eitaa logo
حضرت زهراس وشهیدهادی
5.4هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
3.8هزار ویدیو
11 فایل
یا علی یا علی یاعلی یا علی یا علی مادر همه شهیدان شده ای؟؟؟ می شود مادر ما هم بشوی؟؟! به کانال حضرت زهرا سلام الله و شهدا خوش اومدید🍃💜♥️ #اینجامهمان_حضرت_زهراس_هستین
مشاهده در ایتا
دانلود
یا صاحب الزمان .... آقا جان .. تحیر یعنی چی؟! تحیر یعنی آدم متحیر بمونه بین رفتن و نرفتن این کارو بکنم نکنم جلو برم نرم ‌😭😭 امام مجتبی فرمود اون ساعتی که یه عده بابام میبردن یه عده ام مادرم میزدن متحیر تو کوچه مونده بودیم بریم بابامونو کمک کنیم یا مادرمون رو از یه طرف ریسمان....... 😭😭 یا زهرا 😭😭😭
گفتم براتون روضه امشب سنگینه 😭😭😭😭
زبان حال امیر المومنین..... کاشکی پشت در منو صدا میکرد در خونه رو نسوخته وا میکرد کاشکی قبل از این که قنفذ برسه دستشو از شالِ من جدا میکرد یادمه داشتم می افتادم نزاشت تو دلم حتی یه ذره غم نزاشت رو به قبله شد که رو به راه بشم فاطمه هیچی برا من کم نزاشت همه چی در نظرم آتیش گرفت بخدا چشم ترم آتیش گرفت در خونه رو یه بار آتیش زدن ولی صدبار جیگرم آتیش گرفت
می دونید چیه ؟ آخه هر مادری از دنیا می‌ره نزدیکان و اقوام می آن، لباسهای اون مادر رو جمع می کنن که جلو چشم بچه هایش نباشه مخصوصا اگر اون مادر بچه هایش کوچیک باشن گوش بده به من من می گم شاید علی ع اومد خونه و همه لباسهای فاطمه س را جمع کرد علی با درِ سوخته چه کند ناله یا فاطمه در حرم افتاد وای وای وای وای مادرم افتاد امشب باید آدم خون‌گریه کنه 😭😭😭😭😭😭
هی بچه های و علی نگاه به در سوخته می کردن 😭 بخدا این شبا دیگه گیرمون نمیادا حالا ناله زدی بشنو یک بار من می خونم و رد شم، اهل روضه متوجه میشن بعضی حرفا تکرار شدنی نیست یادمه چطور به خونه ام سر زدن دستشون پُر بود و با پا در زدن چهار نفر روی سرم ریخته بودن ولی زهرام و چهل نفر زدن .. زدن ای وای ای وای
شب شهادست بریم کربلا اگه مدینه زهرا رو چهل نفر زدن کربلا هم حسینش و زدن همه دور گودال حلقه زدن یکی با نیزه میزد یکی با شمشیر میزد یکی با سنگ میزد روایت میگه فِرقَهُ بِصُیوف فِرقَهُ بِرِّماء ببین زود بردمت کربلا حقشو ادا کن فِرقَهُ بِحِجَارَه بعضیا نوشتن پیرمردایی که شمشیر نداشتن نیزه نداشتن هرکدوم با عصا اومدن یه عده با عصا به بدن حسین زدن 😭😭😭 همه بگید حسین ...
بشنو حرفهای دل علی رو..😭 فاطمه جان شبا که گریه می کنی گریه م می گیره نماز شب که می خونی گریه م می گیره وقتی به فکرِ رفتنی گریه م می گیره .. بانوی خونه م با هیشکی حرف نمی زنی گریه م می گیره تا گرم روضه خوندنی گریه م می گیره وقتی به فکر رفتنی گریه م می گیره .. ای مهربونم چشام میفته تو چشات گریه م می گیره وقتی میلرزه دست و پات گریه م می گیره از بغضِ مونده تو صدات گریه م می گیره .. ای عمر علی بعدِ تموم سرفه هات گریه م می گیره از خونِ گوشۀ لبات گریه م می گیره با روضۀ کرب و بلا گریه م می گیره .. وقتی میگی از کربلا گریه م می گیره وقتی میگی از خیمه ها گریه م می گیره وقتی میگی از قتلگاه گریه م می گیره .. سر حسین به نیزه ها گریه م می گیره آتیش زدن به خیمه ها گریه م می گیره از حرم تا قتلگاه گریه م می گیره زینب صدا میزد حسین گریه م می گیره دست و پا میزد حسین گریم می گیره
امون از دل زینب امون از دل زهرا امون از دل مولا
چی بگم از روضه امشب برات دیگه می گن روضه حضرت زهرا می خونی متوسل به ام البنین بشین تا واسطه بین شما بشه تا گفتم ام البنین دلت رفت سمت کربلا و دلت رفت حرم سقا
وقتی گفتن کاروان کربلا برگشته مدینه خانوم ام البنین خودش را رسوند به کاروان خانوم ام البنین وقتی خبر شهادت ابوالفضل و حسینش را شنید خیلی گریه کرد خیلی ناله زد هم چنین که ناله می زد ..... ناگهان دید خانمی قد خمیده..... داره می اد سمتش دو نفر هم زیر بغلهاشو گرفتن اخه زینب نمی تونه کمر راست راه بره اخه دیگه کمر زینب خمیده اخه زینب مصیبت برادر دیده اخه زینب داغ علمدارو علی اکبرو اصغر دیده اومد پیش ام البنین که آرومش کنه صدا زد یا ام البنین حال گرفتار ندیدی دستان قلم _اشک علمدار ندیدی بر پیکر بی دست علمدار رشیدت آشفتگی سید و سالار ندیدی
ام البنین صدا زد زینب جان چقدر شکسته و پیر شدی مادر چی بر سرت اومده زیبنم برام بگو از بچه های کوچیک همه را اورده ای ؟ رقیه را اورده ای زینب با گریه صدا زد رقیه تو خرابه شام جان داد ام البنین صدا زد یتیم های امام مجتبی را اوردی زیبنم یا نه؟ زینب ناله اش بلند شد و فرمود ام البنین نبودی کربلا تا ببینی چه بر سرم اوردن هم علی اکبر و هم قاسم و هم عون و هم جعفر ندارم
مریض داری گرفتاری مشکل داری دلت پره نمی دونم تو دلتون چه خبره هرچی غم داری بگو یاحسن صدا بزن یا زینب صدابزن یا ام البنین صدا بزن یا زهرا یا زهرا یا زهرا
نمی دونم روضه ی امشب را چه‌ جوری جمعش کنم اخه روضه مادره _امام زمان عج هستن و می ببینن و شهدا هستن 😭 علی نشسته کنار بستر زهرایش قربونش برم آقام خدا هیچ مردی رو به روز علی نندازه بخدا من دو بیتی های پیوسته رو برات می خونم هر چی جلوتر می ریم ناله ات بیشتر می شه
صورت تو نشونم نمی دی بازوت و نشونم نمی دی سینه ات زخمی هست نشونم نمی دی نمی تونی قد خم تو از علی پنهان کنی جواب حرف هایم شد همین نه دیدی آدم کلی حرف می زنه آخرش می گه همین
غریبه بودم اما این چنین نه خیلی این عاطفیه خیلی زیاد😭 غریبه بودم اما این چنین نه جواب حرف هایم شد همین نه غریبه بودم اما این چنین نه ببینم قصد رفتن که نداری نرو جان امیرالمؤمنین نه فایده نداره آروم نمی تونم بخونم 😭😭😭
شب شهادت است همین و بشنو...... یه جوری گریه کن امشب شب شهادته شنیدم بسترت را جمع کردی وبا سختی پرت را جمع کردی شنیدم آب دادی به حسینت حواس دخترت را جمع کردی
کانون توجه تو خونه ی زهرا زینبه راه می رن تو خونه همه نگاه به زینب می کنن آخه پرستار زینبه یه حرفی بزنم بخدا شب شهادت بانو هست از درون دارم می سوزم یه حرفی برات بزنم نمی دونم چقدر می تونم این حرف و باز کنم چقدر از من پذیرایی می کنی با ناله ات
قربون این زینب برم که از چهار ساله گی پرستار شد بگم اما بمیرم براش پرستار هرکی شد باالاخره رفت از هر کی پرستاری کرد داغش به دلش موند فقط امام سجاد زنده موند اما هرکی رو زینب پرستاری کردتنهاش گذاشت از هر پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهن زینب مونده
می خوام بگم سخته برات از مادرت یا از کسی که مریضه پرستاری کنی بعدا هم از دنیا بره خدا برات نیاره آخه خیلی سخته 😭
اما از این پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهنش موند یادش موند تو اوج مصیبت پیغمبر بود که مادرش یه لبخند زد بعدها فهمید این لبخند یه سرّی داشت بعداًفهمید پیغمبر به بی بی این جوری وعده داد بود
نه من امشب رد می شم من امشب نمی تونم برم کربلا من نمی تونم برم گودال قتلگاه من نمی تونم دیگه واردروضه سید الشهدا بشم 😭😭😭
زینب پرستاره مادره یهو دید مادر صداش می زنه زینب جان بشین کنارم زینبم وصیتی دارم دخترکم یه وقت زینب دید مادر داره کفن ها را سوا می کنه هی دونه دونه کفن ها را داد به زینب و کفن حسن را هم داد دست زینب یهو زینب دید مادر یک پیراهن دراورد هی می بوسدش هی می بویدش هی میگه زینبم دخترم 😭😭 گلوی حسینم زینبم پیراهن کهنه زینبم بدن زیر سم اسب رفته 😭😭
زینب جان روزی می رسه کربلا من نیستم اونروزدخترم به جای من زیر گلوی حسین را بوسه بزن زینبم 😭😭
دونه دونه جاهایی که زینب پرستاری کرده تنهایی وایستاده اما من همه رو حذف می کنم یه پرستاری دیگه ام کرد اونم آخرش رفت اما این یکی یه جور دیگه دل زینب وآتیش زد اما از خرابه ی شام برای دختر سه ساله سنگ تموم گذاشت اخه چرا؟؟
هر جایی رقیه رو زدن خودشو انداخت رو این دختر آی آخه تو امانت حسین منی شب آخرچیکار کرد وای وای بگم کجا پرستاری کرد بگم کجا اون جایی که دید دارن با چوب خیزران می زنن هی جلو چشای رقیه رو گرفت این بچه چیزی نبینه اما وقتی سر بریده رو بغل کرداما این لبا چرا پاره پاره است عمه 😭
چقدر این شبا دلمون برای کربلا پر می زنه اگر شما هم مثل من دلتون داره پر پر می شه امشب رقیه را صدا بزن یا رقیه چقدر مریض اومد دوا گرفت سرطانی هم اومد شفاگرفت
همه صدا بزنید یا حسین
اگر کسی چشماش بارونی شد قبول باشه ان شاء الله که هیئت مجازی امشب مورد پسند بی بی دو عالم و اقا امام زمان عجل الله وهمچنین مورد پسند شما عزیزان بوده باشه
فاطمیه کریمی.mp3
3.49M
دیشب تا صبح گریه کردی گریه کردی گریه کردی مادر 😭😭😭
enc_16756346335552506852801.mp3
2.44M
چقدر حرفِ نگفته رو دلم تلنباره فقط حِیف آخرین باره 😭😭😭 https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3