eitaa logo
حیات معقول
168 دنبال‌کننده
78 عکس
1 ویدیو
0 فایل
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ قدرت الله متین نوشته ها و روزنوشت ها؛ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 ادامه ممکن است کسی در جواب بگوید مگر جمعیت دزفول در آن زمان چقدر بوده است؟ در حالی که چند قرن است بازار دزفول بارانداز بزرگی از انبارهای تجاری نه تنها برای خوزستان بلکه برای استان های همجوار بوده و به لحاظ کارکرد از امروز مهم تر بوده است که مستندات آن موجود است و در این یادداشت مجالی برای باز کردن آنها نیست. اتفاقاً علمای قدیم دزفول به خوبی دریافته بودند که اگر بازاریان که قلب تپنده اقتصاد در یک جامعه هستند را با احکام و اصول فقهی مرتبط با بازار آشنا کند همین بازاریان با عمل خود بهترین متذکر برای جاری نمودن روح و روان دین در جامعه خواهند بود. زیرا آنچه در مکاسب شیخ انصاری (ره) آمده است، همان اصولی است که بازاری از بازار اسلام باید بداند! اگر بازاریان امروز ما با محرمات و مباحات در کسب و کار آشنا بودند، آیا این همه گران‌فروشی، احتکار، تقلب، غش در معامله در بازار رایج بود؟ چرا لقمه های خدای ناکرده حرام باید سر سفره های ما پهن شوند و زبانم لال نطفه هایی به عمل آید که خدا نشناس باشند؟ کجا غفلت شده است؟ چه کسانی غفلت کرده‌اند؟ درس مکاسب درسی مادرزادی نبوده است که بازاریان قدیم آن را بلد باشند! لابد کسانی برای بازاریان جا انداخته اند که باید محرمات و مباحات و اقسام بیع و خیارات را بدانند تا رزق و روزی با برکت و حلال داشته باشند! غفلت آنجا است که رابطه صمیمی، محکم و تنگاتنگ علما با بازاریان به هر دلیلی، کم رنگ یا گسیخته شده است؟ سخن از رابطه صمیمی، محکم و تنگاتنگ به میان آمد؟ راستی این چه رابطه ای است؟ رابطه صمیمی رابطه‌ای است که معمولاً میان دوستان با وفا و دلسوز برقرار می شود. رابطه محکم رابطه ای است که با ملاط خرد و وجدان محکم می گردد. و رابطه تنگاتنگ رابطه‌ای است که به طور مستمر و پیوسته ادامه می یابد. آری! رابطه میان علمای قدیم و بازاریان بدین گونه بود و حشر و نشر بازاریان و علما زبانزد خاص و عام بود! اگر برای یک بازاری مشکلی پیش می آمد، عالم محله جلودار می شد تا با کمک دیگران مشکل را برطرف نماید و همین امر سبب صمیمیت میشد! اگر یک بازاری انحرافی از معیارها برایش رخ میداد، عالم محله با خرد و وجدان ، هم او را درک می‌کرد و هم راهنمایی و ارشاد! و از سوی دیگر درب منزل علما همیشه باز بود تا به تنگاتنگی ارتباطات آسیبی وارد نشود! امروز این رابطه ها سست شده و بازاری احساس نیاز به عالم محله اش نمیکند و عالم محله هم خود را مانند طبیبی می داند که مریض باید به سراغ او برود! در این وانفسا آنچه زمین می ماند و به منزلگاه خود نمی‌رسد احکام نورانی اسلام اند مانند حلال، حرام، مباح انصاف، خمس، زکات، صدقه، انفاق و خیرات و مبرات! جالب است بدانیم که شیخ اعظم (ره)، مکاسب را به گونه ای تنظیم نمود که قابلیت تدریس داشته باشد و اگر کتاب حوزه شده است به همین دلیل بوده است! اگر بازگشت به ارزش های متعالی خواست ما هست باید رابطه میان عالم محله و بازاری بازسازی شود! رابطه ای مبتنی بر صمیمیت، استحکام و استمرار! بی‌تردید فرهنگ زیربناست و فرهنگ مجموعه و منظومه‌ ای است از ارزشها و فضائل و البته بهترین ارزشها و فضائل، معارف اسلامی و انسانی اند! به زعم این قلم روح مطهر شیخ انصاری (ره) زمانی از ما خرسند و خوشحال خواهد شد که شاهد حیات مجدد بازار اسلام باشد! بازاری که خون جاری در شریانهایش، ایمان باشد نه سکه و دلار. ایمانی مبتنی بر مکاسب شیخ اعظم(ره)! اگر به دنبال هویت از دست رفته هستید بازار را دریابید! ✍️ قدرت اله متین ۱۴۰۲٫۲٫۲۲ www.salamdez.com 🔸لینک کانال ایتا https://eitaa.com/hayatemaaghol
