°•●〖🦋〗●•°
•🌻•【 #یک_آیه
يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ 】•🌻•
خــ✨ــدا ربٰـآ را نٰـابـود مــےڪنـد،
و صــدقٰـآت💫 را فـزونـے مــےدهـد؛
و خــ✨ــدا هـیـچ نٰـاسـپـآسـ و بـزهڪـارے
را دوسـت نـدآرد😣
°•●〖🦋〗●•°
🔗💜➪ @hazraate_eshgh
●
🌷| امام سجاد (ع) فرمودند:
❌| از غیبت بپـرهـیزید
☄| که غیبت
🔥| خوراک سگهای دوزخ است.
[کشفالغمه،ج۲،ص۱۰۸]
#حدیث 🌷
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
حالُروزَم
نامناسِببود،اَزفَرطگناه
آنقدَرگفتم
حسینجانمحسین
بهتَرشُدَم✨:)"
#ارباب🌱
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
#مکتب_روح_الله |••🌻••|
•← ما گفتهایم مکـرر که اسرائیل- این جرثومه فساد- اکتفا به قدس، اکتفا به بیت المقدس، نخواهد کرد. و اگر مهلت داده شود، تمام دوَل اسلامی در معرض خطر اسـت. اشتباه سابق باید جبران بشود به اتحاد مسلمین و تشکیل «حزب مستضعفین» بر ضد مستکبرین- که در راس آنها امریکای جانی است، و نوکر بسیار فاسد او که اسرائیل است.
[امامخمینی-۲۶مرداد۱۳۵۸]
______________
بے عِشق خمیـــنے نَتوان عاشق مَهدے شُد
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
هدایت شده از 『 حضرتعشق 』🇵🇸
🔴 مهم 🔴
نظرسنجی در مورد رمـان لطفاً پاسخ بدید👇🏻🌱
EitaaBot.ir/poll/xumg?eitaafly
..........
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
🌱⃟🌸 ۱_ سـلـام؛ خـوشـحـالیم کہ مـورد رضـایت بـوده😍💜🌻
🌱⃟🌸 ۲_ سـلـام؛ مـا هم خـیـلــے خـوشـحـالیم کہ شـمـا هـمـراهمـون هـسـتـیـد...🦋
خــداروشڪر کہ مـفـید بـوده... هـمش لطـف خـود آقـاست❤️
🌱⃟🌸 ۳_ سـلـام؛ عالــے بـودن از خـودتـونہ😇
مطمئناً هـر چہ کہ هـسـت عـنـایتِ آقـا امـام مـھـدے(عج) هسـتش🍃🌻
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
شـمٰآ هم بـگیـد😇
انتـقادے🙁
پـیـشـنهـادے😌
انـرژےاے💪😎
●| هــر چـه مــےخـٰواهـد دلِ تـنـگـت بـگـو!🎙️|●
payamenashenas.ir/@hazraate_eshgh
.
#پای_درس_شهدا🕊🌿|••
شهادت هنر مردان خداست💔
و می دانم که شهادت ورود
به حرم امن الهی✨ است ...
شهید مدافع حرم رسول پورمراد🌷
♡اللهم عجل لولیک الفرج♡
♡اللهم حفط قائدنا الخامنه ای♡
•┈┈••✾❀🦋❀✾••┈┈•
@hazraate_eshgh
•┈┈••✾❀🦋❀✾••┈┈•
『 حضرتعشق 』🇵🇸
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جــــانَمْـ_مےرَوَد 💠 قسمت #بیست_وپنجم مهیا گوشه ای ایستاد پاهایش را تند تن
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جــــانَمْـ_مےرَوَد
💠 قسمت #بیست_وششم
_جناب دیشب تاریک بود و من ترسیده بودم وقت نداشتم که زل بزنم بهشون بعدشم شما چرا اینطوری با من حرف میزنید... اون از دیشب که می خواستید منو بازداشت کنید اینم از الان اصلا یه دفعه ای بگید ایشونو من زدم ناکار کردم
شهاب از عصبانیت و شنیدن قضیه بازداشت خیلی تعجب ڪرد😳
در باز شد و پرستار وارد شد
_جناب سروان وقتتون تموم شد بیمار باید استراحت ڪنه
سروان سری تڪان داد واخمی به مهیا کرد😠
_آقای مهدوی فردا یک مامور میفرستم برای چهره نگاری
_بله در خدمتم
_خداحافظ ان شاء الله بهتر بشید
شهاب تشڪری ڪرد
پرستار رو به مهیا گفت
_خانم شما هم بفرمایید بیرون وقت ملاقات تموم شد
مهیا به تڪان دادن سرش اڪتفا کرد
سروان و پرستاراز اتاق خارج شدند
مهیا دو قدم برداشت تا از اتاق خارج شود ولی پشیمون شد با اینڪه از شهاب خوشش نمی آمد اما بی ادب نبود باید یه تشڪری بکنه دو قدم رو برگشت
_شهـ... منظورم آقای برادر
_بله
_خیلی ممنون
خیلی به خودش فشار آورده بود تا این دو ڪلمه را بگویید
_خواهش میڪنم اما
مهیا وسط صحبتش پرید
_برادر لطفا امر به معروف و نهی نمیدونم چی نکن😐✋
شهاب سرش را پایین انداخت
_نمی خواستم امر به معروف و نهی از منڪر بڪنم فقط میخواستم بگم ڪاری نڪردم وظیفه بود😒😕
مهیا ڪه احساس می ڪرد بد ضایع شده بود زود خداحافظ کرد و از اتاق خارج شد....
به در تکیه داد و محکم به پیشانیش زد
_خاڪ تو سرت مهیا
💞🍃🍃🌷🍃🍃💞
🍃ادامہ دارد....
ೋღ #نـویسـنده_فـاطمہ_امـیرے ღೋ
ೋღ @hazraate_eshgh ღೋ
💞🍃🍃🌷🍃🍃💞
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جــــانَمْـ_مےرَوَد
💠 قسمت #بیست_وهفتم
بعد از بیرون آمدن مهیا همه به اصل قضیه پی برده بودند و دلیل ماندن مهیا در اتاق را فهمیدند
مهیا و خانواده اش بعد از خداحافظی با خانواده مهدوی به خانه برگشتند...
مهیا وارد اتاقش شد...
فردا ڪلاس داشت ولے دقیقا نمیدانست ساعت چند شروع ڪلاس هست
سراغ گوشیش رفت شارژ تمام ڪرده بود به شارژ وصلش ڪرد🔌
ــــ اوه اوه چقدر smsو میس ڪال📲
ڪلی تماس از نازی و مامانش داشت بقیه هم از یه شماره ناشناس
پیام ها رو چڪ کرد که پیام از نازی داشت ڪه ڪلی به او بدو بیراه گفته بود
و یڪ پیام از زهرا
و بقیه هم از هماڹ شماره ے ناشناس یکی از پیام ها را باز ڪرد😟😯
_سلام خانمي جواب بده ڪارت دارم
بقیه پیام ها هم با همین مضمون بودند
شروع ڪرد تایپ ڪردن
_شما😕
برای زهرا هم پیامی فرستاد ڪه فردا ڪلاس ساعت چند شروع میشہ
بعد از چند دقیقه زهرا جواب پیامش را داد
گوشیش را ڪنار گذاشت یاد طراحی هایش افتاد ڪه باید فردا تحویل استاد صولتی مے داد
زیر لب ڪلی غر زد
لب تاپش💻 را روشن ڪرد و شروع ڪرد به طراحے
ڪش و قوسے بہ ڪمرش داد همزمان صدای اذان✨ از مسجد🕌 محله بلند شد هوا تاریڪ شده بود
_واے ڪی شب شد
مثل همیشه پنجره ی اتاقش را بست
و دوباره مشغول طراحي شد....
💞🍃🍃🌷🍃🍃💞
🍃ادامہ دارد....
