هدایت شده از سخنان بزرگان
❌توجه❌ ❌توجه❌
چادر مشکی به شدت ارزان شد😍😍😍
ـ✨✨✨✨✨✨✨🕋✨✨
ـ✨✨✨✨🕋✨✨🕋✨✨
ـ✨✨✨✨🕋✨✨🕋✨✨
ـ✨🕋✨✨🕋✨✨🕋🕋🕋
ـ🕋✨🕋✨🕋✨✨✨✨✨
ـ🕋✨✨✨🕋✨✨🕋✨✨
ـ🕋🕋🕋🕋🕋✨🕋✨✨✨
ـ✨✨✨✨✨✨🕋🕋🕋✨
ـ✨🌺✨🌺✨✨✨✨✨✨
ـ✨✨🌺✨✨✨✨✨✨✨
فقط کافیه شکل چادر رو لمس کنی👆🏻😍
✍امام علی علیه السلام:
زياد خوردن و زياد خوابيدن، جان را تباه مىكند و زيان به بار مىآورد
📚 عيون الحكم والمواعظ صفحه ۳۸۹
•✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از تبلیغات گسترده ریحون
بخاطر نازا بودنم برای شوهرم زن گرفتن اما...
- برو بالاسر شوهرت قند بسابون!
با اشک به شوهرم و زن جدیدش نگاه کردم
- نه نباید بره...زن نازا شگون نداره
صدای عصبی شوهرم بلند شد:
- ولش کنین بزارید بیاد
سمتش رفتم و قندهارو گرفتم. خم شدم و در گوشش لب زدم:
- عروسیت مبارک بابایی
https://eitaa.com/joinchat/772538493C14fae486cc
#ظرفیت.محدود❌
هدایت شده از سخنان بزرگان
شب عروسی😐😂👇
من اسما هستم ۲۰ سالمه...
موقعی ک ۱۲ سالم بود با دختر عموم خیلی دلمون میخواست بدونیم شب عروسی چرا مارو راه نمیدن تو اتاق عروس دوماد ....
یک بار تو عروسی یکی از فامیلا تو اتاق عروس قایم شدیم....شب که شد عروس و دوماد اومدن تو...
#ادامش 😂👇
https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
مأمون و مرد دزد
محمد بن سنان حکایت میکند که در خراسان نزد مولایم حضرت رضا علیه السلام بودم. مأمون در آن زمان حضرت را معمولا در سمت راست خود مینشاند.
به مأمون خبر دادند که مردی دزدی کرده است. مأمون فرمان داد او را احضار کنند. چون حاضر شد، مأمون او را در قیافه ی مرد پارسایی مشاهده کرد که اثر سجده در پیشانی داشت. به او گفت:
- اف بر این آثار زیبا و بر این کار زشت! آیا با چنین آثار زیبا و ظاهری که از تو میبینم تو را به دزدی نسبت میدهند؟
مرد صوفی گفت:
- من این کار را به جهت اضطرار کرده ام، زیرا تو از پرداخت سهم من از خمس و غنایم، امتناع کرده ای.
مأمون گفت:
- تو در خمس و غنایم چه حقی داری؟
- خدای عزوجل خمس را به شش قسمت تقسیم کرد و فرمود:
( (هر غنیمت که به دست آورید خمس آن برای خدا و پیغمبر او و ذوی القربی و یتیمان و بینوایان و درماندگان در سفر است. ) )
و همچنین غنیمت را به شش قسمت تقسیم کرد و فرمود:
( (غنیمتی که خدا از اهل قریهها به پیغمبر خود ببخشد، برای خدا و پیغمبر او و ذوی القربی و یتیمان و بینوایان و درماندگان در سفر است؛ برای آنکه غنیمت، تنها در دست و حوزه توانگران شما به گردش نباشد. ) )
طبق این بیان، اکنون که در سفر ماندهام و بینوا و تهیدستم، تو مرا از حقم محروم ساخته ای.
