#انشا با موضوع: 🌼 دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو 🌼
از دور دستها صدای خشخش برگها به گوش میرسید. من، آهویی که کنار درختی کوچک ایستاده بودم، ناگهان حس کردم نگاه سنگینی به سمت من دوخته شده است. چشمانم را که باز کردم، یک شکارچی را دیدم که آرام و بیصدا به طرفم نزدیک میشد. قلب کوچکم تندتر زد و بدنم شروع به لرزیدن کرد. ترس و نگرانی تمام وجودم را پر کرد.
من آهو هستم، موجودی ظریف و آرام که در دل جنگل زندگی میکنم. زندگی من پر از زیباییهای طبیعت و آزادی بود، اما این لحظه، بدون شک، یکی از ترسناکترین لحظات عمرم بود. شکارچی با چشمانی خسته اما مصمم، قدمهایش را آهسته بر زمین میگذاشت تا صدای پاهایش مرا نترساند. از نگاهش فهمیدم که هدفش فقط شکار کردن است، بیآنکه به زندگی من یا احساساتم فکر کند.
دریچه نگاه من، چشمان پر از وحشت و اندوهی است که در لحظهای کوتاه، درک میکند چه آیندهای در انتظارش است. حس کردم که هیچ راه فراری ندارم، تنها امیدم به سرعت و دقت خودم بود. اما در اعماق وجودم، آرزو میکردم که انسانها بفهمند زندگی هر موجودی چقدر ارزشمند است و از طبیعت بهتر محافظت کنند.
وقتی که شکارچی نزدیکتر شد، من با تمام نیرویی که داشتم از جایم جهیدم و به دویدن پرداختم. صدای نفسهای تندش را پشت سرم شنیدم و فهمیدم که زندگیام در دستان خدا و تواناییهایم است. این تجربه به من آموخت که زندگی هر موجودی ارزشمند است و ما باید با مهربانی و احترام با همه موجودات زنده رفتار کنیم.
نتیجهگیری اینکه، دیدن یک شکارچی از نگاه یک آهو، داستان ترس، امید و زندگی است. این نگاه به ما یادآوری میکند که همه موجودات طبیعت دوست دارند آزاد و سالم زندگی کنند. ما انسانها باید بیشتر مراقب طبیعت و حیوانات باشیم و به جای شکار و آسیب، به حفاظت و عشق ورزیدن روی بیاوریم. زندگی همه موجودات به هم متصل است و با همیاری میتوانیم دنیایی زیباتر بسازیم.
#انشا با موضوع: 🌼 هوا بارانی بود، در پنجرهی اتاقم را باز کردم که... 🌼
هوا بارانی بود، صدای آرام بارش بر زمین و برگ درختان فضای اتاقم را پر کرده بود. تصمیم گرفتم پنجرهی اتاقم را باز کنم تا نسیم خنک و بوی دلچسب خاک نمزده را احساس کنم. همین که دستم را به سمت دستگیره بردم و پنجره را باز کردم، نسیمی لطیف وارد شد و همراه با خودش صدای باران را به همراه داشت. قطرههای ریز باران روی شیشهها میرقصیدند و صدای نرم و پیوستهی آنها، آرامشی را به دلم هدیه داد.
به نقاشی زیبا و زندهی طبیعت نگاه کردم؛ گلها که زیر باران به آرامی سر خم کرده بودند، درختان سبز و پر از زندگی، و پرندگان کوچکی که زیر شاخهها پناه گرفته بودند. این صحنههایی ساده اما پر از حس زندگی و تازگی بودند که به من یاد میدادند زندگی همیشه پر از زیبایی است، حتی در روزهای بارانی و ابری.
با هر قطره باران، خاطرات طلایی کودکیام زنده میشد؛ روزهایی که با کفشهای خیس میدویدم و از هر قطره باران لذت میبردم. اما حالا به عمق و معنی باران بیشتر فکر میکنم؛ میدانم باران فقط نم نیست، بلکه پاککننده، تازهکننده و مایهی رشد و زندگی است. باران مانند سختیهای زندگی است؛ شاید گاهی سخت بیاید، اما پس از آن روزهای روشن و زیبا خواهند آمد.
