#تلنگر
مݩٺظراݩ مهــ🌙ــدے آگـاه بـاشیـد....‼️
.
.
.
حسیــ🖤ــݩ را مݩـٺـظراݩش ڪشٺند....😭
🕊️
✨هر جا حضرت حجّت عَجّلَ اللهُ تَعالی فَرجهُ الشّریف باشد، جزيره ى خضرا است.✨
سؤال: شخصى محلّ جزيره ى خضرا را كه در آن با حضرت حُجّت عَجّلَ اللهُ تَعالی فَرجهُ الشّریف ملاقات شده * با جزيره ى مثلّث بِرمودا تطبيق كرده و حدود آن را بيان نموده، آيا اين ادّعا درست است؟
جواب: آيا جزيره ى خضرا يك جاى ثابتى است يا اين كه هر كجا حضرت باشد آن جا جزيره ى خضرا است؟
مؤيّد نظر دوم اين كه حضرت خضر كه از آب حيات نوشيده هر كجا مى رود در آن جا سبزه مى رويد و نيز هر كجا ذكر او شود، آن جا حاضر است و هر وقت او را ياد كرديد به او سلام كنيد.
آيا امكان دارد حضرت حجّت عَجّلَ اللهُ تَعالی فَرجهُ الشّریف كه از او بالاتر است، چنين نباشد؟!
🖤 محضر بهجت, جلد دوم, نکته هزار و نود و ششم🖤
بحارالانوار، ج 52، ص 159.🖤
وسائل الشيعة، ج 12، ص 8.🖤
بحارالانوار، ج 13، ص 286.🖤
وسائل الشيعة، ج 12، ص 85.🖤
#به_وقت_امام_زمان 🖤
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کشف پیکر مطهر یک شهید در محور فکه با پیراهن مشکی دیروز و در آستانه ماه محرم.
[ @hazraate_eshgh ]
🕊️
#معرفی_کتاب 📚
🔸نام کتاب : صد داستان از زندگانی سالار و سرور شهیدان امام حسین (ع)
🔹نویسنده : سید محمد صالحی
🔸ناشر : یاس بهشت
♦️قسمتی از کتاب : روزی امام حسن (ع) به امام حسین (ع) فرمود : جدم به من خبر داد و گفت : در شب معراج به باغ های بهشتی وارد شدم و از کنار منازل اهل ایمان گذشتم ، دو قصر بسیار بلند و یک شکل در کنار هم دیدم . یکی از آنها از زبرجد سبز رنگ و دیگری از یاقوت سرخ رنگ بود . گفتم ای جبرئیل ، این قصر ها برای کیست؟ گفت یکی برای حسن (ع) و دیگری برای حسین (ع) است . گفتم ای جبرئیل چرا آنها یک رنگ نیستند؟ جبرئیل سکوت کرد و جوابی نداد . گفتم چرا سخن نمی گویی؟ گفت از شما شرم دارم و خجالت می کشم . گفتم تو را به خدا قسم ، پاسخ مرا بده ! جبرئیل گفت کاخ سبز رنگ برای امام حسن (ع) است که او را با سم می کشند و هنگام شهادت رنگش سبز می شود ، اما کاخ سرخ رنگ برای امام حسین (ع) است که او را با شمشیر به شهادت می رسانند و هنگام شهادت صورتش آغشته به خون می شود.
پس هر دو برادر گریستند و حاضران در جمع با گریه آنها فریاد زدند و اشک ریختند.
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
🌸✨تۅصیہ رهبر انقلاب براےِ دفع بلا✨🌸
🍃دعاےِ هفتمْ صحیفہ سجادیـ💚ــہ🍃
💖✨یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِهِ، وَ یا مَنْ یفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَنْ یلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ.
💖✨ ذَلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ.
💖✨ فَهِی بِمَشِیتِک دُونَ قَوْلِک مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِک دُونَ نَهْیک مُنْزَجِرَةٌ.
💖✨أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ
💖✨وَ قَدْ نَزَلَ بی یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بیمَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ.
💖✨ وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی.
💖✨فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ.
💖✨فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً.
💖✨ وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک.
💖✨ فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بییا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بیذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْک، یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.
دِلچَسب تریـــن زمْزمہ ایـ😍ــنجا صلۅات اَست
💚🍃✨🌱👇
https://eitaa.com/hazraate_eshgh
انشاالله از امشب رمان مفهومی بصیرتی #آفــٺــاب_در_حجــــــاب
تقدیم نگاه تون میشه 😍
امید وارم لذت ببرید ....
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س.
🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور
🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
🐎 #آفــٺــاب_در_حجــــــاب
🌴قسمت #اول
🏴پرتو اول🏴
پریشان و آشفته از خواب پریدى و به سوى #پیامبر دویدى...
بغض، راه گلویت را بسته بود،
چشمهایت به سرخى نشسته بود،
رنگ رویت پریده بود، تمام تنت عرق کرده بود وگلویت خشک شده بود....
دست و پاى کوچکت مى لرزید
و لبها و پلکهایت را بغضى کودکانه ، به ارتعاشى وامى داشت.
خودت را در آغوش پیامبر انداختى و با تمام وجود #ضجه زدى.
پیامبر، تو را سخت به سینه فشرده و بهت زده پرسید:
_✨چه شده دخترم ؟
تو فقط گریه مى کردى...
پیامبر دستش را لابه لاى موهاى تو فرو برد، تو را سخت تر به سینه فشرد، با لبهایش موهایت را نوازش کرد و بوسید و
گفت :
_✨حرف بزن زینبم! عزیزدلم! حرف بزن!
تو همچنان گریه مى کردى.
پیامبر موهاى تو را از روى صورتت کنار زد، با دستهایش اشک چشمهایت را سترد، دو دستش را قاب صورتت کرد، بر
چشمهاى خیست بوسه زد و گفت:
_✨یک کلام بگو چه شده دخترکم! روشناى چشمم! گرماى دلم!
هق هق گریه به تو امان سخن گفتن نمى داد...
پیامبر یک دستش را به روى سینه ات گذاشت تا تلاطم جانت را درون سینه فرو بنشاند و دست دیگرش را زیر سرت و بعد لبهایش را گرم به روى لبهاى لرزانت فشرد تا مهر از لبانت بردارد و راه سخن گفتنت را بگشاید:
_✨حرف بزن میوه دلم ! تا جان از تن جدت رخت برنبسته حرف بزن!
قدرى آرام گرفتى، چشمهاى اشک آلودت را به پیامبر دوختى، لب برچیدى وگفتى:
_✨خواب دیدم ! خواب پریشان دیدم. دیدم که #طوفان به پا شده است. طوفانى که دنیا را تیره و تاریک کرده است. طوفانى که مرا و همه چیز را به اینسو و آنسو پرت مى کند. طوفانى که خانه ها را از جا مى کند و کوهها را متلاشى مى کند، طوفانى که چشم به بنیان هستى دارد.ناگهان در آن وانفسا چشم من به#درختى_کهنسال افتاد و دلم به سویش پرکشید. خودم را سخت به آن چسباندم تا مگر از تهاجم طوفان در امان بمانم . طوفان شدت گرفت و آن درخت را هم ریشه کن کرد و من میان زمین و آسمان معلق ماندم. به شاخه اى محکم آویختم. باد آن شاخه را شکست. به شاخه اى دیگر متوسل شدم. آن شاخه هم در هجوم بیرحم باد دوام نیاورد.... من ماندم و دو شاخه به هم متصل. دو دست را به آن دو شاخه آویختم و سخت به آن هر دو دل بستم . آن دو شاخه نیز با فاصله اى کوتاه از هم شکست و من حیران و وحشتزده و سرگردان از خواب پریدم...
کلام تو به اینجا که رسید، #بغض_پیامبر ترکید.
حالا او گریه مى کرد و تو #مبهوت و متحیر نگاهش مى کردى.
بر دلت گذشت #تعبیر این خواب مگر چیست که
پیامبر، سؤ ال #نپرسیده تو را در میان گریه پاسخ گفت:
_✨آن درخت کهنسال ، #جد توست عزیز دلم که به زودى تندباد اجل او را از پاى در مى آورد و تو ریسمان عاطفه ات را به شاخسار درخت #مادرت فاطمه مى بندى و پس از مادر، دل به #پدر، آن شاخه دیگر خوش مى کنى و پس از پدر، دل به #دو_برادر مى سپارى که آن دو نیز در پى هم ، ترك این جهان مى گویند و تو را با یک دنیا #مصیبت و #غربت ، تنها مى گذارند.
***
اکنون که صداى گامهاى دشمن ، زمین را مى لرزاند،...
اکنون که چکاچک شمشیرها بر دل آسمان ، خراش مى اندازد،...
اکنون که صداى شیهه اسبها، بند دلت را پاره مى کند،...
اکنون که هلهله و هیاهوى سپاه ابن سعد هر لحظه به خیام حسین تو نزدیکتر مى شود،...
یک لحظه #خواب_کودکى_ات را دوره مى کنى و احساس مى کنى که لحظه موعود نزدیک است... و طوفان به قصد شکستن آخرین امید به تکاپو افتاده است.