مأمون گفت:
آیا من حکمی از احکام خدا و حدی از حدود الهی را با این حرفهای ترک کنم؟
- اول به کار خود پرداز و خویش را پاک کن و آن گاه به تطهیر دیگران همت گمار! نخست حد خدا را بر نفس خود جاری کن و آن گاه دیگران را حد بزن!
مأمون دیگر نتوانست سخن بگوید، رو به حضرت رضا علیه السلام نمود و گفت:
- در این باره چه نظری دارید؟
حضرت رضا علیه السلام فرمود:
- مقصود این مرد آن است که چون تو دزدی کرده ای او نیز دزدی کرده!
مأمون از این سخن سخت برآشفت و آن گاه به مرد دزد گفت:
- به خدا قسم دست تو را خواهم برید.
مرد گفت:
- آیا تو دست مرا قطع میکنی در صورتی که خود، بنده ی منی؟!
مأمون گفت:
- وای بر تو! من چگونه بنده ی تو شده ام؟!
مرد گفت:- از آنجا که مادر تو از مال مسلمان خریداری شده و تو بنده ی کلیه مسلمانان مشرق و مغربی، تا آن گاه که تو را آزاد کنند، و من تو را آزاد نکرده ام.
دیگر آنکه تو خمس را بلعیده ای! بنابراین، نه حق آل رسول را ادا کرده ای و نه حق مثل من و امثال مرا داده ای.
همچنین شخص ناپاک نمی تواند ناپاک مثل خود را پاک سازد، بلکه شخصی پاک باید آلوده ای را پاک نماید و کسی که خود حد به گردن دارد بر دیگری حد نمی تواند بزند، مگر آنکه اول از خود شروع کند! مگر نشنیده ای که خدای عز وجل میفرماید:
(آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خویش را فراموش میکنید و حال آنکه کتاب خدا را تلاوت میکنید؟ آیا در این کار فکر نمی کنید. )
در این هنگام، مأمون رو به حضرت رضا علیه السلام کرد و گفت:
- رای شما درباره این مرد چیست؟
حضرت رضا علیه السلام اظهار داشتند:
- خدای جل جلاله به محمد صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
خدای را حجت بالغه ای هست که به بندگان داده و حجت بالغه حجتی است که چون به شخص نادان رسد همچون شخص دانا آن را بفهمد و دنیا و آخرت قائم به همین جهتند اکنون این مرد بر تو دلیل آورده است.
چون سخن به اینجا رسید، مأمون فرمان داد تا مرد صوفی را رها کنند.
پس از آن، مدتی در میان مردم ظاهر نشد و در مورد حضرت رضا علیه السلام فکر میکرد تا آنکه آن بزرگوار را مسموم ساخت و شهید کرد.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
😍قرعه کشی کمک هزینه ۵۰۰ هزار مشهد😍
اگر شما هم #رزق_روزی تون کم شده و #چشم_نظر خیلی روتون تأثیر داره و مدام مریض و کاراتون پیش نمیره بهتون پیشنهاد میدم بیایید تو این کانال 👇👇همه مشکلات تون حل کنید
https://eitaa.com/joinchat/3676307469C0392551d17
با یه تیر دو نشون میزنید ⚡️ هم #انگشترخوشگل دستتون میکنید هم #مشکلاتتون حل میشه
#زیرقیمت_بازار 📣
#رزق_روزی 💶 #چشم_نظر👁🗨
#کارگشا 💥 #بخت_گشا 🎉
https://eitaa.com/joinchat/3676307469C0392551d17
😍قرعه کشی کمک هزینه ۵۰۰ هزار مشهد😍
هدایت شده از سخنان بزرگان
🔴خبرفوری
اغتشاشگران مامور پلیس را در خیابان با کلاشینکف به #رگبار بستند😳
🔞تصاویر این اقدام تروریستی😔👇
https://eitaa.com/joinchat/4204199952C22c87eafb3
❌افرادی که مشکل قلبی دارن نبینن☝️🏾
🔴شش حیوانی که پیامبر صلی الله علیه و آله کشتن آنها را ممنوع کرد!