درباره حیات معقول(۲) 🔴 حق و عقل، بهترین فصل الخطاب جامعه! قبلا در چرایی انتخاب واژه حیات معقول برای این صفحه مجازی، تاکید شد که کمالات انسانی، زمانی دست یافتنی می شوند که پدیده غالب بر جامعه، محور قرار دادن حق به عنوان فصل الخطاب باشد. همچنین گفته شد که میل فطری انسان به کمال گرایی ناشی از حق طلبی فطری اوست. اینک به نکات بیشتری خواهیم پرداخت.
🔻ادامه نخست آنکه حیات معقول، معادل فلسفی حیات طیبه است که در قرآن کریم در آیه ۹۷ سوره نحل از آن یاد نموده است. در این آیه شرط بدست آوردن حیات طیبه، عمل صالح تعیین شده است. فلاسفه یا حکمای اسلامی معتقدند، عمل صالح همان حق است و از آنجائیکه عقل بشری صرفنظر از آنکه شرقی باشد یا غربی، مسلمان باشد یا غیر مسلمان، به لحاظ قواعد عقلی، مشترک و یکسان است، لذا برای فهم و درک بهتر مفهوم ارزشمند حیات طیبه، واژه حیات معقول را برگزیدند تا در مواجهه با غیر مسلمانان بتوانند با اتکاء به قواعد عقلی گفتگو و مناظره نمایند، زیرا این قواعد مقبولیت جهانی دارند. به عنوان نمونه گفته میشود: احتیاط شرط عقل است! احتیاط یک قاعده عقلی است و برای عقول همه ابناء بشر امری قابل قبول است تا جائیکه افراد بی احتیاط در مواجهه با عقل خود نمیتوانند منکر آن شوند! حال اگر جامعه بپذیرد که عقل فصل الخطاب باشد، باالتبع خواهد پذیرفت که حق نیز فصل الخطاب است. بدین ترتیب عقل و حق که دو روی یک سکه اند پدیده غالب برای حل و فصل منازعات و اختلافات اجتماعی خواهند شد و در نتیجه زمینه برای تاسیس حیات معقول فراهم میگردد. اگر چه پذیرش حق و عقل به عنوان فصل الخطاب گامی مهم و ارزشمند است، اما گامهای بعدی همچنان اهمیت دارند. گامهایی که با پاسخ دادن به پرسش زیر ممکن می شوند! برای مثال: حق چیست و چگونه کشف میشود؟ تشخیص حق به عهده چه کسی است؟ عقل چه کسی یا چه کسانی باید فصل الخطاب باشد؟ این یاداشت ادامه دارد..... ✍️ قدرت الله متین ۱۴۰۲٫۲٫۲۷ 🔸لینک کانال ایتا https://eitaa.com/hayatemaaghol
درباره حیات معقول(3) 🔴 حق چیست و چگونه کشف میشود؟ در میان دیدگاههای متفاوتی که علما و حکما در باره حق بیان کرده اند ، فلسفی ترین و در عین حال روان ترین دیدگاه را مرحوم علامه محمد تقی جعفری ره که شهرت فلسفی او حتی به مهمترین دانشگاههای جهان رسیده بود ، بیان نموده است. ایشان در مورد تعریف حق و نحوه کشف آن می فرماید : " هر پدیده ای که برای حیات معقول اثر مثبت داشته باشد ، حق است." این گزاره به حدی دقیق و رساست که هیچ خردمندی در اقصی نقاط جهان نمی تواند بدان نقصی وارد نماید! همچنین این تعریف به گونه ای تنظیم شده که مانند یک معادله سه مجهولی ریاضی عمل می کند و پاسخی که ارائه میدهد ، همانند اعداد ریاضی دقیق است! مجهول اول می گوید : هر پدیده ای! یعنی همه پدیده های عالم ، اعم از مادی و معنوی!