اثری از ✍سیدمهدی شجاعی
______
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
خواستید لفت بدید دلیل تونو بگید لطفا 🙃😇
https://harfeto.timefriend.net/442334342
#سلام_ارباب✋°|
هـَرݘھ میٖخواهۍ بِگیٖـر
اماسَلاممْرا نَگیـر•|
مـَن بھ عِشــ❤️ــقِ
اینسَلٰام[🌤ِـصبحگاهۍزِندھامツ
اݪسݪامعݪیڪیااباعبداللهاݪحسین❤️
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
#صباحکم_حسینی
• 🖤 • 🖤 • 🖤 •
#یک_آیه
• 🖤 • 🖤 • 🖤 •
طس تِلْكَ آيَاتُ الْقُرْآنِ وَكِتَابٍ مُّبِينٍ
• 🖤 • 🖤 • 🖤 •
ﻃﺲ ـ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﺎﺕ [ ﺑﺎﻋﻈﻤﺖ ] ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﻛﺘﺎﺑﻲ
ﺭﻭﺷﻨﮕﺮ ﺍﺳﺖ
• 🖤 • 🖤 • 🖤 •
#حضرتعشق
آیہ آیہ ٺـا ظہـور🍃😌👇
https://eitaa.com/hazraate_eshgh
.•°🦋°•.
🖤🌿
نشانه هاى مؤمن پنج چیز است:
۱ ـ پنجاه رکعت نماز (نماز یومیه و نمازهای نافله)
۲ ـ *زیارت اربعین* 🖤
۳ ـ انگشتر به دست راست کردن
۴ ـ بر خاک سجده کردن
۵ ـ بسم الله الرحمن الرحیم را در نماز بلند گفتن.
[وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۷۳ / التهذیب، ج ۶، ص ۵۲]
#حدیث
دل چَسب تریـــن زمزمہ اینجا صلوات اَست
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#رهبرانه 🌙
سخنان مقام معظم رهبری در مورد قیام امام حسین (ع)
#کلیپ_تصویری
#پیشنهاد_دانلود
خۅش بہ حال دِل مَن مِثلِ تۅ آقا دارد
🖤👇🏼🖤
@hazraate_eshgh
#پای_درس_شهدا♥️
شہیـ✨ـد مدافع حرمْ ابراهیـــم عشریہ :
مجالس اهل بیت را جدے بگیـــرید ،‼️
چہ میلاد های نۅرانے💖 ۅ چہ شہادت ها🖤ۅ تۅشہ آخرت خۅد را از ایـــن مجالِس بہ ۅیژه مجالس سۅگواری اباعبدالله الحسیـــن (ع) 😭ۅ شہدای ڪربلا❤️ ۅ اسارت عمہ سادات خانمْ زینب🌸 (س) را فراهمْ آۅرید ، بدانیـــد ڪہ بہشت حقیقے را مےتۅانید در همیـــن مجالِس جست ۅجو ڪنید...🌱
#ماملتامامحسینیم🌱😊
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
سری دیگر از وظایف شیعیان در عصر غیبت در کلام امام رضا (ع)🖤🌿
۳۰_ شناخت و نشر فرهنگ غنی اسلام از طریق آشنایی با سنت و سیره ائمه🌿
•[وسائل الشيعة، جلد ۱۸، ص ۶۵]•
۳۱_ تقاضای فرجام نیک از خداوند🌼
•[بحارالانوار، جلد ۷۱، ص ۳۰۳]•
۳۲_ وقت ظهور را تعیین نکردن و تکذیب وقت گذاران❌
•[الزام الناصب، ص ۲۷]•
۳۳_ و پرهیز از موجبات عقوق پیشوایان دین❌
•[بحارالانوار، جلد ۲۳، ص ۲۶۰]•
۳۴_ کناره گیری از اهل دنیا و ترک معاشرت با آنها مگر به قدر ضرورت 🌱
•[نفس المهموم، ص ۲۰۹]•
🌾🖤🌾🖤🌾🖤🌾
#به_وقت_امام_زمان 🖤
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
[WWW.FOTROS.IR]ma98061007.mp3
8.24M
#مداحی 🖤🍁🖤
🍂🍂🍂🍂
#حاجمحمودکریمی
هيأت رايةالعباس ( عليهالسّلام )🍁
{🖤✨🖤}
از عواملی که ممکن است باعث شود امام اهل بیت و حرم خود را به کربلا ببرد این است که اگر امام آنها را در حجاز یا جای دیگری به حال خودشان باقی می گذاشت ترس این بود که یزید بن معاویه آنها را اسیر کند ، و آنها را اذیت و شکنجه کند ، تا حدی که امام را از جهاد و شهادت باز دارد...🖤
#الحسین_یجمعنا🍃
گر دُخترڪے پیـــش پدر ناز ڪند...🌸
گرہ ڪرب ۅ بلای همہ را باز ڪند...🙃
#رقیهجانکربلامیخواهم✨😭💔
『 حضرتعشق 』🇵🇸
گر دُخترڪے پیـــش پدر ناز ڪند...🌸 گرہ ڪرب ۅ بلای همہ را باز ڪند...🙃 #رقیهجانکربلامیخواهم✨😭💔
دختـرها بابایے نیستند،
باباها دختـرےاند ... !
