🔰وابستگی محض انسان به خداوند
✍ اصغر آقائی
__________________________
💠 وَالْحَمْدُ لِلهِ الَّذِي أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَةِ إِلَّا إِلَيْهِ ، فَكَيْفَ نُطِيقُ حَمْدَهُ أَمْ مَتَى نُؤَدِّي شُكْرَهُ لَا ، مَتَى: و سپاس خدای راست که درب نیاز ما را جز به سوی خویش، بست؛ بنابراین چگونه سپاس او توانیم یا چه زمانی شکر او بهجا آوریم؛ هیچگاه
🌀مهمترین #سؤال درباره این فقره از #دعای اول #صحیفه_سجادیه این است که بدیهی است ما انسانها در زندگی خویش به افراد و موجودات مختلفی نیازمندیم.
💡پس چرا امام علیه السلام فرمود خداوند باب #حاجت و نیاز ما را تنها به سوی خویش گشوده است؟
💎 به نظر میرسد پاسخ این فقره در چند آموزه و #قاعده #فلسفی و #عرفانی خواهد بود که حاصل عقل و نقل است.
✅ برخی از این آموزهها عبارتند از:
🔻۱. لا موثر فی الوجود الا الله: تنها #مؤثر در عالم الله است.
🔻۲. الممكن محتاج إلى علته بقاء كما أنه محتاج إليها حدوثا: ممکن هم در بقاء هم در حدوث به #علت خویش نیازمند است.
🔻۳. ما فی الوجود الا الله: در #هستی جز الله نیست.
🔻۴. بسیط الحقیقه کلّ الاشیاء و لیس بشئ منها: بسیط الحقیقه همه اشیاء است و هیچ یک از آنها نیست.
♻️ بر اساس این #قواعد فلسفی و عرفانی که هر یک از جهتی به مسئله نظر کردهاند:
✔️ تنها #مؤثر حقیقی در هستی خداوند است، لذا هر موجودی که حاجتی از دیگری را برطرف میکند؛ در حقیقت خداوند است که آن نیاز را برطرف میکند.
✔️ #ممکنات همچنانکه در #حدوث به #علت هستیبخش خویش نیازمند هستند، در ادامه حیات خویش نیز به #فیض ایجادی او محتاجاند.
✔️ اساساً در هستی غیر از خداوند نیست تا نیاز به غیر او معنا داشته باشد. در این نگاه هویت حاجت، به ارتباط میان #مظاهر #اسماء الهی باز میگردد.
✅پس یا...
1⃣ به #موجودات دیگر که نیازمند آنها در زندگی خویش هستیم نظر #استقلالی داریم؛ که این اساساً #کفر و #شرک است و یا...
2⃣ موجودات دیگر را صورت #جزء_العله موثر میدانیم که این نیز #مرتبهای از شرک است اما #شرک_خفی؛ و یا...
3⃣ موجودات را اساساً ذوبشده در #اسمائی الهی میبینیم و معتقد به #توحید_افعالی هستیم و قائل به #وجود_ربطی نه #وجود_رابطی میشویم، که در این صورت آنچه در هستی است خداوند است و #مظاهر او و جز او در دار هستی دیّاری نمیبینیم و این میشود #احتیاج محض به خداوند و چنین احتیاجی قابل شکرگزاری نیست همچنانکه امام سجاد علیهالسلام فرمودند.
📝 پ. ن
📌توضیح اجمالی #وجود_رابطی و #وجود_ربطی
🔺در #وجود رابطی ما موجوداتی را میبینیم که با خداوند از لحاظ وجودی #رابطه دارند و هستی خویش را از او گرفتهاند؛ اما در وجود ربطی اساساً موجودی نمیبینیم تا وابسته به خداوند باشد و #فقر_محض است.
👌به تعبیر طلبگی وجود رابط، «مَن له الربط: کسی که برای او ربط و وابستگی است» میباشد اما وجود ربطی «مَن هو عین الربط: کسی که عین ربط و وابستگی» است.
☑️ تفاوت این دو در این است که در تعبیر اولی، برای خود شیء، مرتبهای از وجود مستقل قائل هستیم اما در دومی خیر.
☑️ و خداوند فرمود: انتم الفقراء الی الله. به تعبیر جناب #ابنعربی اساساً از آنجا که حق تعالی در صورت مظاهر مختلف خویش ظاهر شده است، این مظاهر به غیر او نمیتواند وابسته باشد.(#فتوحات ج.2 ص. 16)
#وابستگی_محض_به_خداوند
#قواعد_فلسفی_و_عرفانی
#شرح_صحیفه_سجادیه
#حیات_معقول
#توحید_افعالی
#دعای_اول
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🆔 @hayatemaqul
🔰 حقپذیری و مراتب ایمان
✍ اصغر آقائی
____________________
🔸 امام صادق عليه السلام فرمود:
💠 إذا خرجَ القائمُ عليه السلام خَرجَ مِن هذا الأمرِ مَن كانَ يرى أنّهُ مِن أهلِهِ ، ودخلَ فيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمسِ والقمرِ
🌀 زمانى كه قائم عليه السلام قيام كند كسانى كه گمان مىشود اهل این امر (ولایت) هستند، از صف آن حضرت خارج مىشوند و افرادى مانند خورشيد و ماهپرستان در آن داخل میشوند.
🔻 شاید واژگانی چون ولایت، شیعه، ایمان، کفر و ... آنقدر به گوشمان خورده است که گویی معانی روشن و بدیهی شفافی دارند
🔻 اما گاه شفافترین واژگان، نیاز به بازنگری دوباره دارند تا عمق و گستره آنها بهتر درک شوند.
