eitaa logo
『 حضرت‌عشق 』🇵🇸
302 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
31 فایل
بسم‌رب‌المهدے🌿•• سربازان‌امام‌زمان (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشـریف) ازهیچ‌چیزجزگناهان‌خویش‌نمی‌هراسند ッ♥️ -شهید‌آوینی🕊 بخون‌از‌ما🗒 『 @sharayet_hazraateeshgh313https://daigo.ir/secret/991098283 گَـــر سخـنی باشــد‌👆🏼…
مشاهده در ایتا
دانلود
ماندند مدافع حرم...{❤} تا داعشےها...{😈} ناموسِ تو را...‼️ خطابِ حورے نکنند...{😣} ✨🌿 ___________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
📚🖇 حضرت صادق، سلام الله علیه فرمود: کسی که دیدار کند مسلمانان را، به دور و دو زبان بیاید روز قیامت و حال اینکه از برای اوست دو زبان آتشی. شرح معنی «دورویی» بین مسلمانان آن است که انسان ظاهر حال و صورت ظاهرش را به آن‌ها طوری نشان دهد که باطن قلب و سریره‌اش به خلاف اوست. مثلاً در ظاهر نمایش دهد که من اهل مودت و محبت شما هستم و با شما صمیمیت و خلوص دارم، و در باطن به خلاف آن باشد، و در نزد آن‌ها معامله دوستی و محبت کند، و در غیاب آن‌ها غیر آن باشد. و معنی «دو زبانی» آن است که با هر کس ملاقات کند از او تعریف کنند و مدح نماید یا اظهار دوستی و چاپلوسی کند و در غیاب او به تکذیب او و غیبتش قیام کند. بنابراین تفسیر صفت اول نفاق عملی است، و صفت دوم نفاق قولی است. [امام خمینی(ره)- چهل حدیث، نشر فرهنگی رجا، ۱۳۶۸ ، ص۱۳۳] __________________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
🌸🌾 [صـنما به چشـم شـوخـتـ کـه به چشـم اشـارتے کنـ نـفـسے خـراب خـود را بـه نـظر عمـارتـے کـنـ✨ ] 🌸🌾 ❤️🙃🌿 ___________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
•💚• بخش سوم: *اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام علیهم السلام* هان مردمان! او را برتر بدانید. 😇 چرا که هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران، عـلـی، ضبط کرده ام. او (علی) پیشوای روشنگر است که خداوند او را در سوری یاسین یاد کرده که: «و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمرده ایم...» 😍🌸💜 چهارده.روز.تا.عید.غدیـر.خم😍 __________________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
گاهی حسودیمان می‌شد از اینکه بعضی اینقدر خوش‌خواب بودند😴 سرشان را نگذاشته روی زمین انگار هفتاد سال بود که خوابیده‌اند😳 و تا دلت بخواهد خواب سنگین بودند، توپ بغل گوششون شلیک می‌کردی، پلک نمی‌زدن😴😴😴 ما هم اذیتشون می‌کردیم😜 دست خودمون نبود. کافی بود مثلاً لنگه دمپایی یا پوتین‌هامون سرجاش نباشه، دیگه معطل نمی‌کردیم😉 صاف می‌رفتیم بالا سر این جوانان خوش خواب: 📣📣📣 «برادر برادر!» دیگه خودشون از حفظ بودند، هنوز نپرسیدیم: «پوتین ما را ندیدی؟» با عصبانیت می‌گفتند:😡 «به پسر پیغمبر ندیدم.» و دوباره خُر و پُف‌شان بلند می‌شد😴 اما این همه ماجرا نبود. چند دقیقه بعد دوباره: «برادر برادر!»😄 بلند می‌شد این دفعه می‌نشست: «برادر و زهرمار دیگه چی شده؟»🤭😡 جواب می‌شنید: «هیچی بخواب خواستم بگم پوتینم پیدا شد!»😅😅 ___________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿ 💞 🕊 💞 قسمت با صدای آرام صالح و بیدار شدم. لحظه ای موقعیتم را فراموش کردم. ــ سلاااام خانوم گل... صبحت بخیر لبخندی زدم و کش و قوصی به بدنم دادم. هنوز از پدر صالح خجالت می کشیدم که راحت باشم.🙈 صالح روسری را از سرم برداشت و گفت: ــ بابا ناراحت میشه. اون الان مثل پدر خودته پس راحت باش.😒 با هم بیرون رفتیم و با سلما سر سفره ی صبحانه نشستیم. صدای زنگ پیچید حسی به من می گفت زهرا بانو پشت در منتظر است.😍 حدسم درست بود با چادر رنگی و سینی بزرگ صبحانه وارد شد. گل از گلم شکفت و او را در آغوش گرفتم صالح هم خم شد و دستش را بوسید.😊 کنار هم نشستیم. زهرابانو برایم لقمه می گرفت و حسابی نازم را می خرید. صالح گفت: ــ مامان زهرا دارم نگران میشم. مگه خانومم چندسالشه؟