. . از خجالت جوش زدم😂❌☝️🏼 . .

صبحانه‌تـــون🥒 یك دعای نـاب از ته دل الهی همیشه🧀 خــونـه دلتون گرم🍳 فنجون عشقتون پر مهر بفرمایید صبحانه😊☕️

🌸سلام 🌱صبح دوشنبه تون بخیر و نیکی 🌸امروزتون سرشاراز آرامش 🌱مهر و محبت 🌸نشان لبخند خدا 🌱در زندگی ست 🌸ان شا الله 🌱نگاهش 🌸توجه و لبخندش 🌱و برکت بی پایانش 🌸همیشه شامل حالتون بشه

❄️گاهی متفاوت باش بخشش را ازخورشید بیاموز☀️ که ترازوئی ندارد سبک وسنگین نمیکند جدا نمی سازد و فرقی نمیگذارد. به همه از دم روشنایی می بخشد✨ ❄️☀️❄️ 🤍محبت را بی محاسبه پخش کن دروازه های قلبت رابه روی همه بگشا🤍 و باور داشته باش خدایی ♥️ که در این نزدیکیست، بهترینها را برایت رقم زده است...😇 #سلام_صبح_دوشنبه‌تون_پر_از_مهربانی 🤍

😭موهات می‌ریزه حجم نداره ❓ 🤦‍♀️صورتت کک و مک و جای جوش داره 🤱بعد رژیم پوستت شل شده ❓ 🤔هر کاری میکنی پوستت صاف نمیشه 😩اعتماد به نفست اومده پایین❓ 🧚‍♀صورت جذاب و خوشگل میخوای👄 بیا اینجا که خودتو بساز👇👇 #میخوایی_شوهرت_ازت_چشم_برنداره❓😳 #زود_تا_حذف_نشده_بزن_رو_لینک👇 https://eitaa.com/joinchat/1804664907C5f6eb142d0

یه عمر حسرتِ پوست بی لک و صافِ مردمو خوردیم گفتیم فلانی چقدر خوب مونده!🤐 شما نسبت به سنت نیفتادی! فقط بلد نیستی چجوری به پوست و مو و اندامت برسی😉 یه جا بهت معرفی میکنم قشنگگگگ ۱۰ سال از سنت کمتر بزنی ☺️ بیا❤️👇 https://eitaa.com/joinchat/1804664907C5f6eb142d0 ❌هشـــــــــــــــداااااااااررر عید نزدیک

⚜مولی امیرالمومنین(ع)⚜ دنیا مکانی برای عبور است نه جایی برای ماندن.🚶⚠️ نهج البلاغه، حکمت133 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•

_ بهار خبر داری از فروش ویژه چادر رنگی به مناسبت روز مادر😍 در فروشگاه حجاب الزهرا (س)⁉️ + عه نه چی هست؟ _ بهترین و زیباترین چادر رنگی ها رو زیر قیمت بازار میفروشه، تخفیفش رویاییه ها😍 بیش از ۵۰ درصد تخفیف🤩 + وای چه عالیییییی لینکش لطفا🙏 _ بفرمایید خانوم👇فقط عجله کن که به سرعت داره چادراش به فروش میره، دیر بری ممکنه بهت نرسه😱👇 https://eitaa.com/joinchat/2691760149C505dd3e785 دارای نشان اعتماد برای خرید امن شما👏

زیبـاتـریـن روســــرے ها و هـدشــــــال ها با قیمت عالـــــــــے براتون آوردیـــــــم😍 فقط کافیـــــہ روے ⇩هدشال⇩ بزنید👇 ـ 💙 💖 💖 ـ 💙 💙 💖 💖 ـ 💖 💖 ـ 💖 💖 💖 💖 💖 💖 ـ 💖💖💖💖💖💖 💖 💖 ـ 💚💚 💚 💖💖 ـ💚💚💚 💚 ـ💚💚💚💚💚💚💚 بهترین ملزومات حجاب اینجاست😍👆

📚حکایتی خواندنی آورده اند که کفن‌دزدی در بستر مرگ افتاده بود. پسر خویش را فراخواند. پسر به نزد پدر رفت گفت: «ای پدر امرت چیست؟» پدر گفت: «پسرم من تمام عمر به کفن‌دزدی مشغول بودم و همواره نفرین خلقی به دنبالم بود. اکنون که در بستر مرگم و فرشته مرگ را نزدیک حس می‌کنم، بار این نفرین بیش از پیش بر دوشم سنگینی می‌کند. از تو می‌خواهم بعد از مرگم چنان کنی که خلایق مرا دعا کنند و از خدای یکتا مغفرت مرا خواهند.» پسر گفت: «ای پدر چنان کنم که می‌خواهی و از این پس مرد و زن را به دعایت مشغول سازم.» پدر همان دم جان به جان آفرین تسلیم کرد. از فردا پسر شغل پدر پیشه کرد با این تفاوت که کفن از مردگان خلایق می‌دزدید و چوبی در شکم آن مردگان فرو می‌نمود و از آن پس خلایق می‌گفتند: «صد رحمت به کفن دزد اولی که فقط می‌دزدید و چنین بر مردگان ما روا نمی‌داشت. #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•

بفرمایید حراجی کده لباس که منتظرش بودین اوردیم براتون قیمتهارو بیا ببین باورت نمیشه مجلسی از 150 تا 500 😍😍 هودی از 80تومن داریم وای دیگه نگم براتون♥♥♥♥♥ بیا خودت ببین پشیمون نمیشی دیگه چی بهتر از این واای 💃💃💃💃 بدو کرونا تموم مجلسی و عروسی زیاد داریم بیا لباس چن دست بخر با کیفیت و ارزون💃 بیا اینجا👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/998637699C86f4f10c05

بیایین لباس و هودی های خیلی عالی با قیمتهای خیلی مناسب 😍😍 شاید عضو شین باورتون نشه با این قیمت لباس و هودی داریم مگه ❤️❤️❤️ سریییییییع عضو شو هودی و لباس 80تومن لباس مجلسی داریم 140تومن 😘😘😘 سایز بزرگ و سایزهای مختلف آوردیم کانال حراجیمون اینجاست، بفرمایید تا تموم نشده 👇 https://eitaa.com/joinchat/998637699C86f4f10c05 خرید بدون واسطه از خود تولیدی 🙅‍♀ #مطابق_هر_مد_و_سلیقه ای 🙃

‌ 📚 داستان کوتاه پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل، آرامش را به تصویر بکشد. نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند، آن تابلو ها، تصاویری بودند از خورشید به هنگام غروب، رودهای آرام، کودکانی که در چمن می دویدند، رنگین کمان در آسمان، پرنده و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ. پادشاه تمام تابلو ها را بررسی کرد، اما سرانجام فقط دو اثر را انتخاب کرد... اولی، تصویر دریاچه ی آرامی بود که کوههای عظیم و آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود، در جای جایش می شد ابرهای کوچک و سفید را دید، و اگر دقیق نگاه می کردند، در گوشه ی چپ دریاچه، خانه ی کوچکی قرار داشت، پنجره اش باز بود، دود از دودکش آن بر می خواست، که نشان می داد شام گرم و نرمی آماده است. تصویر دوم هم کوهها را نمایش می داد، اما کوهها ناهموار بود، قله ها تیز و دندانه ای بود، آسمان بالای کوهها بطور بیرحمانه ای تاریک بود، و ابرها آبستن آذرخش، تگرگ و باران سیل آسا بودند. این تابلو با تابلو های دیگری که برای مسابقه فرستاده بودند، هیچ هماهنگی نداشت. اما وقتی آدم با دقت به تابلو نگاه می کرد، در بریدگی صخره ای شوم، جوجه پرنده ای را می دید آنجا، در میان غرش وحشیانه ی طوفان، جوجه گنجشکی ، آرام نشسته بود. پادشاه درباریان را جمع کرد و اعلام کرد که برنده ی جایزه ی بهترین تصویر آرامش، تابلو دوم است، بعد توضیح داد: آرامش چیزی نیست که در مکانی بی سر و صدا، بی مشکل و بدون کار سخت یافت شود، بلکه معنای حقیقی آرامش این است که هنگامیکه شرایط سختی بر ما می گذرد آرامش در قلب ما حفظ شود. #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•