🌸امام صادق(علیه السلام) روایت کردند که حضرت رسول اکرم فرمود:
⛔️ از کشتن زنبور عسل، مورچه، قورباغه، گنجشک، هدهد و پرستو بپرهیزید.
✳️زنبور عسل را به این سبب که پاکیزه میخورد و پاکیزه پس میدهد،
حیوانی است که خدای ارجمند به او وحی کرد...
✳️مورچه به این دلیل که مردم در روزگار حضرت سلیمان بن داوود(علیه السلام) به قحطی گرفتار شدند، پس هنگامی که به سوی نماز باران خواهی میرفتند،
🐜 مورچهای را دیدند که روی دو پای خود ایستاده دستهایش را به سوی آسمان بلند کرده و میگوید:
🌷 “خدایا، ما آفریدهای از آفریدگان تو هستیم و از فضل تو بینیاز نیستیم، ما را از نزد خود روزی ده و ما را به گناهان کمخردان آدمی زادگان بازخواست منما.”
🌹پس سلیمان به مردم گفت: به خانههایتان برگردید که همانا خدا بر اثر دعای دیگران به شما آب داد.
✳️ قورباغه بدین رو بود که چون بر ابراهیم(علیه السلام) آتش برافروختند، همه جانداران زمین به خدای بزرگ و ارجمند شکایت کردند و از او خواهش کردند که بر آتش آب بریزند،
🌸خدا به هیچ یک از آنان اجازه نداد مگر قورباغه که دو سوم پیکر قورباغه در انجام این کار سوخت و تنها یک سوم از پیکرش سالم ماند.
✳️شانه به سر (هدهد) به این دلیل بود که او راهنمای سلیمان(علیه السلام) به کشور بلقیس بود.
✳️گنجشک به این دلیل که یک ماه راهنمای حضرت آدم(علیه السلام) از سرزمین سراندیب به سرزمین جده بود.
✳️و اما پرستو به این سبب که گردش او در آسمان به دلیل اندوه خوردن بر ستمهایی است که روا داشتند
و عبادت او خواندن «سوره حمد» است و آیا نمیبینید که او میگوید: «ولاالضالین».
📙منبع: الخصال المحموده والمذمومه(صفات پسندیده و نکوهیده)، جلد ۱، ص ۴۴۸-۴۵۱ نوشته شیخ صدوق (ره)
•✾📚 @Dastan 📚✾•
سالهای بسیار دور پادشاهی زندگی میکرد که وزیری داشت .
وزیر همواره میگفت: هر اتفاقی که رخ میدهد به صلاح ماست .
روزی پادشاه برای پوست کندن میوه کارد تیزی طلب کرد اما در حین بریدن میوه انگشتش را برید،وزیر که در آنجا بود گفت: نگران نباشید تمام چیزهایی که رخ میدهد در جهت خیر و صلاح شماست !
پادشاه از این سخن وزیر برآشفت و از رفتار او در برابر این اتفاق آزرده خاطر شد و دستور زندانی کردن وزیر را داد
چند روز بعد پادشاه با ملازمانش برای شکار به نزدیکی جنگلی رفتند. پادشاه در حالی که مشغول اسب سواری بود راه را گم کرد و وارد جنگل انبوهی شد و از ملازمان خود دور افتاد،در حالی که پادشاه به دنبال راه بازگشت بود به محل سکونت قبیلهای رسیدکه مردم آن در حال تدارک مراسم قربانی برای خدایانشان بودند، زمانی که مردم پادشاه خوش سیما را دیدند خوشحال شدند زیرا تصور کردند وی بهترین قربانی برای تقدیم به خدای آنهاست !
آنها پادشاه را در برابر تندیس الهه خود بستند تا وی را بکشند، اما ناگهان یکی از مردان قبیله فریاد کشید : چگونه میتوانید این مرد را برای قربانی کردن انتخاب کنید در حالی که وی بدنی ناقص دارد، به انگشت او نگاه کنید !
