eitaa logo
کانال ماه تابان
1.3هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
11 فایل
انتشار رمان بدون اجازه از نویسنده حق الناس هست ایدی ادمین کانال. پیشنهاد و نظرات خود را بفرستید @Fatemeh6249
مشاهده در ایتا
دانلود
ارشاد جاهل و متنبّه نمودن غافل در ميان وظايف اسلامى سه وظيفه بسيار مهم وجود دارد كه عبارتند از: ۱. ارشاد جاهل. ۲. متنبّه نمودن غافل. ۳. نهى از منكر. منظور از ارشاد جاهل اين است كه اگر ببينيم كسى (مثلا) نمازش را غلط مى خواند يا طوافش را اشتباه انجام مى دهد يا به آداب و شرايط روزه آشنا نيست و خلاصه احكام دين را نمى داند، او را ارشاد كنيم. آرى بر شخصى كه مى داند واجب است چنين انسانى كه جاهل به احكام شرع است را ارشاد و راهنمايى كند. و در يك جمله كوتاه ارشاد جاهل به معناى راهنمايى آدم بى خبر از احكام الهى است. منظور از متنبّه نمودن غافل آن است كه حكم شرعى را مى داند، ولى نسبت به موضوع غافل است. مثل اين كه مى داند شراب حرام است، ولى به تصوّر اين كه اين ظرفِ شراب، سركه است، قصد دارد آن را بنوشد. كه در اين جا بايد او را متنبّه و هوشيار كرد، تا آلوده شرب خمر نشود.منظور از نهى از منكر آن است كه شخص هم حكم شرعى را مى داند و هم نسبت به موضوع آن آگاه است، ولى عمداً و عصياناً مرتكب آن مى شود. مثل اين كه كسى مى داند محتواى اين ظرف شراب است و توجّه دارد كه شراب حرام است، ولى عمداً و عصياناً آن را مى نوشد، كه در اين جا بايد او را نهى از منكر كرد. تمام انبيا، اوليا، علماى عامل و مؤمنان آگاه، به اين وظايف شرعى عمل مى كرده و مى كنند. اصحاب كهف نيز پس از اطّلاع از بطلان آيين بت پرستى شروع به ارشاد مردم كرده، و به آنها گفتند: «دقيانوس با اين همه ضعف و نياز نمى تواند خداى شما باشد و استحقاق پرستش ندارد». آنها به خوبى به اين وظايف سه گانه عمل كردند؛ هم به ارشاد جاهلان و بى خبران پرداختند، و هم غافلان را از خواب غفلت بيدار كردند و هم كسانى كه با علم و اطّلاع از بى اساس بودن آيين بت پرستى، به عبادات غير خدا مشغول بودند را نهى از منكر كردند. و پس از انجام اين وظايف مهم و احساس خطر از ناحيه دشمن، دست به هجرت زدند. •✾📚 @Dastan 📚✾•
۲. در پى غذا و ادامه ماجرا اصحاب كهف پس از آن كه از بحث پيرامون مدّت توقّف و ماندنشان در غار نتيجه اى نگرفتند و احساس گرسنگى و تشنگى نمودند به فكر تهيّه غذا افتادند. بزرگ آنها، تلبيخا، مأمور تهيّه غذا شد. سفارشات لازم براى اين كه مورد شناسايى مأموران دقيانوس قرار نگيرد به وى شد و او براى احتياط بيشتر لباس هاى چوپان را به تن كرد و از غار خارج شد. امّا در كمال تعجّب و ناباورى نه اثرى از آن چشمه جوشان ديد و نه خبرى از آن درختان ميوه بود. گويا اصلًا وجود نداشته اند، با خود گفت: «چطور ممكن است در يك روز آب چشمه فروكش كند و تمام درختان ميوه بخشكد؟! » به هر حال به راه خود ادامه داد تا اين كه وارد شهرشان شد، امّا اين شهر با آن شهرى كه چندى قبل از آن خارج شده بودند بسيار متفاوت بود؛ به گونه اى كه احساس مى كرد وارد شهر ديگرى شده است. خانه ها، كوچه ها، مغازه ها، خيابان‌ها و حتّى قيافه مردم شهر تغيير كرده بود. دستى به چشمانش كشيد؛ نكند خواب مى بيند. امّا يقين كرد كه بيدار است. به هر حال به راه خود ادامه داد، تا اين كه به يك نانوايى رسيد. سكّه اى داد تا مقدارى نان تهيّه كند. وقتى چشم نانوا به سكّه تلبيخا افتاد با كمال تعجّب از او پرسيد: اين سكّه سنگين را از كجا آورده اى؟ آيا گنجى پيدا كرده اى؟ گفت: خير، اين پول توجيبى من و حاصل معامله اى است كه قبل از سفر به دست آورده ام. نانوا گفت: اين سكّه متعلّق به عهد دقيانوس است، كه از آن زمان بيش از سيصد سال مى گذرد. تو حتماً گنجى به دست آورده اى و كتمان مى كنى. تو را رها نمى كنم تا حقيقت مسأله را در نزد سلطان روشن كنم. سپس دست او را گرفت و به زور او را به نزد سلطان برد. تلبيخا كه خود را آماده مقابله با دقيانوس مى كرد، مشاهده كرد شخص ديگرى بر جاى دقيانوس نشسته است، سلطان پس از استماع گزارش نانوا رو به تلبيخا كرد و گفت: اى جوان! وحشت نكن و حقيقت را بازگو، كه طبق مذهب ما اگر كسى گنجى پيدا كند، از آنِ خود اوست و تنها بايد ۱۵ آن را به حكومت بدهد. تلبيخا سخن خود را تكرار كرد كه گنجى در كار نيست و اين پول توجيبى من است. امّا سلطان و بقيّه حرف او را باور نكردند. تلبيخا گفت: خانه و زندگى من در همين شهر است، بياييد تا شما را به آن جا ببرم. سلطان و نانوا و عدّه اى از مردم شهر، كه از اين ماجرا باخبر شده بودند، به اتّفاق تلبيخا به سمت خانه او حركت كردند. به در خانه اى رسيدند، تلبيخا در آن خانه را كوبيد. پيرمردى كه از شدّت پيرى ابروهايش بر روى صورتش ريخته بود در را باز كرد، و موهاى ابروانش را كنار زد. هنگامى كه تلبيخا و سلطان و آن جمعيّت را ديد گفت: چه خبر است؟ تلبيخا گفت: اين خانه من است. سپس از پيرمرد پرسيد: تو كيستى؟ گفت: من فلانى فرزند فلانى فرزند تلبيخا وزير عهد دقيانوس هستم تلبيخا خود را معرّفى كرد. پيرمرد وقتى فهميد تلبيخا جدّ اوست خود را به روى پاهاى او انداخت و وى را غرق در بوسه كرد. •✾📚 @Dastan 📚✾•
✍امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام میفرمایند: ای مردم! از خدایی بترسید، 💥که اگر سخنی گویید می‌شنود، 💥و اگر پنهان دارید، می‌داند؛ و برای مرگی آماده باشید؛ 💥که اگر از آن فرار کنید، شما را می‌یابد، 💥اگر بر جای خود بمانید، شما را می‌گیرد، 💥و اگر فراموشش کنید، شما را از یاد نبرد. 📚 نهج‌البلاغه، حکمت ۲۰۳ •✾📚 @Dastan 📚✾•
معناى تقيّه چنانچه (به عنوان مثال) مسلمانى در دست بت پرستى گرفتار شود، و يا در محيط بت پرستان زندگى كند، و يقين داشته باشد كه اگر آنها پى به عقيده او ببرند ممكن است خون او را بريزند يا صدمه اى به او وارد كنند، در چنين صورتى اين شخص مى تواند اعتقادات واقعى خود را كتمان كند و جان خويش را حفظ نمايد، تا خونش بيهوده ريخته نشود و اين تقيّه نام دارد. البتّه مواردى كه ريختن خون انسان باعث تقويت درخت پربار اسلام مى گردد، مانند آنچه شهداى كربلا انجام داده اند، از اين حكم مستثناست. امّا در مواردى كه ريخته شدن خون هيچ اثرى ندارد بايد با استفاده از سپر تقيّه جان خود را حفظ كرد. همچنين اگر شيعه اى گرفتار وهّابى هاى متعصّب آدم كش شود، كه اگر پى به عقيده واقعى او ببرند او را خواهند كشت، عقل و شرع به او اجازه ابراز عقيده واقعى اش را نمى دهد. بنابراين، تقيّه در برابر كفّار و انسان نماها يكسان است مهم احساس خطر، و نتيجه اش كتمان عقيده و به تبع آن، زنده بودن است. •✾📚 @Dastan 📚✾•
تقيّه خوفى و مداراتى تقيّه بر دو قسم است: «تقيّه خوفى» و «تقيّه مداراتى». آنچه تا كنون در مورد تقيّه بحث شد و در داستان مؤمن آل فرعون و عمّار ياسر و اصحاب كهف آمد از قسم اوّل بود؛ امّا منظور از تقيّه مداراتى آن است كه اطّلاع يافتن دشمن يا مخالفين از عقايد واقعى انسان خطرى ايجاد نمى كند، امّا همراهى با آنها و عمل كردن به برخى از احكامشان باعث وحدت و اتّحاد و انسجام بيشتر مى شود. اين نوع تقيّه را تقيّه مداراتى مى نامند. اكنون مردم عربستان و وهّابى‌ها مى دانند زوّارى كه از ايران به مكّه و مدينه مشرف مى شوند غالباً شيعه هستند، و اين مطلب خطرى براى شيعيان ايجاد نمى كند، ولى در عين حال شيعيان در نماز جماعت آنها شركت كرده، و همانند آنها بر فرش سجده نموده، و به همراه آنها بر امواتشان نماز ميّت مى خوانند، چون اين كار- همان گونه كه در روايات متعدّد آمده- باعث وحدت و انسجام بيشتر و رفع كدورت‌ها و سوء ظن‌ها مى شود. از جمله در روايتى از امام صادق عليه السلام خطاب به يكى از يارانش به نام زيد مى خوانيم: «خالِقُوا النَّاسَ بِاخْلاقِهِمْ، صَلُّوا فى مَساجِدِهِمْ، وَعُودُوا مَرْضاهُمْ، وَاشْهِدُوا جَنائِزِهِمْ، وَان اسْتَطَعْتُمْ انْ تَكُونُوا الأَئَمَّةَ وَالْمُؤَذِّنِينَ فَافْعَلُوا؛ فَانَّكُمْ اذا فَعَلْتُمْ ذلِكَ قالُوا: هؤُلاءِ الْجَعْفَرِيَّةُ، رَحِمَ اللَّهُ جَعْفَراً، ما كانَ احْسَنَ ما يُؤَدِّبُ اصْحابَهُ، وَاذَا تَرَكْتُمْ ذلِكَ قالُوا: هؤُلاءِ الْجَعْفَرِيَّةُ فَعَلَ اللَّهُ بِجَعْفَرَ، ما كانَ اسْوَأَ يُؤَدِّبُ اصْحابَهُ ؛ با اهل سنّت مطابق آداب و اخلاق خودشان رفتار كنيد، در نماز جماعتشان شركت نماييد، و از بيمارانشان عيادت به عمل آوريد، و در مراسم تشييع جنازه آنها شركت كنيد، و اگر فرصتى جهت امامت جماعت يا گفتن اذان در مساجد آنها فراهم شد از انجام آن خوددارى نكنيد. زيرا اگر شما شيعيان اين كارها را انجام دهيد، مى گويند: اينها پيروان امام صادق عليه السلام هستند، خداوند او را رحمت كند كه شيعيان و اصحابش را بسيار خوب تربيت كرده است. و اگر اين كارها را ترك كنيد مى گويند: اينها پيروان جعفر بن محمّد هستند، خداوند هر كار كه مى خواهد با او انجام دهد كه اصحابش را بسيار بد تربيت كرده است! ». [۱] بعضى از مقدّسين مى گويند: «ما نمازمان را در مسجد النبى و مسجد الحرام با آنها به جماعت مى خوانيم، سپس در هتل قضاى آن را بجا مى آوريم. در حالى كه نيازى به اعاده و قضاى اين نمازها نيست، و طبق فرمايش امام صادق عليه السلام چنين نمازهايى- با تمام اشكالات آن- مجزى است. نتيجه اين كه: از جمله مسائلى كه مى توان از داستان اصحاب كهف استفاده كرد مشروعيّت تقيّه خوفى در برابر دشمنان و مخالفان است. ---------- [۱]: وسائل الشيعه، ج ۵، ص ۴۷۷، ح ۱. •✾📚 @Dastan 📚✾•
مدّت خواب اصحاب كهف خداوند متعال در آيه شريفه ۲۴ و ۲۵ سوره كهف در مورد مدّت توقّف اصحاب كهف در آن غار مى فرمايد: « «وَلَبِثُوا فِى كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعاً* قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُمْ مِّنْ دُونِهِ مِنْ وَلِىٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِى حُكْمِهِ أَحَداً»؛ آنها در غارشان سيصد سال درنگ كردند، و نُه سال (نيز) بر آن افزودند. بگو: «خداوند از مدّت درنگ آنها آگاه تر است، غيب آسمان‌ها و زمين از آنِ اوست. خداوند چه بينا و شنواست! آنها هيچ ولىّ و سرپرستى جز او ندارند. و او هيچ كس را در حكم خود شركت نمى دهد». •✾📚 @Dastan 📚✾•
ادامه تفسير آيات اصحاب الاخدود خداوند متعال پس از آن كه سوره بروج را با سه سوگند بسيار مهم آغاز كرد، به داستان اصحاب الاخدود به صورت خلاصه اشاره مى كند. توجّه فرماييد: « «قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ* النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ* إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ* وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ»؛ مرگ بر (شكنجه گران و) صاحب گودال (آتش)، آتشى عظيم و شعله ور! هنگامى كه در كنار آن نشسته بودند، و آنچه را با مؤمنان انجام دادند (با خونسردى و قساوت) تماشا مى كردند! ». [۱] راستى اين سنگدلان به چه بهانه اى با آن مردم مظلوم چنين برخورد خشن و غير انسانى داشته، و دست به اين جنايت زدند؟ آيه بعد پاسخ اين سؤال را مى دهد. توجّه فرماييد: «وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ* الَّذِى لَهُ مُلْكُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَىْ ءٍ شَهِيدٌ»؛ آنها هيچ ايرادى بر مؤمنان نداشتند جز اين كه به خداوند توانا و شايسته ستايش ايمان آورده بودند؛ همان خدايى كه حكومت آسمان‌ها و زمين از آن اوست و خداوند بر همه چيز گواه است». [۲] آرى جرم آنها ايمان آوردن به پروردگار و پاسخ دادن به نداى فطرت و پيامبر درون و برون بود. ---------- [۱]: سوره بروج، آيات ۴- / ۷. [۲]: سوره بروج، آيات ۷- / ۹. •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب✨ آهسته بگو خدایا... ای دوای درد جانم من عاشق توام وبه تو نیاز دارم مطمئن باش که خدا رو یاد کنی اونم یادت میکنه خدا فقط منتظر توست ❤️✨شب خدایی تون بخیر✨❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🍁آخر هفته تون زیبا و شاد 💕🍁عیـدتـون مبــارک 🌼🍁الهے قشنگترین لحظه ها 💕🍁در انتظارتون باشه 🌼🍁الهے هرگز لبخند از رو 💕🍁لباتون نیفته 🌼🍁الهے خوشبختی، مثل سایه 💕🍁همراهتون باشه 🌼🍁الهے امروزتون پر باشه 💕🍁از خبرای خوب و اتفاقای زیبا 🌼🍁روزتـون زیبـا و در پنـاه خــدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🎊این سبـد گل زیبا ❤️🎊تقدیم به شما خوبان 🌹🎊همراه با بهترینها آرزوها ❤️🎊 فرخنده میلاد 🌹🎊با سعـادت امــام ❤️🎊حسن عسکری (ع)مبارک باد 🌹🎊🌹🎊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 به نام خداوند دلهاے پاک ڪه نامش بود در دلت تابناڪ به نام ڪسي ڪه تو را آفرید سر آغاز عشقست و نور امید سلام‌ صبحتون معطـر به نام خدا❤️🙏
هدف از بيان داستان اصحاب الاخدود همان گونه كه قبلًا نيز اشاره شد ذكر اين قطعه هاى تاريخى، و بيان اين داستان هاى واقعى به منظور اميد دادن به اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله و همه كسانى كه در طول تاريخ در پيمودن مسير حق در مقابله با ظالمان و ستمگران دچار سختى ها و مشكلات و آزارهايى مى شوند مى باشد، كه اگر شما با شكنجه و تهديد و آزار و اذيت دشمنان روبه رو هستيد مؤمنان پيشين با شكنجه هايى سخت تر و دردناك تر مواجه بودند و صبر كردند، اگر شما هم صبر و استقامت را پيشه خود سازيد، ان شاءاللَّه پيروز خواهيد شد و نصرت خدا به كمكتان خواهد آمد. در داستان اصحاب الاخدود آمده كه مادر مؤمنى را به همراه نوزاد شيرخوارش به نزديكى گودال آتش برده و از او خواستند كه از آيين حضرت مسيح بيزارى بجويد. زن با خود گفت: اگر اين كار را نكنم و مرا به آتش بيفكنند سرنوشت نوزاد شيرخوارم چه مى شود؟ چه كسى او را بزرگ خواهد كرد؟ از جمله نوزادهايى كه در شيرخوارگى سخن گفت همين كودك خردسال بود. او به فرمان خداوند به سخن آمده و خطاب به مادر عرض كرد: «مادر! مقاومت كن و نگران من مباش، خداوند نگهدارم خواهد بود! » مادر بچّه اش را به زمين گذاشت و تسليم شكنجه گران نشد. شكنجه گران او را همچون ساير مؤمنين و مؤمنات در آتش افكندند! برخى مى گويند: در مقابل اين همه عوامل فساد و فحشا كه از در و ديوار مى بارد چگونه مقاومت كنيم؟ مى گوييم: دنيا همواره قرين با مشكلات و سختى‌ها بوده و هست و خواهد بود. اگر خيال كنيد كه انسان به مقامى مى رسد كه ديگر مشكلى نخواهد داشت اشتباه مى كنيد انسان اگر بخواهد گلى بچيند بايد سوزش خار آن، را تحمّل كند و اگر اراده كند قاشقى عسل از كندو بردارد، چاره اى از نيش زنبور نخواهد داشت. بنابراين، بايد در مقابل مشكلات زندگى مقاومت كرد تا به نتيجه رسيد. •✾📚 @Dastan 📚✾•