#سیره_شهدا
#عشق_بازی
قهر بودیم، درحال نماز خوندن بود
نمازش که تموم شد، هنوز پشت به اون نشسته بودم…
کتاب شعرش رو برداشت و با یه لحن دلنشین شروع کرد به خوندن…
ولی من باز باهاش قهر بودم!!!!!
کتابو گذاشت کنار…بهم نگاه کرد و گفت:
غزل تمام…نمازش تمام…دنیا،مات
سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد!!!!
باز هم بهش نگاه نکردم….!!!
اینبار پرسید: عاشقمی؟؟؟
سکوت کردم….
گفت :
عاشقم گر نیستی لطفی بکن نفرت بورز….
بی تفاوت بودنت هر لحظه آبم می کند…”
دوباره با لبخند پرسید: عاشقمــــــی مگه نه؟؟؟؟؟
گفتم: نـــــــه!!!!!
گفت:
لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری…
که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری…”
زدم زیر خنده….و روبروش نشستم….
دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد آرامش بخشه…
بهش نگاه کردم و از ته دل گفتم…
خدارو شکر که هستی….
راوی: مرحومه حکمت؛ همسر شهیر بابایی
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
۱۴ خرداد ۱۳۹۹
🌹❤️
#آقایان_بخوانند
با همسرت که قدم میزنی.. برای رفتن عجله نداشته باش…
دستهایش را با لطافت ولی مردانه بگیر
با عشق و آرامش قدم بردار… نفسهایت را عمیق تر بکش…
عجله ات برای چیست…؟؟
تمام دنیا اینجاست..
در دستهای تو…
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
۱۴ خرداد ۱۳۹۹
همیشه با هم همه جا 😍🌸🌹❤️
بنا به ماندن اگر باشد،
من آدمِ در سايه بودن نيستم...
اينكه مخفى ام كنى و كسى وجودم را حس نكند...
اينكه بودنم را نفى كنى...
بايد شانه به شانه قدم بزنيم
تمامِ پياده روهاى شهر را...
بايد تمامِ كافه هاى شهر؛
شاهدِ دو نفره هايمان باشد...
بايد احساس كنم بودنت را!
من از دوست داشتنهاى يواشكى بيزارم
#علي_قاضي_نظام
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
۱۴ خرداد ۱۳۹۹
^🍯💛^
#عاشقانه
محبوبمن!💕
عاشقی تعطیلی ندارد و تا دنیا دنیاست،
عاشق عاشق است و شما محبوب مناید
و غریب کسی است که محبوبی ندارد...
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
۱۴ خرداد ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 راه امام
اگر..
#امام_خمینی
#امام_خامنه_ای
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
۱۴ خرداد ۱۳۹۹
امام خمینی قدس سره :
ممکن است انسان را ، یک نظر به نا محرمان یا یک لغزش کوچک لسانی ، مدتها از سرایر و حقایق توحید باز دارد و از حصول جلوات محبوب و خلوات مطلوب که قره العین اهل معرفت است ، باز دارد.
#امام_خمینی
#خمینی_زنده_است
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
۱۴ خرداد ۱۳۹۹
همراهان گرامی کانال حوای آدم
لطفا در نظر سنجی زیر شرکت کنید
و به ما بگید که
نظرتون در مورد #مشاوره هایی که در این مدت
(بصورت صوتی) گذاشتیم چی بوده؟
کلیک کنید:
کد امنیتی رو وارد کنید و نظرتون رو ثبت کنید 👇
EitaaBot.ir/poll/86r?eitaafly
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
۱۴ خرداد ۱۳۹۹
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
#پارت_چهل_و_یکم از #رمان_جان_من #عاشقانه و #مذهبی البته اوضاع برای مجید تغییر نکرده بود که بایستی
#پارت_چهل_و_دوم
از #رمان_جان_من
#عاشقانه و #مذهبی
از سرِ میز بلند شدم و با گفتن «صبر کن ترشی بیارم! » به سمت یخچال رفتم،
اما این جمله من به جای ترشی، خیالش را به دنیایی دیگر بُرد که دست از غذا خوردن کشید و با صدایی گرفته زمزمه کرد:
«صبر کردن برای ترشی که آسونه! » سپس خندید و با شیطنتی شیرین ادامه داد:
«من یه جاهایی صبر کردم که بیا و ببین! »
شیشه ترشی را روی میز گذاشتم و با کنجکاوی پرسیدم: «مثلاً کجا؟ » و او مثل اینکه خاطرات روزهای سختی به
یادش آمده باشد، سری تکان داد و گفت: «یه ماه ونیم صبر کردم! به حرف یه ماه و نیم آسونه، ولی من داشتم دیوونه میشدم! فقط دعا میکردم تو این مدت اتفاقی نیفته! »
با جملات پیچیده اش، کنجکاوی زنانه ام را حسابی برانگیخته بود که در برابر نگاه مشتاقم خندید و گفت: «اون شب که اومدم خونه تون آچار بگیرم و مامان برای شام دعوتم کرد، یادته؟ »
و چون تأیید مرا دید، با لحنی لبریز خاطره ادامه داد:
«سرِ سفره وقتی شنیدم عصر برات خواستگار اومده، اصلاً نفهمیدم شام چی خوردم! فقط میخواستم زودتر برم! دلم میخواست همونجا سرِ سفره ازت خواستگاری کنم، برای همین تا سفره جمع شد، فوری از خونه تون زدم بیرون!
میترسیدم اگه بازم بمونم یه چیزی بگم و کارو خراب کنم! »
از دریای اضطرابی که آن شب بخاطر من در دلش موج زده و من شبنمی از آن را همان شب از تلاطم نگاهش احساس کرده بودم، ذوقی کودکانه در دلم دوید و بی اختیار لبخند زدم. از لبخند من او هم خندید و گفت: «ولی خدا رو شکر ظاهراً اون خواستگار رو رَد کردی! »
سپس با چشمانی که از شیطنت میدرخشید، نگاهم کرد و زیرکانه پرسید: «حتماً بخاطر من قبولش نکردی، نه؟!!! » و خودش از حرفی که زده بود با صدای بلند خندید که من ابرو بالا انداختم و با لحنی پُر ناز پاسخ دادم:
«نخیرم! من اصلاً بهت فکر نمیکردم! » چشمان مشکی و کشیده اش در احساس موج زد و با لحنی عاشقانه جواب حرف سیاستمدارانه ام را داد: «ولی من بهت فکر میکردم! خیلی هم فکر میکردم! »
از آهنگ صدایش، دلم لرزید. خاطرات دیدارهای کوتاه و عمیقمان در راه پله و حیاط و مقابل درِ خانه، پیش چشمانم جان گرفت.
لحظاتی که آن روزها از فهمش عاجز میماندم و حالا خود او برایم میگفت در آن لحظات چه بر دلش میگذشته:
«الهه! تو بدجوری فکرم رو مشغول کرده بودی! هر دفعه که میدیدمت یه حال خیلی خوبی پیدا میکردم » و شاید نمیتوانست
همه احساساتش را به زبان آورد که پشت پرده ای از لبخند، در سکوتی عاشقانه فرو رفت. دلم میخواست خودش از احساسش برایم بگوید نه اینکه من بخواهم، پس پیگیر قصه دلش نشدم و در عوض پرسیدم:
«حالا چرا باید یه ماه و نیم صبر میکردی؟ »
سرش را پایین انداخت و با نغمه ای نجیبانه پاسخ داد: «آخه اون شب که برای تو خواستگار اومده بود، اواسط محرم بود و من نمیتونستم قبل از تموم شدن ماه صفر کاری بکنم. » تازه متوجه شدم علت صبر کردنش، حرمتی بوده که شیعیان برای عزای دو ماه محرم و صفر رعایت میکنند که لحظاتی مکث کردم و باز پرسیدم:
«خُب مگه گناه داره تو ماه محرم و صفر خواستگاری بری؟ »
لبخندی بر چهرهاش نقش بست و جواب داد: «نه! گناه که نداره... من خودم دوست نداشتم همچین کاری بکنم! » برای لحظاتی احساس کردم نگاهش از حضورم محو شد و به جایی دیگر رفت که صدایش در اعماق گلویش گم شد و
زیر لب زمزمه کرد: «بخاطر امام حسین صبر کردم و با خودشم معامله کردم که تو رو برام نگه داره! » از شنیدن کلام آخرش، دلگیر شدم.
خاندان پیامبر (ص) برای من هم عزیز و محترم بودند، اما اینچنین ارتباط عمیقی که فقط شایسته انسانهای زنده و البته خداست، درمورد کسی که قرنها پیش از این دنیا رفته، به نظرم بیش از اندازه مبالغه آمیز می آمد و شاید حس غریبگی با احساسش را در چشمانم دید، که خندید و ناشیانه بحث را عوض کرد:
«الهه جان! دستپختت حرف نداره! عالیه! »
ولی من نمیتوانستم به این سادگی ناراحتی ام را پنهان کنم که در جوابش به لبخندی بیرنگ اکتفا کردم و در سکوتی سنگین مشغول غذا خوردن شدم.
ادامه دارد...
💞 به ڪآناڷ #همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
۱۴ خرداد ۱۳۹۹
زودباوری و ریز بینی.mp3
7.35M
#مشاوره_مذهبی_رایگان 13
#مشاوره
❓خلاصه سوال :
🔻چگونه #زود_باور نباشیم؟ تا مورد سو استفاده قرار نگیریم!
🔻با #خواستگار ریز بین چطور رفتار کنیم؟
پاسخ: #حجت_الاسلام_مهدوی
💞 به ڪآناڷ #همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
۱۴ خرداد ۱۳۹۹
وقتی که #امام_خمینی ، خطاب به #امام_خامنه ای فرمود:
شما رهبر بشوید!
صوت این جریان را از اینجا کامل بشنوید:
https://eitaa.com/mawezah_ir/1400
💞 به ڪآناڷ #همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
۱۴ خرداد ۱۳۹۹
👩 #خانمها_بخوانند
👈 تو #خونه و جمع های خودی بعد از اسم همسر "#جان" بزاریم و در جمع های رسمی تر "#آقا" مثلا احسان جان، آقا احسان
👈 چیزی که بیش از هرچیز #ظرافت زن رو خراب میکنه داد زدن و #جیغ جیغو بودنه
👈 انجام کارهای خونه رو مثل یه #کدبانو انجام بدیم نه مثل یک کلفت❌
👈 در مورد #همسر دیگران نظر ندید، چه مثبت چه منفی.
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
۱۵ خرداد ۱۳۹۹
#عاشقانه_مذهبی 🤩
آدَمْ بـآیَدْ خـاٰطِرِ ڪَسےْ رو بِخـواٰدْ ڪِہْ خُـدآ هَمْ خاٰطِرِشوْ بِخواٰدْ..
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
۱۵ خرداد ۱۳۹۹