به همین دلیل وی را قربانی نکردند و آزاد شد .
پادشاه که به قصر رسید وزیر را فراخواند و گفت:اکنون فهمیدم منظور تو از اینکه میگفتی هر چه رخ میدهد به صلاح شماست چه بوده زیرا بریده شدن انگشتم موجب شد زندگیام نجات یابد اما در مورد تو چی؟ تو به زندان افتادی این امر چه خیر و صلاحی برای تو داشت؟!
وزیر پاسخ داد: پادشاه عزیز مگر نمیبینید،اگر من به زندان نمیافتادم مانند همیشه در جنگل به همراه شما بودم در آنجا زمانی که شما را قربانی نکردند مردم قبیله مرا برای قربانی کردن انتخاب میکردند، بنابراین میبینید که حبس شدن نیز برای من مفید بود!
ایمان قوی داشته باشید و بدانید هر چه رخ میدهد خواست خداوند است، تصمیمات خداوند از قدرت درک ما خارج است اما همیشه به سود ما می باشد.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
{💙📘}
ده سال سنش بود که یک نهال، تو باغچه خونشون کاشت.....
هر چه می گذشت نهال، بزرگ و بزرگتر می شد. بعد از دو سال، متوجه نکته ای شد. فروشنده ی نهال، بجای اینکه نهال درخت سیب بهش بده، یک نهال از درخت سرو به او داده بود
متوجه این اشتباه شد اما پیش خود گفت هفته ی آینده آنرا قطع می کنم. هفته ها پشت سر هم می آمد و مدام قطع کردن درخت رو به تاخیر می انداخت. الان که چهل سال می گذرد، آن نهال، تبدیل به یک درخت تنومند شده است و آن جوان پر انرژی، تبدیل به یک پیرمرد فرتوت و ناتوان. پیرمرد پیش خودش فکر می کند که کندن یک نهال با نیروی جوانی مطمئنا کار ساده ای بود اما الان کندن یک درخت تنومند...
حکایت باغبان و آن نهال، حکایت من و گناهانم است. گناهانی که بخاطرشون توبه نکردم، روز به روز تو وجودم ریشه دار تر می شن و من برای رهایی از آنها، ضعیفتر
✔باید قدر جوانی رو بدانم...
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: "اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَ لکِنْ فِى الشَّبابِ اَحْسَنُ"
توبه زیباست ولی توبه جوان زیباتر است.
کنزالعمال ج15 ص896
•✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
دیگه وقتشه به #پوستت برسی و زیبا بشی😍
صورت #تپل و #گونه برجسته دوست داری؟؟
#معجزه_زیبایی را با ما تجربه کنید 🤩👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3720937500C4757d84643
فرم دهنده #صورت
کیفیت عالی #صدردصد تضمینی🫦💯
هدایت شده از سخنان بزرگان
❌خبر خبر❗️محصولات خاص برای #افراد_خاص☺️
🔴 درمان 7روزه #کیست تخمدان فیبروم و... قطع ریزش مو بعد 7روز / #لاغری ماهی 7کیلو با پک ویژه لاغری ما👌 درمان #لک_صورت در 2هفته❗️
🔴 از فروشگاه های گیاهی زیبایی تکراری خسته شدین⁉️
❌ دنبال محصول #ارگانیک هستید☺️شما دعوتید به کانال #فروشگاه👇
https://eitaa.com/joinchat/3720937500C4757d84643
🔺بالاترین#کیفیت ارزانترین#قیمت
مردی را قبول میکنند که نیمی از مسلمانان به امامت و پیشوایی وی اعتقاد دارند و ادعا میکنند که او سزاوار خلافت است، این کار برای خلیفه پسندیده نیست!
در این هنگام سیمای خلیفه دگرگون شد و تکانی خورد وگفت:
خداوند تو را پاداش دهد که مرا توصیه خوبی کردی.
سپس روز چهارم به یکی از دبیران (کتّاب) دستور داد ابوجعفر، (امام جواد علیه السلام)، را به خانه اش دعوت کند. او نیز چنین کرد، ولی امام نپذیرفت و عذر خواست. اما وی در دعوت خویش اصرار ورزید و گفت: واجب است به خانهام بیایی تا من از مقدم شما تبرک جویم. زیرا چند تن از وزرای خلیفه به دیدار شما مایل است.
ناچار! دعوت وی را پذیرفت و به خانه اش رفت، اما آنان در غذای وی زهر ریخته بودند.
به محض اینکه از غذا میل نمود، احساس کرد آغشته به زهر است، از این رو تصمیم گرفت حرکت کند. میزبان از ایشان خواست بماند ولی حضرت در پاسخ عرض کرد:
اگر در خانه تو نباشم برای تو بهتر است!
امام جواد علیه السلام، برای مدتی سخت ناراحت بود تا آنکه زهر در اعضای بدنش اثر کرد و چشم از جهان فروبست. [۱]
----------
[۱]: بحار، ج۵۰، ص۵
•✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
💯 #فورے 💯 #فورے
❌ایت الله رئیسی بالاخره سکوتش را شکست و پرونده فساد اقتصادی را افشا کرد (!!!)😱😨
🚫اطلاعات بیشتر👇
🔴رئیسی سکوتش را شکست
🔴 خبرفوری. 🔴 خبرمهم. 🔴 خبرفوری 🔴 خبرمهم وفوری
🔴 رئیسی افشاکرد....
بزن رو لینک زیر👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3471310851C6309f6d13d
هدایت شده از سخنان بزرگان
🚨اولین فیلم عجیب وتکان دهنده ازمنزل روحانی منتشرشد❗️
🚨قابل توجه طرفداران روحانی مخالفان روحانی بدون تعصب ببینید😔
https://eitaa.com/joinchat/3471310851C6309f6d13d
🔴ثروت رفسنجانی اززبان رائفی پور‼️
🔴📢اکثریت بیشترشنیدید هاشمی باغ پسته زیادداشت حال ببینید رائفی چی میگه‼️
بدون تعصب حتماباور نخواهید کرد 👇
https://eitaa.com/joinchat/3471310851C6309f6d13d
اینکه پرسیدم: آیا از واجب در تمام عمر میپرسی؟ مقصودم زیارت خانه خداست که در تمام عمر یک بار بر مسلمانان با استطاعت واجب است و اینکه گفتم یکی به یکی، هر کس به ناحق کسی را بکشد باید کشته شود، خداوند میفرماید (النَّفْسَ بِالنَّفْس).
چون سخن عرب به پایان رسید، هارون از تفسیر و بیان این مسائل و زیبای سخن عرب بسیار خوشحال گشت و مرد عرب در نظرش بزرگ آمد و غضب ت بدیل به مهربانی شد و یک کیسه طلا به عرب داد. آن گاه، عرب به هارون گفت:
- تو چیزهایی از من پرسیدی و من هم جواب دادم. اکنون من نیز از تو سؤال میکنم و تو باید جواب بدهی! اگر جواب دادی، این کیسه طلا مال خودت و میتوانی آن را در این مکان مقدس صدقه دهی، اگر نتوانستی باید یک کیسه ی دیگر نیز به آن اضافه کنی تا بین فقرای قبیله ی خود تقسیم کنم.
هارون ناچار قبول کرد. عرب پرسید:
مردی صبح نگاه به زنی کرد که بر او حرام بود، ولی چون ظهر شد، حلال گشت، باز موقع عصر زن بر او حرام گردید. وقت مغرب حلال شد و نیز شب که فرا رسید مجددأ حرام گشت و بامداد فردا حلال شد و نیز در وقت ظهر بر وی حرام گردید و چون عصر شد، حلال گشت و در موقع مغرب حرام و شامگاه باز حلال گردید.
اکنون این مسائل را چگونه باید حل کرد؟ اگر میدانی حل کن!
هارون گفت:
- ای عرب! مرا به دریایی انداختی؛ تقاضا میکنم خودت پاسخ بدهی.
