eitaa logo
کانال ماه تابان
1.3هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
11 فایل
انتشار رمان بدون اجازه از نویسنده حق الناس هست ایدی ادمین کانال. پیشنهاد و نظرات خود را بفرستید @Fatemeh6249
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 جکهای خفن مادر شوهر و عروس👿👻 آخ دلم ترکیدم از خنده😂 https://eitaa.com/joinchat/2997485634Ccecc429bc0 بپا جاریِ فضولِت اطراف گوشی نباشه👹 🤣🤣🤣خنده درحدمرگگگگ🤣🤣🤣
هدایت شده از تست هوش و ترفند
📣 بجون خودم قسم رفتم کانال اینقد خندیدم که دارم میمیرم 😂😂وای وای مردم از خنده کانالش عالیههههههههه 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2997485634Ccecc429bc0 https://eitaa.com/joinchat/2997485634Ccecc429bc0 😝ترکیدممممم😂😂 بیا ببین اینجا چه خبرررررره😱 ویس های پسرها😂😂
‌🐠🐠🐠 ﻣﺎﻫﯽ ﻣﻮﻥ ﻫﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﮕﻪ ﺗﺎ ﺩﻫﻨﺸﻮ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺁﺏ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﺶ ﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﺴﺖ ﺑﮕﻪ ... ﺩﺳﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺁﮐﻮﺍﺭﯾﻮﻡ ﻭ ﺩﺭﺵ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺎﻻ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﭘﺮﯾﺪﻥ .. ﺩﻟﻢ ﻧﯿﻮﻣﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻨﺪﺍﺯﻣﺶ ﺍﻭﻥ ﺗﻮ، ﺍﻧﻘﺪ ﺑﺎﻻ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﭘﺮﯾﺪ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ !!... ﺩﯾﺪﻡ ﺗﺎ ﺧﻮﺍﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻣﻮقع اس ﺑﺬﺍﺭﻣﺶ ﺗﻮﯼ ﺁﮐﻮﺍﺭﯾﻮﻡ ﻭﻟﯽ ﺍﻻﻥ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺘﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻧﺸﺪﻩ.. ﯾﻌﻨﯽ ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻤﺶ ﺍﻭﻥ ﺗﻮ ﻗﻬﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺯﺩﻩ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ !!... ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻣﻮﻧﻪ ... ﺩﻭﺳﺸﻮﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ ... ﺩﻭﺳﻤﻮﻥ ﺩﺍﺭﻥ ... ﻭﻟﯽ ﺍﻭﻧﺎﺭﻭ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﯿﻢ! ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺍﻭﻧﺎ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ... مراقب آدم خوبای اطرافمون باشیم تا ازدستشون ندیم،بعدش دیگه فایده نداره... 👤 خسرو شکیبایی •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 روزي حضرت داوود از يك آبادي ميگذشت پيرزني را ديد بر سر قبري زجه زنان نالان و گريان. پرسيد: مادر چرا گريه مي كني؟پيرزن گفت: فرزندم در اين سن كم از دنيا رفت داوود گفت: مگر چند سال عمر كرد؟ پيرزن جواب داد:350 سال داوود گفت: مادر ناراحت نباش. پيرزن گفت: چرا؟ پيامبر فرمود: بعد از ما گروهي بدنيا مي آيند كه بيش از صد سال عمر نميكنند. پيرزن حالش دگرگون شد و از داوود پرسيد: آنها براي خودشان خانه هم ميسازند آيا وقت خانه درست كردن دارند؟ حضرت داوود فرمود: بله آنها در اين فرصت كم با هم درخانه سازي رقابت ميكنند. پيرزن تعجب كرد و گفت: اگر جاي آنها بودم تمام صد سال را به خوشی و خوشحال کردن دیگران ميپرداختم. 🌸برچرخ فلک مناز که کمر شکن است 🌸بررنگ لباس مناز ک آخر کفن است 🌸مغرور مشو که زندگی چند روز است 🌸در زیرزمین شاه و گدا یک رقم است •✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از گسترده ‌"شما'
* 🔴🔴خبر دردناک🔴🔴 🔴🔴 و به کما رفت😔😔😔 😔وصیت نامه ⚫صحبتهای دردناک مادر از وضعیت وخیم : ◾پسرم وصیت کرده در صورت مرگ مغزی... 🔴فیلم کامل صحنه تصادف و لحظه حادثه🔴 آیا خبر مرگ وی صحت دارد⁉️⁉️ شرح ماجرا و اطلاعات دقیق 👇🏻👇🏻👇🏻 ⛔https://eitaa.com/joinchat/847183978C6a7fe6f0ab https://eitaa.com/joinchat/847183978C6a7fe6f0ab **
هدایت شده از سخنان بزرگان
🌹اجیم دو دست لباس بیشتر نداشت اما حالا میبینمش تو هر مهمونی یه متفاوت و میزنه پریشب منو دید باز همون قدیمی تنم بود با حرص منو کشوند یه گوشه و لینک این کانالو داد و گف فقط خزش نکن؛تا وارد شدم تازه فهمیدم بعععلهههه ازینجا این همه شیک و باکلاسو ایده میگیره شمام اگه فک میکنین هیچی بلد نیستید بیاین👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4287168640C3c87ebf294 https://eitaa.com/joinchat/4287168640C3c87ebf294 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ اول کار است 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ باب اسرار است 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ نغمه جان است 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
سلام صبحتون به زیبایی آفتاب برخیزید و خدایتان را بغل کنید. رهایش نکنید. با او باشید. اونوقت ببینید چه روزی برایتان رقم میزند. الهی به امید تو.
