جمله یادآور اهمیت طبیعت در زندگی ما است و اینکه باید همیشه قدردان آن باشیم. من فهمیدم که آرامش و شادی واقعی وقتی به دست می‌آید که با طبیعت در هماهنگی زندگی کنیم و از زیبایی‌های ساده آن لذت ببریم. پس طبیعت به من یاد داد که مهربان باشم، صبور و امیدوار؛ به دیگران کمک کنم و مراقب خانه‌ام، یعنی زمین، باشم. این درس‌ها را همیشه در قلبم نگاه خواهم داشت تا انسانی بهتر و همراه طبیعت باشم.
با موضوع: 🌼اسراف نکردن🌼 اسراف نکردن یکی از صفات خوب و مهم در زندگی هر انسانی است. یعنی ما نباید بیشتر از نیاز خودمان چیزها را مصرف کنیم یا دور بیندازیم. اسراف باعث می‌شود منابع که خداوند به ما داده است، بیهوده استفاده شود و چیزهایی به هدر برود که می‌تواند برای دیگران مفید باشد. وقتی ما اسراف نمی‌کنیم، در واقع به طبیعت و هم‌نوعان خود احترام می‌گذاریم. مثلاً اگر در مصرف آب صرفه‌جویی کنیم، این آب برای مدت بیشتری در دسترس همه خواهد بود. یا اگر در مصرف غذا دقت کنیم، شاید از فقر و گرسنگی در جامعه کم شود. اسراف کردن نه تنها به خود ما ضرر می‌زند، بلکه به دیگران و محیط زیست هم آسیب می‌رساند. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «وَلا تُبَذِّر تَبذِيرًا إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ» یعنی اسراف نکنید که اسراف‌کنندگان برادران شیطان‌اند. این آیه به ما هشدار می‌دهد که اسراف کار بد و ناپسندی است و باید از آن پرهیز کنیم. همه ما باید یاد بگیریم که با نعمت‌ها درست رفتار کنیم و قدر هر چیزی را بدانیم. مثلاً وقتی غذایی روی سفره داریم، نباید آن را بیهوده دور بریزیم یا وقتی لباس داریم، نباید لباس‌های جدید بی‌اجازه زیاد بخریم. این‌ها همه نشانه‌ احترام به خدا و محیط اطرافمان است. اسراف نکردن به ما یاد می‌دهد که مسئولیت‌پذیر باشیم و زندگی بهتر و سالم‌تری بسازیم. هر کدام از ما با همین کارهای کوچک می‌توانیم به حفظ منابع و کمک به دیگران کمک کنیم. پس بهتر است همیشه به خودمان قول بدهیم که اسراف نکنیم و همیشه در مصرف چیزها دقت کنیم. این کار، نه تنها باعث آرامش وجدان ما می‌شود، بلکه دنیای ما را جای بهتری برای زندگی می‌کند.
با موضوع: 🌼وطن دوستی🌼 وطن دوستی یکی از بالاترین و زیباترین احساس‌های انسانی است که هر فردی در دل خود نسبت به سرزمینش دارد. عشق به وطن، محبت و احترامی است که ما نسبت به خاک و تمدن، فرهنگ و آینده‌ی کشورمان احساس می‌کنیم. وطن تنها جایی نیست که در آن زندگی می‌کنیم، بلکه خانه‌ی اصلی ما است و هویت ما به آن وابسته است. وقتی انسان وطن دوست باشد، برای حفظ و پیشرفت کشورش تلاش می‌کند. او با کار و دانشش می‌کوشد تا وضع جامعه بهتر شود و با احترام به تاریخ و فرهنگش، آن را در دل جهانیان زنده نگه دارد. وطن دوستی یعنی پذیرش مسئولیت در برابر مردم و سرزمینی که به آن تعلق داریم. وطن دوستی مثل ریشه‌های یک درخت است که اگر قوی باشد، درخت محکم و سربلند خواهد ماند. ما باید یاد بگیریم که با داشتن این عشق، همدل و متحد باشیم و برای آینده‌ای روشن و موفق، کوشش کنیم. این احساس باعث می‌شود که هر فرد از منافع شخصی خود بگذرد و در راه خدمت به کشور قدم بردارد. حضرت