عرب گفت:
- عجب خلیفه ای هستی! شایسته نیست از حل مسایل فرو بمانی و ادعای خلافت بر مسلمین را هم داشته باشی.
هارون گفت:
- علم، مقام تو را بالا برده است، خودت بیان بفرما!
- زنی که صبح نگاه کردن آن مرد به او حرام بود، کنیز زر خرید دیگری بوده است، ولی موقع ظهر آن را از صاحبش خرید و بر وی حلال گشت. چون عصر شد، کنیز را آزاد کرد و بر وی حرام گردید و در مغرب او را تزویج نمود و به او حلال شد و شب او را طلاق داد، و لذا بر وی حرام گردید و بامداد فردا رجوع نمود بر وی حلال شد و هنگام ظهر ظهار کرد و به او حرام گشت و در عصرکفاره ی ظهار را داد و به او حلال شد و در مغرب زن مرتد شد و در حل کن!
هارون گفت:
- ای عرب! مرا به دریایی انداختی؛ تقاضا میکنم خودت پاسخ بدهی.
عرب گفت:
- عجب خلیفه ای هستی! شایسته نیست از حل مسایل فرو بمانی و ادعای خلافت بر مسلمین را هم داشته باشی.
هارون گفت:
- علم، مقام تو را بالا برده است، خودت بیان بفرما!
- زنی که صبح نگاه کردن آن مرد به او حرام بود، کنیز زر خرید دیگری بوده است، ولی موقع ظهر آن را از صاحبش خرید و بر وی حلال گشت. چون عصر شد، کنیز را آزاد کرد و بر وی حرام گردید و در مغرب او را تزویج نمود و به او حلال شد و شب او را طلاق داد، و لذا بر وی حرام گردید و بامداد فردا رجوع نمود بر وی حلال شد و هنگام ظهر ظهار کرد و به او حرام گشت و در عصرکفاره ی ظهار را داد و به او حلال شد و در مغرب زن مرتد شد و در حل کن!
👇👇👇
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
کار بالا در رنگهای جذاب موجوده👆👆👆
❄️ #مانتوهای فصلی👘
🍀 لباس_مجلسی و #شومیز
شیک و #جذاب👗
❄️ #لباس_خونگی های خوشگل👚
حـتـی سایـز های #بــــزرگ
❌ #قیمت #استثنایی👌
👇بیاپشیمون نمیشی😉
http://eitaa.com/joinchat/3370909713C3060b4a125
همراه با کلی حراجی😍✅✅✅
هدایت شده از سخنان بزرگان
معدن مانتو. . شومیز . لباس مجلسی 😍😍
🔴خوشگلترین لباسای زنونه حتی واسه تپلیا را اینجا ببینید👇👇
🔴 از سایز 36 تااااا 74
✔️⛔️ دیدنش کاملا مجانی ⛔️✔️
http://eitaa.com/joinchat/3370909713C3060b4a125
بدووووو🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀
لباسهای پوشیده این کانالو از دست ندین❤️
همراه با کانال رضایتمندی😍✅✅✅
ملاقات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
علامه مجلسی (ره) از قول پدرش نقل میکند که میگفت:
در زمان ما شخص صالح و مؤمنی به نام امیر اسحق استر آبادی (ره) بود که چهل بار پیاده به مکه رفته بود، و بین مردم مشهور شده بود که او طی الارض دارد - یعنی چندین فرسخ را در یک لحظه طی میکرده - در یکی از سالها او به اصفهان آمد. من باخبر شدم و به دیدارش رفتم. پس از احوالپرسی از وی پرسیدم:
- آیا شما طی الارض دارید؟ در بین ما چنین شهرت یافته است؟
در جواب گفت:
در یکی از سالها با کاروان حج به زیارت خانه خدا میرفتم به محلی رسیدیم، که آنجا با مکه هفت یا نه منزل (بیش از پنجاه فرسخ) راه بود. من به علتی از کاروان عقب مانده و کم کم به طور کلی از آن جدا شدم. و جاده اصلی را گم کرده حیران و سرگردان بودم.