🔻 هیچ شبههای نیست که #شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام در جلگه ایمان وارد شدهاند، زيرا #محبت و #ایمان واژگانی همطراز هستند.
🔻 اما آیا ایمان در شیعه محدود میشود؟ و آیا هر در ظاهر محبی، مؤمن است؟ و غیر شیعهای غیر مؤمن؟
🔻 پاسخ را از عقل و نقل که جویا میشوی، نکاتی مهم را مییابی:
✔️ ۱. #ایمان در یک کلمه یعنی #تواضع در برابر حق، لذا هر گاه هر کسی در برابر حقی، به حکم عقل و فطرت، سر تعظیم فرود آورد مؤمن است؛
✔️ ۲. #متعلقات_حق چون به دلیل وجودیبودن، امری مشکّک، یعنی دارای #مراتب مختلف، هستند، بنابراین ایمان نیز مراتب مختلفی دارد؛
✔️ ۳. ایمان با چنین صفتی از تواضع و خضوع در برابر یک #حکم قطعی عقلی به عنوان #مرتبهای از حق مانند پذیرش قبح ظلم و عمل به آن شروع میشود؛ و تا صفت الله تعالی یعنی #الحق، به عنوان #حق_مطلق، پیش میرود که این میشود #ایمان_مطلق؛ زیرا خضوع مطلق در برابر حق مطلق دارد. این ایمان مختص #انسان_کامل است.
✔️ ۴. پس ایمان دو مرتبه پیوسته به هم دارد: #ایمان_باطنی و #ایمان_ظاهری، که اگر دومین مرتبه آن از اولی سرچشمه نگرفته باشد، پشیزی نمیارزد.
✔️ ۵. بنابراین هرکسی هر میزان از حق را حقیقتاً درک کرده باشد، به همان میزان مؤمن است؛ خواه در ظاهر بیدین باشد یا دیندار.
✔️ ۶. سخن ۵ به این معنا است که صرفا رسیدن حق به حواس ظاهری فرد، مثلا رسیدنِ سخنِ حق به گوش او، معیار نیست؛ بلکه #معیار ایمان، تنها و تنها دو چیز است: یک. فهمیدن حق؛ و دو. خضوع در برابر آن و پذیرش.
✔️ ۷. بنابرین فردی ممکن است #ولایت به عنوان #مظهر حق مطلق، به گوش او نرسیده است، اما او فردی است که در برابر مصادیق دیگر حق در همان اجتماع زیسته خود، خضوع داشته است. مثلا فردی #خورشیدپرست، همیشه به #حقوق دیگر همکیشان خود #احترام میگذارد؛ این فرد هرچند در ظاهر #مشرک است، اما شرک او برآمده از جوّ اجتماع و عادت است نه از روی حکم عقل، لذا چون اهل ظلم نیست، به همان میزان متواضع در برابر حق است و مؤمن هرچند هنوز در مراتب برتر ایمانی قرار نگرفته است (#توجه کنید: این مثال بنا بر این فرض که بطلان خورشیدپرستی، برایش به هر دلیل منطقی، آشکار نشده است)
✔️ ۸. در کنار این فرد #خورشیدپرست، شیعهای را فرض کنید که در ظاهر ولایت را پذیرفته است اما به دلیل آنکه هر جایی که باید #ولایتپذیری را در عمل بروز دهد، بروز نمیدهد، و در واقع خضوع در برابر حق یعنی ایمان باطنی ندارد و به تعبیر دیگر #ولایت_باطنی که هویتبخش و اصل این فرع یعنی ایمان ظاهری است را ندارد.
✔️ ۹. در دو مثال پیشین، آن خورشیدپرست، ولایت باطنی دارد، اما این دومی تنها ولایت ظاهری دارد
✔️ ۱۰. از آنجا که اولی #اساس ایمان را دارد، هنگام قیام حق مطلق و بروز وی، این فرد به دلیل تواضع باطنی در برابر حق، در ظاهر نیز تابع او میشود، اما آن فرد بهظاهر تابع، چون #پذیرش حق مطلق را برابر با دستبرداشتن از #مطامع شخصی میداند و در حقیقت آن ایمان ظاهری، خودپرستی و مانند آن بود نه تواضع در برابر حق، لذا در اینجا که باید یکی از این دو را بپذیرد یعنی یا خودپرستی یا حقپرستی را، اولی را میپذیرد چون حقیقت ایمان یعنی تواضع در برابر حق را نداشته است.
✔️ ۱۱. #نتائج این نگاهِ برآمده از دین و عقل:
✅ این نگاه به ایمان ۱) سبب میشود اهل غرور و تکبر نشویم، ۲) همیشه با دیگران باتواضع برخورد کنیم، ۳) اگر فردی آنچه بهعنوان حق به او پیشنهاد میدهیم را نپذیرفت، در برابرش خودخواهی نکنیم، ۴) امر به معروف و نهی از منکرهایمان، صبورانه و مؤمنانهتر شود، ۵) همیشه خیرخواه دیگران باشیم، ۶) در دام تبلیغات و سوءاستفادههای دشمنان حق قرار نگیریم که اینها تنها و تنها خود را قبول دارند، ۷) سخنان دیگران را دقیق و کامل گوش دهیم تا مبادا حقی نادیده گرفته شود، ۸) سادهاندیش نباشیم، ۹) عمل خیر دیگران را تخطئه نکنیم، و ۱۰) دعوت و تبلیغمان مؤثرتر باشد.
🔹 البته تمام فواید پیشگفته به این معنا نیست که فریب حیلهگران را بخوریم و هر سخن و فرقهای را حق بدانیم که امری آشکار است.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#ایمان_و_عقلانیت
#در_محضر_احادیث
🆔 @hayatemaqul