eitaa logo
از تولدی دوباره تا حیات طیبه
55 دنبال‌کننده
9 عکس
5 ویدیو
29 فایل
دوره تربیتی همدان
مشاهده در ایتا
دانلود
💠ظهر الفساد فـي البـر وا لبحـر بما كسبت ايدی الناس فساد درخشكي و دريا آشكار شد به واسطه ي همان چيزهايي كه مردم خودشان كسب كردند يعني اعمال مردم ،باعث فساد درهستي مي شود ،فساد درخشكي ودريا مي شود مثل ضـايع شدن محيط زيست، ازبين رفتن لايه ي اوزون و...
💠صله رحم بايد مبنايى‏ براى زيادتى و رشد ما باشد؛ در نتيجه بايد به نحو برّ (خوبى) باشد نه خوشى: «نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ».
✳️توحيد، مبناى‏ عبوديتى است كه رسالت بر اساس آن شكل مى‏گيرد و امامت‏ و ولايت‏ را به دنبال دارد. اينجاست كه تو مى‏توانى‏ رويش‏ و فلاح‏ داشته باشى.
❇️كافر؛ يعنى چشم پوش، كسى كه به معرفتى رسيده و از آن عدول كرده، كسى كه حرمت ذهن خود را نگه نداشته است. هيچ قانونى و هيچ مبنايى‏، اين چشم پوشى را امضا نمى‏كند؛ اينكه به كسانى احترام بگذارى كه حرمت انديشه و آگاهى خودشان را نگه نداشته‏اند.!
🌸ولىّ امر» كسى است كه ملائكه و روح از هر امر براى او نازل كرده‏اند و پايين آورده‏اند و در شب قدر، امر را به او سپرده‏اند و از آنجا كه آنها به امور هر كس و اندازه‏ها و تقديرهاى هر چيز واقف هستند، ولايت آنها بر ما از ولايت ما بر خويش بيشتر است، كه آنها از ما به ما آگاه‏تر و از ما به ما مهربان‏تر هستند. اين معرفت و اين محبت مبناى‏ ولايت آنهاست. ولايتى‏ بر انفس‏ كه: «النَّبِىُّ اوْلى‏ بِالْمُؤمِنينَ مِنْ انْفُسِهِمْ». و «مَنْ كُنْتُ مَوْلاه فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ».
🔵ثبِّتنا على دينك‏؛ ثبات ما در دين، مبنا و هدف زندگيمان باشد، نه بر كنار و در كنار زندگى‏مان. ثبِّتنا؛ اين ثبات ما بر اساس دين ما شكل بگيرد. ☘️چه وقت ما دين را اساس قرار مى‏دهيم؟ ما يك موقع مى‏گوييم به دين احتياجى نداريم. علم من، تجربه‏ى من، عقل من، فلسفه‏ى من، عرفان من يا غرايز من براى حل و فصل مسائل زندگى من كافى هستند. با اين ديد، من ديگر خدا را، اگر هم باشد، دين را، حتى اگر بپذيرم، لازم الاجراء نمى‏دانم، يا در محور و در متن زندگى‏ام قرار نمى‏دهم. بر اساس او كارى نمى‏كنم. مبنا نمى‏شود. چيزى است در كناره زندگى‏ام، چون؛ من بدون او مى‏توانم. بحث اثبات خدا نيست. خدا هست، پيغمبر هم هست، من به او نياز ندارم.
🔹ادراكات حضورى، شامل درك انسان از وضعيت، از تقدير و از تركيب خويش است. و او وجود را در اين مرحله، از اين دريچه‏ى بلاواسطه احساس مى‏كند. درك حضورى از وجود مطلق براى او هنوز امكان ندارد؛ كه تجريدها هنوز صورت نگرفته و تحليل‏ها هنوز از راه نرسيده‏اند. از جمله‏ى اين ادراكات حضورى، همان علوم اوليه است كه مبناى‏ تمامى علوم است. اجتماع نقيضين و ارتفاع نقيضين و سپس علّيّت در حوزه‏ى ذهن،كه از علم به يك شى‏ء، علم ديگر نمودار مى‏شود و داستان معرّف و حجت و گسترش علوم و جمع بندى تجربيات شكل مى‏گيرد. با اين توجه كه معرّف منطقى، وسيله‏ى انتقال معلومات است، نه وسيله‏ى كسب آن. و كسب معلومات تصورى در انسان با كمك علّيّت و ادراكات حضورى و تجربيات جمع‏بندى شده، در تخيل و تفكر، شكل مى‏گيرد. همراه اين امكانات، روش شناخت و مواد قابل استفاده براى تفكر و صورت و شكل قضايا و قياسات مشخص مى‏شود. و اين همراه شناختى است كه انسان از خودش و از جهان بيرون دارد و در رابطه‏ى عاطفى و معرفتى او زمينه‏ى ارزش‏ها و بينش‏ها را براى او فراهم كرده و او را به غناى هستى راهنمون گرديده است و او را به حجت ظاهر پيوند زده است. به اين‏گونه ما به تحليل جديدى از انسان و تركيب او مى‏رسيم و با اين تركيب و خلط، فطرت و ساخت انسان مشخص مى‏شود و مسأله‏ى سعادت و شقاوت و انتخاب و آزادى انسان شكل مى‏گيرد؛ كه اين 👈مسأله‏ى تركيب، خود يك كليد اساسى براى مباحث سياسى و حكومتى و حقوقى و اقتصادى و تاريخى و اجتماعى و هنرى است. و حركت عظيم انسان و جامعه و تاريخ را توضيح مى‏دهد و از همين رهگذر، به شناخت جديد از جهان و نظام و جمال و حق و اجل آن، راه مى‏بريم و به استمرار حيات و ضرورت معاد مى‏رسيم.
✳️أَمَا إِنَ‏ أَبْدَانَكُمْ لَيْسَ لَهَا ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ، فَلَا تَبِيعُوهَا بِغَيْرِهَا. بهاى تن‏هاى شما جز بهشت چيزى نيست، پس آن را جز با بهشت سودا نكنيد. 📕الكافي (ط - دارالحديث) ؛ ج‏1 ؛ ص40