🔻 ادامه مجهول دوم ، حیات معقول است! یعنی زندگی خردمندانه! اما سایه سنگین شبهات و اوهام ، ممیزی میان حق و باطل را سخت و دشوار می کند! و مجهول سوم ، اثر مثبت است! که تشخیص آن با تشخیص حق ممکن است ! اینک به یک مصداق از حق و یک مصداق از باطل که برای همگان روشن و بدیهی است می پردازیم تا قاعده فوق الذکر را بیازماییم. مصداق اول تحصیل علم و دانش است . حال می پرسیم آیا این پدیده برای حیات معقول اثر مثبت دارد؟ قطعا پاسخ خواهیم داد : اثر مثبت دارد. پس تحصیل دانش یک حق است و دولت بعلاوه جامعه باید تلاش کنند تا شرایط تحصیل علم و دانش برای همگان فراهم گردد. مصداق دوم ، موضوع مواد مخدر است! آیا این پدیده برای زندگی خردمندانه اثر مثبت دارد؟ بی تردید خواهیم گفت: نه تنها اثر مثبت ندارد بلکه بسیار مضر می باشد! بنابراین مواد مخدر امری باطل است و همگان بالاخص دولت موظف است با قاطعیت برخورد کند! مصادیق حق و باطل ، چه آنهایی که می شناسیم و چه آنهایی که نمی شناسیم و یا در شک و تردید هستیم فراوانند و می توان حقانیت آنها را با همین قاعده ساده جستجو نمود . آنچه که این روزها ، اذهان مردم را به خود مشغول بلکه نگران نموده است ، پدیده کشف حجاب است. منصفانه و بدور از بغض و لجاجت پاسخ دهیم ! آیا کشف حجاب ، برهنگی و خدای ناکرده بی حیایی ، بی عفتی ، بی بند باری و فحشا برای حیات معقول اثر مثبت دارد؟ شما پاسخ بفرمایید! کدامیک از اینها حق است ؟ یعنی حقی که عقل ، مظهر کرامت انسانی بر آن صحه بگذارد! عقلی بدور از جهل و وهم و هر گونه اخلال ادراکی! سخن آخر آنکه ، هر روز پدیده جدیدی برایمان رخ میدهد که یا حق است و یا باطل ! اگر مطمئن باشیم ، آن پدیده برای زندگی معقول ما اثر مثبت دارد ، باید از آن اسقبال کنیم ، ولی اگر شک داریم باید با احتیاط برخورد کنیم زیرا احتیاط شرط عقل است و عاقل در تاریکی نمی دود ! قدرت الله متین 27 / 2 / 1402 🔸لینک کانال ایتا https://eitaa.com/hayatemaaghol
درباره حیات معقول (۴) 🔴 حق فلسفی کدام است؟ در یادداشت قبلی ، پرسیدیم :« حق چیست و چگونه کشف می‌شود؟» و از قول مرحوم علامه محمد تقی جعفری (ره) پاسخ دادیم که : « هر پدیده ای که برای حیات معقول اثر مثبت داشته باشد ، حق است .» قاعده ای که به راحتی ، هم حق را تعیین و هم کشف می‌نماید! حال ممکن است ، این سوال در ذهن مطرح شود که این کدام حق است؟ حق به معنای خاص حقوقی یا حق به معنای فلسفی و عقلی؟ قطعاً غرض از بیان این موضوع ، حق به معنای خاص حقوقی نیست ، زیرا حق حقوقی در جوامع مختلف ممکن است با هم متفاوت باشد. مثلاً رانندگی در برخی کشورها از سمت چپ قانونی است و در برخی کشورها از سمت راست و دهها قانون که در کشورهای مختلف ، متضاد یا متفاوت با هم هستند!
