eitaa logo
حطهـ .
70 دنبال‌کننده
21 عکس
2 ویدیو
0 فایل
من خداوندِ بیستون بودم ؛ تو به فکر کدام فرهادی ؟! . بوسیدنی تر از قلمُ متنُ حرف دل سراغ ندارم عزیزم ! . قبل از تمنّای وصال ، صبر بایدت : )) . [ متن ها برگرفته از جوارح ِ صغیرِ بنده است ؛ با کپی ، زخمی‌ـیم نکن ] . https://daigo.ir/secret/2467004372
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید میتوانستی عزیز باشی ، اقِلِّکَنْ برای من ؛ برای کسی که شاید بودُ نبودِ دیگران برایش مهم نیست ، کسی که می‌تواند تا خرتلاق پیرِ چیزی شده باشد ، تا همان خرتلاق شاید دلتنگ شده باشد. اما نه خَمی به ابرو بیاورد و نه خُمی در دست بگیرد. جنابِ دور شده‌ای که فاصله‌ات را بهانه‌ی دست تقدیر و سرنوشت کردم و نبودنت عادی نمیشود ؛ شاید تو سِرِ نهانِ لبخند و حسِ خوب منی. اما لطفی بکن و بیش از این تغییر نکن.
نوشته حقیر میشد اگه ضمیمه اش شعری نمیومد ؛ "چون قلم بر سرِ غمنامه‌ی هجران آید دل به جان، آه به لب، اشک به مژگان آید"
4_6046275464035567312.mp3
7.96M
برایی تویی که فکر می‌کنی و خیآل آزارت میدهد !
حسرت آهی است بر دل. آهی برایِ همه‌ی نشدن ها. همه‌ی ندیدن ها و همه‌ی نرفتن هایِ حقیری که گلوگاه آدم رو خورد میکنن. خورد کردن با بغضی که فقط میشه به کنج ِ تنهایی اندک پناهی برد. پناه بردن هایِ عجیب و جدید. حسرتی که تبدیل میشه به بغضِ گلو ، آتش ِ درد در استخوان و نهایتاً مشتی فکر و خیال که به قولِ آقای معاذی ؛ "آه از این غربت نزدیک و از آن حسرت دور... "
جنابِ عزیزی که قلبِ بچه های مشهد شدید ! "هست بیش از طاقتِ من بارِ اندوهِ فراق بیش ازین طاقت ندارم گفته‌ام صد بار بیش" اما ادب حکم نمیکنه اینطوری بیان کردن ، دور شما بگردم که ؛ "میلِ من سوی وصال و قصدِ او سوی فراق ترك کام خود گرفتم ، تا برآید کام دوست... "
جان بر لب رسید و تنم به تابوت برخیز بیا ! شاید به نمازم برسی ..
؛
شاید بغلُ شاید هم اندك خوابی ؛ چه بگویم ؟ فعلاً که هیچ عزیزم ، کمی قهوه بده.
سر فصل ؟ ـ چون جزئیات مهم است - اتاق بهم ریخته , مثل ذهنم. فیلم ِ حرم با پراکندگی اشعه‌ی های چراغ ها, درست همانطوری که با چشم های اشکی می‌دیدم. و کافه ؟ پخش شدنِ آهنگ ِ مهیار و تیرِ خلاص !
آدمی را ؛ قضاوت بیجا , تهمت , رفتار , نگاه , برخورد , دخالت هایش از چشم می‌اندازد. نه ظاهری که اینقدر بهش می‌رسی !
؛
p1XTuuXmlaLhG879LaveuM5hJmj3k5-metaQW1pciBUYWxhIEpvcmFuIC0gU2FsYW0gRW1hbSBSZXphLm1wMw==-.mp3
3.72M
و سهم ما را هم میدهد ؛ من خواب دیده ام ..
این جنازه‌ی پهن شده‌ی اعصاب را هر دقیقه تشریح نکن. بگذار سر بسته بماند ؛ بگذار اتفاقات سر بسته بماند که این همه تشریحِ مکرر ، آسیب و درد است. آسیب و درد بر پیکرِ نیمه جان سرباز مجروحِ جنگ های تك نفره ! دوست دارم بپرسم با هر بار تشریح ، چیزی به جز غم ، نصیبت می‌شود ؟ تو شاید غم ببینی عزیزم. اما من نه. من در این گوشه‌ زجر میکشم. نه اینکه درد ببینم !
؛
- یکم منطقی باش. + پس احساسات چی ؟ - قابل ستایش نیستن. + مطمئنی ؟ ـ اره ، دیگه تکرارش نکن.