امام خمینی (ره) فرمودند: «اگر عشق به وطن نباشد، هیچ‌ چیز در دل نمی‌ماند.» این جمله ارزش وطن دوستی را به خوبی نشان می‌دهد و ما را به یاد اهمیت این احساس عمیق می‌اندازد. وطن دوستی یعنی احترام به فرهنگ، زبان، طبیعت و همه کسانی که در این خاک زندگی می‌کنند. یعنی کنار هم بودن در سختی‌ها و شادی‌ها، برای ساختن فردایی بهتر. هرکدام از ما با کارهای کوچک و بزرگ می‌توانیم این عشق را نشان دهیم؛ از حفظ پاکی محیط گرفته تا یاری دادن به هم‌وطنان، همه بخشی از وطن دوستی است. عشق به وطن، ما را به آینده امیدوار می‌کند و سبب می‌شود که همیشه به یاد داشته باشیم که این خاک، خانه‌ی ماست و باید با تمام توان از آن مراقبت کنیم. وطن دوستی یعنی زندگی با عزت، مسئولیت‌پذیری و حفظ ارزش‌ها برای نسل‌های آینده. این احساس پاک، همیشه در دل‌های ما خواهد ماند و راهنمای ما در مسیر زندگی است.
با موضوع: 🌼فضا (تخیلی)🌼 آسمان بی‌کران، دنیایی شگفت‌انگیز است که هر شب با ستارگان درخشان خود رازهای ناگفته‌ای را به ما نشان می‌دهد. در بین این کهکشان‌های بی‌شمار، شخصی بود که با قلبی پر از شجاعت و ذهنی پر از کنجکاوی، به سفری فراتر از زمین دست زد. او در کشتی فضایی‌اش، با سرعتی شگفت‌انگیز به سمت افق‌های دوردست حرکت می‌کرد؛ جایی که نورهای پرنور سیارات و جلوه‌های عجیب ستارگان، روح او را می‌نواخت. این سفر پرماجرا، نه تنها یک ماجراجویی علمی بلکه حکایتی از تلاش، امید و آرزوهای بی‌مرز بود. در دل سیارات رنگارنگ، با ابرهای زیبا و آسمان‌های بنفش، موجودات شگفت‌انگیزی زندگی می‌کردند که هر کدام داستانی نو را برای او آغاز می‌کردند. آنها به هم پیوند دوستی زدند و دست در دست هم، رازهای عالم هستی را جست‌وجو کردند. سفر در فضا، مانند عبور از جهانی پر از رمز و راز است؛ جایی که هر جرمی آسمانی، داستانی از زمان و مکان دارد. در سکوت سهمگین فضا، جایی که تنها صدای نفس‌های کشتی فضایی را می‌شود شنید، این مسافر خیال‌پرداز به عظمت خلقت ایمان آورد و فهمید که هر کدام از ما یک نقطه‌ی نورانی در این دنیای بزرگ هستیم. هر ستاره در این جهانی بی‌کران، همانند یک نور کوچک امید است که تاریکی‌های مجهول را روشن می‌کند. این نورها به ما یادآوری می‌کنند که باید همیشه در مسیر رشد و پیشرفت گام برداریم، حتی وقتی راه‌های پیش رویمان دشوار و ناشناس هستند. بی‌گمان، تلاش برای کشف ناشناخته‌ها معنا و هدف زندگی ما را معنا‌بخشیده و روح ما را به پرواز درمی‌آورد. در پایان سفرش، در بازگشت به زمین، این مسافر دانست که نه تنها فضا، بلکه درون هر فرد نیز جهانی گسترده و بی‌پایان وجود دارد؛ مکانی که انتظار کشف شدن دارد و تنها با جرات، صبر و دانش می‌توان به آن رسید. در حقیقت، فضا از آن رو پر رمز و راز است که همچون دل انسان، لایه‌های بی‌شماری دارد و هرچه کاوش می‌کنیم، بیشتر به عظمت هستی و خلقت خداوند پی می‌بریم. امید که ما نیز مانند این مسافر آسمانی، با شهامت و امید، زندگی خود را به سوی روشنایی پیش ببریم و در این مسیر، هرگز از رویاها و آرزوها دست نکشیم. همان‌طور که گفته‌اند: "دل‌هایی که به سوی آسمان‌ها پرواز می‌کنند، هرگز زمین را فراموش نمی‌کنند."
