🔻 منبرهای رمضانی (۲)؛
♥️ هر آنچه از «عشق» باید بدانیم
امام صادق(ع) میفرماید: «هَلِ اَلدِّینُ إِلاَّ اَلْحُبُّ؛ آیا دین، غیر از محبت است؟»
🔸یکی از ویژگیهای شگفتآور و برجسته آدمی، عشق و دلبستگی است. شگفتی این پدیده از آنجاست که قادر است دگرگونیهای شگرفی را در افراد برانگیزد و چنان قدرتی را در آنها به وجود آورد که برای پذیرش هر خطری آماده شوند و از طرفی، چنان آنها را مطیع کند که جز خواسته محبوب خود چیزی نخواهند. در این میان، برخی از گونههای عشق، سازنده و مثبت است و بعضی دیگر، ویرانگر و منفی.
🔸عشق، عبارت است از محبت بیش از اندازه.
🔸بنابراین، دلبستگی، همان عشق است.
🔸ریشه عشق، برگرفته از «عَشِقَ» است؛ یعنی گیاهی که به دور درخت میپیچد و از آب آن میمکد و سبب زردشدن و ریختن برگهای آن میشود تا اینکه بعد از مدتی، درخت را میخشکاند. همانطورکه در بین افراد انسان هم میبینیم.
در تعریف اصطلاحی عشق، دیدگاههای گوناگونی وجود دارد که به بیان دیدگاه دو تن از دانشمندان بزرگ مسلمان معاصر اکتفا میکنیم:🔻
▫️شهید مطهری در این باره مینویسد: «علاقه به شخص یا شئ وقتی به اوج شدت برسد، بهطوریکه وجود انسان را تسخیر کند و حاکم مطلق وجود او گردد، عشق نامیده میشود. عشق، اوج علاقه و احساسات است.»
▫️علامه جعفری نیز مینویسد: «عشق، عبارت است از محبت شدیدی است که از درک کمال و خیر و زیبایی در معشوق به وجود میآید و سرتاسر روان آدمی را فرا میگیرد.»
🔸در یک تقسیم بندی کلی، عشق به حقیقی و مجازی تقسیم میشود؛ مقصود از عشق حقیقی یا عشق الهی، اشتیاق به دیدار حق است که محبوب حقیقی است و منظور از عشق مجازی، محبتهای شدیدی است که بین انسان و غیرخدا پدید میآید و خود بر دو نوع عفیفانه و جسمانی تقسیم میشود. تفاوت این دو در آن است که عشق عفیفانه، تحت کنترل نیروی عقل است و همراه با عفت است؛ اما عشق جسمانی، ریشه در شهوت و لذت مادی دارد و با ارضای غریزه، کاهش مییابد.
🔸یکی از اساسیترین نیازهای روحی و روانی هر فرد، بهرهمندی از محبت و عشق است. تأمیننشدن این نیاز، سبب تشویش و اضطراب افراد میشود و آثار سوء و آسیبهای دردناکی در روان افراد به وجود میآورد.
🔻مدیریت عشق
برای پیشگیری و درمان عشقهای مذموم، راهکارهای متعددی وجود دارد که در ادامه، به برخی از آنها اشاره میکنیم.
1. افزایش عشق به خداوند
2. تقویت روحیه معادباوری
3. شناخت پیامد ناهنجاریهای جنسی
4. عفت چشم
5. پرهیز از محیط و مجالس گناهافزا
6. تأمین شرعی و قانونی عشق مجازی
متنکامل + منابع:🔻
hawzahnews.com/detail/News/451182
➕ @HawzahNews | خبرگزاریحوزه
💠 دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان
🔹اللَّهُمَّ زَيِّنِّي فِيهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ وَ اسْتُرْنِي فِيهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْكَفَافِ
🔸 اى خدا در اين روز مرا به زيور ستر و عفتنفس بياراى و به جامه قناعت و كفاف بپوشان
🔹وَ احْمِلْنِي فِيهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ وَ آمِنِّي فِيهِ مِنْ كُلِّ مَا أَخَافُ بِعِصْمَتِكَ يَا عِصْمَةَ الْخَائِفِينَ
🔸و به كار عدل و انصاف بدار و از هر چه ترسانم مرا ايمن ساز به نگهبانى خود اى نگهدار و عصمتبخش خداترسان عالم
_______________
@Hawzahnews
💠 حدیث روز 💠
✳️ کاری بهتر از روزهداری
🔹عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى (ع) قَالَ: فِطْرُكَ أَخَاكَ الصَّائِمَ أَفْضَلُ مِنْ صِيَامِكَ.
🔻امام موسی کاظم علیهالسلام فرمود:
افطاری دادن تو به برادر روزه دارت از روزه تو بهتر است.
📚 کافی، ج۴، ص۶۸
________________
@HawzahNews
💠 ملاک مسافت شرعی از نظر آیتاللهالعظمی خامنهای
❓سؤال: شخصی از وطن به مقصد شهری مسافرت میکند که تا اول آن شهر مسافت شرعی نیست، لکن تا نقطهای که مقصود اوست (مثلاً منزل دوستش) مسافت شرعی میباشد، آیا برای محاسبه مسافت شرعی اول شهر ملاک است یا نقطه ای که در آن شهر مقصود فرد می باشد؟
💡جواب: اگر برای نقطه خاصی سفر نکرده بلکه مقصود او خود شهر است، اول شهر ملاک است، اما اگر نقطه خاصی مدنظر است مثلاً دوستی او را به منزل یا باغی که در داخل همان شهر است دعوت کرده، در محاسبه مسافت، همان نقطه باید در نظر گرفته شود.
http://eitaa.com/joinchat/415432704C8ae17cca99
🔻نگاهی به غرفه قرآنکده توانمندان؛
🔹قولهایی که داده شد ولی اجرایی نشد
🔹نمایشگاه قرآن حتی یک ویلچر برای معلولین و سالمندان ندارد
مروّتی گفت: به دلیل تند بودن شیب ورودی شبستان تردد برای افراد ویلچری و معلولینی که از عصا استفاده می کنند بسیار سخت است و متأسفانه مصلای تهران با این عظمت یک ویلچر برای استفاده معلولین و سالمندان ندارد.
http://hawzahnews.com/detail/News/451444
💠 حكايتى از تأثير دعاهاى صحيفه سجاديه
استاد حسین انصاریان، در سخنانی با اشاره به داستانی با موضوع صحیفه اظهارداشت:🔻
زمان تبليغ كه تمام شد، بليط قطار گرفتيم كه از بصره به بغداد بياييم و از بغداد نيز با ماشين به نجف برويم. مى گفت: من سيد بودم و رفيقم شيخ. وقتى در كوپه قطار مستقر شديم، ديديم پنج جوان با خانمى جوان وارد كوپه شدند. نشستيم. در همان مرحله اول براى ما معلوم شد كه اين خانم به هيچ كدام از اين پنج نفر محرم نيست و از دوستان اين هاست و همگى اهل گناه هستند و اين خانم را براى عيش و نوش در اختيار دارند.
تا قطار حركت كرد، اين ها شروع به زدن و اين خانم نيز در ميان كوپه، شروع به رقصيدن و خواندن كرد. خيلى شلوغ بود و جايى نبود كه ما جاى خود را عوض كنيم. در محاصره افتاده بوديم. مجلس نيز مجلس حرامى بود و نشستن ما هم حرام. نمى توانستيم پياده شويم؛ چون تا ايستگاه بعدى فاصله زيادى بود.
مى گفت: من به اين دوستم گفتم: توانش را دارى كه امر به معروف و نهى از منكر كنى تا اين ها آرام شوند؟ گفت: با چهره اى كه اين ها دارند و كارى كه اين ها مى كنند، من مى ترسم حرف بزنم.
گفتم: پس من وارد مبارزه مى شوم. گفت: آنها شش نفر هستند و اگر درگيرى به وجود بيايد، قطعاً شكست با توست و ممكن است زخمى يا كشته شوى. گفتم:
نه، من از طريق درگيرى وارد كار نمى شوم.
آن وقتى كه ايشان اين داستان را براى من تعريف مى كرد، نزديك به نود سال داشت و اكنون نيز زنده است و از صد گذشته است، اما در همان سن نودسالگى، صداى او خيلى دلربا و زيبا بود.
عمرش را در راه خدا، قرآن و اهل بيت عليهم السلام هزينه كرد و جداً از اولياى خدا و شخصيتى با كرامت است.
ايشان مى گفت: گره بقچه ام را باز كردم و تنها كتابى كه به بصره برده بودم، «صحيفه سجاديه» بود. صحيفه را باز كردم و دعاى مربوط به توبه امام زين العابدين عليه السلام را كه بسيار فوق العاده است، شروع كردم با صدا خواندن.
آنها داشتند مى زدند و مى رقصيد. كم كم آن خانم به صداى من توجه كرد.
صداى خوب، با حال، مؤثر، نافذ، البته صدايى كه از جان، قلب، نفَس و گلوى پاك بيرون بيايد، قطعاً اثر دارد. مگر اين كه نيروى اثرگيرى طرف مقابل نابود شده باشد.
چه صدايى بالاتر، بهتر و پرقيمت تر از صداى خدا كه صوت قرآن است و چه صدايى پاك تر از صداى انبيا، امامان و اولياى خدا؟ ما نيز مى توانيم در حد خودمان، صدايى را در طول صداى آنها پيدا كنيم. صدايى كه اگر زمينه اثرگيرى طرف مقابل نابود نشده باشد، اثر بگذارد.
کانالخبرگزاریحوزه:🔻
http://eitaa.com/joinchat/415432704C8ae17cca99
🔻ویژه نامه العبد (۱۲):
💭 ذهنخوانی آیتاللهالعظمی بهجت از یک فرد کانادایی
* خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت الله بهجت قدس سره
از کانادا آمده بود آقا را ببیند، از پدر و مادری لبنانی و کانادایی بود. چیزهایی شنیده بود و کنجکاو بود. دلهره و شک در چهرهاش پیدا بود. وارد اتاق شد، دید آقا دارد تسبیح میچرخاند. به لبهای آقا خیره شد، دید تکان نمیخورند. با خود گفت: «این چه عالمی است که تسبیح می گرداند و ذکر نمیگوید؟!» هنوز ننشسته بود که آقا فرمود: «بله! ذکری از امام سجاد علیه السلام روایت شده است که هر کس آن ذکر را بعد از نماز صبح بخواند، تا غروب هرچه تسبیح بگرداند، برای او ذکر می نویسند.» رنگش پرید. فقط سکوت کرد. آنهایی که نشسته بودند، چیزی نفهمیدند؛ نمیدانستند چه خبر است؟!
📚 بر اساس خاطره حجت الاسلام والمسلمین علی بهجت (این بهشت، آن بهشت، ص۵۶)
http://eitaa.com/joinchat/415432704C8ae17cca99