این لحظه کنار پنجره، به من یاد داد که باید ناملایمات را با صبر و امید تحمل کنم و باور داشته باشم که هر سختی، فرصتی برای رشد و بهتر شدن است. تصمیم گرفتم پنجره را باز بگذارم و بگذارم نسیم و باران، روح و جانم را تازه کنند و به زندگیام طراوت ببخشند.
باران همچون قطعهای از زندگی است که به من میآموزد زیبا بودن در سادهترین چیزهاست؛ فقط کافی است بخواهیم ببینیم و حس کنیم. با دل پر از امید، به آسمان ابری نگاه کردم و مطمئن شدم که هر باران پایانی دارد و بعد از آن خورشید دوباره میدرخشد. زندگی هم همین است؛ پس باید در کنار سختیها، به بهار دلهای خودمان چشم بدوزیم.
#انشا با موضوع: 🌼 دوست دارید جای کدام شخصیت ادبی یا تاریخی ایران عزیزمان باشید؟ چرا؟ درباره گردآفرید 🌼
سلام به همه اعضای عزیز کانال انشا و نگارش! 🌟
لینک زیر مکانی هست برای سوالات و نظرات شما 🌸
https://daigo.ir/secret/51492745652
#انشا با موضوع: 🌼 زمستان 🌼
زمستان فصلی است که همه چیز را به رنگ سفید و سکوت درمیآورد. وقتی برگهای سبز پاییز زمین را ترک میکنند و باران سرد جای خود را به برفهای نرم و سفید میدهد، حس خاصی در هوا پخش میشود؛ حسی از آرامش و تازگی. زمستان فصل سردی است که شاید در ظاهر فقط سرمایش به چشم بیاید، اما در دل خود گرمای خاصی دارد که با بودن کنار خانواده و عزیزان حس میشود.
هوای زمستانی گاهی با سرمای سختش آدم را به فکر فرو میبرد و دل را میآزارد، اما همین سرما باعث میشود بیشتر قدر لحظات گرم و صمیمی را بدانیم. صدای برخورد دانههای برف به زمین، تصویر درختان که پوشیده از برف هستند و شبهایی که زودتر فرا میرسند، همه یادآور فصل خاص و متفاوتی از سال است. زمستان به ما میآموزد تحمل کنیم سرما و سختی را و امیدوار باشیم به آمدن دوباره نور و گرما.
در زمستان، لباسهای گرم و ضخیم دوست ما میشوند و چای داغ در دستهای سردمان آرامش میآورد. گاهی نشستن کنار شومینه، با کتابی در دست، بهترین لحظههای این فصل را میسازد. این فصل به ما یادآوری میکند که زندگی هم مثل طبیعت فصلهای مختلفی دارد؛ گاهی سرد و سخت، گاهی گرم و خوشایند. ما باید مانند زمستان صبور و مقاوم باشیم تا بهار زندگی ما فرا برسد.
زمستان فرصتی است برای به یاد آوردن زیباییهای ساده و کوچک زندگی؛ یک لبخند، دستگرمی، یا حتی یک لحظه آرامش در روزهای شلوغ و سرد. این فصل از راه رسیدن پایان سال و شروعی دوباره خبر میدهد و به ما انگیزه میدهد که با قدرت به استقبال روزهای روشنتر برویم. زمستان، با تمام سردیاش، نمادی از امید و تداوم زندگی است.
#انشا با موضوع: 🌼 شب یلدا 🌼
شب یلدا، بلندترین شب سال، لحظهای است که همه دور هم جمع میشوند تا با گرمای محبت، سرمای زمستان را از دلها دور کنند. این شب پر از خاطرهها و لبخندهایی است که نسلها را به هم پیوند میدهد و نشان میدهد که هرچقدر هم شب تاریک و بلند باشد، با کنار هم بودن، میتوان آن را روشن کرد. در شب یلدا، سفرهها پر از رنگها و طعمهاست؛ هندوانهی خوشرنگ، انار قرمز و شیرینیهای سنتی مثل نمادی از زندگی و امید.
این شب به ما یادآوری میکند که زندگی همیشه هم تاریک نیست، بلکه روشنایی در کنار هم بودن معنا پیدا میکند. وقتی بزرگترها قصههای قدیمی تعریف میکنند و بچهها با هیجان گوش میدهند، عشق و صمیمیت در هوا موج میزند. در این شب همه ناراحتیها و نگرانیها به کنار میرود و شادی جای آنها را میگیرد. یلدا به ما یاد میدهد که خانواده مهمترین سرمایه زندگی است و هیچ چیز مهمتر از لحظههایی که با عزیزان میگذاریم نیست.
ممکن است هوا سرد باشد اما قلبها گرم است و صدای خندهها مثل آتش گرمابخش این شبهای سرد زمستانی است. شاید شب بلند باشد اما وقتی دلها به هم نزدیک است، زمان سریع میگذرد و نور امید در دلها میتابد. شب یلدا پیاماش این است که حتی در سختترین زمانها هم میتوانیم با دوستی و مهربانی پیروزی را به دست آوریم.
وقتی زیباییهای ساده شب یلدا را میبینم، یاد ضربالمثل معروف میافتم که میگوید: «هر که با ماست، درشب یلدا با ماست.» این حرف یعنی در زندگی، همراهی و وفاداری بهترین گرماست. شب یلدا فرصتی است برای یادآوری حضور عزیزان و قدر دانی از آنها. این شب به ما میآموزد که امید را حتی در تاریکترین لحظهها نگه داریم و باور کنیم که همیشه خورشید بعد از شب طلوع میکند.
#انشا با موضوع: 🌼 شب یلدا 🌼
شب یلدا بلندترین شب سال است که ما ایرانیها با شور و شوق خاصی آن را جشن میگیریم. این شب برای من همیشه یادآور دورهمیهای گرم خانوادگی است که در سرمای زمستان، دلها را به هم نزدیک میکند. کنار هم نشستن پای سفرهای رنگارنگ با میوههای خوشمزه مثل هندوانه و انار، حس خاصی به این شب میدهد که هیچ وقت فراموش نمیشود.
صدای خندهها، صحبتهای گرم و قصههای بزرگترها، همه با هم ترکیبی میشوند که شب را روشن و پر از شادی میکند. با اینکه هوا سرد است، اما در دلهایمان گرمای عشق و محبت جاری است. شب یلدا به من یاد میدهد که هرچقدر دنیا تاریک و بلند باشد، با حضور و محبت عزیزان میتوان دلها را گرم و روشن کرد.
همچنین در این شب به یاد آیهای از قرآن میافتم که میفرماید: «وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً» (سوره فرقان، آیه ۶۲)؛ یعنی خداوند شب و روز را نشانههایی برای ما قرار داده است، شب را تاریک و روز را روشن تا یاد بگیریم که بعد از هر سختی، نوری هست. شب یلدا با طولانی بودنش به ما میآموزد که هرگز نباید ناامید باشیم، چون بعد از شب تاریک، حتما روز روشن میآید.
برای من شب یلدا یعنی فرصت بودن با خانواده، لبخند زدن به هم و ساختن خاطراتی که تا سالها در دل میماند. در این شب میفهمم که زندگی ارزشمندترین چیزی است که داریم و باید قدر لحظههای ساده و پر از عشق را بدانیم. امیدوارم همیشه فرصت باشد که کنار هم باشیم، چون هیچ گرمایی مثل گرمای دل خانواده نیست.
#انشا با موضوع: 🌼 شب یلدا 🌼
امشب، شب یلدا بود و همه خانواده ما دور هم جمع شده بودند. از صبح که باران آرام شروع به باریدن کرده بود، مادربزرگ داشت آش نذری میپخت و خانه را پر از بوی خوش کرده بود. من و خواهرم با هیجان منتظر بودیم تا شب برسد و کنار سفره رنگارنگ یلدا بنشینیم.
وقتی شب شد، پنجرهها را بستند و چراغهای کمنور را روشن کردند. سفرهای پر از هندوانههای قرمز و انارهای پر دانه، آجیل و شیرینی جلوی همه پهن شده بود. پدر دست مرا گرفت و گفت: «حالا وقت قصهگویی است.» مادربزرگ شروع کرد به تعریف کردن خاطرات دوران جوانیاش؛ خاطراتی که پر از مهربانی و تلاش بود.
محیط گرم خانه با صدای خنده و شادی پر شده بود، طوری که سرمای بیرون اصلاً حس نمیشد. فکر میکردم چقدر این جمع، خوشبخت است که با هم این لحظات را دارد. یاد آیهای از قرآن افتادم که مادرم همیشه میخواند: «وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ...» یعنی خداوند شب و روز را برای ما نشانه گذاشته، و همانطور که بعد از شب طولانی روز روشن میآید، در زندگیمان هم بعد از سختیها روزهای خوش میآید.
در آن لحظات فهمیدم مثل همان شب تاریک یلدا، زندگی گاهی سختی دارد، اما با بودن خانواده و محبت، همه چیز روشن میشود. لبخند و دلگرمی در کنار هم بودن، بزرگترین نعمت است. شب یلدا برای من فقط یک جشن نیست، بلکه فرصتی است تا بفهمم عشق و مهربانی چطور میتواند سردیها را از دلها بیرون کند.
وقتی به ساعت نگاه کردم، دیدم ساعتها سپری شده، ولی دلهایمان هنوز گرم و روشن بود. آن شب مثل یک داستان واقعی از محبت و امید بود که همیشه در یادم میماند. شب یلدا به من یاد داد در تاریکترین لحظهها هم میتوان به روشنایی ایمان داشت، فقط باید کنار کسانی باشی که دوستشان داری.
#انشا با موضوع: شب یلدا
---
شب یلدا:
بلندترین شب سال در تقویم خورشیدی، معمولاً ۳۰ یا ۳۱ آذر، که در ایران و برخی کشورهای دیگر جشن گرفته میشود.
یلدا:
واژهای به معنی «زایش» یا «تولد» که اشاره به تولد دوباره خورشید و بلند شدن روزها پس از این شب دارد.
سفره یلدا:
میز یا زمین پهنشده که روی آن خوراکیهای مخصوص شب یلدا مثل هندوانه، انار، خشکبار و شیرینی چیده میشود.
هندوانه:
میوهای شیرین و پرآب که نماد سلامتی و تندرستی در شب یلدا است.
انار:
میوهای پر از دانههای قرمز رنگ که نماد برکت، شادی و زندگی است و در سفره یلدا جایگاه ویژهای دارد.
آجیل:
مخلوطی از مغزها و خشکبار که معمولاً در شب یلدا مصرف میشود.
قصهگویی:
فعالیتی که در شب یلدا معمول است و بزرگترها داستانها، خاطرات یا اشعار قدیمی را برای بچهها تعریف میکنند.
بزم:
جمع و دورهمی که به منظور شادی و جشن برقرار میشود.
سور (جشن):
مراسم شاد و جشنگونه که در شب یلدا برگزار میشود.
سرما:
متقابل گرما که در شب یلدا به دلیل فصل زمستان وجود دارد و با گرمای دورهمیها مقابله میشود.
مهربانی:
حس و رفتاری که در شب یلدا بین اعضای خانواده و دوستان دیده میشود و گرمای خاصی به فضا میبخشد.