ೋღ #نـویسـنده_فـاطمہ_امـیرے ღೋ
ೋღ @hazraate_eshgh ღೋ
💞🍃🍃🌷🍃🍃💞
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جــــانَمْـ_مےرَوَد
💠 قسمت #بیست_وهشتم
_همینجا پیاده میشم
پول تاڪسي🚖 را حساب ڪرد و پیاده شد
روبه روی دانشگاه 🏢ایستاد خودش را برای یڪ دعواے حسابے با 🔥نازی🔥 آماده ڪرده بود
مغنعه اش را جلو آورد تا حراست دوباره به او گیر ندهد از حراست ڪه گذشت مغنعه اش را عقب ڪشید 😕
با دیدن نازی و زهرا ڪه به طرفش می آمدند
برگشت و مسیرش را عوض ڪرد
_وایسا ببینم ڪجا داری فرار مے ڪنی
زهرا_بیخیالش شو نازی
ـــ تو خفه زهرا
مهیا با خنده😄 قدم هایش را تند ڪرد
_بگیرمت میڪشمت مهیا وایسا
مهیا سرش را برگردلند و چشمڪی😉 برای نازی زد
تا برگشت به شخصی برخورد ڪرد و افتاد
_واے مهیا
دخترا به طرفش دویدن وڪنارش ایستادن
مهیا سر جایش ایستاد
_وای مهیا پیشونیت زخمی شده
مهیا با احساس سوزشی روی پیشونیش دستش را روی زخم ڪشید
_چیزی نیست
با دیدن جزوه هایش در دستان مردونه ای سرش را بلند ڪرد پسر جوانی بود ڪه جزوه هایش را از زمین بلند ڪرده مهیا نگاهی به پسره انداخت اولین چیزی ڪه به ذهنش رسید مرموز بودنش بود
_شرمنده حواسم نبود خانمـ....ِ
نازی زود گفت
ـــ مهیا...مهیا رضایی
مهیا اخم وحشتناڪی😠 به نازی ڪرد
_خواهش میڪنم ولی از این بعد حواستونو جمع ڪنید
مهیا تا خواست جزواش را از دستش بکشد
دستش را عقب ڪشید لبخند مرموزی😏 زد و دستش را جلو آورد
_صولتی هستم 🔥مهران صولتی🔥
مهیا نگاهی به دستانش انداخت با اخم بهش نگاهی ڪرد و غافلگیرانه جزوه را از دستش ڪشید و به طرف ساختمان رفت نازی و زهرا تند تند پشت سرش دویدند
تا نازی خواست چیزی بگوید مهیا با عصبانیت گفت
_تو چته چرا اسم و فامیلمو گفتی ها😠
_باشه خو چی شد مگه ولی چه جیگری بود😉
_بس کن دیگه حالت بهم نمی خوره همچین حرفایی بزنی😠
زهرا برای آروم ڪردن اوضاع چشم غره ای به نازی رفت دست مهیا را گرفت
_نازی تو برو کلاس ما بریم یه چسب بزنیم رو زخم مهیا میایم
و به سمت سرویس بهداشتی رفتن
_آخ آخ زهرا زخمو فشار نده
_باشه دیوونه بیا تموم شد
نگاهی به خودش در آینه انداخت
به قیافه ے خودش دهن کجی زد
به طرف ڪلاس رفت تقه ای به در زد
_اجازه هست استاد😕✋
استاد صولتی با لبخند 😊اجازه داد
مهیا تا می خواست سر جایش بشیند با دیدن مهران صولتی اخمی 😠ڪرد و سرجایش نشست
همزمان نازی در گوش شروع به صحبت کرد
ــ وای این پسره مهران برادر استاد صولتیه
_مهران ڪیه😐
_چقدر خنگے تو همین که بهت زد😥
مهیا با این حرف یاد زخمش افتاد دستی به اخمش کشید
_دستش بشکنه چیکارکرد پیشونیمو
با شروع درس ساڪت شدند...
💞🍃🍃🌷🍃🍃💞
🍃ادامہ دارد....
ೋღ #نـویسـنده_فـاطمہ_امـیرے ღೋ
ೋღ @hazraate_eshgh ೋღ
💞🍃🍃🌷🍃🍃💞
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جــــانَمْـ_مےرَوَد
💠 قسمت #بیست_ونهم
_خسته نباشید
همه ار جایشان بلند شدند
مهیا وسایلش را تند تند جمع ڪرد و همراه
🔥نازی🔥 و زهرا به سمت بیرون رفتند
_دخترا آرایشم خوبه؟؟
مهیا نگاهي به صورت نازی انداخت
_خوبه، میخوای برے جایي؟؟
زهرا تنه ای به نازی زد
_ڪلڪ کجا دارے میری؟؟
_اه چته زهرا تیپمو بهم ریختی من رفتم
مهیا و زهرا به رفتن نازی نگاه می کردند
_واه مهیا این چش شد
_بیخیال ولش ڪن بریم
_مهیا جانِ من بیا بریم کافی شاپ ☕️
ـــ باشه بریم😇
پاتوق همیشگی مهیا و دوستانش کافی شاپی ڪه رو به روی دانشگاه بود
وارد کافی شاپ شدن و روی میزی در گوشه ڪافی شاپ نشستند
گارسون به طرفشان آمد و سفارش را گرفت
صدای گوشیش📲 بلند شد
بعد ڪلی گشتن گوشی را از کیف👜 درآورد
پیام داشت .همان شماره ناشناس بود😟
جواب پیام را داده بود
_یڪ دوست
مهیا پیامش را پاک کرد و بیخیال تو کیف انداخت😕
_بی مزه بازیش گرفته
_با ڪی صحبت مي کني تو
_هیچی بابا مزاحمه بیخی
شروع ڪردن به خوردن ڪیڪ😋 بعد از ربع ساعت از جایشان بلند شدند
مهیا به طرف صندوق رفت تا حساب ڪند
_چقدر میشه
_حساب شده خانم
مهیا با تعجب😳 سرش را بالا آورد
_اشتباه شده حتما من حساب نڪردم😟
_نه خانم اشتباه نشده اون آقا میز شمارو حساب کرد
مهیا به جایی ڪه گارسون اشاره ڪرد نگاه ڪرد با دیدن 🔥مهران صولتی🔥 و آن لبخند و نگاه مرموزش 😏اخم وحشتناڪی 😠به او انداخت و زود پول💴 را از ڪیف پولش در آورد و روی پیشخوان گذاشت و ار کافی شاپ خارج شد
_پسره عوضی😠
_باز چته غر میزنی☹️
_هیچی بابا بیا بریم
دستی برای تاڪسی🚖 تکان داد با ایستادن اولین تاڪسی سوار شدند
_مهیا
_جونم
_یه سوال بپرسم راستشو بهم میگی
_من کی بهت دروغ گفتم بپرس
_اون دو سه روزی ڪه جواب گوشیتو نمی دادی ڪجا بودی🙁
مهیا پوفی ڪرد دوست نداشت چیزی را از زهرا مخفی ڪند
_بهت میگم ولی واویلا اگه فهمیدم نازی یا کس دیگه ای فهمیده😐☝️
_باشه باشه بگو...
💞🍃🍃🌷🍃🍃💞
🍃ادامہ دارد....
ೋღ #نـویسـنده_فـاطمہ_امـیرے ღೋ
ೋღ @hazraate_eshgh ღೋ
💞🍃🍃🌷🍃🍃💞
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جــــانَمْـ_مےرَوَد
💠 قسمت #سی_ام
_جان من مهیا همه این اتفاقات افتادن؟
_جان تو😄
_وای خدا باورم نمیشه😀
_باورت بشه
_🔥نازی🔥 بفهمه...
مهیا اخمی به او کرد😠
_قرار نیست بفهمه خودت میدونی با این جماعت مشڪل داره
دیگہ به خانه🏠رسیده بودند
بعد از خداحافظی به سمت در خانه شان رفت در را باز کرد و تند تند از پله ها بالا رفت
_سلام😄✋
مادرش که در حال بافتن بود وسایلش را کنار گذاشت
_سلام به روی ماهت تا تو بری عوض کنی نهارتو آماده میکنم😊
مهیا بدون اینڪه چیزی بگوید به سمت اتاقش رفت و بعد از عوض کردن لباسش و شستن💦 دست و صورتش به طرف آشپزخانه رفت...