😅 و با سلما ریسه رفتند.😂😂 زهرا بانو بغض کرد و گفت: ــ بخدا دیشب تا صبح پلک رو هم نذاشتم. خونه خیلی سوت و کور بود. ــ ای بابا... دور که نیستیم. فکر نکنم هیچکی مثل مهدیه به خونه باباش نزدیک باشه.😜 از در بندازینش بیرون از پنجره میاد. از رو دیوار خودشو پرت می کنه تو حیاط. تازه... پشت بوم رو یادم رفت.😂 و دوباره خندید. زهرا بانو هم خندید و گفت: ــ هر وقت اومدین قدمتون رو تخم چشممون.😁 و رو به من گفت: ــ دخترم ساک لباست رو آوردم. پشت در گذاشتمش. کی راه میفتین؟ ــ صالح گفته بعد از ناهار.☺️ صالح لقمه را فرو داد و گفت: ــ آره مامان زهرا. الان خانومم یه ناهار خوشمزه درست می کنه شما و باباهم بیاین دور هم باشیم. بعد از ناهار میریم ان شاء الله...😅😉 ــ نه دیگه ما زحمت نمیدیم.😊 ــ چه زحمتی؟ تعارف نکنید .☺️ زهرابانو علاوه بر صبحانه یک مرغ درسته را سوخاری کرده بود و آورده بود. من هم کمی پلو درست کردم و باهم ناهار خوردیم. صالح می خندید و می گفت: ــ احسنت... 👏 چه دستپخت خوشمزه ای... خودمونیم ها... مامان زهرا کارتو راحت کرد. به به... عجب پلویی😁 و همه به خنده افتادیم. ادامه دارد... ✿❀✿❀✿❀✿❀✿❀✿❀ ✍به قلمـ؛ بانو طاهره ترابی ✿❀✿❀✿❀✿❀✿❀✿❀ _______________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿ 💞 🕊 💞 قسمت صالح خسته بود و خوابش می آمد. چشمانش را ماساژ می داد و سرش را می خاراند. می دانستم چشمش خواب آلود شده. من هم تا به حال خارج از شهر و بخصوص توی شب رانندگی نکرده بودم.😥 به شهر بعدی که رسیدیم نگذاشتم ادامه دهد. به هتل رفتیم و خوابیدیم. فردا سر حال به سفرمان ادامه دادیم. نزدیک غروب بود که وارد شهر مشهد😍🕌 شدیم. هوا تاریک روشن شده بود و گلدسته ها از دور معلوم بودند. بغض کردم و سلامی دادم. توی هتل که مستقر شدیم غسل زیارت گرفتیم و راهی حرم شدیم. خیلی بی تاب بودم. حس خوبی داشتم و دلم سبک بود. شانه به شانه ی صالح و دست در دست هم به باب الجواد رسیدیم. دولا شدیم و دست به سینه سلام دادیم.✋ فضای حرم و حیاط های تو در توی آن همیشه مرا سر ذوق می آورد. اذن دخول خواندیم😍😭 و از رواق امام رد شدیم. از هم جدا شدیم و به زیارت رفتیم. چشمم که به ضریح افتاد گفتم: ــ السلام علیک یا امام الرحمه😭✋ اشک از چشمم جاری شد و خودم را به سیل زوار سپردم و صلوات فرستادم. دستم که ضریح را لمس کرد خودم را به بیرون کشیدم و روبه روی ضریح ایستادم. ــ یا امام رضا... الهی من به قربون این صفا و کرمت برم. آقا دخیل... زندگیمو با خودم آوردم و می خوام هستیمو گره بزنم به ضریحت. مواظب زندگیم باش. شوهرم... هم نفسم عمه ی ساداته...😭 خودت کن. اصلا پارتی بازی کن پیش خدا و سفارشی بگو شوهرمو از گزند حوادث سوریه و ماموریتاش حفظ کنه. تو را به زهرا قسم...😭🙏 بغضم فرو کش نمی کرد و مدام اشک می ریختم. بیرون رفتم و صالح را دیدم. با هم به کناری رفتیم و کتاب زیارتنامه را گرفتیم و باهم خواندیم. صدای صالح بر زمزمه ی من غلبه کرد و اشکم را درآورد. اصلا تحمل دوری و تنهایی را نداشتم. "خدایا خودت کمکم کن"😭 💔 ــ گریه نکن مهدیه جان... دلمو می لرزونی.😢 لبخندی زدم و اشکم را پاک کردم. دستش را گرفتم و به گنبد خیره شدم. بودم از داشتنش. ...😍🙏 ادامه دارد... ✿❀✿❀✿❀✿❀✿❀✿❀ ✍به قلمـ؛ بانو طاهره ترابی ✿❀✿❀✿❀✿❀✿❀✿❀ _______________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
♥️✨بسم رب المهدیـــ✨♥️
💌بهترین احساس رضایت ___________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
✋🏻 رنگ رخسار نشان است و گواه کہ منم بنده ے عاصے ز گناه توبہ کردݥ دلم آرام گرفٺ با سلامۍ بہ اباعبدالله . ♥️.• _______ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
وَربَّڪ فَڪبِّر و پروردگارت ✨ را بزرگ دار...🍃 المدثر آیه ۳ ___________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh