eitaa logo
حیات طیبه
159 دنبال‌کننده
13هزار عکس
10.9هزار ویدیو
152 فایل
🔆خانواده، کلمه‌ای طیبه است. ↫ کلمه‌ی طیبه هم خاصیتش این است که وقتی یک جایی به وجود آمد، مرتب از خود برکت و نیکی می‌تراود . (مقام معظم رهبری) کانال حیات طیبه، کانالی است برای ترویج سبک زندگی اسلامی - ایرانی ارتباط با ادمین https://eitaa.com/Smh14
مشاهده در ایتا
دانلود
هیچگاه «ایبوپروفن‌‏» نخورید !! ✍ایبوپروفن فقط درد را ساکت میکند و ریشه درد باقی میماند ✍کمخونی، آسیب بهDNA، سقط جنین، فشارخون، کاهش شنوایی و تضعیف شدید قلب از عوارض خطرناک ایبوپروفن است
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا نیامرز از اون حرفه ای ها بود! . با آخوندا هم اگه مشکل داشت سر همین چیزا بود! . اگه نبودن چهار نفر که دین شناس باشن، خودشو امام زمانم جا میزد! . بعد میگن شاه ادعای دین نداشت که!!!! . به اسم دین پدر ملت رو درمیاورد! . ناخن میکشید ولی خیلی مردمش رو دوست داشت! . گنگش بالا بود ولی برای ملتش ارباب بود پیش بقیه چیزی حساب نمی شد! . تحریف تاریخ کار سختی نیست فقط کافیه کمی جاهل باشیم! .
▪️🔳▪️ ⚠️ افرادی که در معرض آسیب میکروب و ویروس هستند و یا در حقیقت شیطان به آنها نزدیک است و بر آنها سلطه دارد . 🔰 چه ویژگی هایی دارند؟ 🍂 افراد کاهل نماز ، وسواس یا وسوسه فکری دارند . 🍂 نطفه ی آنها بدون بسم الله ، یا در اول یا وسط یا آخر ماه منعقد گردیده است . 🍂 افرادی که اذان و اقامه در گوش آنها خوانده نشده است . 🍂 با دست و دهان نشسته میخوابند . 🍂 بسم الله کمتر میگویند . 🍂 کمتر از شر شیطان به خدا پناه میبرند . 🍂 کمتر قرآن میخوانند . 🍂 کمتر تسبیح حضرت زهرا میگویند . 🍂 کمتر روزه میگیرند . 🍂 کمتر صدقه میدهند. 🍂 با مومنان کمتر ملاقات میکنند . 🍂 سجدهایشان کوتاه است . 🍂 میوه کهنه با نو نمیخورند . 🍂 آب باران نمینوشند . 🍂 درها و پنجره ها را اول شب و اول طلوع آفتاب نمیبندند . 🍂 روغن زیتون را نه میخورند و نه به بدن میمالند . 🍂 انار کمتر میخورند . 🍂 محاسن را شانه نمیزنند یا میتراشند. 🍂 سبیلها را بلند رها میکنند . 🍂 موی زائد بدن را دیر به دیر میتراشند . 🍂 دوست ندارند در خانه مرغ یا کبوتر نگهداری کنند. 🍂 با سر برهنه وارد دستشوئی میشوند . 🍂 در خانه از اسپند یا دود اسپند استفاده نمیکنند . 🍂 تنها میخوابند . 🍂 ایستاده ادرار میکنند . 🍂 علاقه به خوردن خاک دارند . 🍂 علاقه به خوردن غذای داغ دارند . 🍂 علاقه به لباسهای سرخ دارند و اصولا لباسهای قرمز میپوشند . 🍂 به رو میخوابند . 🍂 عجول هستند . 🍂 اهل خمیازه هستند و از هم کشیدگی دارند . 🍂 با صدای بلند میخندند . 🍂 مردانی که بیشتر زن صفتند . 🍂 بی حیا هستند . 🍂عصبانی میشوند ، ادامه میدهند . 🍂 روز نمیخوابند ، قیلوله ندارند . 🍂 اول شب بیرون خانه هستند . 🍂 دوست دارند سقف خانه بلند باشد . 🍂 ادرار و مدفوعشان را نگه میدارند . ❗️آسیب میکروب ، ویروس و یا شیطان ممکن است به شکل تب ، بیماریهای واگیر دار ، عفونت ، التهاب ، ورم شش ،مننژیت ، هپاتیت ،اسهال ، ایدز ، صرع ، جنون ، بی عقلی ، کم عقلی ، دیوانگی ، سیپی ، وسواس ، عصبانیت زیاد ، عدم کنترل باد ، خواب آلودگی و امثال اینها ظاهر بشود .
🔴 حمله به سلمان رشدی در نیویورک 🔸سلمان رشدی، نویسنده مرتد کتاب آیات شیطانی که به ساحت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) اهانت کرده بود هنگامی که در نیویورک قصد سخنرانی داشت هدف حمله قرار گرفت.
📌 🔰امام جواد (ع) می‌فرماید: آشکار کردن چیزی پیش از آنکه استوار گردد موجب تباهی آن می‌شود ⬅️مثال: قرار است ماشین بخریم، اظهار علنی کنیم قبل از خرید باعث می‌شود حسد حسودان مشکل ایجاد کند 🔰انرژی منفی حسودان ⬅️مثال: میخوام باردار شوم، بعد می‌بینی اظهار علنی کردی مشکل ایجاد می‌شود 🔰با کلمات مثبت صحبت کنید ⬅️ در قانون معجزه بیان بر اساس پایستگی انرژی هر کلامی را زیاد تکرار کنی اتفاق می‌افتد ⬅️مثلا ۴۰ بار بگویی یا قاضی الحاجات اتفاق مثبت می‌افتد ⬅️مثلا حرف طلاق رو نزن، اتفاق می افتد و‌....... ✨مراقب حسد حسودان باشیم ✨مراقب کلمات خود باشیم
⭕️پیاده‌روی یکی از درمان‌های مفید سوداست ⭕️اصلاح تغذیه ⭕️سرکنگبین( با آب ولرم مصرف شود) ⭕️نوره مالی بدن هفته‌ای یک‌بار پنج شنبه‌ها ⭕️بوئیدن گلاب شبانگاه ⭕️مالیدن دو قطره روغن بادام شیرین روی ملاج و پشت گوشها( در صورت فکر و خیال) ⭕️انفیه هفته‌ای یک‌بار(برای زنان باردار و افرادی که تازه عمل کردن و بچه های زیر ۴ سال ممنوع) ⭕️نگاه کردن به سبزه ⭕️مصرف روغن زیتون ⭕️مصرف انجیر روزی سه الی پنج عدد در گلاب یا روغن زیتون خیسانده شود ⭕️مصرف غذاهای با مزاج گرم وتر و.......
از فلاش دوربين هنگام عکس برداری از نوزادان استفاده نکنید❌ 🔹شبکیه چشم نوزاد تا 4 سالگی تکامل نمی یابد و سلول های آن تحت تاثیر نور فلش به شدت آسیب پذیر هستند.
⭕️ کلهٔ صادق شیرازی رو مشاهده میکنید که یه خش نداره یعنی حتی برای یک بار هم قمه نزده است اونوقت همین یارو فتوای قمه‌زنی صادر میکنه، همین یارو هم میاد میگه مخالفان قمه‌زنی جهنمی هستن :))
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توزیع قمه و پرچم عزاداری توسط سفارت انگلیس در ماه محرم برای دسته‌جات عزاداری!
اینو میزارم اگه قبل محرم نیتی داریم ازالان شروع کنیم بسم الله... نقل میکرد: این قدر وضع مالیم به هم خورد که به زنم گفتم:زن بردار بریم نجف،الان عزادارا میان خونمون شلوغ میشه آه در بساط نداریم.😭  زنم بهم گفت: مرد حسابی ، تو تاجر این شهری، با این همه دبدبه و کبکبه، شب اول محرمی همه از نجف بلند میشن میان کربلا، ما از کربلا بلندشبم بریم نجف، بابا پول نداریم نمردیم که، خدا هست، امام حسین هست، درس میشه. بهش گفتم: زن اگه امام حسینم بخواست کاری بکنه تا الان کرده بود 😭 😭 😭 😭 😭 😭  میگفت: هرچی به زنم گفتم بیا بریم توجه نکرد و حرف خودشو زد، فقط برای آخرین بار رفتم باهاش اتمام حجت کنم. گفتم: زن اگه نیای بریم میانا، آبرومون میره ها. بازم گوش نکرد و کار خودشو کرد. همینجوری که استرس داشتم و نمیتونستم یه جا بند بشم و هی خودمو میخوردم: دیدم عصر شده، یه دفعه اولین دسته ی عزاداری آقا ابی عبدالله وارد خونه شدن. رفتم پیش زنم، با عصبانیت بهش گفتم: دیدی اومدن، دیدی آبرومون رفت، حالا خوبت شد؟ *آبرومونو بردی حالا برو جواب بده...* *بازم کار خودشو میکرد و به من توجهی نمیکرد.* *تو همین لحظه دومین دسته اومدن، سومین دسته، چهارمین دسته، هی دسته های عزاداری امام حسین وارد خونه میشدن و هی من نگران تر...* *اذان مغرب شد...* *وایستادن نماز خوندن...* *عشا رو که خوندن رفتم گفتم: ما امشب چیزی نپختیم، یه چیز ساده ای میل کنید مث نون و پنیرو هندونه ایشالله از فردا شروع میکنیم...* 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭  *میگفت:* *شام خوردن و رفتن حرم زیارت، نصف شب شد خوابیدن، تا* *خوابشون برد بلند شدم قبامو پوشیدم، عبامو انداختم، عرق چینمو سرکردم و نعلینمو پا.شال و کلا کردم برم نجف.* *رفتم به زنم گفتم: زن این تو و این عزادارا و این امام حسین...* *من دیگه تحمل موندن و آبروریزی ندارم...* *میرم نجف و تو کربلا نمیمونم...* *فقط تو کربلا یه کار دارم!* *زنم گفت: چی کار؟* *گفتم: الان میرم بین الحرمین، حرم حسینم نمیرم ، میرم حرم عباس...* *به عباس میگم: برو به این داداشت بگو خیلی مشتی هستی، خیلی با مرامی، خوب آبروی این چن سالمونو حفظ کردی...* 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭  *هرچی زنم گفت: بمون نرو...* *منو تنها نزار. محل* *نذاشتم و از خونه زدم بیرون اومدم تو کوچه، باید دست راست برم حرم حسین گفتم نمیرم قهرم، پیچیدم برم حرم عباس تو راهم دیدم یه حجره بازه...* *(قدیما تو بین الحرمین عرب ها حجره و دکان کاسبی داشتن)* *خیلی تعجب کردم، گفتم:ساعت از نصف شبم گذشته، چطور میشه یه حجره باز باشه.* *تو دلم گفتم این دیگه کیه که تا این موقع شب ول نکرده کاسبی رو؟!کنجکاو شدم بینم کیه.رفتم جلو دیدم آ سید حسینه...* *آسید حسین استادم بوده و من اینجا تو همین حجره شاگردیه همین آسید حسینو میکردم...* *خیلی خوشحال شدم.رفتم جلو* *آسید حسین سلام علیکم جوابمو داد سلام علیکم.* *گفتم : آسید حسین چی شده تا این موقع حجره موندی؟* *بهم گفت: این چیزارو ول کن، روضه نداری امسال؟!* *اشک تو چشام جمع شد و گفتم آسید حسین تو که وضع مارو میدونی تو کربلا ورشکست شدم یکی نیست حتی یه پول سیاهی برای روضه ی امام حسین بهم بده آسید حسین یه نگاهی بهم بهم انداخت گفت:* *چی میخوای؟* *گفتم: چیو چی میخوام؟* *گفت:برای روضت چی لازمته؟* *گفتم:برنج میخوام،شکر میخوام، چایی میخوام، گوشت میخوام، هیزم میخوام، سیب زمینی میخوام، پیازمیخوام.فلان و *فلان و فلان میخوام ...* *بهم گفت: بیا بردار برو  گفتم: چیو بردارم برم؟ گفت:* *همینایی که الان گفتی هرچه قدر میخوای ببر،* *نگاه کردم تو دکانش دیدم پر از همه چیزاییه که میخوام...* *گفتم: من پول ندارم آسید حسین* *گفت: کی پول خواست از تو؟* *سرم داد کشید مث همون روزای استادو شاگردی: بیا هرچی میخوای بار گاری کن بردار بروهمه چیو بار گاری زدیم تموم شد* *گفتم: آ سید حسین، ممنونتم کمکم کردی نذاشتی آبروم بره...ولی من این همه بارو چطوری ببرم؟* *اومد جلو تکیه داد به زنجیر آویزونه دم حجرش* *روشو کرد طرف حرم حسین صدا* *زد:عباس،اکبر،قاسم،عون،جعفر بیاین این بارارو ببرید* *تو دلم گفتم: نگاه آسید حسین چقدر شاگرد گرفته، من یکی بودم شاگردشا...* *تا این موقعم بیدارن شاگرداش...* *خواستم برم خونه بهم گفت وایسا کارت دارم رفت از ته حجرش یه چیزی بیاره* *وقتی اومد دیدم دوتا شمع دونی خوشگل سبز رنگ گذاشت به دستم گفت اینم هدیه ی مادرم فاطمه، برو یه گوشه از روضتو روشن کن. نفهمیدم منظورش از مادرش فاطمه چیه؟* 😭 😭 😭 😭 😭 😭  *اینقدر خوشحال بودم که گفتم حالا که که کارمون درست شد برم حرم آقا از آقا معذرت خواهی کنم...* *بگیم آقا غلط کردیم نفهمیدیم. ببخشید، اما این دوتا شمعدونی تو دستام بود اذیتم* *میکرد.گفتم: میرم* *اینارو میدم به خانمم و بهشم میگم کارمون جورشده و برمیگردم حرم.* *رسیدم سرکوچه دیدم گاری با بار جلو در گذاشته و زنم داره دورش میگرده و بال