و شروع کرد به خوردن😋
تمام که کرد ظرفش🍽 را بلند کرد و در سینگ گذاشت
_مهیا
مهیا به سمت هال رفت
_بله
_دختر آقای مهدوی رو تو بازار دیدم گفت بهت بگم امروز بری پایگاشون غروبی😊
_باشه
تو اتاقش برگشت
خیلی خسته بود چراغ را خاموش ڪرد و خود را روی تخت پرت ڪرد
🌸🌸🌸🌸
موهایش را مرتب کرد وسایل مخصوص طراحی اش📋📏🖊 را برداشت و به سمت پایگاه رفت...
بعد نماز رفت چون دوست نداشت در شلوغی آنجا دیده شود حوصله ی نگاه های مردم را نداشت به سمت پایگاه رفت
بعد از در زدن وارد شد
چند دختر جوان نشسته در حال بسته بندی بودن با تعجب😳 به مهیا نگاه می کردند
_به به مهیا خانم
مهیا با دیدن مریم لبخندی زد
_سلام مریم جان☺️
ــ سلام گلم خوش اومدی بیا بشین اینجا☺️
مهیا روی صندلی نشست مریم برایش چایی ریخت
_بفرما☕️
_ممنون😊😋
💞🍃🍃🌷🍃🍃💞
🍃ادامہ دارد....
ೋღ #نـویسـنده_فـاطمہ_امـیرے ღೋ
ೋღ @hazraate_eshgh ღೋ
💞🍃🍃🌷🍃🍃💞
🌿💙🌿💙🌿
💙🌿💙🌿
🌿💙🌿
💙🌿
🌿
* #خاصبودنیعنی...😌✌️🏻
↫با شهدا بودن...😃✨
↫در مسیر شهدا بودن...☺️
↫عطر شهدا را داشتن...😁
↫رنگ شهدا را داشتن...🕊
↫اخلاص شهدا را داشتن...🙈
↫مورد عنایت شهدا بودن...😍
↫و در دام شهادت افتادن...🌿✨🕊
↫نه در دام دنیا و شیطان افتادن...😢✋
↫ [حضرت؏ــشق✨]
🌿
💙🌿
🌿💙🌿
💙🌿💙🌿
🌿💙🌿💙🌿*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بـگو حُسِیـ♡ـن 🙂❤️
#استوری ✨
#شبجمعهاستهوایتنکنممیمیرم 🕊️
فرمانده عشاق ، دل آگاه حسـین است 😌
بیراهه مرو ! ساده ترین راه حسـین است 😍
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
..♥️✨..
گذرم تا به در خانہات افتاد حسیـݩ
خانہ آباد شدم خانہات آباد حسیـݩ،؛_":)!