🔻ادامه بنابراین آنچه مطمح نظر این یادداشت است ، همان حق فلسفی یا عقلی است که صرف نظر از غرب یا شرق عالم نباید تفاوتی باهم داشته باشند و برای عموم بشر ،اصالت و صلاحیت دارند! بی تردید خواهید پرسید:« حق فلسفی چیست و چه ویژگیهایی دارد؟» علامه جعفری(ره) به طور مبسوط به این پرسش پاسخ داده است که این قلم ، به طور خلاصه و چکیده آنها را طرح می کند. اول آنکه ، مقصود از حق فلسفی ، عموم پدیده های ضروری یا مفید که برای زندگی بشر صرفنظر از آنکه بداند یا نداند یا بخواهد یا نخواهد ، مفید و سازنده اند! مانند ایمان، دانش ، بینش ، عدالت ، اختیار ، حق تعیین سرنوشت ، ایثار ، وفا به عهد ، عشق به خانواده ، عشق به وطن ،احساسات مشترک و ... دوم آنکه معنای فلسفی حق ، معادل است با اصلاح و سازندگی و معنای فلسفی باطل معادل است با اضمحلال و فروپاشی . بطوریکه هر گاه بگوییم دانش حق است مانند آن است که بگوییم دانش سازنده است یا اگر بگوییم برهنگی باطل است ، گویا گفته ایم که برهنگی یعنی فروپاشی! سوم آنکه ، حق موجودی ثابت و لایتغیر است ، کما اینکه در لغت گفته می شود: «الحق الموجود الثابت» به این معنا که هیچکس در هیچ زمانی حق ندارد ، حق دیگران را تغییر دهد که هر گونه تغییر ، تعدی و تجاوز به حساب می آید ! چهارم آنکه ، انسان برای تحقق حق فلسفی خود که اصطلاحاً قطب عینی حق گفته می‌شود ، باید به حرکت درآید و اگر این حرکت در مجرای حیات معقول قرار گیرد ، بی شک بر قطب ذاتی حق که حقایق هستی هستند منطبق خواهد شد. حقایق هستی ، همان حقوقی هستند که نباید مورد تعرض قرار گیرند . برای درک بهتر این مسئله به چند نمونه اشاره می‌شود : - در صدر اسلام ، پیامبر اسلام (ص) به سربازان ، رزمندگان و جهادگران تاکید می نمود که حق ندارند برای کسب پیروزی به زنان ، کودکان ، پیران ، درختان و حتی حیوانات تعرض نمایند! - در جنگ صفین ، امیرمومنان علی علیه السلام ، وقتی شنید که برخی از سربازانش به سربازان معاویه ناسزا و دشنام می دهند آنها را به شدت نهی نمود و گفت به جای ناسزا دعا کنید تا خونی به ناحق ریخته نشود! - در واقعه کربلا ، وقتی امام حسین لشکر طلیعه ابن زیاد به فرماندهی حر ریاحی را دید ، که هم خودشان و هم اسبانشان تشنه اند آنها را سیراب نمود در حالیکه سیراب کردن دشمن امری علی الظاهر صحیح نیست ! همه این مسائل نشان می‌دهد که حق عینی باید تعارضی با حقایق هستی نداشته باشند و جامعه باید برای احقاق حقوق خود : ۱- حق را بشناسد. ۲- برای احقاق حقوق خود حرکت کند. ۳- هر وسیله‌ای را برای رسیدن به حق خود توجیه ننماید ، بلکه خط قرمز او رعایت تمام حقایق هستی و در یک کلام حرکت در مجرای حیات معقول باشد! این یاداشت همچنان ادامه دارد... قدرت الله متین ۱۴۰۲/۲/۲۹ 🔸لینک کانال ایتا https://eitaa.com/hayatemaaghol
روز چهارم خرداد ! روز مقاومت و پایداری گرامی باد ! 🔴 یک پیشنهاد برای دولت سیزدهم! استانی بنام استان مقاومت! 👈 این اولین بار نبود که مردم دزفول در دفاع از هستی و هویت خود در مقابل هجوم ددمنشانه بعثیان چون کوه مقاومت و از خودسرسختی نشان دادند تا جایی که همه ایرانیان دریافتند که داستان مردم دزفول داستانی متفاوت و متحیرکننده است. 👈 اما داستان مقاومت این شهر در مقابل انواع هجمه ها، ریشه در تاریخ این سرزمین دارد و سینه به سینه و نسل به نسل تا امروز، نقل و نبات محافل خانگی بوده است.
🔻🔻🔻 ادامه البته هنوز سند مشخصی درباره علت این مقاومت بی نظیر ارائه نشده است بعضی علت را، آموزه های مکتب جاویدان دانسته که از هزاران سال پیش در این دیار کهن، رایج بوده و اکابر، بزرگان و علمای این شهر طی قرون متمادی آن را مانند خون در شریان های فرهنگی مردم جاری نمودند. برخی دیگر، میان خاک این سرزمین و خاک سایر سرزمین‌ها، تفاوت معنوی خاصی قائل شده اند و معتقدند که مامورانی آسمانی توجه و نظارت دارند. عده‌ای دیگر بر این باورند که فلان نقطه از دزفول، دیدگاه یا نشیمنگاه امام زمان (عج) است و هموست که روزانه در آن محل جلوس می کند و مواظب اعمال و رفتار ماست. و بالاخره برخی دیگر، اعتقادات عمیق مردم نسبت به آموزه‌های تشیع و بالاخص نهضت امام حسین (ع) را عامل این مقاومت سرسختانه معرفی می کنند. 👈 صرفنظر از اینکه علت چیست، خوشبختانه موضوع مقاومت مردم دزفول را، نه مردم دزفول، بلکه همه رزمندگان و مسئولان کشوری و در راس همه حضرت امام (ره) و پس از او مقام معظم رهبری اعلام نمودند و آوازه این مقاومت، حتی به کشورهای منطقه کشیده شد تا جایی که کشورهای عربی دزفول را، بلدالصواریخ یا سرزمین موشک ها نامیدند. 👈 مقاومت برای مردم دزفول امری عادی بود، زیرا بر همگان بنا به هر آموزه فرهنگی و تاریخی، محرز بود که باید از هستی و هویت خود دفاع کنند اما برای آنانی که چنین مقاومتی را ندیده بودند و یا انتظار نداشتند، امری عجیب و حیرت انگیز بود. قطعاً همانهایی که در ایام دفاع مقدس، دزفول را در بحران شلیک توپ ها و موشک های مکرر دیده بودند که چگونه خود را به یاری مصدومان می رساندند در حالیکه امکان شلیک مجدد بود و در آن همان شرایط دشوار، موشکهای ۱۲ متری دشمن را به تمسخر می گرفتند، پیشنهاد دادند تا دزفول شهر مقاومت نامیده شود. البته ما مردم دزفول، از آن افراد نیک سرشت، که فقط خدا میداند چه کسانی بودند سپاسگذاریم، اما این پرسش هنوز در ذهن ما جولان می دهد، که اگر مقاومت مردم دزفول چنین ارزش و بهایی برای سرنوشت جنگ داشته است: - چرا نظام تا کنون به اهمیت و علت اساسی فرهنگ مقاومت که ریشه تاریخی دارد نپرداخته است تا بتواند الگویی برای سایر مناطق مستعد کشور معرفی کند! آیا شاهدی زنده تر از مردم دزفول وجود دارد؟ - چرا نسبت به شهری که در هر خانه اش شهید، جانباز یا آزاده ایی دارد، نه بیشتر از سایر شهرها، بلکه به اندازه سایر شهرها، بدان توجه نشده است! ای کاش همانند سایر استان های جدیدالتاسیس، حداقل امتیاز یک استان به مرکزیت دزفول را به دلیل مقاومت بی نظیرش صادر می کردند تا امروز عده ای ولو اندک، از باب شیطنت و یا از باب سادگی نگویند: حیف از آن همه شهیدی، که دادیم! هنوز هم دیر نشده است! باور کنید تاسیس یک استان بنام استان مقاومت، میتواند برکات زیادی برای استمرار فرهنگ مقاومت و امنیت آنهم در راهبردی ترین منطقه کشور داشته باشد. تفاوت اساسی دولت سیزدهم با سایر دولتهای قبلی لااقل در نگاهش به موضوع مقاومت و رزمندگان است و فرض بر آن است که این دولت خود را از جنس همان رزمندگان هشت سال دفاع مقدس می داند. از سوی دیگر در این مقطع تاریخی دزفولی های صاحب مقام در مراکز قدرت و تصمیم گیری کم نیستند و مهمترین مقام دولتی پس از ریاست جمهوری یعنی معاون اول رئیس جمهور، امروز در اختیار فرزندی از این شهرستان است، لذا همان گونه که حضرت امام خمینی (ره) فرمود: دزفول دین خود را به اسلام و انقلاب ادا نمود، جا دارد تا دولتمردان دولت مردمی نیز دین و بدهی دولتهای گذشته را به مردم شریف دزفول ادا نمایند! اگر به دزفول امتیازی مانند مرکزیت استان عطا شود؛ آنگاه خدا را سپاس خواهیم گفت و برای دولت سیزدهم که این حق مسلم را ادا نموده است دعای خیر و آرزوی موفقیت می‌کنیم . دولت سیزدهم باید قدر دعای مردم دزفول را مغتنم بشناسد و در ادای این حق کوشا شود . انشاالله. قدرت الله متین 1402/3/1 🔸لینک کانال ایتا https://eitaa.com/hayatemaaghol
🔴 سرمایه داران وطن گریز؛ دست نامرئی استعمار!! اشاره: در بهار سال ۱۳۹۶ کتابی را تحت عنوان " انقلاب اسلامی ؛ نظمی در عرض نظم نوین جهانی " نوشتم و در بخشی از این کتاب، مسئله ای به نام "ماموریت آفاقی انقلاب " را طرح و تاکید نمودم که این نظم جدید در بطن خود، استعداد زایش یک تمدن را دارد! و ضمن ارائه دلایل مثبته، موانع پیش روی این تمدن را بر شمرده و به چند تهدید تمدنی پرداختم. اگرچه این بحث نسبتاً مفصل است، اما در این یادداشت، چکیده‌ای از آن را تقدیم علاقه مندان بالاخص دلسوزان انقلاب اسلامی می‌نمایم تا بدانند، یک جریان خزنده از درون، می تواند زمینه ساز هدر رفتن همه تلاش ها و زحمات فرزندان انقلاب در چهل و چهار سال گذشته باشد! اخیراً تحلیلگران از پدیده ای به نام جنگ اقتصادی یا جنگ ترکیبی استکبار جهانی علیه ایران اسلامی یاد می‌کنند و در تحلیل های خود به علل و اسبابی اشاره می کنند که در خط مقدم این جنگ حضور دارند، اما سخنی از عقبه آنها گفته نمی شود، در حالی که بندناف همه این مسائل به همان عقبه بسته است!
🔻ادامه مثلاً از تحریم ها و کارشکنی‌های استکبار گفته می شود و یا از خرابکاری های سرویس های اطلاعاتی آنها و پادو هایی مانند منافقین، کومله، سلطنت طلب ها و عده‌ای فریب‌خورده! در حالی که پشتیبان اصلی این فساد ها، نارضایتی‌ها، شورش‌ها، سوء مدیریت و حتی ناهنجاری‌های اخلاقی، یک جریان خزنده در قلب اقتصاد ایران است که این قلم بدون هیچ گونه تعارفی نام آن جریان را سرمایه‌داران وطن گریز می نامد! سرمایه‌داران وطن گریزی که البته مستهضر به حمایت و پشتیبانی برخی از سیاسیون و تکنوکراتهای مکتب شیکاگو هستند! بی تردید ریشه این تهدید را باید در آموزه های مکتب اباحه گری یا سکولاریسم و دقیق تر، لیبرالیسم، جستجو نمود! برخی تصور می‌کنند که خطر اصلی برای جوامع بشری، لیبرالیسم فرهنگی یا لیبرالیسم سیاسی است و معمولاً از لیبرالیسم اقتصادی غفلت می‌کنند! بی‌تردید، لیبرالیسم سیاسی و فرهنگی مانند دو بال هستند که لیبرالیسم اقتصادی را به پرواز در می آورند و در حقیقت هدف اصلی، چپاول ثروت ملل جهان است. به عبارت دیگر، آنهائیکه در کشور ما و یا سایر کشورها نقش لیبرالبسم سیاسی و فرهنگی را ایفا می کنند، عمله پادوهایی هستند که جاده صاف کن غارت ملت خود، به نفع لیبرالیسم اقتصادی می شوند! چه بدانند و چه ندانند! چه استاد دانشگاه باشند ؛ چه جوانی فریب خورده با شعار زن، زندگی، آزادی! راستش را گفت آنکس که شعار داد: میخواهم گاوی باشم در چمن زار اروپا! در قرن ۱۸ میلادی , یک اقتصاددان انگلیسی به نام آدام اسمیت، نظریه ای را تحت عنوان ثروت ملل ارائه داد، که در آن، دو اصل را مطرح نمود . اصل اول : اصل عرضه و تقاضا . اصل دوم : اصل اقتصاد بدون مرز. وقتی دول استعمارگر، متوجه منافع ناشی از این دو اصل شدند، با تئوریزه کردن این اصول در مفاهیم اقتصادی و قرار دادن آنها در علم اقتصاد، آنهم در مهمترین دانشگاههای خود و پذیرش نخبگان کشورهای جهان سوم؛ دیگر نیازی به قشون کشی نظامی نداشتند ! این بار دست نامرئی استعمار از آستین نخبگان همان کشورهای هدف ، ثروت ملل را چپاول و غارت میکرد. زیرا در این فرایند، قرار است دخالت دولتها در کنترل بازار کاملا حذف یا منوط به شرایط اضطراری گردد و کشف قیمت نه از طریق قاعده انصاف که عبارت است از قیمت تمام شده بعلاوه سود منصفانه، بلکه از طریق عرضه و تقاضا صورت پذیرد! پشت پرده این حرف به ظاهر منطقی، سیاستی خطرناک و شیطانی قرار دارد. این سیاست می گوید بازاریان باید آزاد باشند تا نه تنها، تعیین کننده نرخ کالایی باشند که در انحصار آنهاست، بلکه باید دستشان برای احتکار، گرانفروشی، خالی کردن جیب طبقه متوسط و پایین تر از متوسط باز باشد. یعنی بازار اسلام که مبتنی است بر حلال، حرام و انصاف تعطیل و بازار مکاره که اصالتش بر فایده بدون رعایت حلال و حرام است، بر پا گردد. اما این مولفه، مقدمه ساز موضوعی خطرناک‌تر را فراهم می کند و آن اقتصاد بدون مرز است! این نظریه میگوید: هر سرمایه داری حق دارد تا سرمایه خود را در هر جای دنیا که بخواهد، انتقال دهد و هیچ دولتی نباید مانع از آن شود! به عبارت دیگر عشق به وطن، عشق به مردم و به طور کلی، حب الوطن نباید برای فعالان اقتصادی محلی از اعراب داشته باشد ! امروز اگر دولت با تمام یال و کوپال خود نمی تواند تورم را مهار کند، دلیل اصلی آن همین سرمایه داران وطن گریزند که هزینه‌های خود را با ریال پرداخت و کالاهای خود را با دلار عرضه می کنند! باز همین سرمایه داران وطن گریز هستند که صادرات را نه به نفع وطن و میهن بلکه به نفع دول استعمارگر، انجام و دلار هایشان یا به کشور باز نمی گردد و یا اندکی از آن برمی گردد. امروزپشت هر اباحه گری مانند ربا، احتکار و سایر محرمات که در جامعه رخ می دهد باید دست نامرئی این سرمایه داران وطن گریز را جستجو نمود! اگر پول ما تقویت نمی شود! اگر تولید حمایت نمی شود! اگر واردات اصل است! اگر فساد اداری مانند رشوه و اختلاس وجود دارد! و به طور کلی اگر شکاف فقیر و غنی روز به روز در حال گسترش است، ناشی از نفوذ و سلطه این سرمایه داران وطن گریز است! بیخودی عرصه را بر کاسبان، بازاریان تجار و تولیدکنندگان با وطن تنگ نکنید، بلکه میدان را برای این قشر مومن و صالح که هرچه امر خیر است از این افراد است باز کنید! همان هایی که سرشان درد می کند برای خدمت به میهن و مردم! و سخن آخر اینکه، اقتصاد ایران، آرام نمی گیرد مگر آنکه دست سرمایه‌داران وطن گریز و تکنوکرات های مکتب شیکاگو از بازار ایران کوتاه گردد! والعاقبه للمتقین قدرت الله متین 1402/3/7 🔸لینک کانال ایتا https://eitaa.com/hayatemaaghol
درباره حیات معقول (5) 🔴 روشی هوشمندانه برای مناظره و گفتگو « نقدی به گفتگوی دبیرمحترم شورای عالی انقلاب فرهنگی با جمعی از جوانان درباره حجاب » در بحث پیشین تاکید شد که اولا حق در این مباحث ، حق فلسفی یا عقلی است و ثانیا احقاق این حقوق نباید با حقایق هستی در تعارض باشد . در چنین صورتی ، حرکت ما در مجرای حیات معقول قرار می گیرد . آنچه باعث شده است که این قلم در خصوص حیات معقول مطلبی ولو مختصر و کوتاه بیان کند صرفاً طرح مسائل فلسفی نبوده، اگرچه معتقدم جامعه بالاخص نخبگان و فرهیختگان باید روابط و گفتمان های اجتماعی خود را مبتنی بر مبانی عقلی و فلسفی قرار دهند تا گفتگو ها و مناظره ها ناظر به قوانین و قواعد عقلی شود . در این یادداشت به برنامه‌ای می‌پردازم که از شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی پخش گردید و در آن دبیر محترم شورای انقلاب فرهنگی طی مناظره با تنی چند از جوانان به مباحثی درباره حجاب پرداخته بود . در این مناظره یکی از مدعوین مدعی بود که موضوع حجاب مطلقاً فرهنگی است و نباید با زور و اجبار پیاده شود و جناب دکتر خسروپناه معتقد بود که موضوع حجاب حکم قانونی دارد و حکم قانونی یعنی زور و اجبار؛ اگرچه قبول داشت ۹۰ درصد برخوردها باید با کارکرد فرهنگی صورت گیرند !