---
#انشا با موضوع: 🌼 علت به وجود آمدن یلدا 🌼
شب یلدا، شبی که نشاندهنده بلندترین شب سال است، یکی از قدیمیترین جشنهای ما ایرانیها به حساب میآید و علت به وجود آمدنش پیوندی عمیق با طبیعت و تغییرات فصلی دارد. در زمانهای گذشته، مردم به خوبی متوجه شده بودند که زمین در مسیر حرکتش به دور خورشید، روزها و شبها طولهای مختلفی دارند. شب یلدا زمانی است که تاریکی بر زمین چیره میشود و شبها بلندتر از روزها میشوند.
این طولانی شدن شب باعث شد که انسانها به اهمیت نور خورشید پی ببرند؛ نوری که گرما و زندگی را به زمین بازمیگرداند. به همین دلیل، از هزاران سال پیش، مردم شب یلدا را به عنوان جشنی برای تقدیر از خورشید و تولد دوبارهی آن برگزار کردند. آنها باور داشتند که پس از این شب، روزها روبه بلند شدن و روشنایی افزوده شدن میرود و زندگی دوباره جان میگیرد.
همچنین، شب یلدا فرصتی بود تا خانوادهها دور هم جمع شوند، از دل سرد زمستان گرمای دوستی و محبت بسازند. این شب سرشار از شادی، خوراکیهای رنگارنگ و قصهگویی بود. همه اینها باعث تقویت روحیه آدمها برای مقابله با سختیهای فصل سرد میشد.
در این میان، آیهای از قرآن به یادم میآید که میگوید: «وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ...»؛ خداوند شب و روز را دو نشانه قرار داده است که یکی تاریک و دیگری روشن است تا ما بفهمیم همیشه تعادل و امید در زندگی وجود دارد. این تعبیر زیبا به ما میآموزد که شب یلدا هم در نهایت نوید بخش شروعی جدید و روشنایی است.
بنابراین علت به وجود آمدن یلدا، نه فقط یک پدیده نجومی، بلکه فرصتی است برای یادآوری اهمیت چرخه زندگی و گرمای پیوندهای انسانی. این مراسم به ما میآموزد که حتی در تاریکترین لحظات نیز نور امید وجود دارد و با هم بودن، بهترین پرتو روشنایی در دلهای ماست.
#انشا با موضوع: 🌼 روز معلم 🌼
روز معلم یکی از روزهای خاص و باارزش است که هر ساله آن را جشن میگیریم تا قدردان زحمتها و تلاشهای معلمان عزیزمان باشیم. معلم کسی است که فقط درس نمیدهد، بلکه دلها را روشن میکند و راه زندگی را به ما نشان میدهد. بدون معلم، یادگیری و پیشرفت ممکن نیست و نمیتوانیم به آرزوهایمان برسیم.
معلمان مثل چراغی هستند که در تاریکی دانش را روشن میکنند. آنها صبورانه با ما کار میکنند، اشتباههایمان را اصلاح میکنند و همیشه برایمان وقت میگذارند. من همیشه به یاد دارم وقتی یه سوال سخت داشتم، معلمم با مهربانی و دلسوزی آن را برایم توضیح میداد تا قشنگ یاد بگیرم.
روز معلم به ما یادآوری میکند که باید احترام و محبت ویژهای به کسانی داشته باشیم که برای آینده ما زحمت میکشند. معلمها بدون توقع، با عشق و دلسوزی کار میکنند و این نشان میدهد که شغل معلمی چقدر ارزشمند است. گاهی فکر میکنم معلمها فرشتههایی هستند که با آموزههایشان دنیا را جای بهتری میکنند.
امیدوارم همیشه بتوانم قدردان تلاشهای معلمانم باشم و یاد بگیرم چگونه مثل آنها مهربان و صبور باشم. روز معلم فقط یک روز نیست، بلکه فرصت به یاد آوردن اهمیت کسانی است که با دلسوزی و عشق به ما کمک میکنند تا فردای بهتری بسازیم. برای همه معلمان عزیز، بهترینها را آرزو دارم و از دور برایشان دعا میکنم.
📪 پیام جدید
سلام عزیزم ممنون از کانالت من هر موضو عی میخام شما برایم میفرستید واقعا متن های قشنگی میزارید🥰💖
#دایگو