این را وقٺےحسین(علیہاݪسݪام)
با سَر
بہ دیدن #رقیـه آمد
فهمیدم ...
#یابنتالارباب
بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س.
#آفــتــاب_در_حجــــــاب
قسمت #دوم
وطوفان به قصد شکستن آخرین امید به تکاپو افتاده است....
از جا #کنده مى شوى،سراسیمه و مضطرب خود را به خیمه #حسین مى رسانى.
حسین ، در #آرامشى بى نظیر پیش روى
خیمه نشسته است .
نه، انگار خوابیده است. شمشیر را بر زمین #عمود کرده، دو دست را بر قبضه شمشیر گره زده ،
پیشانى بر دست و قبضه نهاده و نشسته به خواب رفته است.
نه فریاد و هلهله دشمن ؛ که آه سنگین تو او را از خواب مى پراند و چشمهاى خسته اش را نگران تو مى کند.
پیش از اینکه برادر به سنت همیشه خویش ، پیش پاى تو برخیزد، تو در مقابل او زانو مى زنى،
دو دست بر شانه هاى او مى گذارى و با اضطرابى آشکار مى گویى:
_✨مى شنوى برادر؟! این صداى هلهله دشمن است که به خیمه هاى ما نزدیک مى شود. فرمانده #مکّارشان فریاد مى زند:
_🔥اى لشکر خدا بر نشینید و بشارت بهشت را دریابید...
حسین بازوان تو را به مهر در میان دستهایشان مى فشارد و با آرامشى به وسعت یک اقیانوس ، نگاه در نگاه تو مى دوزد و زیر لب آنچنان که تو بشنوى زمزمه مى کند:
_✨پیش پاى تو پیامبر آمده بود. اینجا، به خواب من. و فرمود که #زمان آن قصه فرا رسیده است. همان که تو الان #خوابش را مرور مى کردى و فرمود که به نزد ما مى آیى . به همین #زودى.
و تو لحظه اى چشم برهم مى گذارى و حضور بیرحم #طوفان را احساس مى کنى که زیر پایت خالى مى شود و اولین
شکافها بر تنها شاخه دست آویز تو رخ مى نماید و بى اختیار فریاد مى کشى:
_✨واى بر من!
حسین ، دو دستش را بر گونه هاى تو مى گذارد، سرت را به سینه اش مى فشارد و در گوشت زمزمه مى کند:
_✨واى بر تو نیست خواهرم ! واى بر #دشمنان توست . تو غریق دریاى رحمتى. #صبور باش عزیز دلم!
چه #آرامشى دارد سینه برادر، چه #فتوحى مى بخشد، چه #اطمینانى جارى مى کند.
انگار در آیینه سینه اش مى بینى که از ازل خدا براى تو #تنهایى را رقم زده است تا تماما به او تعلق پیدا کنى .
تا دست از همه بشویى ، تا یکه شناس او بشوى.
همه تکیه گاههاى تو باید فرو بریزد،..
همه پیوندهاى تو باید بریده شود،..
همه دست آویزهاى تو باید بشکند،...
همه تعلقات تو باید گشوده شود...
تا فقط به او #تکیه کنى ،
#فقط به ریسمان #حضور او چنگ بزنى و این دل بى نظیرت را فقط جایگاه او
کنى .تا عهدى را که با همه کودکى ات بسته اى، با همه بزرگى ات پایش بایستى:
پدر گفت:
_✨بگو یک!
و تو تازه زبان باز کرده بودى و پدر به تو اعداد را مى آموخت.
کودکانه و شیرین گفتى:
_✨یک!
و پدر گفت :
_✨بگو دو
#نگفتى!
پدر تکرار کرد:
_بگو دو دخترم.
#نگفتى!
و درپى سومین بار، چشمهاى معصومت را به پدر دوختى و گفتى :
_✨بابا! زبانى که به یک گشوده شد، چگونه مى تواند با دو دمسازى کند؟
و حالا بناست تو #بمانى و همان #یک! همان یک #جاودانه و #ماندگار.
بایست بر سر #حرفت زینب ! که این هنوز اول #عشق است....
اثری از ✍سیدمهدی شجاعی
__________________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh