#انشا با موضوع: شب یلدا
---
شب یلدا:
بلندترین شب سال در تقویم خورشیدی، معمولاً ۳۰ یا ۳۱ آذر، که در ایران و برخی کشورهای دیگر جشن گرفته میشود.
یلدا:
واژهای به معنی «زایش» یا «تولد» که اشاره به تولد دوباره خورشید و بلند شدن روزها پس از این شب دارد.
سفره یلدا:
میز یا زمین پهنشده که روی آن خوراکیهای مخصوص شب یلدا مثل هندوانه، انار، خشکبار و شیرینی چیده میشود.
هندوانه:
میوهای شیرین و پرآب که نماد سلامتی و تندرستی در شب یلدا است.
انار:
میوهای پر از دانههای قرمز رنگ که نماد برکت، شادی و زندگی است و در سفره یلدا جایگاه ویژهای دارد.
آجیل:
مخلوطی از مغزها و خشکبار که معمولاً در شب یلدا مصرف میشود.
قصهگویی:
فعالیتی که در شب یلدا معمول است و بزرگترها داستانها، خاطرات یا اشعار قدیمی را برای بچهها تعریف میکنند.
بزم:
جمع و دورهمی که به منظور شادی و جشن برقرار میشود.
سور (جشن):
مراسم شاد و جشنگونه که در شب یلدا برگزار میشود.
سرما:
متقابل گرما که در شب یلدا به دلیل فصل زمستان وجود دارد و با گرمای دورهمیها مقابله میشود.
مهربانی:
حس و رفتاری که در شب یلدا بین اعضای خانواده و دوستان دیده میشود و گرمای خاصی به فضا میبخشد.
---
#انشا با موضوع: 🌼 علت به وجود آمدن یلدا 🌼
شب یلدا، شبی که نشاندهنده بلندترین شب سال است، یکی از قدیمیترین جشنهای ما ایرانیها به حساب میآید و علت به وجود آمدنش پیوندی عمیق با طبیعت و تغییرات فصلی دارد. در زمانهای گذشته، مردم به خوبی متوجه شده بودند که زمین در مسیر حرکتش به دور خورشید، روزها و شبها طولهای مختلفی دارند. شب یلدا زمانی است که تاریکی بر زمین چیره میشود و شبها بلندتر از روزها میشوند.
این طولانی شدن شب باعث شد که انسانها به اهمیت نور خورشید پی ببرند؛ نوری که گرما و زندگی را به زمین بازمیگرداند. به همین دلیل، از هزاران سال پیش، مردم شب یلدا را به عنوان جشنی برای تقدیر از خورشید و تولد دوبارهی آن برگزار کردند. آنها باور داشتند که پس از این شب، روزها روبه بلند شدن و روشنایی افزوده شدن میرود و زندگی دوباره جان میگیرد.
همچنین، شب یلدا فرصتی بود تا خانوادهها دور هم جمع شوند، از دل سرد زمستان گرمای دوستی و محبت بسازند. این شب سرشار از شادی، خوراکیهای رنگارنگ و قصهگویی بود. همه اینها باعث تقویت روحیه آدمها برای مقابله با سختیهای فصل سرد میشد.
در این میان، آیهای از قرآن به یادم میآید که میگوید: «وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ...»؛ خداوند شب و روز را دو نشانه قرار داده است که یکی تاریک و دیگری روشن است تا ما بفهمیم همیشه تعادل و امید در زندگی وجود دارد. این تعبیر زیبا به ما میآموزد که شب یلدا هم در نهایت نوید بخش شروعی جدید و روشنایی است.
بنابراین علت به وجود آمدن یلدا، نه فقط یک پدیده نجومی، بلکه فرصتی است برای یادآوری اهمیت چرخه زندگی و گرمای پیوندهای انسانی. این مراسم به ما میآموزد که حتی در تاریکترین لحظات نیز نور امید وجود دارد و با هم بودن، بهترین پرتو روشنایی در دلهای ماست.
#انشا با موضوع: 🌼 روز معلم 🌼
روز معلم یکی از روزهای خاص و باارزش است که هر ساله آن را جشن میگیریم تا قدردان زحمتها و تلاشهای معلمان عزیزمان باشیم. معلم کسی است که فقط درس نمیدهد، بلکه دلها را روشن میکند و راه زندگی را به ما نشان میدهد. بدون معلم، یادگیری و پیشرفت ممکن نیست و نمیتوانیم به آرزوهایمان برسیم.
معلمان مثل چراغی هستند که در تاریکی دانش را روشن میکنند. آنها صبورانه با ما کار میکنند، اشتباههایمان را اصلاح میکنند و همیشه برایمان وقت میگذارند. من همیشه به یاد دارم وقتی یه سوال سخت داشتم، معلمم با مهربانی و دلسوزی آن را برایم توضیح میداد تا قشنگ یاد بگیرم.
روز معلم به ما یادآوری میکند که باید احترام و محبت ویژهای به کسانی داشته باشیم که برای آینده ما زحمت میکشند. معلمها بدون توقع، با عشق و دلسوزی کار میکنند و این نشان میدهد که شغل معلمی چقدر ارزشمند است. گاهی فکر میکنم معلمها فرشتههایی هستند که با آموزههایشان دنیا را جای بهتری میکنند.
امیدوارم همیشه بتوانم قدردان تلاشهای معلمانم باشم و یاد بگیرم چگونه مثل آنها مهربان و صبور باشم. روز معلم فقط یک روز نیست، بلکه فرصت به یاد آوردن اهمیت کسانی است که با دلسوزی و عشق به ما کمک میکنند تا فردای بهتری بسازیم. برای همه معلمان عزیز، بهترینها را آرزو دارم و از دور برایشان دعا میکنم.
📪 پیام جدید
سلام عزیزم ممنون از کانالت من هر موضو عی میخام شما برایم میفرستید واقعا متن های قشنگی میزارید🥰💖
#دایگو
📪 پیام جدید
سلام وقت بخیر
ببخشید انشا درمورد چهار فصل باهم میخواستم
که به صورت داستانی باشه
ممنون میشم اگه داخل کانال بفرستید
با تشکر
#دایگو
سلام به همه اعضای عزیز کانال انشا و نگارش! 🌟
لینک زیر مکانی هست برای سوالات و نظرات شما 🌸
https://daigo.ir/secret/51492745652
#انشا با موضوع: 🌼 داستان چهار فصل 🌼
روزی روزگاری، در سرزمینی زیبا و پر از رنگ و بو، چهار فصل زندگی میکردند که هر کدام قصهای مخصوص خود داشتند. آنها دوستهای خوبی بودند و هرکدام با ویژگیهای خاص خود، دنیایی متفاوت میآفریدند.
اول از همه، بهار پا به ماجرا گذاشت. او با لباسی سبز و پر از گل، میآمد و زمین خوابیده را بیدار میکرد. پرندگان با آواز زیبا میخواندند و درختها شکوفه میزدند. بهار گفت: «من شروع زندگی و تازگیام، وقتی همه چیز دوباره زنده میشود.» من همیشه دوست داشتم وقتی بهار میرسد، جستجوگر باشم و به امید روزهای گرمتر بنگرم.
بعد از بهار، تابستان با گرمای شیرینش آمد. تابستان مثل برادر بزرگتر بود که همه را به بازی و خوشحالی دعوت میکرد. خورشید تابان میتابید و صدای خنده بچهها در کوچهها پیچیده بود. تابستان گفت: «من روزهای طولانی دارم و زمان تفریح بیپایان!» من یاد گرفتم در تابستان قدر لحظهها را بیشتر بدانم و با دوستانم خاطرات خوب بسازم.
پاییز، با لباس رنگارنگ و برگهای زرد و نارنجی وارد شد. پاییز خیلی لطیف و آرام بود و با خود پیام تغییر و آمادگی برای فصل سرد را آورد. او گفت: «من فصل فکر کردن و جمعآوری هستم. برگها میریزند تا زمین را برای خواب زمستانی آماده کنند.» پاییز به من یاد داد که همه چیز در زندگی دائمی نیست و باید در تغییرها زیبایی را دید.
در نهایت زمستان با برفهای سفید و هوای سرد آمد. گاهی سرد و سخت بود، اما در دل آن گرما و مهربانی نیز وجود داشت. زمستان گفت: «من زمان استراحت و آرامش هستم. بعد از من، دوباره بهار میآید و زندگی شروع میشود.» من فهمیدم که بعد از سختیها همیشه فرصتی دوباره هست و باید صبور بود.
چهار فصل به هم کمک میکنند تا زندگی زمین زیبا و کامل باشد. هر فصل داستان خودش را دارد، اما همه میدانند که کنار هم میتوانند بهترین نتیجه را بسازند. من دوست دارم همیشه به این داستان فکر کنم و از هر فصل درسهای خاصش را یاد بگیرم.
📪 پیام جدید
سلام وقت بخیر انشا درمورد حیاط مدرسه میخواستم با مقدمه ، بخش میانی و بخش پایانی
انشا هم بیشتر درمورد توصیف مدرسه باشه مثلا مدرسه ما کلاس دارد درخت دارد به این شکل
با تشکر فراوان 🌹🌹❤️🥰🥰
#دایگو
#انشا با موضوع: 🌼 حیاط مدرسه 🌼
حیاط مدرسه جایی است که هر روز صبح با شور و هیجان وارد آن میشوم. این فضا مثل قلب مدرسه است که همه دانشآموزان را به هم وصل میکند و محیطی گرم و صمیمی برای بازی، یادگیری و دوستیها فراهم میآورد.
حیاط مدرسه ما بسیار زیبا و دلانگیز است. در مرکز آن چند درخت بلند کاج وجود دارد که سایه خنکی ایجاد میکنند و در فصل بهار و تابستان، پرندگان زیادی در شاخههایشان آواز میخوانند. اطراف حیاط، گلهای رنگارنگ کاشته شده که فضای مدرسه را شاد و پر نشاط کردهاند. زمین حیاط ما وسیع است و بچهها در زمان استراحت فوتبال و بازیهای گروهی انجام میدهند. این جا پر از صدای خنده و شادی است. همچنین چند نیمکت چوبی در کنار درختان گذاشتهاند که معلمان و دانشآموزان بتوانند در آن بنشینند و با هم صحبت کنند.
در کنار حیاط، کلاسهای مدرسه با دیوارهای روشن و پنجرههای بزرگ قرار دارند. هر کلاس پر از نور و انرژی است و معلمان مهربان و دلسوز در آن آموزش میدهند. وقتی از پنجرهها نگاه میکنم، حس آرامش و راحتی را در فضای مدرسه میبینم که برای ما یادگیری را لذتبخش میکند.
حیاط مدرسه برای من فقط یک فضای باز نیست، بلکه جایی است که دوستیها شکل میگیرند و خاطرات خوش ساخته میشود. این مکان یادآور لحظات پر از شادی، بازی و درس خواندن است. من همیشه دوست دارم زمان بیشتری را در حیاط مدرسه سپری کنم و از هوای تازه و طبیعت زیبای آن لذت ببرم.
در پایان، میتوان گفت که حیاط مدرسه، قلب مدرسه است که با درختان سبز، گلهای رنگارنگ و صدای بچهها زندگی میکند و نقشی مهم در ساخته شدن روزهای خوب دانشآموزان دارد. من به داشتن چنین حیاطی در مدرسهام افتخار میکنم و امیدوارم همهی مدارس چنین محیطی زیبا و دوستداشتنی داشته باشند.
📪 پیام جدید
سلام وقت بخیر
انشا درمورد فصل بهار میخواستم
که بیشتر جان بخشی به اشیاء داشته باشد
با تشکر 🌹🌹☺️
#دایگو
#انشا با موضوع: 🌼 فصل بهار 🌼
بهار، فصلی است که زندگی دوباره به همه چیز میبخشد و همهی اشیاء پیرامونمان را جانی تازه میدهد. وقتی بهار میرسد، انگار زمین از خواب طولانیش بیدار میشود و با لباسی سبز و پرگل، خود را به نمایش میگذارد.
در بهار، درختان بلند قد نیمهخوابیده، با نسیم ملایم شروع به جوانه زدن میکنند و شاخههایشان را به آسمان میکشند. برگها یکی یکی از خواب زمستانی بیدار میشوند و با رقصی نرم و آرام، خود را نشان میدهند. گلهای کوچک و بزرگ که همگی با طراوت و رنگهای متنوع در کنار هم جمع شدهاند، سرشار از جلوه و زندگیاند. گویی هر گل، زبانی از مهربانی و شادی سخن میگوید.
در این فصل جادویی، آب رودخانهها به آرامی میخروشد و با شور و شادی به مسیر خود ادامه میدهد. قطرات باران به آرامی از آسمان میریزند و زمین را نوازش میکنند، انگار که میخواهند به گیاهان بگویند: «زندگی زیباست، به من نگاه کن و شاد باش!»
باد بهاری، نرم و ملایم، مثل یک نوازنده ماهر برگها را توی دست میگیرد و با آنها میرقصد. او پیامآور تازگی و طراوت است و هر گوشهای را با بوی خوش خود پر میکند. حتی سنگها و خاکی که زیر پا داریم، انگار با بوسههای بهار زندهتر و گرمتر شدهاند.
بهار فقط یک فصل نیست؛ بهار یک معجزه است. معجزهای که به همه چیز جان و حرکت میدهد و دل آدمی را پر از امید میکند. من عاشق بهارم، چون هر بار که بهار میآید، زندگی دوباره نو میشود و زمین با همهی زیباییاش ما را به خود دعوت میکند تا بیشتر و بهتر زندگی کنیم.