فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷از راه دور
🌸🍃سبد گلی با نام مـهر
🌷میفرستم که عطر و
🌸🍃بوی شـادی
🌷را براتون به ارمغان بیاورد
🌸🍃تـقدیم به همه شما خـوبان
صبح آدینه تون گلبارون🌸🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧡سلام
🍁جمعه پاییزیتون
☕️پر از خیر و برکت ...
🧡در پناه پروردگار
🍁آدینه تون بخیر و نیکی
🧡حال دلتون خوب
🍁وجودتون سلامت
🧡زندگیتون غرق در خوشبختی
🍁روزتون پر از انرژی مثبت☕️
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣نیایش صبحگاهی
پروردگارا
امروز از شكر تو سرمستم
و شايسته است كه از تو آرزوهاي بزرگم را بخواهم و به كوچكها بسنده نكنم
چرا كه تو بي حد و حصري
خداي خوبم داده و نداده ات را شاكرم
چرا كه كه ايمان دارم كه در نداده ات هم
خيري بزرگ نهفته است.🍃🍃
صبح بخیر زندگی 🌻
..
داستان ابرهه
مقارن تولّد پيامبر صلى الله عليه و آله داستان اصحاب الفيل رخ داد. گويا خداوند مى خواهد هشدار دهد كه در آينده نزديك شخصى از سرزمين مكّه ظهور خواهد كرد و اين خانه مقدّس را احيا نموده، و جهان را مملوّ از ايمان و محبّت و دوستى مى كند.
داستان اصحاب الفيل به طور فشرده در سوره هاى فيل و قريش آمده، كه خلاصه اين ماجراى عبرت آموز به شرح زير است:
همان گونه كه در داستان اصحاب الاخدود اشاره شد ذونواس پادشاه ستمگر يمن كه يهودى شده بود مردم را اجبار به پذيرش آيين يهود مى كرد و به همين منظور به نجران آمد و گودال هايى از آتش آماده ساخت، و هر كس در برابرش مقاومت مى كرد را روانه آتش مى كرد. يك نفر از مسيحيان به روم نزد قيصر رفت و ماجرا را گزارش داد و قيصر به نجاشى پادشاه حبشه دستور سركوبى ذونواس
را صادر كرد. نجاشى لشكرى به فرماندهى اريات به نجران اعزام كرد كه ابرهه يكى از فرماندهان رده پايين آن لشكر بود.
لشكريان نجاشى بر ذونواس حمله كرده و او را كشته و لشكريانش را شكست داده و بر نجران حاكم شدند و آيين مسيحيّت جايگزين آيين يهوديت شد. ابرهه كه فردى جسور بود و داهيه سلطنت داشت با كمك عدّه اى از لشكريان، اريات را كشت و اعلان حكومت كرد. خبر به نجاشى رسيد. بسيار ناراحت شد و تصميم گرفت لشكرى براى سركوبى ابرهه به نجران بفرستد.
ابرهه موهاى خود را تراشيد و آن را به همراه مقدارى از خاك نجران براى نجاشى فرستاد. يعنى من سرسپرده و همچون خاك تسليم تو هستم. نجاشى وقتى ديد ابرهه تسليم اوست او را رها كرد و وى سلطان يمن شد.
ابرهه به منظور اين كه خدمت چشم گيرى به آيين مسيحيت كند كليساى بزرگ و مهمّى ساخت و مبلّغين فراوانى به اطراف فرستاد تا مردم را به آيين مسيحيت دعوت كنند و كليساى مذكور را ترويج نمايند. وى كم كم به اين فكر افتاد كه كعبه را تعطيل نموده و همه مردم را به سمت كليساى خود جذب نمايد.