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
تازگیا شوهرجونم بچه شده🤪😂 مادرشوهرم میره میاد زیر لب بی حیا بی حیا نثارش میکنه بسکه توجم چسب منه😅🙈 بیچاره پیرزن خبر نداره عروس جونیش تازگیا چقدر شیرین زبونی بلدشده و چه اس ام اسای آبداری واسه شوهرش میفرسته🙈😅شوهرم چپ و راس میگه ای تو روح اونیکه تورو انقدر شیطون بلا و زبونباز کرده تازگیا😁🤩خبرنداره اینجا دلبری یادگرفتم🙊🙈👇 http://eitaa.com/joinchat/3144482832C8a74c80474
هدایت شده از سخنان بزرگان
عشوه های زنانه ویژه شیطون...😁 فقط متاهلین📛 مهمه که یه زن و عشوه گر باشی وشوهرتو خودت کنی😜 بلد نیستی بیا یاد بگیر اینجا 😍👇 http://eitaa.com/joinchat/3144482832C8a74c80474 زیر🔞ممنوع افراد ممنوع❌
یادمون باشه تصویر زندگیمون، همون چیزیه که با قلم افکارمون ترسیم میکنیم. اگر نقصی توی تصویر زندگیمون میبینیم، بهتره با پاک کنی از جنس انرژی و اندیشه مثبت اون رو پاک کنیم و مجددا با قلم افکارمون شروع به طراحی و رفع اون نقص کنیم یادمون باشه که بزرگترین مسائل رو آدمها خودشون با طرز فکر و دیدشون نسبت به دنیای اطراف میسازن. پس بهتره عدسی و لنز دوربین فکرمون رو با دستمالی از جنس محبت و عاطفه و عشق و بخشش، پاک کنیم تا عکس زندگیمون شفافتر و زیباتر بیفته •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌹تــوجــہ تــوجــہ🌹 📣 داریم تا چادر 🤗 چادر باید 👇 👈خوش دوخت باشه‼️ 👈از بهترین پارچه ها باشه‼️ 👈قیمتش هم مناسب باشه‼️ از همه مهم تر اینکه تولید داخل کشور باشه و به پیشرفت کشور کمک بکنه😍 💢فروش ویژه چادر مشکی همراه با هدایای ارزشمند از مشهد مقدس🕌👇 http://eitaa.com/joinchat/1196228609Ce36ce60469 ارسال به سراسر ایران🇮🇷☝️
هدایت شده از سخنان بزرگان
🚨🚨 ‼️من یه هستم که به زیبایی ظاهرم زیادی میدهم😍🧕 ❌اما یه چند وقتی هست بخاطر حتی نتونستم یه بخرم😭💔 ⭕️گذشت و گذشت تا با آشنا شدم😇🌹 💢مشکلاتمو که حل کرد به کنار، هر روزم ازش میکنم ❤️👈👈👈 https://eitaa.com/joinchat/4189782107Cd12746c43e 🚨 میکنم شما هم یه سر بزنید پشیمون نمیشید👆 🚚 محصولات شون هم 😍
‌ ‍ 🔥 آقا سید مهدی کشفی که از یاران مخصوص میرزا جواد نقل می کرد: شبی توی خانه خوابیده بودم ، دیدم که صدای ناله ی سوزناکی از حیاط می آید. از بس شدید و سوزناک بود ، هراسان ازخواب برخاستم که چه خبر است؟ رفتم در را باز کردم، دیدم در این حیاط ما که به این کوچکی است یک کاروانسرای بزرگی است و دور تا دورش حجره می باشد و صدا از یک حجره می آید.. دویدم پشت حجره هرکار کردم در باز نشد. از شکاف درب نگاه کردم ببینم چه خبر است! دیدم یکی از رفقای ما که اهل بازار تهران است افتاده و به اندازه نصف کمر انسان، سنگ آسیاب روی او چیده اند. و یک شخص بد هیبت از آن بالا ، توی حلقوم دهان او چیزهایی میریزد. ناراحت شدم ، هرچه کردم در باز نشد هرچه التماس کردم به آن شخص که چرا به رفیق ما این طور میکنی ! اصلا نگفت : تو کی هستی؟ این قدر ایستادم که خسته شدم برگشتم آمدم توی رختخواب ولی خواب از سرم بکلی پرید نشستم تا صبح شد حال نماز خواندن نداشتم . رفتم در خانه میرزا جواد آقا و محکم در زدم میرزا جواد آقا از پشت در گفت چه خبره ؟ چه خبره ؟ حالا یه چیزی بهت نشون دادند نباید که اینطوری کنی؟ ! گفتم من همچو چیزی دیدم. گفت بله ، شما مقامی پیدا کرده اید. این مکاشفه است. 🔥آن رفیق بازاری شما رباخوار بود و در آن ساعت داشت نزع روح (روح از بدنش کنده ) می شد. من تاریخ برداشتم . بعد خبر آمد که آن رفیق ما در همان ساعت فوت کرده است... 📘کتاب شرح حال آیت اللّه العظمى اراکى,ص 299. •✾📚 @Dastan 📚✾•