من از تزئینات #تولد هیچی بلد نبودم😔😞 ولی با کمک این کانال یه تولدی گرفتم که نگووو😍👇👇 #آموزش بادکنک آرایی🎈🎉 #آموزش میوه آرایی🥒🍌 #آموزش انواع کیک🍰 #آموزش گل آرایی🥀 #آموزش استند🎏 #آموزش ریسه🔮 دنیای ⭕️ایده ⭕️ترفند⭕️خلاقیت ناب از همه چی👇👇 https://eitaa.com/joinchat/892272670Ca1c0800fe5

✅برای اولین بار در ایتا #رساله_تمام_مراجع_عظام(جامع وکامل) 📌 #پاسخ فوری به سئوالات #شرعی ✨ #آقــایان و #بانوان 🙊😓سوال و شبهات خصوصی 👀 که از هیچ کس نمیشه پرسید😬 #احکام_صیغه_درفضای_مجازی #احکام_ازدواج_موقت_ونامزدی #احکام_نماز_خمس_زکات_طهارت #احکام_بارداری_شیردادن_ 📕جواب تمام #مسائل_شرعی وشک و #شبهات خودرادرکمترین زمان اینجاببینید👇 😳 عضویت ودریافت بصورت کاملا #راایگان😍 eitaa.com/joinchat/1856176139C2afb2adf9f تواین کانال نظر #تمام_مراجع درج میشود 😊👆

حكيمى در بیابان به چوپانی رسید و گفت: چرا به جای تحصیل علم، چوپانی می کنی؟ چوپان در جواب گفت: آنچه خلاصه دانش‌هاست یاد گرفته ام. حكيم گفت: خلاصه دانشها چیست ؟ چوپان گفت: پنج چیز است - تا راست تمام نشده دروغ نگویم - تا مال حلال تمام نشده، حرام نخورم - تا از عیب و گناه خود پاک نگردم، عیب مردم نگویم. - تا روزی خدا تمام نشده، به در خانهٔ دیگری نروم. - تا قدم به بهشت نگذاشته ام، از هوای نفس و شیطان، غافل نباشم حكيم گفت: حقاً که تمام علوم را دریافته ای، هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب علم و حکمت سیراب شده #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•

+سلام زهرا جان خوبی آبجی؟؟ -سلام داداش سعید مرسی خوبم تو خوبی.! +ممنونم ابجی ، میگم واسه روز مادر که نزدیک هست برای مامان چی بخریم؟؟؟ -سوال خوبی کردی ، راستش فکر نکردم ☹️+من میخوام براش چادر بگیرم و کلی هدیه کنارش از انگشتر تا تسبیح و....🙈😍 -پولشو از کجا میاری اونوقت😒؟ +والا زهرا جان قیمت چادری که با کیفیت باشه اصلا زیادنیست. داخل ایتا یه فروشگاهی پیدا کردم فروشگاه بنی فاطمی که چادر هاشون تولید ملی هستن و هم‌کلی تخفیف و هدایای ویژه دارن کنار خریدت با قیمت پایین!! -واقعا سعید؟؟؟؟ کجاس آدرسش رو بده برم. +آدرس نمیخواد آبجی لینک کانالش رو داخل ایتا بهت میدم همین الان سفارش بده که تا روز مادر برسه دستت چادری که خرید میکنی😍👌👇 🔔🎁https://eitaa.com/joinchat/4092133506Ce4fdca60a4 ✈️ارسالشون هم‌ فوری هست✈️

