وقتی در صحن یه جایی به سختی پیدا
کردیم و نشستیم همه دوستان به من
گفتن تو هم کمی برامون بخون
من گوشی نداشتم و نت هم نداشتم
و هرچی فکرم کردم چیزی به ذهنم
نرسید گفتم والا مغزم هنگه من فعلا
گنگ و گیجم و مبهوت شده ام
در همین وقت بود که دخترم شعر
علی مولا را زمزمه کرد..... که یهو دیدیم عربها چنان به ذوق آمدن با اینکه فارسی متوجه نمی شدن ولی
می دونستن برای مولاست و اسم
مولا می آمد کل می کشیدن
من نمی دونم چی شده یهو از علی مولا
دراومد رفت شعر مست نجف را خوند
که دیگه واقعا همه مست شدیم و مست شدن
یهو غوغایی شد و مردم با ذوق و شوق
عجیب همراهی می کردن و همه گوشی هارا در آورده بودن و فیلم برداری می کردن و....و... و...
وقتی تموم شد هم خانمهاو دختر
خانمها عرب زبان اومدن و سرش را
بوسیدن و عکس و فیلم گرفتن و...
تشکر فراوان کردن ازش
که دیگه گفت وای همین فردا
پس فرداست که از خارج به من
زنگ بزنن تا برم براشون مداحی کنم
دیگه معروف شدم عکس و فیلمم رفت
خارج از کشور و اینستا و.. ☺️☺️
یه دختر خانم دیگری هم همراه ما بود
که بسیار دختر مودب و عزیزی بود حالا دیگه شده بودن دو تا دختر و حسابی اتیش می سوزوندن
ما سه روز در نجف بودیم که دومین
روز _بعد از ظهری رفتیم وادی السلام
سر مزار ایة الله قاضی و در حال فاتحه دادن بودیم که باز این دخترم سرش هوای جای دیگر کرد
گفت واسه چی اومدیم اینجا گفتم
سر مزار آیة الله قاضی و شهید هادی
ذوالفقاری هم اینجاست تا اینا گفتم
انگار کسی گم شده اش را پیدا کنه
این طرف و اونطرف می گشت دنبال
مزار شهید هادی ذوالفقاری البته ما هم خیلی گشتیم ولی مزارش را پیدا
نکردیم
حالا مگر ول کن بود از یه نفر پرسیده
بودکه بهش گفته بودن اونطرف خیابان
و صد متر جلوتره
این به سرعت رفت سمت آدرسی که
بهش داده بودن ما هم به دنبالش
اصلا نه گوشش می شنید نه متوجه
بود که دم غروبه و اینجا خطر ناک
فقط می رفت و گاهی هم سوال
از اطرافیان می پرسید و یکی از
دوستان ما هم همراهش بودن
و ما کمی عقب تر و ما بیشتر از
500 متر یا 1000 متر رفتیم
و واقعا دیگه هوا داشت تاریک می شد
دیگه درمونده شده بودم و همراهان
می گفتن برگردیم ولی من که نمی
تونستم رهاش کنم و اونم انگارصدایی
نمی شنید
متوسل شدم به خود شهید هادی
ذوالفقاری که اگر دوست داری خودت
را نشون بده هوا داره تاریک می شه
اینم ول کن نیست که دیدم یه دختر
لبنانی هم همراه اینا شد و از عرب
زبانها داره آدرس مزار این شهید را می
پرسه
و در عرض چند دقیقه یه آقایی عرب
زبان همه مارا برد سمت مزار شهید هادی ذوالفقاری
وقتی مزارش رادیدیم همه زار می زدیم
حال خوشی به ما دست داده بود و هرکی دلگویه ای با شهید داشت
دختر لبنانی کمی دورتر ایستاده بود
و نگامون می کرد تا ما راحت تر بتونیم
ارتباط برقرار کنیم با شهید
همه اشک ها جاری بود که غریب
و شهید عزیز بلاخره پیدات کردیم
و حال دخترم بدتر از همه بود
بعد از کمی ماندن راهی شدیم که
بیاییم واون از اونجا تا خود حرم گریه
کردکسی جرات حرف زدن باهاش
نداشت
مثل دیونه ها شده بود و همش می
گفت نذاشتین بیشتر کنارش باشم
نذاشتین تنهایی سرمزارش باهاش
حرف بزنم و میگفت اشک می ریخت و اشک و اشک
بلاخره دلم طاقت نیاورد و بغلش کردم
یه دل سیر تو بغلم گریه کرد و منم
گریه کردم و و بعدا هم رفتیم حرم ونماز خوندیم
یکی از دوستان می گفتن این دختر
لبنانی را خود شهید هادی ذوالفقاری
فرستاده کمک ما تا بتونیم پیداش
کنیم چون ما هیچ کدوم عربی بلد
نبودیم خیلی کم و دست و پا شکسته
بلدیم
بعدا اینکه اومدیم هتل هم مواخذه
شدیم که دیر اومدیم ولی بلاخره
این مواخذه شیرین بود چون همه
حال خوشی داشتیم
ما برای اولین باربود که رفتیم سر مزار
شهید هادی ذوالفقاری و مزارش عین
حرم مولا انگار آغوش داشت انگار
همه را آروم کرد و انگار در حریم امن
بودیم
نمی دونم چه کلمه ای به کار ببرم
تا بتونم حالمون را توصیف کنم
حال خوش سرمستی با همراه گریه
و رسیدن به اون چیزی که ادم دلش
می خواد و پر از آرامش
انگار گم شده بودیم و تازه رفتیم
در بغل خانواده و......... مزار شهید
چنین حسی داشت
در این گروه ما هم یه خانم هم با ما
همراه ما و از دوستان بود که ایشون
یک سال و نیم داشتن که باباش شهید
می شه و این خانم تا سن 12 سالگی
نمی دونست که باباش شهید شده
و داستان زندگیش هم پر از خاطره تلخ
و شیرین هست که همه جا عکس پدر
شهیدش همراهش بود اونم دلش شکسته
بود و سر مزار شهید ذوالفقاری خیلی
گریه کرد البته الان ازدواج کرده و
خانواده داره و........ ولی خب خاطرات
باهاش هست
اسم پدر شهیدش 👇👇👇
شهید محمد حسن اسدآبادی
شادی روح این دو شهیدی که امشب
اسمشون رابردم فاتحه ای قرائت کنید
خب عزیزان دیر وقته و خسته اید
و خسته ایم بقیه خاطرات کربلا به
شرط حیات فرداشب براتون می گم
دوستانتون را هم به کانال دعوت کنید
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَة
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر
یَا فَاطِمَةُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّة
https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
قسمت نشدکه گاه به گاهی ببینمت
حتی بــه قـدر نـیم نگاهی ببینمت
دارم یقین که روزِ وصالِ تو میرسد
ذکـر لبم شـده کـه: «الهی ببینمت»
#سلامامامزمانم🌼🍃
https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
#کـلامشــهید✨
همیشه می گفت: بعد از توکل به خداوند، توکل به حضرات معصومین علیهم السلام، خصوصاً حضرت زهرا سلام الله علیها، حلال مشکلات هست.
#شهیدابراهیمهادی🌱
https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
🌹🌱حضرت زهرا (س): هر بنده ای که خدا را بی ریا عبادت کند، خداوند برترین مصلحت خود را نثارش میکند.
📕بحارالانوار، جلد ۷، صفحه ۲۹۴
#حضرتزهراسلاماللهعلیها✨
https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3