امشب شهادت نامهی 🕊
عشاق امضا می شود... 💌
اسیر تو شدن
خوب است...
اسیر شهید شدن را میگویم...
خوبی اش به
این است که از اسارت_دنیا
آزاد میشوی...
برای اینکه بتوانیم دل را از علاقه به خدا پر کنیم
اول باید دل را از علاقه به خیلی چیزا خالی کنیم.
دل کندن از دنیا سخت است،
ولی پس از آن دل بستن به خدا خیلی آسان است...
تا دل بریدن از دنیا را شروع کنی ؛
خدا هم دلبری را آغاز می کند ...
#استادپناهیان 🌱
#شهیــدانہ☘
گفت: اسكله چه خبر؟ گفتم: «منتظر شماست كه برويد شهيد شويد.» خنديد ، چند قدم جلو رفت، برگشت نگاهي كرد و دوباره رفت. جسدش را كه آوردند گريه ام گرفت. گفتم : من شوخي كردم.» تو چرا شهيد شدي💔
هر شهیدی که سر مزارش طلبیده بشی
یک پیام خصوصی داره برات فقط باید
خیلی حواست جمع باشه .
زندگی نامه هر کسی رو که ببینی خالی از
مشکل و امتحان نیست باید اینجا توکلتو از دست
ندی وقوی باشی وصبور خدا که نمیخواد مارو که
ناراحت کنه این امتحانا یا از کارای اشتباهی که انجام
میدم و توبه نمیکنیم یا برای اینکه به خدا برسیم و رشد کنیم
همیشه حاج آقا پناهیان میگن گناه چیزی که به خودمون ضرر
میزنه اگر بخواهیم وتلاش بکنیم بهبخدا برسیم
تلاشتمونو بی اجر نمیزاره
نور هدایت تو دل روشن میکنه معرفتت به خدا بالا میره
اگر دوستت از دنیا بگه برات جالب نیست آخرش میگی چی گفتی
مشکلات به زندگیم فشار بیاره به روم نمیارم چون تموم میشه
چرا غصه بخورم خدا که من را تنها نگذاشته که برام وحشت آور بشه
مهم هدفت است که خدا ترو برای اون خلق کرده
به نظر من خدا جز برای خودش مارو خلق نکرده
همینطور که خدا خودش میفرماید که من ترو برای عبادت خلق کردم
بیایم راست به خدا بگیم دوستت دارم
میگن هر چی برای خدا میخوای بنویس تا برآورده بشه
من نوشتم دلتنگ ........شلمچه
خدا امضا زد
به واسطه دعوتنامه از شهید
راهی سفر شلمچه....ام
پی نوشت ..قرار روزانه ام
هرهفته حفظ قرآن کریم
هر روز یک آیه
خدایا
اللهم عجل لولیک فرج
# خلوٺۍ با شهدا🌸
#طنز_جبهه
طلبه های جوان آمده بودند برای #بازدید از جبهه
۳۰نفری بودند.
#شب که خوابیده 😴بودیم
دوسه نفربیدارم کردند
وشروع کردند به پرسیدن سوال های مسخره و الکی!
مثلا میگفتند:
#قرمز چه رنگیه برادر؟!
#عصبی شده بودم.
گقتند:
بابابی خیال!
توکه بیدارشدی
#حرص نخور بیا بریم یکی دیگه رو #بیدار کنیم!
دیدم بد هم نمیگویند
خلاصه همین طوری سی نفررابیدارکردیم!
حالا نصف شبی جماعتی بیدارشدیم و همه مان دنبال شلوغ کاری هستیم!
قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه درمحوطه قرارگاه #تشییعش کنند!
فوری پارچه سفیدی انداختیم روی محمد رضا
و #قول گرفتیم تحت هرشرایطی خودش رانگه دارد!
گذاشتیمش روی #دوش بچه ها و راه افتادیم
#گریه و زاری!
یکی میگفت:
ممدرضا !
نامرد چرا رفتیییی؟
یکی میگفت:
تو قرار نبود شهید شی!
دیگری داد میزد:
#شهیده دیگ چی میگی؟
مگه توجبهه نمرده!
یکی #عربده میکشید
یکی #غش می کرد
در مسیر بقیه بچه ها هم اضافه میشدند و چون از قضیه با خبر نبودند واقعا گریه 😭و شیون راه می انداختند!
گفتیم برویم سمت اتاق #طلبه_ها
#جنازه را بردیم داخل اتاق
این بندگان خدا که فکر میکردند #قضیه جدیه
رفتند وضو گرفتند و نشستند به قران 📖خواندن بالای سر #میت
در همین بین من به یکی از بچه ها گفتم :
برو خودت رو روی محمد رضا بینداز ویک
نیشگون محکم بگیر
رفت گریه کنان پرید روی محمد رضاوگفت:
محمد رضا این قرارمون نبود
منم میخوام باهات بیااااام
بعد نیشگونی گرفت که محمد رضا ازجا پرید
وچنان جیغی کشیدکه هفت هشت نفر از بچه ها از حال رفتند!
ماهم قاه قاه میخندیدیم!!
.....خلاصه آن شب با اینکه #تنبیه 👊سختی شدیم ولی حسابیی خندیدیم😅