#نکته #قرآنی 📖 ✨ در آیہ ياد شده؛ قرآن ڪریم ما رو متوجہ این مطلب میڪنہ ڪہ در ڪارها بہ حاضر و ناظر بودن خدا توجہ ڪنیم. مردے تصمیم بہ جدایے از همسرش گرفتہ؛مهریہ رو پرداخت ڪردہ. دو شاهد هم آوردہ و ... قرآن مے فرماید ؛ علاوہ بر اینها یادت باشہ ڪہ خدا حرفاتون رو میشنوہ و از ظاهر و باطن شما آگاهہ. یعنے ببین روز قیامت میتونے جواب بدے در دادگاہ خدا ڪہ چرا این ڪار رو ڪردے؟ 🖇 همہ توهین هایے ڪہ در جریان طلاق_متأسفانہ_صورت میگیرہ رو خدا میشنوہ. از همہ دل هایے ڪہ در جریان طلاق شڪستہ میشہ خدا خبر دارہ. 💥بنظرم اگہ مردم متوجہ این دو صفت خدا بودند انقدر راحت حاضر بہ جدایے نمے شدند. در هرصورت هر تصمیمے میخوایم بگیریم یادمون باشہ ڪه «فان اللہ سمیع علیم» و روز قیامت بہ پاے حسابرسے چنین خدایے خواهیم رفت. 📖 📖 📖 📖 📖 📖 📚 آیہ 227سورہ بقرة: «و ان عزموا الطلاق فان اللہ سمیع علیم» 📚 ترجمه: و اگر تصمیم بہ طلاق گرفتید پس خدا بسیار شنوا و داناست. #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•

مشاور طب سنتی: ❌ بلغم همون سردیِ بدنهِ ❌ وقتی بلغم در هر عضوی بالا میره شما دچار بیماری میشین: ❌در روده باعث: یبوست ❌در معده باعث: نفخ ❌در مفاصل باعث: روماتیسم و... از جمله موارد تاثیر گذار میشه به کم شدن میل جنسی، ترشحات سفید رنگ رحم اشاره کرد. برای دیدن نتایج و آشنایی با راه رفع بلغم و لاغری بر اساس طب سنتی و اسلامی روی لینک زیر بزنید😍🌹 https://eitaa.com/joinchat/784334999Cc846a2c64e

📚حکایت مردی از یکی از دره های پیرنه در فرانسه می گذشت ، که به چوپان پیری برخورد. غذایش را با او تقسیم کرد و مدت درازی درباره ی زندگی صحبت کردند . بعد صحبت به وجود خدا رسید . مرد گفت : اگر به خدا اعتقاد داشته باشم باید قبول کنم که آزاد نیستم و مسئول هیچ کدام از اعمالم نیستم . زیرا مردم میگویند که او قادر مطلق است و اکنون و گذشته و آینده را می شناسد… چوپان ناگهان و بی مقدمه زیر آواز زد و پژواک آوازش دره را آکند ! بعد ناگهان آوازش را قطع کرد و شروع کرد به ناسزا گفتن به همه چیز و همه کسی !!! صدای فریادهای چوپان نیز در کوهها پیچید و به سوی آن دو بازگشت . سپس چوپان گفت : زندگی همین دره است ، آن کوهها ، آگاهی پروردگارند ؛ و آوای انسان ، سرنوشت او آزادیم آواز بخوانیم یا ناسزا بگوئیم، اما هر کاری که می کنیم، به درگاه او می رسد و به همان شکل به سوی ما باز می گردد آدمی ساخته ی افکار خویش است فردا همان خواهد شد که امروز می اندیشیده است. #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•

