🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#فرشته_نجات_اسرا
🌷قمیشی که در آغاز عملیات کربلای ۴ به اسارت ارتش صدام درآمد و ۴ سال از عمر خود را در این وضعیت سپری کرد درباره یکی دیگر از پیرترین رزمندگان که در زمان اسارت با او آشنا شده تعریف میکند: «مهندس اسدالله خالدی شخصیت متفاوتتری میان پیرمردهای اردوگاه داشت. ۵۵ ساله بود. مردی جا افتاده و آرام. او ۱۳ سال در آلمان زندگی کرده بود، به همین خاطر به زبان آلمانی مسلط بود. نمیدانم چطور شده بود که به جبهه آمده بود، چون شخصیتش اینطوری نبود که کلاشنیکف دست بگیرد.
🌷او در رهبری اردوگاه همیشه مورد سئوال اسرا بود و خود به خود محور خیلی از حرکت و دادخواهیهای بچهها ایشان بود. اوایل تصور میکردیم عراقیها به احترام سنش کاری به کارش ندارند. اما به مرور متوجه شدیم که آنجا اصلاً از این خبرها نیست. آنها دل نارحمیشان اینقدری است که اگر بفهمند ایشان مورد رجوع بچههاست ایشان را هم از کتک معاف نکنند. در آن ۴ سالی که من اسیر بودم، مهندس خالدی نقشش را حفظ کرد.
🌷جز اینکه او تفسیر قرآن هم میدانست و در جمعهای کوچک سعی میکرد کلاس قرآن برای ما بگذارد، همیشه نقش تعدیلکننده برای حرکتهای شتاب زده بچهها را داشت یا همیشه نقش تهییجکننده در مواقعی که نیاز بود تهییجی صورت بگیرد. یادم میآید یکبار وقتی یک افسر ارشد عراقی برای بازدید اردوگاه اسرا از بغداد آمد و مهندس خالدی متوجه شد که او آلمانی میداند با او به زبان آلمانی شروع به صحبت کرد طوری که نگهبانها گیج و مبهوت مانده بودند که اینها چه دارند به هم میگویند.
🌷چون همیشه بیان مشکلات اردوگاه خیلی برایمان سخت بود و وقتی عراقیها میشنیدند ما با بازدیدکنندهها درباره مشکلات صحبت کردیم وقتی آن بازدیدکننده میرفت، نگهبانها میآمدند و حسابمان را میرسیدند. آن روز او شروع کرد آلمانی با آنها صحبت کردن و بیان مشکلاتی از این قبیل که صلیب سرخ اصلاً اینجا نیامده است و.... خلاصه اینکه آقای مهندس در آن شرایطی که تقریباً دسترسی به صلیب سرخ نبود و عراقیها هر بلایی میخواستند سر بچهها میآوردند با بلد بودن زبان آلمانی خیلی به ما کمک کرد.»
#راوی: آزاده سرافراز رحیم قمیشی
منبع: سایت ایران آنلاین
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️ اللهم عجل لولیک الفرج
✾📚 @Dastan 📚✾