با موضوع: 🌼 دیدن مورچه‌ای که باری را می‌کشد 🌼 دیدن مورچه‌ای که باری بزرگ‌تر از خودش را به سختی می‌کشد، همواره برای من نمادی بی‌انتها از تلاش، صبر و اراده‌ی آهنین بوده است. این موجود کوچک و ضعیف ظاهراً، با پشتکاری ستودنی و عزمی راسخ، به مسیر خود ادامه می‌دهد و به ما نشان می‌دهد که اندازه جسم مهم نیست بلکه بزرگی دل و روح است که انسان را به پیش می‌برد. زندگی ما انسان‌ها نیز پراز چالش‌ها و سختی‌هایی است که گاهی مانند بار سنگین مورچه به نظر می‌رسد. اما اگر ما هم مانند آن مورچه، با شکیبایی و تلاش خستگی‌ناپذیر به مسیرمان ادامه دهیم، خواهیم توانست بر همه مشکلات فائق آییم و موفق شویم. این موجود ریزنقش به من درس بزرگی می‌دهد؛ اینکه هیچگاه نباید در برابر مشکلات تسلیم شد و همواره باید به توانایی‌های خود ایمان داشت. همانطور که امام علی (ع) می‌فرمایند: «همت بلند، نشانه‌ی قدرت انسان است.» مورچه نیز با قلبی بزرگ، بارهایی را حمل می‌کند که از توانش فراتر است ولی هیچگاه دست از حرکت برنمی‌دارد. در قرآن کریم آمده است: «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا» (با هر سختی آسانی است)؛ این آیه به ما امید می‌دهد که سختی‌ها پایدار نیستند و با تلاش، روزنه‌ی نور همیشه وجود دارد. هر بار که حرکت مورچه را نظاره می‌کنم، یاد می‌گیرم که حتی در کوچک‌ترین موجودات هم می‌توان عظمت و قدرت را دید. زندگی یعنی تلاش بی‌وقفه، حتی وقتی راه سخت و بارها سنگین باشد. مهم این است که امید از دست ندهیم و در مسیر هدف قدم برداریم. بنابراین، مورچه برای من تنها یک موجود کوچک نیست بلکه نمادی از استقامت، امید و تحقق رویاهاست. اگر ما هم با چنین اراده‌ای پیش برویم، هیچ چیزی توان متوقف کردن ما را ندارد. پس بیاییم از مورچه بیاموزیم که بزرگ بودن به اندازه جسم نیست، بلکه به عظمت دل و اراده آدمی است.
با موضوع: 🌼صدای لالایی مادر🌼 صدای لالایی مادر، همانند نسیمی نرم و دلنشین است که در شب‌های تار، دل خسته کودک را آرام می‌کند و آرامشی وصف‌ناپذیر به جان می‌نشاند. این صدا همچون پرنده‌ای کوچک در میان شاخه‌های درختان خیال، بال می‌گشاید و هر ترانه‌اش گل‌های عشق را در باغ وجود کودک می‌رویاند. لالایی مادر، نقاشی دلربایی است که با هر نت آن، رنگ‌های مهربانی و محبت بر پرده‌های شب کشیده می‌شود. این صدای گرم و مهربان، جان را در آغوشی از امید و آرامش می‌فشارد؛ گویی زمان در آن لحظه متوقف می‌شود و تمام جهان دست از همهمه برمی‌دارد تا فقط گوش جان به آن زمزمه‌های پر از شور و صفا بسپارد. مادر، با لالایی‌اش، گویی دارد پرنده‌های خیال کودک را به سوی سرزمین‌ رویاها پرواز می‌دهد؛ جایی که هیچ اندوهی راه ندارد و نور مهربانی تمام ظلمت‌ها را می‌زداید. لالایی مادر، همچون نغمه‌ای الهی بر گوش جان می‌نشیند و مانند چشمه‌ای زلال، اشتیاق به زندگی و آرامش را در دل کودک جاری می‌سازد. این صدا مانند بوسه‌ای است که مادر بر پیشانی فرزند می‌زند؛ بوسه‌ای از جنس مهربانی و عشق بی‌پایان، که هیچ زمان نمی‌تواند جایگزین آن شود. صدای لالایی، تصویر گرمای وجود مادر است، چون آفتاب نرم صبحگاهی که برگ‌های جوان را نوازش می‌دهد و به هر چیز زندگی می‌بخشد. این نغمه‌ها، قصه‌های شیرینی از مهربانی را بازگو می‌کنند، قصه‌هایی