تشنگی چنان بر من غالب شد که از زندگی مأیوس گشتم. چند بار فریاد زدم:
- یا اباصالح! یا اباصالح! (امام زمان)! ما را به جاده هدایت فرما!ناگاه شبحی از دور دیدم و به فکر فرو رفتم! پس از مدت کوتاهی آن شبح در کنارم حاضر شد. دیدم جوانی گندم گون و زیبا است که لباس تمیزی به تن کرده و سیمای بزرگان را دارد. بر شتری سوار بود و ظرف آبی همراه خود داشت. به او سلام کردم، جواب سلام مرا داد و پرسید:
- تشنه هستی؟
- آری!
ظرف آب را به من داد و از آن آب نوشیدم. سپس گفت:
- میخواهی به کاروان برسی؟
مرا بر پشت سر خود سوار شتر کرد و به جانب مکه حرکت کردیم. عادت من این بود که هر روز دعای حرز یمانی را میخواندم. مشغول خواندن آن دعا شدم. در بعضی از جملهها آن شخص ایراد میگرفت و میگفت:
چنین بخوان!
چیزی نگذشت که از من پرسید:
- اینجا را میشناسی؟نگاه کردم، دیدم در مکه هستم.
امر کردند:
- پیاده شو!
وقتی پیاده شدم، او بازگشت و از نظرم ناپدید شد. در این
وقت فهمیدم که او حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه شریف) بوده است.
از فراق او و از اینکه او را نشناختم متأسف شدم. بعد از گذشت هفت روز، کاروان ما به مکه رسید.
افراد کاروان، چون از زنده ماندن من مأیوس شده بودند، یکباره مرا در مکه دیدند و از این رو، بین مردم مشهور شدم که من (طی الارض) دارم.
علامه مجلسی (ره) در پایان اظهار میکند که پدرم گفت:
دعای حرز یمانی را نزد وی خواندم و آن را تصحیح کردم، شکر خدا که او به من اجازه نقل و تصحیح آن را داد. [۱]
----------
[۱]: بحار، ج۵۲، ص۱۷۵
•✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از گسترده چمران
بلای وحشتناکی که بر سر دختر جوان در اغتشاشات آمد !!🚷😳
دختر نوجوانم تازه از کربلا آمده بود و میخواست با دوستاش به دانشگاه برود
موقعی که میخواستن از خیابون بگذرن اغتشاشگران با حمله به آنان....😱
ادامه ماجرا همراه فیلم ضبط شده 👇🚫
https://eitaa.com/joinchat/3009020040C86131a7311
هدایت شده از سخنان بزرگان
🔴 فوری
🚨آیا مدارس کشور فردا #تعطیل شد‼️
لیست استان هایی که مدارس آن تعطیل شد را ببینید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3009020040C86131a7311
✨﷽✨
📌اهمیت کنترل فکر و خیال
🔰آیت الله جاودان از استادان اخلاق شهر تهران در جلسه این هفته درس اخلاق خود با توصیه به اینکه فکر و خیال خود را از گناه کنترل کنید، گفت: علاوه بر اعمال و رفتار باید خیال را هم کنترل کرد و همانطور که مواظب چشم و گوش خود هستید که گناه نکنید، باید مواظب خیال خود هم باشید که یک موقع یک خیال کوچک باعث میشود ده سال چوب بخورید و عقب بیفتید.
🔰وی افزود: انسان باید از همه چیزش مواظبت کند. اگر هم اتفاقی پیشامدی پیش آمد به خدا پناه ببرید و همیشه در همه حال بگویید خدایا به تو پناه میرم. بگویید خدایا از هر فکر و خیالی، از هر وسوسه شیطانی و هر گناه و خطری به تو پناه میبرم.
🔰این استاد اخلاق به گناه صغیرهای که تبدیل به کبیره میشود، اشاره و بیان کرد: از گناهان کبیرهای که بخشیده نمیشود این است که انسان گناه صغیرهای که قابل بخشش است را کوچک بشمارد که باعث میشود این صغیره تبدیل به کبیرهای میشود که قابل بخشش هم نخواهد بود.
🔰وی ادامه داد: در این بزم خداوند انسانهای دل شکسته را میخرد و میبخشد، باید انسان خود را کوچک بشمارد و گناهان خود را هم بزرگ بدانید که اگر به چنین مرحلهای رسیدید، خیلی قیمتی است.
🔰وی خطاب به جوانان گفت: تا جوان هستید همت کنید که گناهان کبیره را ترک کنید، دروغ گفتن و غیبت کردن از گناهان کبیره است که باید آن را ترک کرد.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
بخدا کیکامون فر نمیخواد بیا 😍😅
خدا وکیلی کی مخش میکشه سه ساعت فرو خالی کنه واسه یه #کیک پختن 😢😫
سخت نگیر اینجا خیلی راحت هر #کیک و #شیرینی خاسی بهت پختشو رو گاز یادمیدیم😌
آموزش پخت شیرمال😍👇
http://eitaa.com/joinchat/1430519829C8a006c9c0c
هدایت شده از سخنان بزرگان
علی علیه السلام و یتیمان
روزی امام علی علیه السلام مشاهده نمود زنی مشک آبی به دوش گرفته و میرود. مشک آب را از او گرفت و به مقصدرساند؛ ضمنا از وضع او پرسش نمود.
زن گفت:
علی بن ابی طالب همسرم را به ماموریت فرستاد و او کشته شد و حال چند کودک یتیم برایم مانده و قدرت اداره زندگی آنان را ندارم. احتیاج وادارم کرده که برای مردم خدمتکاری کنم.
علی علیه السلام برگشت و آن شب را با ناراحتی گذراند. صبح زنبیل طعامی با خود برداشت و به طرف خانه زن روانه شد. بین راه، کسانی از علی علیه السلام درخواست میکردند زنبیل را بدهید ما حمل کنیم.
حضرت میفرمود:
- روز قیامت اعمال مرا چه کسی به دوش میگیرد؟
به خانه آن زن رسید و در زد. زن پرسید:
- کیست؟حضرت جواب دادند:
- کسی که دیروز تو را کمک کرد و مشک آب را به خانه تو رساند، برای کودکانت طعامی آورده، در را باز کن!
زن در را باز کرد و گفت:
- خداوند از تو راضی شود و بین من و علی بن ابی طالب خودش حکم کند.
حضرت وارد شد، به زن فرمود:
- نان میپزی یا از کودکانت نگهداری میکنی؟
زن گفت:
- من در پختن نان تواناترم، شما کودکان مرا نگهدار!
زن آرد را خمیر نمود. علی علیه السلام گوشتی را که همراه آورده بود کباب میکرد و با خرما به دهان بچهها میگذاشت.
با مهر و محبت پدرانه ای لقمه بر دهان کودکان میگذاشت و هر بار میفرمود:
فرزندم! علی را حلال کن! اگر درکار شما کوتاهی کرده است.
خمیر که حاضر شد، علی علیه السلام تنور را روشن کرد. در این حال، صورت خویش را به آتش تنور نزدیک میکرد و میفرمود:
- ای علی! بچش طعم آتش را! این جزای آن کسی است که از وضع یتیمها و بیوه زنان بی خبر باشد.
اتفاقا زنی که علی علیه السلام را میشناخت به آن منزل وارد شد.
به محض اینکه حضرت را دید، با عجله خود را به زن صاحب
خانه رساند و گفت:
وای بر تو! این پیشوای مسلمین و زمامدارکشور، علی بن ابی طالب علیه السلام است.
زن که ازگفتار خود شرمنده بود با شتاب زدگی گفت:
- یا امیر المؤمنین! از شما خجالت میکشم، مرا ببخش!حضرت فرمود:
- از اینکه درکار تو و کودکانت کوتاهی شده است، من از تو شرمنده ام!
•✾📚 @Dastan 📚✾•