eitaa logo
کانال ماه تابان
1.3هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
11 فایل
انتشار رمان بدون اجازه از نویسنده حق الناس هست ایدی ادمین کانال. پیشنهاد و نظرات خود را بفرستید @Fatemeh6249
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سخنان بزرگان
🔷️💠 حراج تمامی زمستونی💠🔷️ 📢حراج مانتو 125 تومن به تعدادمحدودفقط تا😱 قیمتامحاله😳😱🤗 🔵 ♨️ 🔴 💯 🔵 ♨️ بزن رولینک کانال حراجیامون👇 https://eitaa.com/joinchat/1867841587C46983175cc ❌فقط تا با60درصد off❌
🔴 جوان پرهیزگار و بیدار مردی از انصار می گوید : روز بسیار گرمی همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله در سایه درختی قرار داشتیم ، مردی آمد و پیراهن از بدن خارج کرد ، و شروع کرد روی ریگهای داغ غلطیدن . گاهی پشت و گاهی شکم ، و گاهی صورت بر آن ریگها می گذاشت و می گفت : ای نفس ! حرارت این ریگها را بچش که عذابی که نزد خداست از آنچه من به تو می چشانم عظیم تر است . رسول خدا صلی الله علیه و آله این منظره را تماشا می کرد ، وقتی کار آن جوان تمام شد و لباس پوشید ، و رو به ما کرد که برود ، نبی اسلام با دست به جانب او اشاره فرمودند و از او خواستند که نزد حضرت بیاید ، وقتی نزدیک حضرت رسید به او فرمودند : ای بنده خدا ! کاری از تو دیدم که از کسی ندیدم ، علت این برنامه چیست ؟ عرضه داشت : خوف از خدا ، من با نفس خود این معامله را دارم تا از طغیان و شهوت حرام در امان بماند ! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند : از خدا ترسانی و حق ترس را رعایت کرده ای ، خداوند به وجود تو به اهل آسمانها مباهات می نماید ، سپس به اصحابش فرمودند : ای حاضرین ! نزدیک این دوستتان بیایید تا برای شما دعا کند ، همه نزدیک آمدند و او بدین صورت دعا کرد : اَللّٰهُمَّ اجْمَعْ امْرَنا عَلَی الْهُدیٰ وَ اجْعَلِ التَّقْویٰ زادَنا وَ الْجَنَّهَ مَآبَنا . خداوندا ! برنامه زندگی ما را بر هدایت متمرکز کن ، تقوا را زاد ما و بهشت را بازگشتگاه ما قرار بده امالی صدوق : 340 ، المجلس الرابع و الخمسون ، حدیث 26 ؛ بحار الأنوار : 67 / 378 ، باب 59 ، حدیث 23 مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان ✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از گسترده چمران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غذا که همش با گوشت و مرغ نمیشه 🤷‍♀ بیا اینجا یکم زن بودنتو با سیب زمینی به رخ بکش 🤔 ببین منو هر شب واسه همسری یه نوع غذای سبک و ارزون و فوری درست میکنم 😍😍 کلی قربون صدقه ام می‌ره 😁 بگما من همه هنرامو مدیون اینجام 👇🙈 همه اموزشا با ساده ترین مواد 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/10289262C5a63aa0856 واقعا ☝️🏿😋 به همراه کلیپ🎥
هدایت شده از سخنان بزرگان
لباس کهنه داری؟ نندازی دور😱 بیا ببین چه ایده‌ها و داره این کانال💃 هر چیز داری نگهدار و وارد این کانال شو😍👇 https://eitaa.com/joinchat/1300103172C8e745f750f همه با فیلم و عکسه🎥👆👆👆
