eitaa logo
『 حضرت‌عشق 』🇵🇸
288 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
31 فایل
بسم‌رب‌المهدے🌿•• سربازان‌امام‌زمان (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشـریف) ازهیچ‌چیزجزگناهان‌خویش‌نمی‌هراسند ッ♥️ -شهید‌آوینی🕊 بخون‌از‌ما🗒 『 @sharayet_hazraateeshgh313https://daigo.ir/secret/991098283 گَـــر سخـنی باشــد‌👆🏼…
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بُڹِ جاݧ
ہر ابر ڪہ در هواسٺ باراݧ نشود هر دلداده لایــق جاناݧ نشود؛ در سینہ شرارۍ از صفا باید داشٺ هر مرد که مصطفاے چمران نشوڋ @bon_jan...|`🌱
هࢪڪہ‌دࢪاین‌بَزْم‌مُقرب‌ٺر اسٺ... جامِ‌بلـابیشتࢪش‌مۍ‌دهنـدツ🖤🌿》 #چریکیون‌آسِد‌علی✌️🏻😎 🥀🕊⇩ https://eitaa.com/hazraate_eshgh
#رهبرانه 🖤🌿 اگر ما نهضت امام حسین علیه‌السلام را تقسیم کنیم به مرحله عاشورا و مرحله اربعین، [باید] عاشورا را فداکاری حسین علیه‌السلام و اربعین را آغاز گسترش اندیشه حسینی و بنای مقاومت حسینی به حساب بیاوریم. [1359/10/7 - رهبرانقلاب] __________________ #السلامُ‌علی‌الحُسین 🖤 #و‌علی‌علی‌بن‌الحُسین 🌙 #وعلی‌اولاد‌الحُسین 🦋 #و‌علی‌اصحاب‌الحُسین 🌿 🖤🌿🖤 @hazraate_eshgh
°• #پای_درس_شهدا 🦋✨↓ اگر در حال حاضر تعدادے از برادران در جبهہ های سخت در حال جهادند↓ دلخوش هستند ڪہ *جبهہ فرهنگے تداۅم جبهہ سخت است* ڪہ توسط شما جوانان رعایت مےشود✨😍🍃. و امید است ڪہ خواهران در این زمینہ با حفظ حجابشان پیشگام این جبهہ باشند‼️✌️🏻 شهید مدافع حرم حمید سیاهڪالےمرادے✨ __________________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
『 حضرت‌عشق 』🇵🇸
°•🍃✨🖤•° خاطره ڪربلا بسیار جانسۅز و غمْبار است ، هیچکس عمق آݩ فاجعه را مانند امام زماݩ (عج) درک و لمس نمےکند . آن حضرت به یاد مصائب جانگداز و جگرسۅز امام حسین (ع) بیاناتی دارد ڪھ در ایݩجا به بخشی از آݩ که در زیارت ناحیه مقدسھ گرفته شده می پردازیمْ ، در فرازی مےفرماید : اگر زمانه مرا تاخیر اݩداخت ، ۅ مقدرات مرا از یاری تو جلوگیری ڪرد ، صبح ۅ شب به یاد مصائب تو گریه می کنم ، و از بامْ تا شامْ سرشک از دیده می بارم ۅ ندبه می نمایم و به جای اشک خوݩ مےگریم . 🌿😭 ای بردھ مرا طاقت ایامْ ڪجایـے؟! 🌱🙃🦋👇🏻 https://eitaa.com/hazraate_eshgh
ڪربَلآ 🌙 بازهواے#حَرَمت❥ ڪرده‌مرا‌بیمارمـ💔 من‌ڪربُ‌بَلا{🌱} نوبتِ‌دڪتر‌دارم✨ #یه‌گوشه‌چشمی‌ارباب😭💔 #شب_جمعه __________________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
حاج محمود کریمی_شب اربعین حسینی 98 - شور - من بی تو دلگیرم از زندگی سیرم-1571662728.mp3
زمان: حجم: 10.26M