‌ 📚داستان کوتاه و پندآموز مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند . گوسفند ازدست مرد جدا شد و فرار کرد.مردشروع کردبه دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد . عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند. هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد .ناگهان همسای شان ابو محمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده . زن گفت ای ابو محمد خداوند صدقه ات را قبول کند .او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده .مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت :خدا قبول می کند. ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش. بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن. روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم. مرد گوسفند را برد وسوار ماشین کرد. برگشت تا قیمتش را حساب کند .فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد . پس این نصیب توست ... صدقه را بنگر که چه چیزیست!! صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است ... •✾📚 @Dastan 📚✾•
اومد خدمت امام و برای انجام کاری در اوقاتی که آسیبی به کار جنگ نمی‌خوره، مرخصی خواست. امام راجع به دلیل مرخصی گرفتن در بحبوحه‌ی جنگ پرسیدند. عباس گفت: من در دهه اول محرم برای شستن استکان‌های چای عزاداران به هیئت‌های جنوب شهر که من را نمی‌شناسند می‌روم. مرخصی را برای آن می‌خواهم. امام خمینی (ره) به ایشون فرمودند: به یک شرط اجازه مرخصی می‌دهم! که هر موقع رفتی به نیت من هم چند استکان بشویی... 📚 @Dastan 📚
فرض کنید زمینی به شما داده‎اند و وسطش خط کشیده‎اند. اسم نصفش را «دنیا» و نصف دیگرش را «آخرت» بگذار. تو پی‎درپی نصفۀ آخرت را حفاری کردی و با خاکش آجر برای نصفۀ دنیا ساختی و پله گذاشتی و آوردی بالا. در ابتدا دنیا و آخرت در یک سطح بود اما تو از آخرت برداشته‎ و روی دنیا گذاشتی. موقع مرگ می‎گویند: از دنیا به آخرت برو، یعنی از این بالا بپر پایین. تو می‎ترسی. می‎گویی اگر از این دیوار صدمتری، توی آن گودال صدمتری بپرم، استخوان‎هایم خرد می‎شود. چه کسی از آخرت یک گودال بی‎منتها ساخته؟ خود تو! این ترس، از عمل توست. انسان وقتی توبه می‎کند، یک قسمت از دنیا را برمی‎دارد و در آخرت می‎گذارد. یواش یواش آخرت بالا می‎آید و این دو هم‎سطح می‎شوند. وقتی می‎گویند، بفرمایید برویم، قدم از دنیا برمی‎داری و راحت به آخرت می‎روی و اصلا نمی‌هراسی . . . 👤 آیت الله حائری ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 روزی امام حسن (ع) سواره بودند و مردی از اهل شام امام را ملاقات کرد و پی در پی او را لعن و ناسزا گفت. امام هیچ نفرمود تا مرد شامی از دشنام دادن فارغ شد. آن گاه امام به مرد شامی سلام کرد و فرمود: برادر! گمان می‌کنم غریب باشی و گویا بر تو مشتبه شده است، اگر از ما طلب رضایت بجویی از تو راضی می‌شویم، اگر چیزی سؤال کنی عطا میکنیم، اگر طلب ارشاد کنی تو را ارشاد میکنیم، اگر گرسنه باشی تو را سیر می‌کنیم، اگر برهنه باشی تو را می‌پوشانیم، اگر محتاج باشی بی نیازت میکنی. اگر رانده شده ای تو را پناه می‌دهیم. اگر حاجت داری حاجتت را برآورده می‌سازیم، اگر بار خود را بر خانه ما فرود آوری و میهمان ما باشی تا وقت رفتن برای تو بهتر خواهد بود؛ زیرا خانه ما وسیع و از امکانات برخوردار است. چون مرد شامی این سخنان را از آن حضرت شنید، گریست و گفت: شهادت می‌دهم که تو خلیفة الله در روی زمین هستی و خدا بهتر می‌داند که خلافت و رسالت را در کجا قرار دهد. پیش از آن که تو را ملاقات کنم تو و پدرت دشمن ترین انسانها نزد من بودید و الآن محبوب ترین خلق نزد من هستید. پس بار خود را در خانه ی حضرت فرود آورد و تا زمانی که در مدینه بود مهمان امام بود و از محبان و معتقدان اهل بیت (ع) شد. سنگ بد گوهر اگر کاسه ی زرین بشکست قیمت سنگ نیفزاید و زر، کم نشود؟ یکصد موضوع، پانصد داستان 218/1 ؛ به نقل از منتهی الامال 222/1. •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 روزی امام حسن (ع) سواره بودند و مردی از اهل شام امام را ملاقات کرد و پی در پی او را لعن و ناسزا گفت. امام هیچ نفرمود تا مرد شامی از دشنام دادن فارغ شد. آن گاه امام به مرد شامی سلام کرد و فرمود: برادر! گمان می‌کنم غریب باشی و گویا بر تو مشتبه شده است، اگر از ما طلب رضایت بجویی از تو راضی می‌شویم، اگر چیزی سؤال کنی عطا میکنیم، اگر طلب ارشاد کنی تو را ارشاد میکنیم، اگر گرسنه باشی تو را سیر می‌کنیم، اگر برهنه باشی تو را می‌پوشانیم، اگر محتاج باشی بی نیازت میکنی. اگر رانده شده ای تو را پناه می‌دهیم. اگر حاجت داری حاجتت را برآورده می‌سازیم، اگر بار خود را بر خانه ما فرود آوری و میهمان ما باشی تا وقت رفتن برای تو بهتر خواهد بود؛ زیرا خانه ما وسیع و از امکانات برخوردار است. چون مرد شامی این سخنان را از آن حضرت شنید، گریست و گفت: شهادت می‌دهم که تو خلیفة الله در روی زمین هستی و خدا بهتر می‌داند که خلافت و رسالت را در کجا قرار دهد. پیش از آن که تو را ملاقات کنم تو و پدرت دشمن ترین انسانها نزد من بودید و الآن محبوب ترین خلق نزد من هستید. پس بار خود را در خانه ی حضرت فرود آورد و تا زمانی که در مدینه بود مهمان امام بود و از محبان و معتقدان اهل بیت (ع) شد. سنگ بد گوهر اگر کاسه ی زرین بشکست قیمت سنگ نیفزاید و زر، کم نشود یکصد موضوع، پانصد داستان 218/1 ؛ به نقل از منتهی الامال 222/1. •✾📚 @Dastan 📚✾•
☘مولاعلی(ع): زشت‌ترین راستگویی، تعریف انسان از خود است. تصنیف غرر، 466 •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 از وهب نقل شده است: روزی شیطان برای حضرت یحیی طلا آشکار شد و اظهار داشت: می‌خواهم تو را نصیحت کنم، یحیی گفت: من به نصیحت تو تمایلی ندارم؛ ولی از وضع و طبقات مردم به من اطلاعی بده. شیطان گفت: بنی آدم از نظر ما به سه دسته تقسیم می‌شوند: 1. عده ای که مانند شما معصوم هستند و نیرنگ و حیله‌های ما در آنها تأثیر نمی کند. 2. دسته ای که در پیش ما شبیه توپی هستند که در دست بچه‌های شما است. به هر طرف بخواهیم آنها را می‌بریم و کاملا در اختیار ما هستند. 3. کسانی که رنج و ناراحتی آنها برای ما از دو دسته ی دیگر بیشتر است. تلاش می‌کنیم تا آنها را فریب دهیم، همین که فریب خوردند و قدمی به سوی ما برداشتند یک مرتبه متذکر می‌شوند و از کردهای خود پشیمان می‌گردند و روی به توبه و استغفار می‌آوردند و هر چه برای او رنج کشیده ایم از بین می‌برند. باز برای مرتبه ی دوم در صدد گمراه کردن آنها بر می‌آییم این بار نیز پس از آلوده شدن به گناه فورا متوجه می‌شوند و توبه میکنند، نه از آنها مأیوسیم و نه می‌توانیم مراد خود را از چنین افرادی بگیریم و پیوسته در رنجیم. الخزائن (نرافی) / 368. •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا رب🙏 نظری بر من سرگردان کن لطفی بمن دلشــده حیران کن😔 با من مکن آنچه من سزای آنم آنچه از کرم و لطف تو زیبد آن کن 🙏 آمیـــن یا رَبَّ 🙏 یونس در دل نهنگ، یوسف در دل چاه، ابراهیم در دل آتش🔥 همه پنجره ی امیدشان رو به یک خدا باز بود. وقتی یاد خدا مهمان همیشگی دل هایمان باشد❤️ اسیر باشی یا آزاد فرقی نمی کند! ترسی نیست، یاسی نیست... کاش باور کنیم که دلسپرده خداوند باشیم ❤️ شبتون پر از یاد خداوند ✨❤️
‌ 📚 فردی به خاطر قوزی كه بر پشتش بود خیلی ناراحت بود . شبی از خواب بیدار شد خیال كرد سحر شده، برخاست و به حمام رفت . از سر آتشدان حمام كه رد شد صدای ساز و آواز به گوشش خورد. توجه نكرد و داخل شد . سر بینه كه داشت لخت می‌شد حمامی را خوب نگاه نكرد و متوجه نشد كه سر بینه نشسته. وارد گرمخانه كه شد دید گروهی بزن و بكوب دارند و گویا عروسی دارند و می‌رقصند. او نیز همراهشان آواز خواند و رقصید و شادی کرد . درضمن اینكه می‌رقصید دید پاهای آنها سم دارد. آن وقت بود فهمید كه آنها از ما بهتران هستند. به روی خود نیاورد و خونسردی اش را حفظ کرد. از ما بهتران هم كه داشتند می‌زدند و می‌رقصیدند فهمیدند كه او از خودشان نیست ولی از رفتارش خوششان آمد و قوزش را برداشتند. فردا در همان شهر مرد بدجنسی كه او هم قوزی بر پشتش داشت، از او پرسید: «تو چه کردی كردی كه قوزت برداشته شد؟ او هم داستان آن شب را تعریف كرد. چند شب بعد مرد بدجنس به حمام رفت و دید باز « از ما بهتران ها ، آنجا گرد هم آمده اند .گمان كرد كه همین كه برقصد از ما بهتران خوششان می‌آید. وقتی كه او شروع كرد به رقصیدن و آواز خواندن و شادی كردن، از ما بهتران كه آن شب عزادار بودند آزرده شدند. قوز مرد اولی را آوردند گذاشتند بالـای قوز او ، آن وقت بود كه پی برد اشتباه کرده است . ولی پشیمانی سودی نداشت . مردم با دیدن او و شنیدن داستان گفتند : قوز با قوز شد. حالـا همین داستان با زبان شعر که هیچ کس سراینده اش را نمی شناسد. شبی گوژپشتی به حمام شد عروسی جن دید و گلفام شد برقصید و خندید و خنداندشان به شادی به نام نكو خواندشان ورا جنیان دوست پنداشتند زپشت وی آن گوژ برداشتند دگر گوژپشتی چو این را شنید شبی سوی حمام جنی دوید در آن شب عزیزی زجن مرده بود كه هریك ز اهلش دل افسرده بود در آن بزم ماتم كه بد جای غم نهاد آن نگون بخت شادان قدم ندانسته رقصید دارای قوز نهادند قوزیش بالـای قوز خردمند هر كار برجا كند خر است آنكه هر كار هر جا كند •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا 🙏 راه به سمت تو نزدیک است ... این منم که با گناهانم از تو دور شده‌ام پناه میبرم به مهربانیت🙏 دستهایم خالیست🙏 ❣مرا دریاب مهربانم🙏 آمیـــن یا رَبَّ ✨🙏 ❤️ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ،ﺩﻟﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺖ! ﺍﺳﯿﺮﻟﻄﻒ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺧﺪﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﯿﺴﺖ... ❣ ✨🌙✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃‍ امیدوارم یه روز خوب 🌺🍃 با کلی انگیزه پیش رو داشته باشین 🌸🍃 با خبرای خیلی خوب... 🌺🍃 روزتون پُراز انرژی مثبت