عرب هاى حجاز از اين تصميم ابرهه بسيار ناراحت شدند؛ زيرا آبرو و شرف خود را در گروى كعبه مى ديدند، به همين جهت، توسّط عدّه اى كليساى مورد نظر را آتش زدند تا ابرهه از تصميم خود منصرف گردد. امّا پادشاه يمن بسيار عصبانى شد و بر تصميمش استوارتر شد. او با اين كار سه هدف را دنبال مى كرد:
۱. انتقام ۲. انتقال مركزيّت سياست جزيرة العرب از مكّه به يمن ۳. جلب و جذب درآمدهاى سرشار اقتصادى ناشى از سفر زوّار خانه خدا به مكّه مكرّمه.
👇👇👇
امتحانات الهى
امتحانات الهى از بندگان براى كشف مجهولات نيست؛ بنابراين، اگر كسى تصوّر كند كه خداوند از باطن افراد آگاه نيست و به قصد اطّلاع و آگاهى از باطن انسانها آنها را آزمايش مى كند اين تفكّر اشتباه است و خداوند عالم بر همه چيز است. در نماز غفيله مى خوانيم: هر برگى از هر درختى در هر نقطه اى از نقاط دنيا بيفتد خداوند از آن آگاه است. «وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا» [۱] علاوه بر اين، در زير اين زمينها در صحراها و بيابانها دانه هاى فراوانى است كه در شرايط مناسب آب و هوايى گياهان و درختان مختلفى از آن مى رويد، خداوند متعال نسبت به آن نيز آگاه است «وَلَا حَبَّةٍ فِى ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ» [۲] خداوندى كه چنين علم وسيع و گسترده اى دارد چيزى از او پنهان نيست، كه با آزمايش و امتحان به آن پى ببرد. پس هدف از آزمايشات و امتحانات الهى چيست؟
امتحانات پروردگار براى پرورش انسان هاست. معروف است كه فولاد را زير
فشار آتش با دماى بالا قرار مى دهند تا آبديده شود و تكامل پيدا كند. انسانها نيز در كوره هاى آزمايشات الهى آبديده مى شوند و تكامل پيدا مى كنند. حضرت على عليه السلام در كلام معروفش مى فرمايد: «درخت بيابانى چوبش محكم تر و شعله اش فروزان تر است (ان الشجرة البريه اصلب عوداً وابطاء خموداً) ولى درختانى كه در لب جوى آب پرورش يافته اند و هيچ زحمتى متحمّل نمى شوند و احساس تشنگى نمى كنند، چوب هاى سستى دارند و هيزم آن آتش قابل ملاحظه اى ندارد. آرى، امتحانات الهى انسان را همچون فولاد آبديده، و همانند درختان بيابان مقاوم، صبور و پرمنفعت مى كند. ولى همان طور كه قبلًا اشاره شد امتحانات پروردگار سه تفاوت عمده با ساير امتحانات دارد: اوّلًا: از نظر زمانى بسيار گسترده است؛ از لحظه بلوغ تا دم مرگ. ثانياً: مادّه امتحانى خاصّى ندارد و ممكن است خداوند انسان را به هر چيزى امتحان كند. ثالثاً: هيچ استثنايى ندارد، پيامبران و اولياء اللَّه نيز امتحان مى شوند و امتحانات آنها به مراتب سخت تر است.
----------
[۱]: سوره انعام، آيه ۵۹.
[۲]: سوره انعام، آيه ۵۹.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
له✨﷽✨
📙داســتــان مـعـنــوی
✍طلبه ای در یک از شهرها زندگی میکرد
از نظر مادی در فشار بود
و از نظر ازدواج نیز مشکلاتی داشت.
🌙یک شب متوسل به امام زمان (علیهالسلام)
شد چند شبی بعد از این توسل
امام زمان (علیهالسلام) را در خواب دید
❤️حضرت فرمودند: فلانی میدانی
چرا دعایت مستجاب نمیشود؟
گفت: چرا؟
فرمودند: طول امل و آرزو داری
🕋گاهی انسان به در خانه خدا میرود
دعا میکند اما با نقشه میرود
دل به این طرف و آن طرف حرکت میکند
🤲گاهی به خدا یاد میدهد و میگوید:
خدایا در دل فلانی بینداز بیاید
مشکل مرا حل بکند
❤️فرمودند: شما به خدا یاد ندهید
خدا خودش بلد است
انسان به ائمه معصومین (علیه السلام)
هم نباید یاد بدهد
باید بگوید خدایا من این خواست را دارم
و به هیچ کس هم نمیگویم
طول امل نباید داشته باشیم۵
🔹طلبه گفت: یابن رسول الله
من همین طور هستم که میفرمائید
بهتر از این نمیتوانم باشم چه کنم؟
میخواهم خوب باشم اما تا میآیم دعا کنم
فلانی و فلانی در ذهنم میآیند
و این گونه دعا میکنم
❤️حضرت فرمودند: حالا که طول امل
و موانع اجابت داری نایب بگیر
تا حضرت فرمودند نایب بگیر.
🔹طلبه میگوید: آقا جان شما نائب میشوید؟
❤️حضرت فرمودند: بله قبول میکنم
میگوید دیدم حضرت نایب شدند
و لب های حضرت دارد حرکت میکند
از خواب بیدار شدم گفتم:
اگر حاجتم هم برآورده نشود مهم نیست
در عالم رؤیا حجت خدا را یکبار زیارت کردم
📿بلند شدم وضو بگیرم
تا نماز شب و نماز شوق به جا بیاورم
دیدم در مدرسه را میزنند.
❓گفتم: این وقت شب کیست که در مدرسه
را میزند؟
رفتم در مدرسه را باز کردم
دیدم دایی خودم است
گفتم: دایی جان چه شده این وقت شب؟
گفت: با تو کاری دارم
امشب هر کاری کردم دیدم خوابم نمیبرد
فکر و خیالات مرا برداشته بود
یک مرتبه این خیال همه وجودم را فرا گرفت
من که پسر ندارم همه اموالم از بین میرود
یک دختر هم که بیشتر ندارم
فکر کردم اگر دخترم را به تو بدهم
همه اموالم هم در اختیار توست.
📚مأخذ، کتاب بهترین شاگرد شیخ
•✾📚 @Dastan 📚✾•
بسم رب المهدی
✨ حدیث روز :
⛅️ قال مولانا الامام المهدی علیه السلام :
«. . . أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ اَلْعَمَی بَعْدَ اَلْجِلاَءِ وَ مِنَ اَلضَّلاَلَةِ بَعْدَ اَلْهُدَی وَ مِنْ مُوبِقَاتِ اَلْأَعْمَالِ وَ
مُرْدِیاتِ اَلْفِتَنِ»
پناه به خدا میبرم از نابینایی بعد از بینایی و از گمراهی بعد از راهیابی واز اعمال ناشایسته و
فرو افتادن در فتنه ها.
📖 بحار الأنوار ، جلد۵۳ ، ص۱۹۰
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨
🌼توصیه علامه حسن زاده آملی به جوانان
✍️شما فرزندان و دوستان گرامی من، هم اکنون در پی تحصیل کمال بوده باشید تا آتیهای سعادتمند داشته باشید، زیرا که باور کردهاید هر چیز تا به کمال نرسیده است، قدر و قیمت ندارد. باید از همسالان و همزادان خود که شب و روز را به بیکاری و ولگردی و هرزگی به سر میبرند، سخت دوری گزینید که رهزن شمایند، این گروه روی سعادت را نخواهند دید، چند روزی در مقام خیال به تازگی رنگ و رخسار خود سرگرم و به پوشاکهای گوناگون بوقلمونی و طاووسی دلخوشند و به زودی نه آن را دارند و نه این را و نه کمالی تحصیل کردهاند که بدان دلگرم باشند، ناچار بعدا یا باید تن به گدایی در دهند و یا به دزدی و دیگر بیچارگیها مزاحم اجتماع باشند و زندگی را بگذرانند.
با آنان همنشین نشوید که هم اکنون به شما بگویم نطفه و مربّی و اجتماع و معاشر از اصولیاند که در سعادت و شقاوت انسانی دخلی به سزا دارند. جوانا سرمتاب از پند پیران؛ که پند پیر از بخت جوان به؛ یک پزشک زحمت کشیده انسان را در نظر بگیرید؛ او به هر شهری قدم نهد با یک قلم و چند برگ کاغذ به دیدن چند بیمار و نوشتن چند نسخه در مدّت کمی مردم آن شهر را به سوی خویش میکشاند و از هر آشنایی آشناتر و از هر عزیزی گرامیتر میشود. این موقعیت میوه درخت وجود اوست که آن درخت را از اوان نهال بودنش درست به بار آورده است؛ و اینک مال ذاتی است که چون طراوت چهره و لباسهای الوان دستخوش فرتوتی و کهنگی نمیگردد.
این ادیسون مخترع برق اگر چون همسالان نابخردش روزگار میگذرانید و سرگرم به خوشگذرانیها و بیهودگیها میبود، از چه رو میتوانست، سرمایه هوش و بینش خود را به کار ببرد و از نور اندیشه خود به جهانیان نور دهد؟! باید دوستانم از روش نابخردان همواره دوری گزینند و بدانند که اکثر بزرگسالان عصر ما به حدّ بلوغ نرسیدهاند و در راه آن نیستند و بکوشند که هر روزشان بهتر از روز پیش باشد.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
ب) حيله هاى مثبت
گاه حيله هايى به منظور انجام حق و ابطال باطل به كار برده مى شود؛ كه اين گونه حيلهها مشروع است. مثلًا حضرت رسول صلى الله عليه و آله هنگامى كه قصد داشت از محاصره مشركان در مكّه خارج شده و به مدينه هجرت كند دو كار انجام داد:
۱. نخست اين كه از حضرت على عليه السلام خواست بجاى او در بسترش بخوابد تا
دشمن متوجّه خروج پيامبر صلى الله عليه و آله از خانه نگردد. على عليه السلام عرض كرد: آيا با اين كار شما به سلامت خواهيد رفت؟ فرمود: بله؛ على عليه السلام گفت: اين كار را خواهم كرد و براى آن سجده شكر بجا آورد كه جانش سپر بلاى جان پيامبر صلى الله عليه و آله خواهد شد.
اين نوعى حيله و چاره جويى مثبت است.
۲. حضرت براى گم كردن ردّ پاى خويش و گمراه كردن دشمن بجاى اين كه به سمت شمال مكّه، كه مدينه در آن سمت قرار داشت، برود بر خلاف مسير به سمت جنوب مكّه حركت كرد و در غار ثور پناه گرفت. اين نيز نوعى چاره جويى براى فرار از دست دشمنان بود و در حقيقت براى ابطال نقشه هاى شوم و باطل دشمنان اسلام صورت گرفت و اشكالى ندارد.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
پيش بينى پيامبر صلى الله عليه و آله درباره حيله هاى منفى آخرالزمان
حضرت على عليه السلام در حال سخنرانى [۲] بود كه شخصى برخاست و از حضرت پرسيد: اى اميرمؤمنان! ما را از فتنه و مفهوم آن آگاه كن. آيا در اين باره چيزى از پيامبر اسلام شنيده اى؟ حضرت فرمود: هنگامى كه آيه شريفه «الم* أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَايُفْتَنُونَ» [۳] نازل شد، دانستم تا زمانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در بين ماست فتنه اى بر ما نازل نمى شود. سپس از حضرت رسول صلى الله عليه و آله پرسيدم:
منظور از اين فتنه كه در آيه شريفه آمده چيست؟ حضرت فرمود: اى على! امّت من بعد از من در بوته آزمايش قرار مى گيرند. از حضرت پرسيدم: اى پيامبر خدا!
مگر در جنگ احد، پس از آن كه عدّه اى از مسلمانان (پاكباخته و خالص نظير حمزه سيدالشهدا) به شهادت رسيدند و من از اين كه به فيض شهادت نايل نشده بودم ناراحت شدم به من نفرمودى: «تو را به شهادت بشارت مى دهم و تو سرانجام شهيد خواهى شد؟ » حضرت فرمود: آنچه گفتم صحيح است (و تحقّق خواهد يافت) ولكن بگو بدانم در آن لحظه چگونه صبر و تحمّل خواهى كرد؟
عرض كردم: چنين موردى از موارد صبر نيست، بلكه بشارت محسوب مى شود و جاى شكر دارد (شهادت نعمت است نه مصيبت) سپس حضرت فرمود: «
يَا عَلِيُّ إِنَّ الْقَوْمَ سَيُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ، وَ يَمُنُّونَ بِدِينِهِمْ عَلَى رَبِّهِمْ، وَ يَتَمَنَّوْنَ رَحْمَتَهُ، وَ يَأْمَنُونَ سَطْوَتَهُ، وَ يَسْتَحِلُّونَ حَرَامَهُ بِالشُّبُهَاتِ الْكَاذِبَةِ، وَ الْأَهْوَاءِ السَّاهِيَةِ
؛ على جان! اين مردم بعد از من به وسيله اموال و ثروتشان آزمايش مى شوند، و ديندار بودن را منّتى بر خدا قرار مى دهند و با اين حال انتظار رحمتش را دارند، و از قدرت و خشمش خود را در امان مى بينند. محرمات الهى را به وسيله شبهات دروغين و غير واقعى و هوس هاى غفلت زا حلال مى شمرند».
----------
[۲]: نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶.
[۳]: سوره عنكبوت، آيه ۱ و ۲.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
قرآن مجيد كه از سوى خداوند نازل شده هدفش اين است كه مردم را از ظلمتها و تاريكىها به سوى نور دعوت كند «لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» [۱] از ظلمت گناه، ظلمت جهل و نادانى، ظلمت نفاق و ظلمت اختلاف، به سوى نور توحيد، حق، عدالت، اطاعت، وحدت و اتّحاد دعوت نمايد. قرآن براى رسيدن به اين هدف، از روش هاى متفاوتى بهره گرفته، كه مى توان همه آنها را در دو روش خلاصه كرد: روش مستقيم، و روش غير مستقيم.
۱. در روش مستقيم مردم را به اشكال مختلف مورد خطاب قرار داده است.
مثلًا در مورد روزه مى فرمايد: « «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ»؛ [۲] اى افرادى كه ايمان آورده ايد! روزه بر شما مقرر شده» كه در اين جا مؤمنان مورد خطاب مستقيم پروردگار قرار گرفته اند. و گاه اين خطاب مستقيم متوجّه عموم مردم، اعم از افراد با ايمان و غير آنهاست. مثلًا در آيه شريفه ۲۳ سوره يونس مى خوانيم: « «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ»؛ اى مردم! ستم هاى شما به زيان خود شماست» خلاصه اين كه گاهى اوقات خداوند براى اخراج مردم از تاريكىها به سوى نور از روش مستقيم بهره گرفته است.
۲. در روش غير مستقيم حالات انبياى پيشين و امّت هاى گذشته و سرنوشت ظالمان و عاقبت بدكاران را بيان مى كند، تا به طور غير مستقيم به ما بفهماند كه اگر شما هم همين راه و روش را در پيش بگيريد همان سرنوشت را خواهيد داشت، و از اين جهت تفاوتى ميان امّت هاى پيشين و امروز نيست، و بيان سرگذشت
اصحاب السبت براى همين منظور است و يكى از درس هاى مهمّى كه بايد از اين داستان گرفت موضع گيرى گروه بى تفاوت ها، و نتيجه آن است.
همان گونه كه گذشت آنها براى اين كه خودشان را گول بزنند گفتند: «نهى از منكر تأثير ندارد، بنابراين وظيفه اى نداريم» توضيح اين كه امر به معروف و نهى از منكر سه شرط دارد، كه با حاصل شدن هر سه انجام آن واجب مى شود:
۱. شناختن «معروف» و «منكر» از نظر موضوعى و حكمى. مثلًا اگر بخواهيم در مورد قمار نهى از منكر كنيم بايد بدانيم قمار از نظر اسلام حرام است و نيز بدانيم كارى كه اين اشخاص انجام مى دهند قمار است.
۲. احتمال تأثير؛ بنابراين، اگر يقين داشته باشم امر و نهى من در فرد يا افراد مخصوصى هيچ اثرى ندارد وظيفه اى در قبال آنها ندارم. حداقل احتمال تأثير لازم است.
۳. امن از ضرر؛ انجام اين فريضه براى مكلّف ضرر مهمّى نداشته باشد، اگر واقعاً ضرر و خطر مهمّى داشته باشد واجب نيست.
كسانى كه مى خواهند از زير بار اين فريضه مهم شانه خالى كنند يكى از شرايط سه گانه را دستكارى مى كنند، و بى تفاوت هاى اصحاب السبت به سراغ شرط دوم رفته و خطاب به ناهيان از منكر گفتند: «چرا كسانى را موعظه مى كنيد كه (نهى از منكر در آنها تأثيرى ندارد و) عاقبت آنها هلاكت و نابودى است» يا جملاتى از اين قبيل كه در موارد مشابه گفته مى شود، مثل اين كه: «اين كار مشت بر سندان زدن، و آب در هاون كوبيدن است» كه البتّه اين كار به منظور گول زدن خود آنها بوده، امّا ناهيان از منكر تسليم نشدند، و گفتند ما احتمال تأثير مى دهيم و به وظيفه خود عمل كردند و پاداش آن را گرفتند. همان گونه كه بى تفاوتها مجازات شدند.
خوانندگان محترم! مراقب باشيم خود را فريب ندهيم، و اگر خود را گول بزنيم نمى توانيم خدا را فريب دهيم. امر به معروف و نهى از منكر چنانچه با زبان خوش و توأم با ادب و احترام انجام شود غالباً اثر مى كند.
----------
[۱]: به يقين زكات (مال و فطره) بر تمام بنى هاشم حرام است، و صدقه كه اشاره به انفاق هاى مستحبى است و بنابر قول مشهور بر بنى هاشم حرام نيست ممكن است بر خصوص اهل بيت عليهم السلام حرام بوده باشد. بعضى نيز احتمال داده اند كه صدقه اشاره به كفّارات و صدقات واجبه غير از زكات باشد كه آن هم بر بنى هاشم حرام است (پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج ۸، ص ۴۱۷).
[۱]: نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴.
[۲]: همان، خطبه ۱۵۶.
[۱]: سوره ابراهيم، آيه ۱.
[۲]: سوره بقره، آيه ۱۸۳.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨
#پندانه
✍ چه اهمیتی دارد که بدنمان کجا خاک شود
🔹عارفی را گفتند:
بدن ما به چه مانَد؟
🔸گفت:
باید بدن ما شبیه به یک بیل باشد که تا ۴۰سالگی دنیای خود و فرزندان خود میسازد و بعد از آن، دنیای خود در سرای دیگر را (با کار نیک) میسازد.
🔹گفتند:
آیا از مرگ نمیهراسی؟
🔸گفت:
اگر بنای خود را در سرای دیگر ساخته باشم، دیگر بیل (بدنم) مرا چه کاری آید؟! چون هیچکس بعد از ساختن خانهاش بیل را داخل اتاق نمیگذارد و نیازی به بیل ندارد.
🔹اگر خانۀ خود در سرای دیگر با بیل وجودم در دنیا ساخته باشم از اینکه این بیل (تن) را کجا بیندازند (خاک سپارند) مرا ملالی نیست.
•✾📚 @Dastan 📚✾•