#شبجمعهاستهوایتنکنممیمیرم
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه امام زمان (عج) 💚 را ببینیم؟😍✨
‼️
کی میتونه یه شب 🌌 تا صبح 🌄 عطش داشته باشه برای دیدن امام زمان (عج)💚✨؟؟
‼️
#آیت_الله_تقوایی🎤
#به_وقت_امام_زمان 💚
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
#عابدانه ツ
😇| خدایا او را قرار ده
😍| پناهگاهی برای ستمدیدگان از بندگانت
🤩| و یاور برای کسی که
😌| یاری برای خود جز تو نمییابد
[دعایعهد]
#یاربفـرجاماممانرابـرسان ✨
•┈┈••✾❀♡❀✾••┈┈•
@hazraate_eshgh
•┈┈••✾❀♡❀✾••┈┈•
mojtaba-ramezani-donyaye-mani(320).mp3
7.57M
#مداحی🔊
دنیای منی حسین💚
از دنیا تو رو میخوام😔
این خواهش قَلبَمِه💔
شب جمعه حرم بیام😭
"مجتبی رمضانی"
♡اللهم عجل لولیک الفرج♡
♡اللهم حفظ قائدنا الخامنه ای♡
•┈┈••✾❀🦋❀✾••┈┈•
@hazraate_eshgh
•┈┈••✾❀🦋❀✾••┈┈•
#عابدانه ツ
😇| خدایا او را قرار ده
😍| پناهگاهی برای ستمدیدگان از بندگانت
🤩| و یاور برای کسی که
😌| یاری برای خود جز تو نمییابد
[دعایعهد]
#یاربفـرجاماممانرابـرسان ✨
•┈┈••✾❀♡❀✾••┈┈•
@hazraate_eshgh
•┈┈••✾❀♡❀✾••┈┈•
•°●⇝♥️⇜●°•
#السلامعلیکیابقیهالله🌻
•|🖇|• بٰـاز جـمعـہ شُـد؛
و بہ امـیدّ دیـدار " ٺــ❥ــو "
بـیـدار شـدم ツ☀️
#یابنالحسن🌻💛
#عجللولیکالفرج♥️
•°●⇝♥️⇜●°•
هدایت شده از 『 حضرتعشق 』🇵🇸
شهیدحسیݩمـ؏ــزغلامے:↯
ایݩد؏ـاۍالهےعظمالبلارازیادبخوانید☺️💛
"✨🌿بسم اللھ الرحمݩ الرحیمْ🌿✨"
🌸← الهِی عَظُمَ الْبَلاءُ
🌿← وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ
✨← وَ انْکشَفَ الْغِطَاءُ
🦋← وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ
📿← وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ
❤️← وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ
🌷← وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ
🍃← وَ إِلَیک الْمُشْتَکی
✨← وَ عَلَیک الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ
🌹← اَللَّــهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
💖← أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَینَا طَاعَتَهُمْ
🌿← وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِک مَنْزِلَتَهُمْ
💙← فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا
✨← کلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ
🌸← یا مُحَمَّدُ یا عَلِی یا عَلِی یا مُحَمَّدُ
🌿← اِکفِیانِی فَإِنَّکمَا کافِیانِ
💛← وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکمَا نَاصِرَانِ
🌼← یا مَوْلانَا یا صَاحِبَ الزَّمَانِ✨🦋
🕊← اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
❤️← أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی
🦋← السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ
✨← الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ🕊🍀🌷
"حضرت صاحب الزماݩ (؏ـج)✨💖" در قسمٺی از توقیع میفرمایند: «براۍ تعجيل فرج بسيار دعا ڪنيد كہ همان فرج شماست✨💙🌿.»
اللهم عجل لولیک الفرج✨💛
اللهم حفظ قائدنا الخامنه ای😍❤️
#بخواندعایفرجرادعـااثـردارد🕊🌿
•┈┈••✾❀🦋❀✾••┈┈•
@hazraate_eshgh
•┈┈••✾❀🦋❀✾••┈┈•
『 ♥️ 』
#یک_آیه🌱
▒ وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَىٰ ▒
°•● و ایـن ' اوسټ' ڪِھ مۍخَـنـدآند و مۍگـریـانـدْ ●•°
+مٰاخــدٰاراداریم
بھازاۍهرآنچہنـدٰاریم...!:")
• نجم/٤٣ •
『 ♥️ 』
ツ➪ @hazraate_eshgh
.
『🌿💙✨』
#حدیث📿🕊
امام زماݩ (عج) :
💖✨← ای شیعہ ما
ما در رعایٺ حاݪ شما کوتاهے نمی کنیمـــ.
ویادشما را از خاطر نبرده ایمـــ.
کہ اگرجز این بود گرفتارۍ هابه شما روی مےآورد
ودشمنان ، شمارا ریشه کن می کردند.
←ازخدا بترسید و ماراپشتیبانی کنید.✨🌿
#جمعه_های_دلتنگی📿💙
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
میدونی رفیق...✨
ما همه چیز این دنیارا
جدی گرفته ایم
به جز خدایـش):💔
#بهخودمونبیایمیکم!!
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری 💙
منـمسـرگشـتهحیـرانتایدوست :)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💙
#یاربفرجاماممانرابرسان 💙
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh