eitaa logo
کانال ماه تابان
1.3هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
11 فایل
انتشار رمان بدون اجازه از نویسنده حق الناس هست ایدی ادمین کانال. پیشنهاد و نظرات خود را بفرستید @Fatemeh6249
مشاهده در ایتا
دانلود
یه عمر حسرتِ پوست بی لک و صافِ مردمو خوردیم گفتیم فلانی چقدر خوب مونده!🤐 شما نسبت به سنت نیفتادی! فقط بلد نیستی چجوری به پوست و مو و اندامت برسی😉 یه جا بهت معرفی میکنم قشنگگگگ ۱۰ سال از سنت کمتر بزنی ☺️ بیا❤️👇 +مشاور رایگان فوق حرفه ای پوست و مو😍 https://eitaa.com/joinchat/2765029399C20c902978d چیزی نمونده تا 😳👆
هدایت شده از سخنان بزرگان
یه جاری دارم دقیقا همسن مادرمه ! اونوقت کنارم که تو عروسیا میشینه همه فکر میکنن خاهریم بسکه این لامصب خوب مونده 😳😐 ینی این لعنتی یه پوست و مویی واس خودش نگهداشته آدم میگه فقط پسر باشم برم بگیرمش😐🤦‍♀ جالبیش اینجاس اونروز بهم میگه این این آت آشغالا چیه به اسم لوازم آرایش میمالی سر صورتت زن باید طبیعی خوشگل بمونه😒بلاگرفته رو بزبون گرفتم میگه بیا اینجا عضوشو شبیه پیرزنا کردی خودتو 😅👇 https://eitaa.com/joinchat/2765029399C20c902978d
🔹🔸🔷🔶🔷🔸🔹 🌾🌾🌾🌾 بدون جنگ زمین رسید به مسلمان‌ها، آیه آمد:” از آن‌چه خدا به تو بخشیده؛ حق خویشانت را بده. ” پیامبر زمین را بخشید به دخترش. ابوبکر را که خلیفه کردند، فدک را گرفت. فاطمه رفت پیش او. گفت:” چرا چیزی را که پدرم به من بخشیده از من گرفتید!؟” ابوبکر جواب داد:” اگر مالکی، شاهد بیاور.” علی و ام‌ایمن شهادت دادند. خلیفه نامه نوشت:” فدک مال فاطمه است.” عمر آمد. نامه را که دید، داد زد:” این زمین غنیمت مسلمان‌هاست، در ثانی علی از این ماجرا سود می‌برد، شهادتش قبول نیست، ام‌ایمن هم زن است، شهاد یک زن کافی نیست.” عمر نامه را به زور گرفت، پاره کرد، بعد هم کاری کرد که فاطمه تا آخر عمر حاضر نشد حتا نگاهش کند. 😭😭😭 https://eitaa.com/dastan
هدایت شده از تبلیغات حلال
بو عرق میدی؟💩 موهات وزه 🌀 پوستت جوش داره 🍒 ‌موهات کوتاهه؟😿 ، بلد نیستی موهاتو ببافی!؟💇🏼‍♀ چال گونه نداری؟☺️ دندونات زرده 🐥 تیپت خزه ؟ 🌸 🍓🌤 eitaa.com/joinchat/3642490960C5e767fc2d5🍓🌤 🍓🌤eitaa.com/joinchat/3642490960C5e767fc2d5🍓🌤 همه آموزشارو گذاشته!🤩🍑👆🏻
هدایت شده از سخنان بزرگان
** زدن 👡👗 🍁👗👒🌹 ☃👑👜👛 🦋میکاپ های جدید 🦋 🧚‍♀ های خیابانی عکاسی لاکچری😎 همه وهمه در 😍👇 ** ☘🌺eitaa.com/joinchat/3642490960C5e767fc2d5🍁✨ ☘🌺eitaa.com/joinchat/3642490960C5e767fc2d5🍁✨ ━━━━━━━⊱❥❥❥⊰━━━━━━
پدر _موضوع داستان: اخلاقی_ وقتی که نوجوان بودم یک شب با پدرم در صف خرید بلیط سیرک ایستاده بودیم. جلوی ما یک خانواده پرجمعیت ایستاده بود و به نظر می رسید وضع مالی خوبی نداشته باشند. شش بچه مودب که همگی زیر دوازده سال سن داشتند و لباس هایی کهنه و در عین حال تمیز پوشیده بودند دوتا دوتا پشت پدر و مادرشان دست همدیگر را گرفته بودند و با هیجان زیادی در مورد برنامه ها و شعبده بازی هایی که قرار بود ببینند صحبت می کردند ؛ مادر نیز بازوی شوهرش را گرفته بود و با عشق به او لبخند می زد. وقتی به باجه بلیط فروشی رسیدند متصدی باجه از پدر خانواده پرسید : چند عدد بلیط می خواهید ؟ پدر خانواده جواب داد : لطفا شش بلیط برای بچه ها و دو بلیط برای بزرگسالان. متصدی باجه قیمت بلیط ها را اعلام کرد ؛ پدر به باجه نزدیکتر شد و به آرامی از فروشنده بلیط پرسید : ببخشید ، گفتید چه قدر ؟! متصدی باجه دوباره قیمت بلیط ها را تکرار کرد. ناگهان رنگ صورت مرد تغییر کرد و نگاهی به همسرش انداخت ، بچه ها هنوز متوجه موضوع نشده بودند و همچنان سرگرم صحبت درباره برنامه های سیرک بودند. معلوم بود که مرد پول کافی نداشت و نمیدانست چه بکند و به بچه هایی که با آن علاقه پشت او ایستاده بودند چه بگوید. پدرم که متوجه ماجرا شده بود دست در جیبش برد و یک اسکناس بیست دلاری بیرون آورد و روی زمین انداخت سپس خم شد و پول را از زمین برداشت و به شانه مرد زد و گفت : ببخشید آقا ، این پول از جیب شما افتاد ! مرد که متوجه موضوع شده بود ، همانطور که اشک در حدقه چشمش لق لق میزد گفت : متشکرم آقا. مرد شریفی بود ولی در آن لحظه برای اینکه پیش بچه ها شرمنده نشود کمک پدرم را قبول کرد … بعد از اینکه بچه ها به همراه پدر و مادرشان داخل سیرک شدند ، من و پدرم آهسته از صف خارج شدیم و به طرف خانه برگشتیم و من در دلم به داشتن چنین پدری افتخار کردم و آن زیباترین سیرکی بود که به عمرم نرفته بودم و فهمیدم که انسان باید ثروتمند زندگی کند تا آنکه ثروتمند بمیرد !!! •✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از گسترده امید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انگشتات سر سیم کشیدن هات از دس دادی ؟! 🥺☹️😱😱 پ پیشرفت علم برا چیه؟😂🤦‍♀ https://eitaa.com/joinchat/1583677634C173d22bc01 💢 🔥 💢 ⚡️💥 https://eitaa.com/joinchat/1583677634C173d22bc01 بدون مواد مضر و و آلرژی 🌪☄ و کلی محصولات شگفت انگیز دیگر🤩🧨🧨
هدایت شده از سخنان بزرگان
بدون دردسر برق بنداز😍🌪🔥 https://eitaa.com/joinchat/1583677634C173d22bc01 تخــفیفات ویژه اخرررر هفتهههههه💃😍⬆️
<📔🌱> مرد خسیس که هم پياز را خورد، هم چوب راخورد و هم پول داد _موضوع: اخلاقی_ روزي رهگذر خسيسي به مرد کشاورز زحتمکشي که مشغول کاشتن پياز بود رسيد و با طعنه گفت: «زير اين آفتاب داغ کار مي‌کني که چي؟ اين همه زحمت مي‌کشي که پياز بکاري؟ آخر پيازهم شد محصول؟ پياز هم خودش را داخل ميوه ها جا کرده، به چه درد مي‌خورد؟ آن هم با آن بوي بدش!» پياز کار ناراحت شد. هر چه درباره ي پياز و فايده هاي آن حرف زد، به گوش مرد رهگذر نرفت. اين چيزي مي‌گفت و آن، چيز ديگري جواب مي‌داد. خلاصه آن دو با هم دعوا کردند و کارشان بالا گرفت. رهگذران آن دو را از هم جدا کردند و نگذاشتند دعوا کنند. بعد هم براي اينکه کاملاً دعوا تمام شود، آن ها را پيش قاضي بردند. قاضي، بعد از شنيدن حرف هاي دو طرف دعوا، با اطرافيانش مشورت کرد و حق را به پياز کار داد و مرد رهگذر را محکوم کرد و گفت: «تو اين مرد زحتمکش را اذيت کرده اي. حالا بايد مقداري پول به مرد کشاورز بدهي تا او را راضي کني.» رهگذر خسيس حاضر نبود پول بدهد. قاضي گفت: «يا مقداري پول به کشاورز بده، با يک سبد پياز را در يک نشست بخور تا بعد از اين سر اين جور چيزها دعوا راه نيندازي. اگر يکي از اين دو کار را انجام ندهي، دستور مي‌دهم که تو را چوب بزنند. انتخاب نوع مجازات با خودت هست. پول مي‌دهي يا پياز مي‌خوري يا مي‌خواهي تو را چوب بزنند؟» رهگذر کمي فکر کرد پول که حاضر نبود بدهد. چوب خوردن هم درد زيادي داشت. با اينکه از پياز بدش مي‌آمد، مجازات پياز خوردن را پذيرفت. يک سبد پياز آوردند و جلو او گذاشتند. رهگذر اولين پياز را خورد، دومين پياز را هم با اين که حالش به هم مي‌خورد، نوش جان کرد و خوردن پياز را ادامه داد. هنوز پيازهای سبد نصف نشده بود. که واقعاًحال محکوم به هم خورد و ديگر نتوانست بخورد. از پياز خوردن دست کشيد و گفت: «چوبم بزنيد. حاضرم چوب بخورم اما پيازنخورم.» قاضي دستور داد چوب و فلک را آماده کردند. پايش را به فلک بستند و دو نفر مشغول زدن چوب به کف پاي او شدند. هنوز ده ضربه بيشتر نخورده بود که داد و فريادش بلند شد. درد مي‌کشيد و چوب مي‌خورد. اما چوب خوردن را هم نتوانست تحمل کند و فرياد زد: «دست نگه داريد دست نگه داريد. پول مي‌دهم. پول مي‌دهم.» تنبيه کنندگان دست از کتک زدن او برداشتند. رهگذر خسيس مجبور شدمقداري پول به کشاورز بدهد و رضايت او را به دست آورد. اطرافيان به حال محکوم خنديدند و گفتند: «اگر خسيس نبود اين جور نمي‌شد. پولي بابت جريمه مي‌داد، اما حالا هم پياز را خورد، هم چوب را خورد و هم پول داد.» از آن روز به بعد، درباره ي کسي که زيادي طمع مي‌کند، يا به خيال به دست آوردن سودهاي ديگر، زیان هاي ظاهراً کوچک را مي‌پذيرد اما عملاً به خواسته اش نمي‌رسد، مي‌گويند هم پياز را خورد، هم چوب راخورد و هم پول داد.  •✾📚 @Dastan 📚✾•
خداوندا خانه امیدم را به یادت بربلندترین قله دلم بنا میکنم ای آرام جان امشب تمام دوستانم را آرامشی ازجنس خودت ارزانی ده شبتون پراز آرامش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زن نیستی که اینهمه اومده و تو هنوز درگیرِ احمد و محمود دَم کردنی😉😅👆 🍹واقعا از نوشیدنی های تکراری خسته نشدی؟ 🍻🥤کلی شربت شیک و مجلسی🧉 خنک و خوشمزه🧊 میتونی به‌ راحتی خودت داخل خونه این خوشمزه هارو درست کنی👇👇😍 🍷شربت نذری 🍷شربت خانگی ساده 🍷نوشیدنی مجلسی برای مهمانی 🍷نوشیدنی شکلات سفید بستنی وانیلی 🍷نوشیدنی لیمو و پرتقال 🍷آموزش بستنی سنتی با نشاسته https://eitaa.com/joinchat/2614558741Cc7d4e729a6 کلی ایده پذیرایی که برای مهمونی‌ها عالیه😋👌
هدایت شده از سخنان بزرگان
آهای خانم خونه دار این روش و تا حالا امتحان کردی‼️⁉️⁉️ پخت مرغ با نوشابه بجای روغن😳😱 اونم تو این وضع بی روغنی بازار😍😁 🥤🍗🥤🍗🥤🍗🥤🍗🥤🍗🥤🍗🥤🍗🥤 با نوشابه انواع رو بجای روغن درست کن😍😍✨ الان میگی مگه میشه؟ بله ک میشه😁 طعمش فوق العادست🤤🍗 این تازه یه نوع از ترفنداشه ک چشات وا میمونه بیا بقیشو ببین👏👇🏼 اینجا یه پا میشی عزیزززم😌❤️ https://eitaa.com/joinchat/2614558741Cc7d4e729a6