هر چی کانال #چالش_غذا دیدی بزار کنار😎 اینجا به روز ترین #کلیپای اسمرای معروف رو گذاشتیم همشم با صداس🎧😍👇👇 https://eitaa.com/joinchat/795869303Cf7291246c7 یه عالمه خوردنی از #اسمرای_معروف جهان ایرانی🇮🇷هندی🇮🇳چینی🇨🇳ترکی🇹🇷عربی🇸🇦 اینجا اومدی مواظب وزنت باش😂👇 https://eitaa.com/joinchat/795869303Cf7291246c7 رایگان کلی کلیپ جدید موکبانگ ببین😋👆 #کپی_بنر در تمام پیام رسان ها #حرامه🔥

یکم با ادبیم ولی تییییی خندست 😁خنده دار ترین کانال ایتا🤣🤣 بیا از ته دلت میخندی🤣😂 🐸🐸🐸🐸🐸جوک حلال🐸🐸🐸🐸🐸 🐸🐸🐸🐸🐸جوک حلال🐸🐸🐸🐸🐸 🐸🐸🐸🐸🐸جوک حلال🐸🐸🐸🐸🐸 🐸🐸🐸🐸🐸جوک‌حلال 🐸🐸🐸🐸🐸 🐸🐸🐸🐸🐸جوک حلال🐸🐸🐸🐸🐸 دخترا پسرا 😅😂بزنید رو 🐸جوک حلال🐸 اخر خندست😂🤣🤣

‌ 📚داستان کوتاه مرد جوانی از دانشکده فارغ التحصیل شد . ماه ها بود که ماشین اسپرت زیبایی پشت شیشه های یک نمایشگاه به سختی توجهش را جلب کرده بود و از ته دل آرزو می کرد که روزی صاحب آن ماشین شود. مرد جوان از پدرش خواسته بود که برای هدیه ی فارغ التحصیلی آن ماشین را برایش بخرد.او می دانست که پدرش توانایی خرید آن را دارد. بالاخره روز فارغ التحصیلی فرا رسید و پدرش او را به اتاق مطالعه ی خصوصی اش فرا خواند و به او گفت : من از داشتن پسر خوبی مثل تو بی نهایت مغرور و شاد هستم و تو را بیش از هر کس دیگری در دنیا دوست دارم . سپس یک جعبه به دست او داد.پسر کنجکاو ولی نا امید جعبه را گشود و در آن یک انجیل زیبا که روی آن نام او طلا کوب شده بود یافت . با عصبانیت فریادی بر سر پدر کشید و گفت : با تمام مال و دارایی ای که داری ، یک انجیل به من می دهی ؟ کتاب مقدس را روی میز گذاشت و پدر را ترک کرد. سال ها گذشت و مرد جوان در کار و تجارت موفق شد.خانه ی زیبایی داشت و خانواده ای فوق العاده. یک روز به این فکر افتاد که پدرش حتما خیلی پیر شده و باید سری به او بزند. از روز فارغ التحصیلی دیگراو را ندیده بود. اما قبل از این که اقدامی بکند ، تلگرافی به دستش رسید که خبر فوت پدر در آن بود و حاکی از این بود که پدر تمام اموال خود را به او بخشیده است. بنابراین لازم بود فورا خود را به خانه برساند و به امور رسیدگی نماید. هنگامی که به خانه ی پدر رسید ، در قلبش احساس غم و پشیمانی کرد.اوراق و کاغذ های مهم پدر را گشت و آن ها را بررسی نمود و در آن جا همان انجیل قدیمی را بازیافت. در حالی که اشک می ریخت انجیل را باز کرد و صفحات آن را ورق زد و کلید یک ماشین را پشت جلد آن پیدا کرد . در کنار آن یک برچسب با نام همان نمایشگاه که ماشین مورد نظر او را داشت وجود داشت.روی برچسب تاریخ روز فارغ التحصیلی اش بود و روی آن نوشته شده بود : تمام مبلغ پرداخت شده است. #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•