حکايتي از مقدس اردبيلي مير فيض الله تفرشي ، که از شاگردان مرحوم مقدس اردبيلي بود، براي انجام کاري شبانه از خانه بيرون مي رود. هنوز به در خانه مقدس اردبيلي نرسيده بود که مقدس از خانه بيرون آمد و متوجه روضه ي مقدسه علويه (ع)شد. حس کنجکاوي مير فضل الله او را به دنبال مقدس کشاند. نيمه شب بود و آسمان روشن از مهتاب، لطف ديگري داشت. کوچه هاي نجف خلوت و خالي بودند، سکوت سنگيني بر گرده شهر سايه انداخته بود. گاه سکوت نشسته را صداي گريه ي کودکي يا ناله ي مرغي مي شکست. مقدس آهسته قدم بر مي داشت. سايه قامت رشيدش به روي ديوارهاي گلي مي افتاد و همراه او حرکت مي کرد. مير فيض الله دنبال مقدس راه افتاده بود و در تعقيب او سر از پا نمي شناخت. در پشت نخل ها و ديوارها پنهان مي شد تا اگر مقدس نگاهي به عقب انداخت او را نبيند. هميشه آرزو کرده بود که شبي شاهد خلوت او با خدايش باشد و آن شب که به پندار خود، چنين فرصتي دست داده بود چقدر خوشحال بود. دلش در انتظار مشاهده ي وصال عارفانه استادش لحظه اي از تپش نمي ايستاد. مقدس تا به صحن حرم رسيد، درها گشوده شد. درکنار ضريح ايستاد و سلام کرد، صداي جواب زمزمه وار به گوش مير فيض الله رسيد و او گوش تيز کرد که ديگر چه خواهد گذشت و مقدس چه خواهد گفت و چه جوابي خواهد شنيد. اما مقدس تنها دست به ضريح مقدس برد و صورت بدانجا گذاشت و آرام چيزهايي زمزمه کرد و لحظاتي بيرون آمد وبه سوي مسجد کوفه رهسپار شد. مير فيض الله باز از پي او راه افتاد و او را مشاهده کرد که داخل مسجد شد و به طرف محراب رفت . مير فيض الله از لاي در مسجد، چشم به طرف محراب دوخت. توي محراب کسي رو به قبله نشسته بود. مقدس نزديک شد و در کنار آن شخص زانوي ادب زد و خاضعانه شروع به سخن گفتن با او کرد. مير فيض الله از ديدن اين صحنه به تعجب و حيرت افتاد و با خود مي گفت: اين کيست خدايا؟مگر داناتر از مولاي ما مقدس نيز کسي در اين شهر وجود دارد که مولاي ما خاضعانه در مقابل او زانو مي زند و از او سوال مي کند؟ قلبش تپيد و بدنش لرزيد . هنوز از تماشاي صحنه نگاه بر نگرفته بود که مقدس بلند شد و بيرون آمد . مير فيض الله به کناري رفت و پنهان شد و مخفيانه باز به تعقيب مقدس پرداخت . مقدس خوشحال و قبراق راه مي رفت . نزديک حرم مطهر رسيده بودند که مير فيض الله تنحنحي (سرفه اي )کرد و مقدس فورا سر به عقب گرداند: - مير فيض اللهً ! اينجا چه کار مي کني؟ عرق شرم بر پيشاني مير فيض الله نشست و از خجالت سر به زير انداخت و خاموش شد. مقدس خودش را به او رساند و ملاطفت کرد ودوباره سوال فرمود: - تو با من بودي اولاد پيغمبر؟! - بلي !براي پرسيدن سوالي به طرف خانه شما راه افتاده بودم . وقتي به نزديکي هاي در رسيدم شما از خانه بيرون آمده بوديد نخواستم مزاحم بشوم . اما حس کنجکاوي مجبورم کرد که دنبال تو بيايم و ببينم کجا مي روي ؟ ملايمت و ملاطفت آخوند شرم و خجلت را از وجود فيض الله برگرفت و ميرفيض الله جرات کرد او را سوگند دهد که وي را خبر دهد از آنچه مشاهده کرده بود . مقدس قبول کرد و فرمود: - مسئله اي از مسائل دين بر من مشکل شده بود، آمدم به خدمت حضرت اميرالمومنين(ع) و از آن حضرت پرسيدم. آن حضرت فرمود :« امروز امام زمان تو حضرت صاحب الامر (عج)در اين شهر است ، برو به مسجد کوفه از آن حضرت سوال کن.» پس رفتم به نزد محراب مسجد و آن مساله را از آن حضرت سوال نمودم و جواب شنيدم . ✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از گسترده چمران
هست كه نميخواهند شما بدانيد!! تاريخى كه سعى كردند در مدرسه و دانشگاه از شما كنند را در اينجا بخوانيد!👇 http://eitaa.com/joinchat/1980432395Cf692b1e675 http://eitaa.com/joinchat/1980432395Cf692b1e675
هدایت شده از سخنان بزرگان
به دلیل درخواست مکرر شما و برای اخرین بار لینک کانال زیبای ❤️مثبت باش معجزه میشه❤️ رو میذارم کانالش عالیه🙏♥️♥️ پر ازمطالب انگیزشی وشاد واقع متحول میشی👌 خواهشا دیگه تو پی وی درخواست نکنید🙏 😊👇❤️ https://eitaa.com/joinchat/2967404754Cd55473eba5
🌿🌾🌿 🌼خوب حواستان را جمع كنيد! ✍مرحوم شیخ اسماعیل دولابی(ره): هرچه اطراف شما جمع می شود، مالك آن هستيد. مملوك چيزی نيستيد؛ آزاد و مختاريد. اين اختيار و عزّت را از دست ندهيد. اگر چهار مرتبه بگويی بيچاره‌ام و عادت كنی، اوضاع خيلي بی ريخت می شود. كسی كه قوی بوده كم‌كم می بينی ضعيف شده است. اين‌طور گفتن خيلی مدخليّت دارد. هميشه بگوييد الحمدلله، شكر خدا. بلكه بتوانی دلت را هم با زبانت همراه كنی. اگر پكر هستی دو مرتبه همراه با دلت بگو الحمدلله. آن‌وقت غمت را از بين می برد. قوّه‌ات زياد می شود. 💥مبادا اگر تازه كسب را شروع كرده‌ای بگويی بازار خراب است، وضع بد است. اين حال كسانی است كه هفتاد سال در اين دنيا خُرد شده‌اند، حالا تو سه روز است كاسب شده‌ای، كسب خيلی سخت است؟ اين حرف را نگو كه عادت می كنی. 📚طوبای محبّت (مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی) کتاب یک - مجلس دوم - صفحه ٣٨ ✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از گسترده پیشرفت
🔞👇🏻عجیب‌و‌ترسناک👇🏻🔞 🔴بارون شدیدی میومد ، جایی نداشتم برم پسری بهم نزدیک شد گفت چرا تنهایی؟!گفتم جایی رو ندارم برم بهم گفت امشب رو می تونی خونه ما بمونی ، لبخندی زدم و باهاش رفتم هیچ حرفی بینمون وسط راه رد و بدل نشد خونه ای که واردش شدم کاملا متروکه بود به محض ورودم یهو پسره...😰🚱 🚨ببین پسره چی بهش میگه😳👇 🔴برای‌مشاهده‌ادامه‌داستان‌کلیک‌کنید🔞 🔴برای‌مشاهده‌ادامه‌داستان‌کلیک‌کنید🔞 ⬆️😡بچه‌مچه‌نبینم😡⬆️
هدایت شده از سخنان بزرگان
🚨کی‌جرعت‌دیدن‌این‌فیلمو‌داره؟😰👇 ترسناک ترین فیلم جهان که تا الان ساخته شده رو دیدی تا حالا؟؟😱😱 ⬇️🔴هشدار🔴⬇️ دیدن این فیلم برای افراد زیر ۱۸ سال به هیچ وجه توصیه نمی شود🚨❌ ـ 👇🔞👇 https://eitaa.com/joinchat/3468427580C86de7b5ba4 کُرک و پَرَم ریختتتت😬☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیه الله مجتهدی تهرانی خاطره ای از استاد قرائتی مدت : یک دقیقه ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺آنها که به ⭐️بیداری خدا ایمان دارند 🌺راحت‌تر می‌خوابند ⭐️شبتون آروم خیالتون آسوده 🌺خاطرتون جمع و ⭐️روزگارتون مهربان باد 🌹شبـ🌙تون بخير 🌹