که کودک را به دنیایی از رویاها و خیال می‌برند، جایی که خیال‌های شیرین و لطیف در آغوش هم آرام می‌گیرند. بدون شک، صدای لالایی مادر همچون نسیمی است که روح کودک را نوازش می‌دهد و او را از دنیای خستگی و تنهایی دور می‌سازد. این لالایی‌ها پر از رازهای ناگفته‌ای هستند که تنها قلب مادر می‌داند و به زبان عشق بیان می‌کند. در لحظاتی که کودک در آغوش مادر با این نغمه‌ها آرام می‌گیرد، گویی جهان به یک گوشه پناه برده و سکوتی آرامش‌بخش را جشن می‌گیرد. صدای لالایی مادر، پل ارتباطی است میان دل کوچک کودک و عشق بی‌کران مادر؛ پلی که هیچ فاصله‌ای نمی‌تواند آن را شکسته و هیچ زمانی نمی‌تواند آن را محو کند. پس هر بار که صدای لالایی مادر به گوش می‌رسد، به یاد آوریم که این نغمه، صدا و زبان مهربانی ست که از عمیق‌ترین و پاک‌ترین لایه‌های وجود برخاسته است؛ صدایی که هرگز فراموش نمی‌شود و تا همیشه در قلب ما زنده می‌ماند. "مهربانی مادر همانند سایه‌ای است که تا همیشه همراه ماست، حتی در دورترین مسیرها."
با موضوع: 🌼مادر🌼 مادر، آن فرشته‌ی زمینی است که عشق را بی‌منت به قلب ما می‌ریزد و به زندگی‌مان معنا می‌بخشد. او همچون چراغی روشن در تاریکی‌های سختی و فشار، راه را به ما نشان می‌دهد و دل‌های خسته‌مان را با گرمای مهربانی‌اش آرام می‌کند. صدای او برای ما نغمه‌ای است که هیچگاه پژواکش در گوش جانمان فراموش نمی‌شود؛ چون قصیده‌ای عاشقانه که همیشه در ذهن و قلبمان طنین‌انداز است. مادر، سرچشمه‌ی آرامش و امید است. دستانش، پر از محبت و از جنس بخشش، همیشه به سوی ما دراز می‌شود تا هر زخمی را التیام بخشد و هر غمی را به شادی تبدیل کند. وجود مادر، همانند نسیم بهاری است که شکوفه‌های زندگی‌مان را نوازش می‌دهد و دنیایمان را پر از رنگ و زیبایی می‌سازد. هر لحظه کنار مادر بودن، احساس امنیتی عمیق در دل ایجاد می‌کند؛ امنیتی که هیچگاه با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست. محبت مادر نه فقط در کلام، بلکه در نگاه، لبخند و هر عمل او نهفته است. او معلم نخستین زندگی ماست که صداقت، صبر و عشق را به ما می‌آموزد. امام علی (ع) فرموده‌اند: «الجنة تحت أقدام الأمهات» یعنی بهشت زیر پای مادران است. این جمله عظیم نشان می‌دهد که احترام و محبت به مادر، کلید ورود به بهترین جایگاه‌ها در زندگی و آخرت است. در واقع، مادر پلی است که ما را به آرامش و خوشبختی واقعی متصل می‌کند. مادر، آن کسی است که در سخت‌ترین لحظات، کنارمان می‌ایستد و هرگز رهایمان نمی‌کند. او از خود گذشتگی می‌کند تا لبخند بر لبان ما بنشاند و دنیایمان را روشن سازد. وجودش مثل گلی است که در دل باغ زندگی شکفته و همیشه بوی محبت و مهربانی از آن به مشام می‌رسد. بی‌هیچ تردیدی، مادر بهترین هدیه‌ی خداوند است؛ گوهر ارزشمندی که باید همیشه به آن نگاه داشت و مراقبش بود. هرگاه به یاد محبت‌های بی‌پایان مادر می‌افتیم، درمی‌یابیم که عشق او مانند خورشید است؛ همیشگی، پاک و بی‌نهایت روشن. در پایان باید گفت که محبت مادر هیچگاه با هیچ واژه‌ای به طور کامل قابل بیان نیست، اما هرگاه از ته دل دوستش داشته باشیم، خود به یک شعر ناب و روح‌بخش تبدیل می‌شود که تا ابد در قلبمان خواهد ماند. مادر، بهترین معجزه‌ی زندگی است و همیشه باید قدرش را دانست.