مَݩ بـے {تُ} دلگیرمْ😭 از زندگے سیرمْ✨ دۅر از {تُ} اِی مۅلا مےمیرمْ💔 🍃🖤 🎙 __________________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. قسمت بهانه ای می یابند تا سیر گریه کنند... و عقده هاى دلشان را بگشایند. از اینکه مى بینى قتاله سنگدل هم مى کند،... اصلا تعجب نمى کنى ،... چرا که به وضوح ، ضجه را مى شنوى ،... اشک را مشاهده مى کنى ، گریه را مى بینى ، نوحه و و و را احساس مى کنى و حتى مى بینى که آنچنان گریه مى کنند که سمهاشان از اشک چشمهاشان تر مى شود.... ولوله اى به پا کرده اى در عالم، زینب! هیچ کس نمى توانست تصور کند... که این زینب استقامت اگر بخواهد در مصیبت برادرش نوحه گرى کند،... چنان آتشى به جان عالم و آدم مى افکند... که اشک عرش را در مى آورد... و دل سنگین دشمن را مى لرزاند. اما این وضع، نباید ادامه بیابد... که اگر بیابد، دمى دیگر آب در لانه دشمن مى افتد... و سامان بخشیدن سپاه را براى مشکل مى کند. پس عمر سعد به کسى که کنار او ایستاده ، فرمان مى دهد: _برو و این زن را از سر جنازه ها بران! تواین دستور عمر سعد نمى شنوى.... فقط ناگهان ضربه و را بر و خود احساس مى کنى... آنچنانکه تا اعماق جگرت تیر مى کشد، بند بند تنت از هم مى گسلد... و فریاد یازهرایت به آسمان مى رود. زبان زور، زبان نیزه ، زبان تازیانه ؛ اینها این اند. انگار نافشان را با خنجر بریده اند و دلهایشان را در گور کرده اند. اگر برنخیزى... و بچه ها را با دست خودت از کنار جنازه ها برنخیزانى ، زبان نیزه آنها را بلند خواهد کرد... و ضربه تازیانه بر آنها فرود خواهد آمد. پس را چون همیشه مى کنى ، از جا بر مى خیزى... و زنان و کودکان را با زبان مهربانى و دست تسلى از پاى پیکرها کنار مى کشى و دور هم جمع مى کنى. این ، براى بردن شما کشیده اند. به سپاهش فرمان برنشستن مى دهد... و عده اى را هم مامور سوار کردن کودکان و زنان مى کند. براى سوار کردن کودکان و زنان هجوم مى آورند.... گویى بهانه اى یافته اند تا به (آل االله ) نزدیک شوند... و به دست اسیران خویش دست بیازند. غافل که ، نگاهبان این خداوندى است و کسى را یاراى به اهل بیت خدا نیست. با تمام فریاد مى کشى ؛ _✨هیچ کس دست به زنان و کودکان نمى زند! خودم همه را سوار مى کنم. همه پا پس مى کشند... و با چشمهاى از حدقه درآمده ، خیره و معطل مى مانند. در میان زنان و کودکان ، چشم مى گردانى و نگاه در نگاه مى مانى: _✨سکینه جان ! بیا کمک کن! سکینه ، مى گوید و پیش مى آید.. و هر دو، دست به کار سوار کردن بچه ها مى شوید. کارى که پیش از این هیچ کدام نکرده اید.... همچنانکه زنان و کودکان نیز سفرى اینگونه را در تمام عمر تجربه نکرده اند. زنان و کودکان ، خود و ... و دشمن که براى ترساندنشان نیاز به اینهمه نیست.... کوبیدن بر طبل و دهل ، جهانیدن شتر، پایکوبى و دست افشانى و هلهله. آیا این همان دشمنى است که دمى پیش در نوحه خوانى تو گریه مى کرد؟ در میانه این معرکه دهشتزا،... با حوصله اى تمام و کمال ، زنان و کودکان را یک به یک سوار مى کنى... و با دست و کلام و نگاه ، آرام و قرارشان مى بخشى. اکنون مانده است و و تو. رمق ، آنچنان از تن سجاد، رفته است که نشستن را هم نمى تواند چه رسد به ایستادن و سوار شدن.... تو و سکینه در دو سوى او زانو مى زنید، چهار دست به زیر اندام نحیف او مى برید.... اثری از ✍سیدمهدی شجاعی __________________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh