eitaa logo
کانال ماه تابان
1.3هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
11 فایل
انتشار رمان بدون اجازه از نویسنده حق الناس هست ایدی ادمین کانال. پیشنهاد و نظرات خود را بفرستید @Fatemeh6249
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊شعبان شد و🎊🌸 🎊پیک عشـق از راه آمد🎊🌸 🎊سلام بر شعبان و اعیـادش🎊🌸 🎊سلام بر حسین و عباسش 🎊🌸 🎊سلام بر سجاد و سجودش🎊🌸 🎊سـلام بـر نیمه‌ شعبان 🎊🌸 🎊وَ ظهور مـولودش 🎊 🌸 🌸🎊🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هـزار سـلام بـه نشانه ی هـزار دعای سلامتی و هـزار درود بـه نشانه ی هـزار آرزوی زیـبـا تـقدیم شمـا بـاد صبح زیباتـون بخیر و شادی🌸🍃
⭕️ داستانی تکان دهنده از متحول شدن یک اعدامی! سه جوان یک دختر را هنگام خروج از مدرسه می دزدند واو را سوار ماشین می کنند وبا تهدید به خارج از شهر میبرند بعد از اطمینان از مکان اورا از ماشین پیدا می کنند تا جنایت راانجام دهند در این موقع ناگهان دختر می گوید.... ادامه داستان.. ادامه داستان... https://eitaa.com/joinchat/1777729564C23f3b549c6
هدایت شده از سخنان بزرگان
🥀دلتنگ کدوم یک از عزیزانت هستی؟ 🧔پدر 👩مادر 👱‍♀خواهر 👱‍♂برادر
🔴 امام سجاد علیه السلام و جُزامی ها بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم در مدینه چند نفر بیمار جذامی بود . مردم با تنفر و وحشت از آن ها دوری می کردند . این بیچارگان بیش از آن اندازه که جسماً از بیماری خود رنج می بردند ، روحاً از تنفر و انزجار مردم رنج می کشیدند . و چون می دیدند دیگران از آن ها تنفر دارند خودشان با هم نشست و برخواست می کردند . یک روز هنگامی که دور هم نشسته بودند غذا می خوردند ، علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام از آن جا عبور کرد . آن ها امام علیه السلام را به سر سفره خود دعوت کردند . امام علیه السلام معذرت خواست و فرمود: من روزه دارم ، اگر روزه نمی داشتم پایین می آمدم ، از شما تقاضا می کنم فلان روز مهمان من باشید . این را گفت و رفت . امام علیه السلام در خانه دستور داد ، غذای بسیار عالی و مطبوع پختند . مهمانان طبق وعده قبلی حاضر شدند . سفره ای محترمانه برایشان گسترده شد . آن ها غذای خود را خوردند و امام علیه السلام هم در کنار همان سفره غذای خود را صرف کرد منبع: سجاده عشق ، ص22 وسائل جلد 2، ص457 ✾📚 @Dastan 📚✾
اینجا اَوینارچوبه🪵 🍃یه تولیدی مخصوص کسایی که عاااشق بو و حسِ چوب طبیعی هستن🍃 ما اینجا براتون انواع ظرف روستیک و غیر روستیک،گلدون،جاشمعی و بقیه اکسسوریای چوبی رو با قیمت کفِ کفِ بازار تولید میکنیم.☺️🔨🪚 من(زهرا) به همراه همسرم(میثم) اینجا در خدمتتونیم تا خونتون رو زیبا تر کنین👫 🛑 ارسال به سراسر ایران داریم 🛑 https://eitaa.com/joinchat/3990159588Cf6c10d102e
هدایت شده از سخنان بزرگان
🔵 میخوای با کمترین هزینه بهترین هدیه رو بگیری؟ پس فورا بزن رو عطر_خاتم⛅رو ـ 🌸 ـ 🌸 ـ 🌸 ـ🌸🌸 🌸🌸🌸 ـ 🌸 🌸 🌸 ـ🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ـ 🌸 ـ ⛅خاتـم⛅ 🌸 ـ 🌸 خوشبو ترین کانال پیام‌رسان ایتا☝️🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/471072914C421ded4c37
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔸 ما خود نمی‌خواهیم این راه را، که راه خدا و رسول و اولیای اوست طی کنیم، بلکه راهی را می‌خواهیم که در آن استغفار و ذکر و گریه نباشد. نظیر اینکه نزد شخصی رفتند و گفتند: ذکری به ما دستور بدهید. ایشان گفته بود: نماز بخوانید. گفته بودند: می‌خواهیم ذکری بدهید که نماز نخوانیم. … ⚠️ خود را مریض نمی‌دانیم، وگرنه علاج آن آسان است. 📚 در محضر بهجت، ج٣، ص٢۴۶ ✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از گسترده چمران
🔴 هر جا نا امید شدی و فکر کردی به ته خط رسیدی، حتما فقط ۱۵ دقیقه پست های این کانالو بخون، مطالبش واقعا عالیههههه.... کانالی پراز مطالب شاد وانگیزشی جملات تاثیر گذار و...... کانال 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2967404754Cd55473eba5 👆👆👆👆 به شدددددددت توصیه میشه👆👆
هدایت شده از سخنان بزرگان
عشق نافرجام و جنازه ای که 24 سال سالم ماند... سید علی میرزا در جوانی عاشق مریم می شود. اما خانواده میرزا با وصلت مخالفت می کنند و زندگی برایش پوچ و بی معنی میشود مریم نیز بالاجبار با مرد دیگری ازدواج می کند و ‏زندگی میرزا را به یاَس مطلق مبدل می کند. میرزا با دلی شکسته به مدت 40 سال به تنهایی در ارگ مخروبه طبس ماوا می گزیند. مردم وی را دیوانه می پندارند و دست به آزار و اذیتش می برند.... تا اینکه یک روز... 👇 http://eitaa.com/joinchat/1980432395Cf692b1e675
🔆خاطره‌ای از شهید حاج حسین خرازی به نقل از پدر 🌱رفتیم بیمارستان، دو روز پیشش ماندیم. دیدم محسن رضایی آمد و فرمانده‌های ارتش و سپاه آمدند یکی یکی. امام جمعه‌ی اصفهان هم هرچند روز یک بار سر می‌زد بهش. بعد هم با هلی کوپتر از یزد آوردندش اصفهان. هرکس می‌فهمید من پدرش هستم، دست می‌انداخت گردنمو ماچ و بوسه و التماس دعا. 🌱من هم می‌گفتم «چه می‌دونم والا! تا دوسال پیش که بسیجی بود. انگار حالا‌ها فرمانده لشکر شده.» 🌱تو جبهه هم دیگر را می‌دیدیم. وقتی برمی گشتیم شهر، کم تر. همان جا هم دو سه روز یک بار باید می‌رفتم می‌دیدمش. نمی‌دیدمش، روزم شب نمی‌شد. مجروح شده بود. نگران اش بودم. هم نگران هم دلتنگ. نرفتم تا خودش پیغام داد 🌱«بگید بیاد ببینمش. دلم تنگ شده.» خودم هم مجروح بودم. با عصا رفتم بیمارستان. روی تخت دراز کشیده بود. آستین خالیش را نگاه می‌کردم. او حرف می‌زد، من توی این فکر بودم «فرمانده لشکر؟ بی دست؟» یک نگه می‌کرد به من، یک نگاه به دستش، می‌خندید. می‌پرسم «درد داری؟» می‌گوید «نه زیاد.» 🌱- می‌خوای مسکن بهت بدم؟ - نه. می‌گیم «هرطور راحتی.» لجم گرفته. با خودم می‌گویم «این دیگه کیه؟ دستش قطع شده، صداش در نمی‌آد.» ✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از گسترده چمران
♥️فــ‍ـروشـــگـ‍ــاه‌الـــکـــاپــــیـــدا♥️ 🌸اولیـن‌ تولیدی ‌اینتـرنتـی‌ ایتـا🌸 - 👕تـولیـد‌کـننـده‌انـواع‌پـوشــاک👕 - 👨‍👩‍👧‍👦پوشاک‌زنانه‌و‌مردانه‌و‌پچگانه👨‍👩‍👧‍👦 - 👤مــــــشـــــاور‌رایــــــــگــــــان‌👤 - 🛵ارســال‌بـه‌ســراســر‌کــشـــور🛵 💸پــرداخـت‌بــــه‌درب‌مــنـــزل💸 💎ض‍ـمـان‍ـت‌تـعـویـض‌تــا۱۰‌روز💎 🛍️سفارش‌از‌طریق‌ایتا‌و‌سایت🛍️ مشاهده تمام محصولات 👇 https://eitaa.com/joinchat/1180368950Cd0ba03b77a