با موضوع: 🌼تسبیح🌼 تسبیح، آن رشته‌ی کوچک و ساده اما پرمعنا که دست‌های انسان را به آسمان وصل می‌کند و دل را به آرامشی عمیق می‌رساند. هر دانه‌ی تسبیح نه فقط یک سنگ یا مهره است، بلکه نشانی از بندگی و یاد خداست که همچون پلکی آرام، دل را از دغدغه‌های دنیوی پاک می‌سازد. وقتی انگشتان بر دانه‌های تسبیح می‌لغزند، گویی هر خیال و نگرانی، یکی پس از دیگری از دل بیرون می‌رود و جای خود را به آرامش و صفا می‌دهد. تسبیح، ابزاری است برای تمرکز ذهن و روح، برای ورود به دنیایی از ایمان و ایثار. با هر ذکر و تکرار نام خداوند، نه تنها نزدیکی‌مان به خالق بیشتر می‌شود، بلکه قلبمان چون ظرفی پاک می‌شود و روحمان به نور ایمان روشن می‌گردد. این رشته‌ی مهره‌ها، نمادی است از پیوستگی میان انسان و پروردگار، پیوندی ناگسستنی که هرگز زوال نمی‌یابد. به راستی که تسبیح، معجونی است از صبر، امید و عشق الهی؛ همچون نوری که در دل تاریکی‌ها می‌درخشد و راه را نشان می‌دهد. نگاه به آن و نوای ذکرهای پی در پی، همچون جاری شدن آرام‌بخش چشمه‌ای است که جان را تازه می‌کند و فرد را به تفکر و ارتباط معنوی دعوت می‌نماید. امام صادق(ع) فرمود: «ذکر، قلب را نورانی می‌کند و زبان را شاداب.» تسبیح، وسیله‌ای برای این ذکر و یاد خداست؛ وسیله‌ای که ما را به درگاه رحمت و مهربانی الهی نزدیک‌تر می‌سازد. این ابزار ساده، اما ارزشمند، نشان می‌دهد که با یاد خداوند، می‌توان هر سختی را آسان کرد و هر غم را به شادی تبدیل نمود. تسبیح، نمادی از بندگی خالصانه و مداومت در یاد حق است. هر دانه‌اش که در دست می‌چرخد، تداعی‌گر لحظات آرامی است که با یاد خداوند و ذکر توأم شده است. این لحظات، ارزشمندترین زمان‌ها هستند که به انسان آرامش و اطمینان هدیه می‌دهند و باعث می‌شوند تا انسان از هیاهوی زندگی فاصله گیرد و به سرچشمه‌ی اصلی آرامش بازگردد. در پایان، باید گفت که تسبیح تنها یک وسیله نیست؛ بلکه نمادی است از پیوندی که بین زمین و آسمان برقرار می‌شود. پیوندی که آدمی را در برابر مشکلات بیمه می‌کند و به او قدرتی می‌بخشد که با ایمان و آرامش زندگی کند. تسبیح، یادآور عشق بی‌پایان خداوند به بندگانش است و معجزه‌ای است کوچک در دستان هر مؤمن که دل را به جایی آرام و امن می‌برد.